45 نتیجه برای آموزش
نسرین بهرامی نژاد، میثم نعمتی خواه،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مشارکت بر آگاهی و عملکرد پرستاران در ارتباط با مراقبت از کاتتر ورید مرکزی در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
زمینه. بهبود کیفیت مراقبت از کاتتر ورید مرکزی نیازمند ارتقای سطح آگاهی و عملکرد پرستاران از دستورالعملهای استاندارد مراقبت از کاتتر ها و نتایج تحقیقات در این حوزه میباشد.
روش کار. در این پژوهش نیمه تجربی با طرح پـیش آزمـون- پـس آزمـون دو گروهی (آزمون و کنترل)، 46 پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه در دو بیمارستان آیت ا.. موسوی و ولیعصر زنجان به صورت غیرتصادفی به دو گروه کنترل (18 پرستار) و مداخله (28 پرستار) تقسیم شدند. قبل از انجام مداخله، دانش و عملکرد پرستاران در ارتباط با مراقبت از کاتتر ورید مرکزی بــا اســتفاده از چک لیست مشاهده ای محقق ساخته و پرسشــنامه ســنجش آگاهی توسعه یافته توسط لابیو و همکاران (2008)، مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس درگــروه آزمون، به مدت یک ماه برنامه آموزش مبتنی بر مشارکت و درگــروه کنترل مداخلــه روتین (شرکت در یک جلسه سخنرانی) به اجرا گذاشته شد. سه مــاه بعد از مداخله، دانش و عملکرد پرستاران توسط پرسشنامه و چک لیست مشاهده عملکرد دوباره ارزیابی گردید. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 با استفاده از از آزمونهای آماری کایاسکوئر، فیشر، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تی مستقل و تی زوجی تحلیل شد.
یافته ها. پس از مداخله، تفاوت آماری معنی داری بین گروه آزمون و کنترل از نظر تغییرات نمره دانش (2/82 در مقابل 1/67) (0/004p=) و عملکرد (میانگین نمره 10/85 و انحراف معیار 1/47 گروه کنترل در برابر میانگین 11/69 با انحراف معیار 1/59 گروه آزمون) (0/0001p≤) در زمینه مراقبت از کاتتر ورید مرکزی مشاهده شد. این در حالی بود که در مرحله پیش آزمون، بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر نمره آگاهی و عملکرد در مراقبت از کاتتر ورید مرکزی تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت.
نتیجه گیری. مداخله آموزش مبتنی بر مشارکت در مقایسه با روشهای معمول بازآموزی، در ارتقای سطح دانش پرستاران و بهبود عملکرد آنها در مراقبت از کاتتر ورید مرکزی موثرتر است و برنامه ریزان آموزش پرستاری می توانند از این رویکرد آموزشی در آموزش ضمن خدمت پرستاران استفاده نمایند.
شهرام بخشی حاجی خواجه لو، صدرالدین ستاری،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف ارزشیابی اثربخشی کارگاه احیای قلبی ریوی مغزی برای پرستاران بر اساس الگوی کرکپاتریک در محیط بالینی بخشهای مراقبت ویژه بیمارستان تامین اجتماعی سبلان اردبیل انجام گردید.
زمینه. ارزشیابی اثربخشی دورههای آموزشی برای تعیین میزان تحقق اهداف دورههای آموزشی اجرا میگردد. ارزشیابی برای قضاوت درباره تحقق اهداف دورههای آموزشی ضرورت دارد.
روش کار. این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش 65 نفر از پرستاران بخشهای مراقبت ویژه و مدیران پرستاری بیمارستان بود که براساس جدول نمونهگیری کرجسی و مورگان، 56 نفر به عنوان نمونه تحقیق به روش تصادفی طبقهای انتخاب و دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمعآوری گردید. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان مورد تائید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ که برابر با 0/99 بود تایید شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی تکنمونهای و دو نمونهای و تحلیل واریانس) تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره اثربخشی سطح واکنش در کارگاه احیای قلبی ریوی مغزی در محیط بالینی از دیدگاه پرستاران بخشهای مراقبت ویژه و مدیران پرستاری، 3/89 از 5 بود. همچنین، میانگین نمره اثربخشی سطح یادگیری، 3/97 و میانگین نمره اثربخشی سطح رفتار، 4/02 از 5 به دست آمد. میانگین نمره نتایج دوره از دیدگاه سوپروایزها 4/57 و میانگین نمره اثربخشی کل دوره آموزش کارگاه احیای قلبی ریوی مغزی، 4/11 از 5 به دست آمد.
نتیجه گیری. نتیجـه تحقیق نشان داد کارگاه احیای قلبی ریوی مغزی پرستاران بخشهای مراقبت ویژه و مدیران پرستاری بیمارستان تامین اجتماعی سبلان اردبیل اثربخش بوده است.
