45 نتیجه برای آموزش
مریم مهدی عراقی، کیانوش زهرا کار،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تلقیح استرس“ بر استرس افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته انجام شد.
زمینه. استرس به عنوان محرک اصلی سندرم قلب شکسته محسوب میشود و درعینحال، سندرم قلب شکسته نیز باعث افزایش استرس میگردد. به نظر میرسد آماده کردن بیمار در زمینه روشهای مقابلهای صحیح با استرس در جلوگیری از عود مجدد مفید باشد.
روش کار. روش پژوهش، نیمه تجربی با گروه کنترل و طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری یکماهه بود. جامعه در دسترس شامل 62 بیمار مبتلا به سندرم قلب شکسته بود که در سال 1395 به بیمارستان توحید شهر سنندج مراجعه کرده بودند و تشخیص بالینی سندرم قلب شکسته در مورد آنان داده شده بود. با توجه به ظرفیت محدود گروههای مشاوره و درمان، از این جامعه، 30 بیمار به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش، مقیاس سنجش نشانگان استرس بود. مداخلههای ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تلقیح استرس“ برای هر کدام از گروههای مداخله به طور هفتگی اجرا شد. استرس هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (یک ماه بعد) سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافتهها. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (65/87F=، 0001/0P≤) و آموزش تلقیح استرس (18/61F=، 0001/0P≤) هر دو، در مقایسه با گروه کنترل در کاهش نشانگان استرس موثر بودند. با وجود تاثیر هر دو مداخله، برتری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (69/66F=، 0001/0P≤) در مقایسه با آموزش تلقیح استرس (33/43F=، 0001/0P≤) در آزمون پیگیری مشخص شد.
نتیجهگیری. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان هر دو روش درمانی، به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را بهعنوان شیوههایی کارآمد و مؤثر با قابلیت کاربرد وسیع در پیشگیری و کاهش علایم استرس و بهبود وضعیت بیماران مبتلا به سندرم قلب شکسته به کار برد.
اصغر خلیفه زاده اصفهانی، زهرا معینی، جعفر گلشاهی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه آموزش به روش سخنرانی و الکترونیک بر عملکرد پرستاران بخش مراقبتهای ویژه در زمینه داروهای قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. عصر حاضر به دوران اطلاع رسانی و رایانه شهرت یافته و نهاد آموزشی را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. با توجه به اینکه فرآیند پیچیـده یادگیـری را نبایـد صرفـا به فضـای کلاس محـدود نمـود، لذا ممکن است با بهـرهگیری از آمـوزش الکترونیک بتـوان بـه برخـی موانـع آمـوزش سـنتی برای پرستاران فائـق آمـد.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمهتجربی است. براساس نمونهگیری طبقهای، 70 پرستار بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تامین اجتماعی استان اصفهان درسال 1396 انتخاب شدند. این افراد پس ازاعلام موافقت به مطالعه وارد شدند. پرستاران بر اساس تخصیص تصادفی ساده به 35 نفر درگروه سخنرانی و 35 نفر درگروه الکترونیک تقسیم شدند. قبل و بعد ازمداخله، عملکرد پرستاران دو گروه توسط پرسشنامه کاربرد داروهای قلبیعروقی بررسی و تاثیر دو روش آموزش سخنرانی و الکترونیک بر نمرات عملکرد پرستاران بررسی شد.
یافته ها. براساس مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد و همچنین مقایسه دو گروه، هر دو روش آموزش سخنرانی و آموزش الکترونیک تاثیر معنیداری بر عملکرد دارویی پرستاران داشت (0001/0P≤)، اما تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه آموزش مشاهده نشد.
نتیجه گیری. روش آموزش الکترونیکی میتواند جایگزینی در آموزش و بازآموزی مباحث داروشناسی برای پرستاران باشد.
محسن ضیائی فرد، علی صادقی، رسول فراست کیش، مصطفی فتاحی، مجید بصیرت، خدیجه هاشمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش بر بالین بیمار بر کیفیت عملکرد ساکشن در پرستاران شاغل در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
زمینه. یکی از موثرترین اﻗﺪاﻣﺎت در بیماران تحت تهویه مکانیکی ﺳﺎﮐﺸﻦ ﮐﺮدن لوله تراشه به منظور جلوگیری از تجمع ترشحات ریوی مستعدکننده عفونت و ﭘﺎﮐﺴﺎزی راه ﻫﻮایﯽ است که توسط پرستاران بخش مراقبتهای ویژه انجام میشود و چنانچه به روش صحیح صورت نگیرد با عوارض فروانی همراه خواهد بود.
روش کار. این پژوهش از نوع مداخلهای نیمهتجربی بود. نمونه پژوهش که شامل 54 نفر از پرستاران بخشهای مراقبت ویژه مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق رجائی شهر تهران بودند، به روش نمونهگیری در دسترس و با توجه به معیارهای ورود انتخاب شدند و طی دو مرحله، قبل و بعد از مداخله، عملکرد پرستاران بر اساس چکلیست بررسی شدند. پژوهشگر بر بالین بیمار به روش استاندارد و بر اساس چکلیست ساکشن را انجام داد و همزمان به صورت نظری به تشریح روش پرداخت و به سوالات پرستاران در این زمینه پاسخ داد. فاصله زمانی بین سنجش عملکرد قبل و بعد از مداخله دو هفته بود.
