|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
8 نتیجه برای بهزیستی
سارا رضایی، شادی دهقان زاده، بهمن اکبری، دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تابآوری و امید به زندگی در پیشبینی بهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به نارسایی قلب طراحی و اجرا شد.
زمینه. با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی در ارتقای سلامت بیماران مبتلا به نارسایی قلب، بررسی متغیرهای تاثیرگذار بر آن همچون تابآوری و امید به زندگی از اهمیت برخوردارند.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه کلیه بیماران مبتلا به نارسایی قلب شهر رشت در سال 1397 بودند. شرکت کنندگان پژوهش 265 بیمار مبتلا به نارسایی قلب بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از سه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ”ریف“، تابآوری ”کونور و دیویدسون“ و امید به زندگی ”اشنایدر“ و همکاران استفاده شد. داده های حاصل از مطالعه با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. نتایج این پژوهش حاکی از ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روان شناختی با تابآوری (386/0=r) و امید به زندگی (369/0=r) در بیماران مبتلا به نارسایی قلب بود. همچنین، نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که خرده مقیاسهای تفکر عاملی و تاثیرات معنوی قادرند 228/0 از تغییرات بهزیستی روان شناختی بیماران نارسایی قلب را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری. با توجه به عوامل تعیین کننده بهزیستی روان شناختی در این پژوهش میتوان با اجرای مداخلاتی همچون برنامه های آموزش تاب آوری و درمانهای روان شناختی متمرکز بر امید، بر بهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به نارسایی قلب و کیفیت ارائه مراقبتهای پرستاری افزود.
رضا رنجبران، مهناز علیاکبری دهکردی، مجید صفارینیا، احمد علیپور، دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی دارای مشکلات فراوانی در زمینه سلامت جسمی و روانی هستند و یکی از روشهای موثر در این زمینه روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت است.
روش کار. مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی مراجعهکننده به مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمون 8 جلسه 70 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) تحت آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. دادهها با پرسشنامههای سرزندگی و بهزیستی روانشناختی و دستگاه سنجش فشار خون جمعآوری و با آزمونهای کایدو، تی مستقل، اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. نتایج نشان داد که بین گروههای آزمون و کنترل در مرحله پیشآزمون از نظر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در مراحل پسآزمون و پیگیری، از نظر هر سه متغیر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون، تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه مشاهده شد. به عبارت دیگر، روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت باعث افزایش سرزندگی و بهزیستی روانشناختی و کاهش فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شد و نتایج درمان در مرحله پیگیری حفظ شد.
نتیجهگیری. روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت باعث بهبود سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شد. توصیه میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت در کنار سایر روشهای آموزشی و درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
شهرزاد براتپور، زهرا دشتبزرگی، دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر بهزیستیدرمانی بر امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ در بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 انجام شد.
زمینه. بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 با مشکلات زیادی در زمینه سلامت روانشناختی از جمله امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ مواجه هستند و یکی از روشهای درمانی موثر و برگرفته از رویکرد روانشناسی مثبتنگر، روش بهزیستیدرمانی است.
روش کار. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 ساکن شهر اهواز در سال 1399 بودند که از میان آنان، 40 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش بهزیستیدرمانی برای 10 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای دو جلسه) قرار گرفت و گروه کنترل در فهرست انتظار برای آموزش قرار داده شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس امیدواری، پرسشنامه تحمل پریشانی و مقیاس اضطراب مرگ بودند. دادهها با استفاده از آزمونهای کایدو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. بینگروههای آزمون و کنترل از نظر جنسیت، وضعیت تاهل، سن، تحصیلات و مدت بیماری تفاوت معنیدار آماری مشاهده نشد. قبل از مداخله، تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه از نظر میانگین نمرات امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ وجود نداشت، اما پس از مداخله، بین میانگین نمرات هر سه متغیر در دو گروه تفاوت معنیدار آماری دیده شد (0/0001P≤). به عبارت دیگر، روش بهزیستیدرمانی باعث افزایش امیدواری (0/0001P≤، 114/497F=)، تحمل پریشانی (0/0001P≤، 165/032F=) و کاهش اضطراب مرگ (0/0001P≤، 101/408F=) در گروه آزمون شد.
نتیجهگیری. نتایج این مطالعه، نشاندهنده تاثیر بهزیستیدرمانی بر افزایش امیدواری و تحمل پریشانی، و کاهش اضطراب مرگ در بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از روش بهزیستیدرمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت روانشناختی، بهویژه امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ استفاده کنند.
نگار اکبری زرگر، سید عباس حقایق، سعید جهانیان، شیدا جبل عاملی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی هیجان مدار بر بهزیستی روانشناختی افراد مبتلا به آریتمی قلبی در شهر تهران در سال 1399 انجام شد.
زمینه. پژوهش درباره بیماری قلبی مدتی است که متوجه عوامل روانشناختی شده است، زیرا فرد مبتلا به آریتمی قلبی ممکن است دچار تزلزل در بهزیستی روانی گردد.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به آریتمی قلبی در بیمارستان مرکز قلب تهران تشکیل دادند که از بین آنها،60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمون (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از ابزار سنجش بهزیستی روانی (ریف، 1995) در دو مرحله آزمون و پس آزمون استفاده شد.