مینا خنجری، فرهاد کامرانی، طاهره نصرآبادی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
بسمه تعالی
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش خانوادهمحور از طریق نرمافزار چندرسانهای به زبان آذری بر تبعیت از رژیم درمانی در افراد مبتلا به سکته قلبی انجام شد.
زمینه. احتمال تاثیر مضاعف آموزش به زبان آذری بر بهبود افراد آذری زبان مبتلا به سکته قلبی و رابطه آن با کاهش مرگ ناشی از بیماریهای قلبیعروقی قابل بررسی است.
روش کار. این مطالعه از نوع تجربی و کارآزمایی بالینی است که در بخش پست سیسییو بیمارستانهای شهر زنجان در سال 1395 صورت پذیرفت. شرکتکنندگان در مطالعه تعداد 80 نفر از افراد آذری زبان مبتلا به سکته قلبی بودند که در دو گروه آزمون (40 نفر) و کنترل (40 نفر) قرار گرفتند. برای هریک از شرکتکنندگان پرسشنامه مربوط به تبعیت از رژیم درمانی تکمیل شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 20 با استفاده از آزمونهای کایدو، منویتنی و تی مستقل تحلیل شدند.
یافته ها. مقایسه دو گروه آزمون و کنترل نشاندهنده وجود اختلاف معنادار آماری بین نمرات دو گروه در حیطههای تبعیت از رژیم دارویی (میانگین نمره گروه آزمون، 3/52 با انحراف معیار 0/2 در برابر میانگین نمره گروه کنترل، 2/79 با انحراف معیار 0/73) (0/0001P≤)، تبعیت از رژیم غذایی (میانگین نمره گروه آزمون، 3/91 با انحراف معیار 0/3 در برابر میانگین نمره گروه کنترل، 3/63 با انحراف معیار 0/6) (0/0001P≤) و تبعیت از رژیم حرکتی (میانگین نمره گروه آزمون، 3/57 با انحراف معیار 0/4 در برابر میانگین نمره گروه کنترل، 3/11 با انحراف معیار 0/7) (0/0001P≤) بود.
نتیجه گیری. آموزش خانوادهمحور از طریق نرمافزار چندرسانهای (به زبان آذری) بر تبعیت از رژیم درمانی افراد آذری زبان مبتلا به سکته قلبی موثر است و احتمالا میتواند عوارض ناتوانی، هزینههای بیمارستانی و احتمال مرگ را کاهش دهد.
شیوا خالق پرست، مهناز مایل افشار، زهرا حنیفی، لیلا ساری، معصومه کلایی، بهروز قنبری،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف شناسایی موانع موجود در زمینه آموزش به بیمار از دیدگاه پزشکان، بیماران بستری و پرستاران انجام شد.
زمینه. آموزش به بیمار یکی از شاخصهای کیفیت خدمات مراقبتی درمانی است. آموزش به بیمار میتواند منجر به کاهش هزینههای مراقبتهای بهداشتی شود، کیفیت مراقبتها را افزایش دهد و درنهایت به بیمار کمک کند به استقلال و خودکفایی برسد.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بود. جامعه پژوهش شامل پزشکان، پرستاران و بیماران بستری در بخشهای مختلف مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی بودند. روش نمونه گیری بهصورت طبقهای بود و از هر طبقه، تعدادی نمونه بهطورتصادفی انتخاب شد. نمونهگیری برای جامعه پرستاران و پزشکان نیز صورت پذیرفت. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامههای محققساخته بودند که پس از تایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل آماری دادههای جمعآوریشده از آزمونهای میانگین و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار آماری SPSS استفاده شد.
یافته ها. از نظر پزشکان بیشترین موانع آموزش به بیماران، مربوط به بیماران و پس از آن، مربوط به پزشکان بود. از نظر پرستاران، بیشترین موانع آموزش به بیمار مربوط به پرستاران بود. از نظر خود بیماران بیشترین موانع آموزش به بیماران مربوط به خود بیماران و پس از آن، به ترتیب، مربوط به پرستاران و پزشکان بود.
نتیجه گیری. با توجه به اهمیت آموزش به بیمار، پیشنهاد میگردد مسئولان با اتخاذ تدابیری همچون جذب تعداد کافی نیروی پرستاری، تهیه بروشور، اختصاص بودجه کافی به امر آموزش، نظارت و تشویق مناسب پرستاران و پزشکان، در اولویت قرار دادن آموزش به عنوان وظیفه روزانه، و فرهنگسازی برای پذیرش آموزش از سوی بیماران، در جهت رفع موانع آموزش به بیمار اقدام کنند.
زهرا احمدی، لیلا بهمنی، مرحمت فراهانی نیا، حمید حقانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش بر خودمراقبتی در مبتلایان به پرفشاری خون اولیه انجام شد.