یافته ها. مقایسه میانگین نمره عملکرد قبل، حین و بعد از انجام ساکشن لوله تراشه نشاندهنده افزایش نمره عملکرد پرستاران پس از آموزش بود (0/0001P≤). شستن دستها یا استفاده از محلول ضدعفونیکننده دست، تنها توسط 16 پرستار قبل از آموزش و توسط 35 نفر پس از آموزش انجام شد. استریل نگهداشتن کاتتر در مرحله حین ساکشن، قبل از آموزش بهوسیله 28 پرستار رعایت گردید که پس از آموزش، 40 پرستار، مورد فوق را بهدرستی رعایت نمودند. مستندسازی انجام ساکشن و مشخصات ترشحات به روش صحیح در مرحله قبل و بعد از آموزش به ترتیب توسط 13 نفر و 34 نفر انجام گردید. تعداد 31 پرستار در مرحله قبل از آموزش، فقط در زمان خروج کاتتر از مکش دستگاه ساکشن استفاده نمودند که این تعداد پس از آموزش به 41 نفر افزایش یافت (0/05P<).
نتیجه گیری. با آموزش نحوه صحیح ساکشن راه هوایی به پرستاران بخش مراقبتهای ویژه میتوان عملکرد آنها را در مراحل قبل، حین و بعد از انجام ساکشن لوله تراشه افزایش داد.
شیوا خالق پرست، صادق حیدرپور دستگردی، محمود ثالثی، سید ضیا توتونچی، مریم کریمیان کاکلکی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش همتایان به مراقبین خانوادگی بر اضطراب مراقبین و بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر اضطراب متوسط رو به بالایی را تجربه میکنند که این اضطراب در میان همراهان این بیماران نیز گزارش شده است. مطالعات نشان داده است که آموزش به بیماران و همراهان آنها در موارد بسیاری منجر به کاهش اضطراب آنها گردیده است. موضوع آموزش و انجام تحقیقات در زمینه تاثیر همتایان در پیشبرد اهداف درمانی مراقبتی اهمیت زیادی دارد.
روش کار. این پژوهش کارآزمایی بالینی تصادفیشده در سال ۱۳۹۷ در بخشهای جراحی مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی انجام شد. در این پژوهش، 60 مراقب خانوادگی و دایمی بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر در زمان ترخیص از بخش مراقبت ویژه و ورود به بخش جراحی وارد مطالعه شدند. گمارش افراد در دو گروه به روش تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و فرم ”اضطراب حالت و صفت“ اشپیلبرگر بود. در ابتدا، همراهان بیماران که به عنوان همتا انتخاب شده بودند توسط پژوهشگر در سه مرحله آموزش دیدند. قبل از ملاقات همراهان بیماران (مراقبین خانوادگی) با بیمارشان، اضطراب بیماران و همراهانشان در هر دو گروه سنجیده شد. پس از آن، همراهان بیماران در گروه کنترل آموزشهای معمول را دریافت نمودند و همراهان بیماران در گروه آزمون توسط همتایانشان در دو جلسه، آموزش همتامحور دریافت کردند. در مرحله سوم، اضطراب بیماران و همراهان آنها در هر دو گروه در روزهای دوم و پنجم اندازهگیری شددادههای گردآوری شده در نرمافزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از انجام مداخله، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون و کنترل، هم در بیماران و هم در همراهان تفاوت معنادار آماری نداشتند و میانگین نمره اضطراب هر دو گروه متوسط به بالا بود. پس از انجام آموزش، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کمتر بود (0001/0P≤). همچنین، در روزهای دوم و پنجم پس از مداخله، تفاوت معناداری بین گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین نمره اضطراب همراهان و بیماران وجود داشت (0001/0P≤).
نتیجه گیری. به نظر میرسد آموزش همتامحور پس از ترخیص از بخش مراقبت ویژه موجب کاهش اضطراب در همراهان و بیماران میشود. پیشنهاد میگردد از آموزش همتایان به عنوان آموزش موثر و کمهزینه برای کاهش اضطراب بیمار و همراه استفاده گردد.
الناز یزدان پرست، ملیحه داودی، مرضیه صفوی نژاد، سید حسن قربانی، سحر ندیمی، بهاره رضوانی دهاقانی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف سنجش تاثیر به کارگیری راهبرد آموزشی بازخوردمحور بر درک از بیماری، آگاهی تغذیهای و تبعیت از رژیم غذایی در مبتلایان به پرفشاری خون خون انجام شد.
زمینه. به دلیل مزمن بودن بیماری پرفشاری خون و اهمیت تغذیه در کنترل آن، نقش کلیدی درک از بیماری و آگاهی در تبعیت از رژیم تغذیهای و کنترل بیماری دارای اهمیت است.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمهتجربی دو گروهی همراه با پیش آزمون-پس آزمون است. براساس نمونهگیری و تخصیص تصادفی دو مرکز بهداشتی درمانی شهر فردوس (به عنوان مکانهای حضور افراد گروه آزمون و کنترل) انتخاب گردید. با استفاده از روش تصادفی ساده، از میان بیماران دارای پرونده پرفشاری خون، تعداد 35 نفر در هر گروه آزمون و مداخله وارد شدند. این افراد پس از اعلام موافقت و براساس معیار ورود وارد مطالعه گردیدند. قبل و بعد از مداخله، ادراکات بیماری، آگاهی تغذیهای و وضعیت تبعیت از رژیم غذایی بیماران توسط پرسشنامه خودگزارشدهی اندازهگیری و بین دو گروه مقایسه شد.