یافتهها. بر اساس نتایج این مطالعه، میانگین نمره بهزیستی روانی در گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان هیجان مدار شناختی در مرحله پس آزمون، نسبت به پیش آزمون افزایش یافت و هر دوی این مداخلات باعث افزایش نمره مولفه های بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به آریتمی قلبی شدند.
نتیجهگیری: گروهی که مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند در مولفه پذیرش خود از سازه بهزیستی روانی، نمره بالاتری را نسبت به گروه دریافت کننده مداخله درمان هیجان مدار شناختی کسب کردند.
نرگس شجاعی کلاتهبالی، علیاکبر ثمری، مهدی اکبرزاده، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی بر افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی در افراد با بیماری قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی دارای مشکلات فراوانی در زندگی زناشویی و سلامت هستند و احتمالا یکی از روشهای موثر بر بهبود ویژگیهای زندگی زناشویی و مرتبط با سلامت آنها، روش زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی است.
روش کار. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش افراد مبتلا به بیماری قلبیعرقی مراجعهکننده به بیمارستان قلبوعروق جوادالائمه شهر مشهد در نیمه اول سال 1400 بودند که از میان آنان، 30 زوج پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه و همتا شدن بر اساس تحصیلات، جنسیت، سن و مدت ابتلا به بیماری قلبیعروقی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعهکشی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمون 8 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای دو جلسه) بهصورت گروهی و حضوری تحت زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی قرار گرفت و در این دوران، افراد گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. دادهها با پرسشنامههای خودگزارشدهی افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی گردآوری و با آزمونهای کایدو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. گروههای آزمون و کنترل از نظر تحصیلات، جنسیت، سن و مدت ابتلا به بیماری قلبیعروقی تفاوت معنیداری نداشتند. قبل از مداخله، بین میانگین نمرات افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی گروههای آزمون و کنترل تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما بعد از مداخله، بین میانگین نمرات گروهها در هر چهار متغیر وابسته تفاوت معنیداری دیده شد (0/0001P≤). روش زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی باعث کاهش افسردگی (0/0001P≤ ,192/046F=) و افزایش کیفیت زندگی زناشویی (0/0001P≤ ,329/770F=)، خوشبینی (0/0001P≤ ,230/267F=) و بهزیستی اجتماعی (0/0001P≤ ,359/588F=) در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی شد.
نتیجهگیری. نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از روش مذکور برای بهبود ویژگیهای زندگی زناشویی و مرتبط با سلامت استفاده نمایند.
سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفهای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار میشود و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقاء میدهد. ارائه مداخلات درمانی روانشناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه 18 گویه ای بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویهای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفهای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفهای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروهها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روانشناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروههایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه به نظر میرسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمیکنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهشهای بیشتری است.
زهرا دشت بزرگی، خدیجه مقدم، فاطمه مقدم، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
مقدمه. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی در شهر کرج بود.
زمینه. در طول دوره پاندمی کووید-19، افراد مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی مشکلات متعددی را در زمینه سلامت روانشناختی تجربه کرده اند که از آن جمله میتوان به اضطراب اشاره کرد. یکی از رویکردهای موثر برای مدیریت اضطراب، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس است که ممکن است بتواند سلامت روانشناختی را افزایش دهد.
روش کار. مطالعه حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه زنان مبتلا به بیماری قلبی عروقی شهر کرج در پاییز سال 1400 بود. تعداد 30 نفر از افراد جامعه مورد نظر به صورت در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره) در نرم افزار SPSS نسخه 19 استفاده شد.
یافته ها. نتایج، نشان دهنده تاثیر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در زنان مبتلا به بیماری قلبی عروقی بود (0/0001≥P) و مداخله مورد نظر، 43 درصد واریانس بهزیستی روانشناختی و 24 درصد اضطراب کرونا در مرحله پس آزمون را تبیین کرد.
نتیجه گیری. با توجه به تاثیر درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی، پیشنهاد میشود این روش درمانی در درمانگاه های روانشناسی و مراکز بهداشتی درمانی برای کمک به بهبود سلامت روان به کار برده شود.
میترا حسنهزاده کیانی، زهرا دشتبزرگی، مرجان علیزاده، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی دارای مشکلاتی در زمینه بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت هستند و از روشهای احتمالا موثر در بهبود ویژگیهای مذکور میتوان به آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت اشاره کرد.
روش کار. مطالعه حاضر نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی مراجعهکننده به بیمارستان گلستان شهر اهواز در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروههای مداخله، 8 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش مثبتنگری یا آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با فرم اطلاعات جمعیتشناختی، فرم کوتاه سیاهه اضطراب سلامت، و پرسشنامه تجدیدنظرشده بهزیستی روانشناختی گردآوری و با آزمونهای کایدو، تحلیل واریانس تکمتغیری، تحلیل کوواریانس چندمتغیری، و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. گروههای مداخله و کنترل از نظر جنسیت، سطح تحصیلات، سن و مدت ابتلاء به بیماریهای قلبیعروقی تفاوت معنیداری نداشتند. همچنین، هر دو روش آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی شدند (0/0001≥P)، اما بین روشهای مداخله در هیچیک از متغیرهای بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری. نتایج حاکی از تاثیر هر دو روش آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت و عدم تفاوت معنیدار بین آنها در افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از هر دو روش برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
|
|
|
|
|
|