زمینه. پرفشاری خون با ایجاد عوارض جدی در ارگانهای بدن، یکی از بیماریهای مزمن است که نیازمند رفتارهای خودمراقبتی میباشد. آموزش با افزایش توان خودمراقبتی در این بیماران میتواند به کاهش بروز عوارض کمک نماید.
روش کار. در این مطالعه نیمهتجربی، از بین مبتلایان به پرفشاری خون اولیه مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان شهید رحیمی شهر خرم آباد، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی لرستان، 106 نفر به روش در دسترس انتخاب و به شکل غیرتصادفی در دو گروه آزمون (53 نفر) و کنترل (53 نفر) قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه، قبل و یک ماه بعد از مداخله گردآوری شدند. گروه آزمون در سه جلسه آموزشی درباره رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در سه هفته متوالی شرکت کردند. گروه کنترل فقط درمانهای معمول را دریافت کردند. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها. دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک و مشخصات مربوط به بیماری تفاوت معنادار آماری نداشتند. میانگین نمره خودمراقبتی گروه کنترل، قبل و بعد از مداخله، به ترتیب، 33/8 با انحراف معیار 79/1 و 43/8 با انحراف معیار 84/1 و در گروه آزمون، به ترتیب، 7/9 با انحراف معیار 41/2 و 46/14 با انحراف معیار 13/2 بود. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد خودمراقبتی قبل از مداخله در دو گروه اختلاف معنادار آماری داشت و در گروه مداخله بالاتر بود (002/0P=)، لذا از آنالیز کوواریانس برای بررسی معناداری بعد از مداخله استفاده شد که نشان داد خودمراقبتی گروه آزمون بعد از مداخله به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل و ناشی از اثر مداخله بود (0001/0P≤).
نتیجه گیری. آموزش رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت، موجب بهبود خودمراقبتی در مبتلایان به پرفشاری خون اولیه میشود. لذا فراهم نمودن زمینه برای آموزش مبتلایان به پرفشاری خون میتواند در افزایش توان خودمراقبتی این بیماران موثر باشد.
مریم مهدی عراقی، کیانوش زهرا کار،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تلقیح استرس“ بر استرس افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته انجام شد.
زمینه. استرس به عنوان محرک اصلی سندرم قلب شکسته محسوب میشود و درعینحال، سندرم قلب شکسته نیز باعث افزایش استرس میگردد. به نظر میرسد آماده کردن بیمار در زمینه روشهای مقابلهای صحیح با استرس در جلوگیری از عود مجدد مفید باشد.
روش کار. روش پژوهش، نیمه تجربی با گروه کنترل و طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری یکماهه بود. جامعه در دسترس شامل 62 بیمار مبتلا به سندرم قلب شکسته بود که در سال 1395 به بیمارستان توحید شهر سنندج مراجعه کرده بودند و تشخیص بالینی سندرم قلب شکسته در مورد آنان داده شده بود. با توجه به ظرفیت محدود گروههای مشاوره و درمان، از این جامعه، 30 بیمار به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش، مقیاس سنجش نشانگان استرس بود. مداخلههای ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تلقیح استرس“ برای هر کدام از گروههای مداخله به طور هفتگی اجرا شد. استرس هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری (یک ماه بعد) سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافتهها. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (65/87F=، 0001/0P≤) و آموزش تلقیح استرس (18/61F=، 0001/0P≤) هر دو، در مقایسه با گروه کنترل در کاهش نشانگان استرس موثر بودند. با وجود تاثیر هر دو مداخله، برتری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (69/66F=، 0001/0P≤) در مقایسه با آموزش تلقیح استرس (33/43F=، 0001/0P≤) در آزمون پیگیری مشخص شد.
نتیجهگیری. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان هر دو روش درمانی، به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را بهعنوان شیوههایی کارآمد و مؤثر با قابلیت کاربرد وسیع در پیشگیری و کاهش علایم استرس و بهبود وضعیت بیماران مبتلا به سندرم قلب شکسته به کار برد.
اصغر خلیفه زاده اصفهانی، زهرا معینی، جعفر گلشاهی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه آموزش به روش سخنرانی و الکترونیک بر عملکرد پرستاران بخش مراقبتهای ویژه در زمینه داروهای قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. عصر حاضر به دوران اطلاع رسانی و رایانه شهرت یافته و نهاد آموزشی را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. با توجه به اینکه فرآیند پیچیـده یادگیـری را نبایـد صرفـا به فضـای کلاس محـدود نمـود، لذا ممکن است با بهـرهگیری از آمـوزش الکترونیک بتـوان بـه برخـی موانـع آمـوزش سـنتی برای پرستاران فائـق آمـد.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمهتجربی است. براساس نمونهگیری طبقهای، 70 پرستار بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تامین اجتماعی استان اصفهان درسال 1396 انتخاب شدند. این افراد پس ازاعلام موافقت به مطالعه وارد شدند. پرستاران بر اساس تخصیص تصادفی ساده به 35 نفر درگروه سخنرانی و 35 نفر درگروه الکترونیک تقسیم شدند. قبل و بعد ازمداخله، عملکرد پرستاران دو گروه توسط پرسشنامه کاربرد داروهای قلبیعروقی بررسی و تاثیر دو روش آموزش سخنرانی و الکترونیک بر نمرات عملکرد پرستاران بررسی شد.