یافتهها. پس از مداخله، میانگین نمره آگاهی تغذیهای گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 17/48 با انحراف معیار 21/5 و 16/41 با انحراف معیار 51/0 بود که از نظر آماری، تفاوت معنیدار داشتند (56/9 t=؛0001/0P≤). پس از مداخله، میانگین نمره درک از بیماری در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 75/9 با انحراف معیار 81/1 و 72/7 با انحراف معیار 60/1 بود که از نظر آماری، تفاوت معنیدار داشتند (15/4 t=؛0001/0P≤).
پس از مداخله، میانگین نمره تبعیت از رژیم درمانی در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 55/17 با انحراف معیار 17/4 و 88/16 با انحراف معیار 62/3 بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.
نتیجهگیری. با توجه به تاثیر مثبت روش آموزشی بازخوردمحور و نقش ویژه پرستاران در آموزش به بیمار، توجه به این روش آموزشی امری ضروری به نظر میآید. استفاده از این روش آموزشی به عنوان بخشی از مراقبت به منظور کاهش مشکلات بالینی بیماران پیشنهاد میگردد.
شیوا اسلامیان کوپائی، سمانه پارچه بافیه، محمد صاحب الزمانی، شبنم مددی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مدل مراقبت از خود اورم بر واکنشهای هیجانی بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی انجام شد.
زمینه. شوک دفیبریلاتور داخل قلبی غیرقابل پیشبینی و همراه با درد جسمی است. بعد از دریافت شوک، برخی بیماران دچار مشکلات جدی روانشناختی (مانند اضطراب، افسردگی و استرس) میشوند. طبق نظر اورم، یادگیری فعالیتهای خودمراقبتی میتواند فرد را به سمت حفظ سلامتی و رفاه سوق دهد و سازگاری فرد را با بیماری افزایش دهد.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی،60 بیمار دارای دفیبریلاتور داخل قلبی، بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انتخاب و به صورت تکگروهی قبل و بعد مورد برسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه DASS-21 بود. برنامه آموزشی بر اساس الگوی خودمراقبتی اورم طی سه جلسه 20 تا 30 دقیقهای بر اساس نیازهای خودمراقبتی به صورت منحصر به فرد اجرا شد. واکنشهای هیجانی طی دو مرحله شامل قبل از آموزش و یک ماه بعد از پایان جلسه آموزشی سنجیده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، میانگین نمره اضطراب، 06/18 با انحراف معیار 49/5 بود که پس از مداخله، به 26/11 با انحراف معیار 49/3 کاهش یافت (0001/0P≤). میانگین نمره افسردگی شرکتکنندگان پس از مداخله نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری کاهش پیدا کرد (78/10 با انحراف معیار 91/3 در مقابل 28/16 با انحراف معیار 96/5) (0001/0P≤). قبل از مداخله، میانگین نمره استرس، 58/23 با انحراف معیار 17/6 بود که پس از مداخله، به 51/15 با انحراف معیار 18/48 کاهش یافت (0001/0P≤).
نتیجه گیری. به کارگیری مدل آموزش مراقبت از خود اورم میتواند در کاهش شدت واکنشهای هیجانی بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی موثر باشد. پرستاران می توانند با اجرای این مدل و بررسی نیازهای آموزشی بیماران در کاهش شدت واکنشهای هیجانی نقش داشته باشند.
اکرم ابراهیمی جابری، مهرداد آذربرزین، مریم مقیمیان بروجنی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش فاصلهدار و آموزش انبوه بر استرس و اضطراب مددجویان کاندیدای آنژیوگرافی انجام گردید.
زمینه. با توجه به نقش آموزش در کاهش استرس و اضطراب قبل از آنژیوگرافی، مقایسه آموزش فاصلهدار و انبوه از اهمیت برخوردار است.
روش کار. در این پژوهش مداخلهای، جامعه آماری، مددجویان مراجعهکننده به بیمارستانهای منتخب شهر اصفهان در سال 1397 بودند. تعداد 60 مددجوی کاندیدای آنژیوگرافی غیراضطراری، به روش در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی بلوکی در دو گروه 30 نفره مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها از طریق سه پرسشنامه مشخصات فردی، استرس درک شده کوهن (PSS) و اضطراب اشپیل برگر جمعآوری شد. در ابتدا هر سه پرسشنامه توسط نمونههای پژوهش تکمیل گردید. سپس مرحله آموزش توسط پژوهشگر به مددجویان گروه آموزش انبوه به صورت فردی و رودررو به مدت 25 تا 45 دقیقه (برحسب تحمل مددجو) در یک جلسه ارائه گردید و در پایان، 5 تا 10 دقیقه زمان جهت پرسش و پاسخهای ضروری برای این گروه فراهم گردید. در گروه آموزش فاصلهدار، محتوای آموزشی توسط پژوهشگر، طی سه مرحله و هر مرحله، 10 تا 15 دقیقه و در گروههای 3 تا 6 نفره ارائه شد. بعد از اجرای آموزش هر دو گروه، استرس و اضطراب با پرسشنامههای مذکور دوباره سنجیده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS بررسی و تحلیل شد.
یافته ها. نتایج نشان داد که قبل و بعد از مداخله، تفاوت آماری معناداری بین دو گروه از نظر میانگین نمرات استرس، اضطراب حالت و اضطراب صفت وجود نداشت، اما در هر گروه میانگین نمرات استرس، اضطراب حالت و اضطراب صفت بعد از مداخله به طور معناداری کمتر از قبل مداخله بود.
نتیجه گیری. با توجه به این که دادن اطلاعات کافی و آموزش به مددجو میتواند میزان استرس و اضطراب را کاهش دهد و نظر به این که نتایج تحقیق حاضر، اثر استفاده از هر دو روش در کاهش استرس و اضطراب قبل از آنژیوگرافی را یکسان نشان داد، لذا با توجه به اجراییتر بودن و به صرفهتر بودن از نظر زمان، استفاده از روش آموزش انبوه برای آموزش قبل از آنژیوگرافی توصیه میگردد.
علی حسین زاده ساربانقلی، علیرضا شاملی، سمیه اسمعیلیان، اسمعیل محمدنژاد،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این سندرم در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یک مشکل مربوط به سلامت عمومی مطرح میشود.
روش کار. جستوجوی جامع در پایگاههای دادهای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed،Google Scholar ، و Medline با کلیدواژههای نارسایی قلبی و آموزش همتا به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات چاپشده بین سالهای 2000 تا 2018 انجام شد. تعداد 17 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، تعداد 2 مقاله انگلیسی و 4 مقاله فارسی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این آموزشها سه پیامد خودمراقبتی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی افراد با نارسایی قلبی را مورد بررسی قرار دادهاند و این روش آموزشی بر هر سه مولفه تاثیر مثبتی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش همتا باعث بهبود و ارتقای خودمراقبتی، خودکارآمدی و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی شد. بهرهگیری از این برنامه آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
زهرا اسکندری، فروزان اکرمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با مروری بر نحوه آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران به معرفی نوآوری های آموزشی با تمرکز بر افزایش دانش و مهارت پرستاران می پردازد.
زمینه. در مدیریت احیای قلبی ریوی نوزادان، انجام گام به گام احیای نوزاد در زمان طلایی، منوط به داشتن دانش و مهارت کافی برای این مراقبت حیاتی است. آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران، به آنان کمک میکند تا بتوانند اقدام صحیح را انتخاب نموده و آن را به طور ماهرانه انجام دهند. انتخاب شیوه آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان نقش مهمی در ماندگاری دانش و افزایش مهارت پرستاران به عنوان اولین مراقبان نوزادان برای حفظ بقای آنان دارد.
روش کار. این مطالعه مروری، با جستجو در پایگاههای دادهای Google Scholar، SID، Scopus، Cochrane، PubMed، Magiran، CINHAL، و Web of Science، با استفاده از کلید واژه های فارسی آموزش احیای قلبی ریوی نوزاد، پرستار، آموزش، دانش، مهارت و معادل انگلیسی آنها انجام شد. در مجموع، 48 مقاله با محدودیت زمانی 10 سال اخیر به دست آمد که با حذف 13 مقاله که متن کامل آن در دسترس نبود، در نهایت، تعداد 35 مقاله وارد مطالعه شدند.
یافته ها. در سالهای اخیر، آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان در پرستاران، از الگوی آموزش شفاهی خواندن کتاب و اسلاید به آموزش همزمان عملی روی مولاژ تغییر کرده است؛ و از صرفا تمرین روشهای احیاء در هر مرحله، به شبیه سازی بر اساس ایجاد شرایط مشابه نوزاد واقعی برای تصمیم گیری و انجام روش صحیح احیای قلبی ریوی حتی توسط نرم افزارهای گوشی تلفن همراه ارتقاء یافته است.
نتیجه گیری. در انتخاب روشهای آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران، شیوه هایی میتوانند تاثیر بیشتری داشته باشند که بتوانند علاوه بر انتقال دانش، مهارت به کارگیری آن دانش را نیز ارتقاء دهند. شیوه های نوین آموزشی امکان افزایش مهارت احیای قلبی ریوی نوزادان را در پرستاران به منظور حفظ بقای این گروه آسیب پذیر فراهم نموده اند.
سمیه اسمعیلیان، شهاب پاپی، سرور سهرابی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این بیماری در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یکی از مشکلات مربوط به سلامتی مطرح شده است.
روش کار. جستجوی جامع در پایگاههای داده ای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed، Google Scholar، و Medline با کلیدواژه های نارسایی قلبی و آموزش مراقبت خانوادهمحور به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات منتشرشده بین سال های 2000 تا 2020 انجام شد. تعداد 6 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این روش آموزشی نتایج مطلوبی بر پیامدهای نارسایی قلبی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش مراقبت خانواده محور باعث ارتقای خودمراقبتی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی میشود. بهره گیری از این رویکرد آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
هدیه مصباحی، فتیحه کرمان ساروی، فرنوش خجسته،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بازخوردمحور بر سبک زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام شد.
زمینه. سبک زندگی عاملی تعیین کننده در ایجاد و پیشرفت بیماریهای قلبی عروقی محسوب میشود؛ لذا تبعیت بیمار در زمینه رعایت رژیم دارویی، غذایی، و تحرک بدنی تامین کننده یک شیوه زندگی سالم است.
روش کار. دراین مطالعه نیمه تجربی، 80 بیمار مبتلا به نارسایی قلب، مراجعه کننده به بخش های قلب بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال 1398 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (Health-Promoting Lifestyle Profile II) یا HPLP2 بود. پرسشنامه سبک زندگی در دو مرحله قبل و سه ماه بعد از مداخله تکمیل شد. در گروه آزمون، آموزش ارتقای سبک زندگی به صورت انفرادی به روش بازخوردمحور در چهار جلسه 30 تا 60 دقیقهای اجرا شد و گروه کنترل، آموزش ارتقای سبک زندگی را به روش معمول دریافت کرد. داده ها در نرم افزار SPSS-22 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و کای دو تحلیل شدند.
یافته ها. دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک با یکدیگر تفاوت آماری معنی دار نداشتند. قبل از مداخله، میانگین نمره کل سبک زندگی در گروه آزمون، 110/82 با انحراف معیار 48/93، و در گروه کنترل، 103/38 با انحراف معیار 37/23 بود که نتیجه آزمون تی مستقل تفاوت آماری معنی داری را بین دو گروه نشان نداد (0/45P=). سه ماه بعد از مداخله، میانگین نمره کل سبک زندگی در گروه آزمون و کنترل، به ترتیب، 137/80 با انحراف معیار 54/36 و 113/23 با انحراف معیار 37/87 به دست آمد که این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود (0/0001P≤). قبل از مداخله، میانگین نمره حیطه های سبک زندگی دو گروه تفاوت آماری معنی داری نشان نداد، اما بعد از آموزش بازخوردمحور، میانگین نمره حیطه های سبک زندگی گروه آزمون، به جز حیطه ارتباطات بین فردی، به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری. آموزش بازخوردمحور، سبک زندگی و حیطه های آن را به جز حیطه ارتباطات بین فردی در بیماران مبتلا به نارسایی قلب بهبود بخشید. لذا به کارگیری این شیوه آموزشی توسط پرستاران برای بهبود سبک زندگی افراد دارای بیماری نارسایی قلب توصیه میگردد.
آنولین اصلان، مریم اسماعیلی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
چکیده
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آماده سازی بیمار و عضو خانواده بر پیامدهای بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. آماده سازی بیماران قبل از عمل باعث بهبود تجارب بیماران از بستری شدن میشود، اما تاثیر آن در بیماران تحت عمل جراحی قلب کمتر شناخته شده است.
روش کار. این مطالعه یک کارآزمایی بالینی غیر تصادفی بود که بر روی یک نمونه پژوهش شامل ۹۰ بیمار و عضو خانواده که مراقبت از وی را بر عهده داشتند، در بازه زمانی ماه های تیر تا آبان سال ۱۳۹۷ انجام شد. شرکت کنندگان بر اساس معیارهای ورود به مطالعه و با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. مداخله، یک روز پس از بستری شدن، در روز قبل از عمل جراحی عروق کرونر با استفاده از ویدیوی آموزشی، تور بخش مراقبتهای ویژه و کتابچه آموزشی اجرا شد. در هر دو گروه، در روز سوم بعد از عمل، دلیریوم بیماران در بخش مراقبت ویژه ارزیابی شد و از مراقبین اصلی درخواست شد پرسشنامه رضایتمندی خانواده را تکمیل کنند. بیماران و عضو خانواده در هر دو گروه پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستانی را در روز اول و هفتم بعد از عمل و قبل از ترخیص تکمیل کردند. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل شدند.
یافته ها. بعد از مداخله، میانگین نمره اضطراب و افسردگی بیمار در گروه آزمون به طور معنادار کاهش پیدا کرد (03/0P=)، اما میانگین نمره اضطراب و افسردگی عضو مراقب در گروه کنترل و آزمون اختلاف معنیداری نداشتند (11/0P=). در زیرمقیاس رضایت از عملکرد کارکنان درمانی (01/0P=) و راحتی عضو مراقب (027/0P=) اختلاف معنیدار آماری بین دو گروه مشاهده شد. علاوه بر این، گروهها از نظر بروز دلیریوم(60/0P=) و مدت اقامت در بخش مراقبتهای ویژه (21/0P=) تفاوت معنادار آماری با یکدیگر نداشتند.
نتیجهگیری. با توجه با اینکه آماده سازی بیمار و عضو مراقب خانواده در روز قبل از عمل جراحی بایپس عروق کرونر میتواند منجر به کاهش اضطراب و افسردگی بیماران و افزایش رضایتمندی عضو مراقب شود، اجرای این برنامه برای بیمار و عضو خانواده پیشنهاد میشود.
محمد دلیلی، لیلا کمال زاده، الهام رضانژاد، محمود شیخ فتح اللهی، امیرفرجام فاضلی فر،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین میزان پیگیری خانواده ها برای کودکان دارای دفیبریلاتور قلبی و نقش آموزش های پرستاران به خانواده ها انجام شد.
زمینه. دفیبریلاتورهای قلبی دستگاههای قابل تعبیه در بدن با قابلیت ضربان سازی و شوک دهی در موارد لزوم هستند. از آنجا که تشخیص آریتمی و درمان آن توسط دستگاه دفیبریلاتور از حساسیت بالایی برخوردار است، لازم است کودکان دارای دفیبریلاتور به طور منظم و مکرر پیگیری شوند.
روش کار. این مطالعه توصیفی مقایسه ای با استفاده از داده های سیستم اطلاعات بیمارستانی انجام شد. کودکان با سن کمتر از 15 سال که از سال 1388 تا سال 1399 برای آنان دستگاه دفیبریلاتور تعبیه شده بود مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان پیگیری بر اساس سن و جنسیت کودک، نوع بیماری زمینهای، محل سکونت و نوع آموزههای پرستاری با هم مقایسه شدند. داده ها نرمافزارSPSS نسخه 24 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی بررسی شدند.
یافته ها. شصت و هفت مورد تعبیه در 61 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سن بیماران هنگام تعبیه، 9/58 سال با انحراف معیار 3/72 بود (محدوده سنی از 1 تا 15 سال). میزان مراجعات بیماران در نوبتهای پیگیری تعیین شده، با گذشت زمان کاهش معنی داری نشان داد، به طوری که 94 درصد بیماران برای نخستین نوبت پیگیری مراجعه نموده بودند، اما این درصد برای مراجعه 5 سال بعد، به 43/6 درصد کاهش یافته بود (0/0001P≤). میزان پیگیری بیماران با شیوه آموزش پرستاری قدیم، 71/3 درصد و با شیوه آموزش پرستاری جدید، 89/64 درصد بود (0/002P=).
نتیجه گیری. میزان پیگیری خانواده ها علیرغم حساسیت و خطرات بالقوه داشتن دفیبریلاتور کمتر از حد مطلوب است. از میان عوامل بررسی شده، نوع آموزش پرستاران به خانواده ها مهمترین عامل تعیین کننده برای پیگیری منظم خانواده ها بود.
محمدجواد عالم زاده انصاری، فیدان شبانی، محمود شیخ فتح الهی، مریم رضائی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش به روش بازخوردمحور و گروهی بر خودکارآمدی افراد مبتلا به انفارکتوس میوکارد انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی عروقی یکی از علل اصلی مرگ در سراسر جهان و در کشور ایران محسوب میشوند. آموزش موثر بیماران مستلزم به کارگیری روشهای آموزشی است که تاثیر آنها مشخص شده باشد.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی بود که در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلبوعروق شهید رجایی تهران در سال 1399 و 1400 انجام شد. نمونهگیری به روش مستمر تا تکمیل نمونه ها (105 نفر) انجام شد. بیماران بر اساس تصادفیسازی به شیوه بلوکهای تصادفی با سایز 6 به سه گروه 35 نفره شامل گروه آموزش بازخوردمحور، آموزش گروهی و گروه کنترل تقسیم شدند. آموزش در طی دو جلسه یک ساعته در دو روز متوالی انجام شد. نمونه های گروه کنترل آموزشهای روتین بخش را دریافت کردند. دادهها با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خودکارآمدی قلبی سالیوان قبل از آموزش، توسط بیماران، و دو هفته پس از پایان آموزش، به صورت تلفنی توسط پژوهشگر گردآوری شد. دادههای مربوط به 93 بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی در نرمافزارSPSS نسخه 24 تحلیل شدند.
یافتهها. هر سه گروه از نظر ویژگیهای دموگرافیک و سابقه بیماری همگن بودند. قبل از آموزش، میانگین و انحراف معیار نمره خودکارآمدی در گروه آموزشی بازخوردمحور، 8/03 با انحراف معیار 1/84، در گروه آموزش گروهی، 7/58 با انحراف معیار 2/16، و در گروه کنترل، 6/90 با انحراف معیار 1/40 بود. آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که قبل از مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی در گروههای مورد بررسی تفاوت آماری معنیداری نداشته است، اما دو هفته بعد از پایان آموزش، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه آموزشی بازخوردمحور (51/06 با انحراف معیار 7/85) به طور معنی داری نسبت به گروه آموزش گروهی (45/77 با انحراف معیار 8/39) و گروه کنترل (23/16 با انحراف معیار 9/13) بیشتر بود (0/0001≥P). همچنین، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه آموزش گروهی به طور معنیداری بیشتر از میانگین نمره خودکارآمدی در گروه کنترل بود (0/0001≥P).
نتیجهگیری. آموزش بازخوردمحور و همچنین، آموزش به روش گروه باعث افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به انفارکتوس میوکارد میشود. با توجه به نقش پرستاران در آموزش به بیمار، میتوان از این شیوه های آموزشی استفاده نمود.
مهدی شمالی احمدآبادی، لیلا عیسی نژاد، علی اکبر واعظی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مجازی واقعیتدرمانی بر اضطراب کووید -۱۹ در بیماران با پرفشاری خون در پاندمی کرونا انجام شد.
زمینه. بیماری کووید-19 علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی متعدد، پیامدهای روانشناختی مانند استرس و اضطراب را نیز به خصوص در جامعه بیماران مزمن از جمله بیماران دارای پرفشاری خون به همراه داشته است. بنابراین، انجام مداخلات مناسب برای کاهش اضطراب کووید -۱۹ در بیماران دارای پرفشاری خون ضروری است.
روش کار. این مطالعه از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به پرفشاری خون مراجعهکننده به درمانگاه قلب اردکان بودند. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس و با توجه به معیارهای ورود و خروج، 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه در مراحل پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامه اضطراب کرونا (علیپور و همکاران،1398) پاسخ دادند. اعضای گروه آزمون آموزش مجازی واقعیتدرمانی را در ۶ جلسه یک ساعته دریافت کردند. سپس، هردو گروه در مرحله پسآزمون، دوباره به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. به منظور تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس در نسخه 2۶ نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها. پس از مداخله، تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه در میانگین نمره اضطراب کرونا مشاهده شد (110/807=F و 0/0001≥P). همچنین، پس از مداخله، تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه از نظر میانگین نمره بعد روانی اضطراب کرونا مشاهده شد (30/78=F و 0/0001≥P). پس از مداخله، تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه از نظر میانگین نمره بعد جسمی اضطراب کرونا مشاهده شد (27/94=F و 0/0001≥P).
نتیجهگیری. انجام برنامه مداخلهای آموزش مجازی با محتوای آموزشی واقعیتدرمانی میتواند باعث کاهش نمرات اضطراب کرونا در ابعاد روانی و جسمی در افراد مبتلا به پرفشاری خون شود.
مهین روحانی، امید آقازاده گودللو، محمدرضا دین محمدی، اسما قربانی، سیده فاطمه غیاثی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش خودمراقبتی به روش فردی و گروهی بر رفتارهای خودمراقبتی و بستری مجدد در افراد با نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. آموزش به افراد با نارسایی قلبی در دستیابی به نتایج مطلوب درمانی، مدیریت عوارض بیماری و کاهش بستری مجدد نقش مهمی دارد.
روش کار. این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بر روی 75 فرد دچار نارسایی قلبی انجام شد. در یک گروه، مداخله آموزشی به صورت فردی و در گروه دیگر، در قالب گروه های 3 تا 5 نفره طی دو جلسه انجام شد. در گروه کنترل، آموزشهای معمول بخش ارائه شد. رفتارهای خودمراقبتی با استفاده از مقیاس اروپایی رفتار خودمراقبتی در نارسایی قلبی (EHFScBs) در ابتدا، و 30 و 90 روز بعد از ترخیص ارزیابی شد. دفعات بستری مجدد نیز 30، 60 و 90 روز بعد از ترخیص ارزیابی گردید. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 21 با استفاده از آزمونهای آماری کایدو و کروسکال والیس انجام شد.
یافته ها. رفتارهای خودمراقبتی در 30 و 90 روز بعد از مداخله در گروههای مورد مطالعه اختلاف آماری معناداری را نشان داد (مقدار P به ترتیب، 0/002 و 0/027) و تعداد افراد با سطح خودمراقبتی خوب در گروههای آموزش فردی و گروهی بیشتر از گروه کنترل بود. از نظر دفعات بستری مجدد، در پایان 30، 60 و 90 روز بعد از ترخیص بین سه گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری. استفاده از مداخله آموزشی (فردی و گروهی) جهت بهبود رفتارهای خودمراقبتی در افراد با نارسایی قلبی توصیه میشود. تاثیر این مداخلات آموزشی بر دفعات بستری مجدد در گروههای مورد مطالعه شناخته نشد؛ لذا، پیشنهاد میشود جهت بررسی بیشتر، مطالعات آتی با نمونههای بیشتر و در بازه زمانی طولانی تر انجام شود.
شیرین مددکار،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش چند رسانه ای با رویکرد مدل لونتال مبتنی بر پیگیری بر درک از بیماری در افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی انجام شد.
زمینه. یکی از ابزارهای اساسی در تغییر درک از بیماری وجود برنامه آموزشی با استفاده از روش های نوین آموزش است.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی، 60 فرد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی در سال 1401 در بیمارستان کاشانی شهرکرد به صورت تصادفی به دو گروه آزمون (30 نفر) و کنترل (30 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون دو جلسه آموزش مجازی از طریق نرم افزار چند رسانه ای (صدا، فیلم، تصویر و انیمیشن) تحت عنوان کارگاه آموزشی چهار ساعته در تاریخ و ساعت هماهنگ شده با کمک برنامه ادوبی کانکت برگزار گردید. در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. درک از بیماری بیماران بعد از پایان کارگاه با استفاده از پرسشنامه ادراک بیماری اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل و تی زوجی در نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته ها. میانگین امتیاز درک از بیماری در گروه کنترل، قبل و بعد از مداخله به ترتیب، 2/96 با انحراف معیار 0/47 و 2/88 با انحراف معیار 0/36 بود که این اختلاف از نظر آماری معنادار. میانگین امتیاز درک از بیماری در گروه آزمون، قبل و بعد از مداخله به ترتیب، 2/67 با انحراف معیار 0/34 و 4/85 با انحراف معیار 0/65 بود و تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (0/0001P≤). قبل از مداخله، میانگین امتیاز درک از بیماری بین دو گروه کنترل و آزمون تفاوت آماری معناداری نداشت، اما بعد از اجرای مداخله، تفاوت معنی دار آماری در امتیاز درک از بیماری بین گروه آزمون و کنترل مشاهده شد (0/0001P≤)، به گونه ای که در گروه آزمون، درک از بیماری افزایش یافت.
نتیجه گیری. بر اساس نتایج مطالعه حاضر افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی پس از مداخله آموزشی درک بهتری نسبت به بیماری خود پیدا کردند، بنابراین توصیه میشود مداخلات آموزشی جهت بهبود درک بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی انجام گیرد.
سیده زهرا کرمی، بهشته طبرسی، فیروزه معینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش سبک زندگی با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه بر رعایت برنامه درمانی در افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. پرفشاری خون مهمترین عامل خطر بیماری های قلبی عروقی و مرگ محسوب میشود. کاربرد اپلیکیشن های آموزشی، در خودمراقبتی و کنترل فشارخون افراد مبتلا به پرفشاری خون نقش مهمی ایفا میکند.
روش کار. این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی است. حجم نمونه در دو گروه آزمون و کنترل 60 نفر درنظر گرفته شد. در گروه آزمون، آموزش با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه حداقل هفته ای سه بار و به مدت دو ماه انجام شد و نحوه به کارگیری، در طول دوره از طریق تماس تلفنی و شبکه های مجازی پیگیری گردید. در گروه کنترل آموزش های معمول مرکز بهداشتی درمانی ارائه شد. میزان رعایت برنامه درمانی بیماران توسط پرسشنامه پژوهشگر ساخته تبعیت از درمان، قبل و دو هفته بعد از پایان مداخله تکمیل گردید. داده های گردآوری شده در نرم افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.
یافته ها. در زمینه مقایسه رعایت برنامه درمانی بین دو گروه کنترل و آزمون بعد از مداخله آموزشی، میانگین نمره گروه کنترل، 337 با انحراف معیار 22 و میانگین نمره گروه آزمون، 441 با انحراف معیار 20 بود. پس از مداخله، اختلاف آماری معنادار بین میانگین نمرات دو گروه در فشارخون، رژیم غذایی، فعالیت بدنی، رژیم دارویی، الگوی مصرف داروها و سایر موارد تبعیت از برنامه درمانی وجود داشت (0/0001P≤)، که نشاندهنده تاثیر آموزش سبک زندگی با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه بر رعایت برنامه درمانی در افراد تحت مطالعه بود.
نتیجه گیری. به کارگیری نرم افزارهای آموزشی در بهبود و کنترل بهتر فشارخون بیماران مفید و سودمند است. پرستاران به عنوان یکی از مهمترین اعضای گروه مراقبت سلامت میتوانند از طریق مداخلات آموزشی تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی مددجویان داشته باشند.
اکرم شریفی، فروزان رستمی، کامیان خزایی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل انجام شد.
زمینه. ویروس کرونا از زمان شیوع تاکنون نشان داده است که افراد مبتلا به بیماریهای زمینهای را بیش از افرادی که بدنی سالم دارند مغلوب خود میکند و آنها را در خطر مرگ قرار میدهد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری این پژوهش همه افراد مبتلا به کرونا با سابقه بیماری قلبی عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل در سالهای 1400 و 1401 بودند. نمونهگیری به شیوه هدفمند از بیماران بستری در بیمارستان بهصورت در دسترس انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس که در سال 1398 توسط علیپور و همکاران تدوین شد استفاده گردید. آموزش ذهن آگاهی بر اساس طرح آموزشی کابات -زین (2005) به روش گروهی در هشت جلسه دو ساعته به صورت هفتگی برای شرکتکنندگان در گروه آزمون اجرا شد.
یافتهها. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی به میزان 0/87 تاثیر دارد (0/001P≤). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری در متن تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر کاهش علایم روانی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی به میزان 0/83 تاثیر دارد (0/001P≤). همچنین، آموزش ذهن آگاهی بر کاهش علایم جسمی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی به میزان 0/79 تاثیر داشت (0/001P≤).
نتیجهگیری. تمرینات ذهن آگاهی میتواند افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی را قادر سازد تا قبل از پاسخدهی، اندکی مکث و تامل کنند، که این مکثها فرصتی را در اختیار آنان قرار میدهد تا از قضاوت در بسیاری از موقعیت های که میتواند منجر به خشم، ترس و اضطراب گردد، رهایی یابند. این امر شرایطی را فراهم خواهد کرد که بیماران حتی در وضعیت بد و حاد بیماری خود، بهاحتمال بیشتری بتوانند آرامش روانی خود را حفظ کنند و از این طریق علایم و نشانه های جسمی اضطراب را کاهش دهند.
نیلوفر احمدی، مسعود رضایی، محمدرضا زارعی، شیما حقانی، فاطمه رشیدی، محمد عباسی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تبیین پروتکل مطالعه ای برای تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر بر کیفیت زندگی و تبعیت دارویی
در افراد مبتلا به نارسایی قلبی دارای دفیبریلاتور قابل کاشت انجام شد.
زمینه. یکی از عوارض شایع نارسایی قلبی مرگ ناگهانی قلبی ناشی از دیسریتمیها است. دفیبریلاتور قابل کاشت به عنوان درمانی موثر برای این مشکل شناخته میشود که با تشخیص ریتمهای خطرناک و اعمال شوک الکتریکی، ریتم قلب را به ریتم سینوسی طبیعی باز میگرداند. با وجود تاثیرات نجاتبخش این دستگاه، شوکهای ناشی از آن ممکن است تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. همچنین، عدم تبعیت دارویی همچنان یک چالش عمده است که منجر به شکست درمان، افزایش عوارض و هزینههای بالای مراقبتهای سلامتی میشود.
پرستاران با اجرای مدلهای آموزشی متنوع و راهبردهای بهداشتی میتوانند آگاهی، نگرش و رفتارهای سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار دهند.
مدل ارتقای سلامت پندر مدلی است که با استفاده از تجربیات، احساسات، ادراکات و رفتارهای افراد، بهبود نتایج سلامت را هدف قرار میدهد.
روشها. گزارش حاضر پروتکل مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی در انستیتو قلب و عروق شهید رجایی تهران است. بیماران مبتلا به نارسایی قلبی که تحت تعبیه دفیبریلاتور قابل کاشت قرار میگیرند، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده خواهند شد.
هر دو گروه فرم رضایتنامه کتبی، فرم اطلاعات دموگرافیک ، پرسشنامه ”کیفیت زندگی بیماران قلبی مینهسوتا“ (MLHFQ) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (MMAS-8) را تکمیل خواهند کرد. اعضای گروه مداخله علاوه بر برنامه آموزشی استاندارد ارائهشده هنگام ترخیص (پمفلت و آموزش توسط پرستار)، در یک جلسه حضوری ۴۵ دقیقهای در زمان ترخیص شرکت خواهند کرد. این جلسه شامل توضیح درباره تعداد و محتوای جلسات آموزشی و اهمیت حضور مداوم خواهد بود. سپس، پنج جلسه آموزشی ۳۰ دقیقهای به صورت مجازی و دو بار در هفته بر اساس الگوی ارتقای سلامت پندر برگزار خواهد شد. همچنین، پیگیری تلفنی هفتگی به مدت یک ماه جهت نظارت بر پایبندی به توصیهها و حل مشکلات احتمالی انجام میشود. گروه کنترل تنها برنامه آموزشی استاندارد بیمارستان را در زمان ترخیص دریافت خواهد کرد. در پایان مطالعه، پرسشنامه های کیفیت زندگی و تبعیت دارویی دوباره توسط هر دو گروه تکمیل خواهند شد.