یافته ها. براساس مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد و همچنین مقایسه دو گروه، هر دو روش آموزش سخنرانی و آموزش الکترونیک تاثیر معنیداری بر عملکرد دارویی پرستاران داشت (0001/0P≤)، اما تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه آموزش مشاهده نشد.
نتیجه گیری. روش آموزش الکترونیکی میتواند جایگزینی در آموزش و بازآموزی مباحث داروشناسی برای پرستاران باشد.
محسن ضیائی فرد، علی صادقی، رسول فراست کیش، مصطفی فتاحی، مجید بصیرت، خدیجه هاشمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش بر بالین بیمار بر کیفیت عملکرد ساکشن در پرستاران شاغل در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
زمینه. یکی از موثرترین اﻗﺪاﻣﺎت در بیماران تحت تهویه مکانیکی ﺳﺎﮐﺸﻦ ﮐﺮدن لوله تراشه به منظور جلوگیری از تجمع ترشحات ریوی مستعدکننده عفونت و ﭘﺎﮐﺴﺎزی راه ﻫﻮایﯽ است که توسط پرستاران بخش مراقبتهای ویژه انجام میشود و چنانچه به روش صحیح صورت نگیرد با عوارض فروانی همراه خواهد بود.
روش کار. این پژوهش از نوع مداخلهای نیمهتجربی بود. نمونه پژوهش که شامل 54 نفر از پرستاران بخشهای مراقبت ویژه مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق رجائی شهر تهران بودند، به روش نمونهگیری در دسترس و با توجه به معیارهای ورود انتخاب شدند و طی دو مرحله، قبل و بعد از مداخله، عملکرد پرستاران بر اساس چکلیست بررسی شدند. پژوهشگر بر بالین بیمار به روش استاندارد و بر اساس چکلیست ساکشن را انجام داد و همزمان به صورت نظری به تشریح روش پرداخت و به سوالات پرستاران در این زمینه پاسخ داد. فاصله زمانی بین سنجش عملکرد قبل و بعد از مداخله دو هفته بود.
یافته ها. مقایسه میانگین نمره عملکرد قبل، حین و بعد از انجام ساکشن لوله تراشه نشاندهنده افزایش نمره عملکرد پرستاران پس از آموزش بود (0/0001P≤). شستن دستها یا استفاده از محلول ضدعفونیکننده دست، تنها توسط 16 پرستار قبل از آموزش و توسط 35 نفر پس از آموزش انجام شد. استریل نگهداشتن کاتتر در مرحله حین ساکشن، قبل از آموزش بهوسیله 28 پرستار رعایت گردید که پس از آموزش، 40 پرستار، مورد فوق را بهدرستی رعایت نمودند. مستندسازی انجام ساکشن و مشخصات ترشحات به روش صحیح در مرحله قبل و بعد از آموزش به ترتیب توسط 13 نفر و 34 نفر انجام گردید. تعداد 31 پرستار در مرحله قبل از آموزش، فقط در زمان خروج کاتتر از مکش دستگاه ساکشن استفاده نمودند که این تعداد پس از آموزش به 41 نفر افزایش یافت (0/05P<).
نتیجه گیری. با آموزش نحوه صحیح ساکشن راه هوایی به پرستاران بخش مراقبتهای ویژه میتوان عملکرد آنها را در مراحل قبل، حین و بعد از انجام ساکشن لوله تراشه افزایش داد.
شیوا خالق پرست، صادق حیدرپور دستگردی، محمود ثالثی، سید ضیا توتونچی، مریم کریمیان کاکلکی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش همتایان به مراقبین خانوادگی بر اضطراب مراقبین و بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر اضطراب متوسط رو به بالایی را تجربه میکنند که این اضطراب در میان همراهان این بیماران نیز گزارش شده است. مطالعات نشان داده است که آموزش به بیماران و همراهان آنها در موارد بسیاری منجر به کاهش اضطراب آنها گردیده است. موضوع آموزش و انجام تحقیقات در زمینه تاثیر همتایان در پیشبرد اهداف درمانی مراقبتی اهمیت زیادی دارد.
روش کار. این پژوهش کارآزمایی بالینی تصادفیشده در سال ۱۳۹۷ در بخشهای جراحی مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی انجام شد. در این پژوهش، 60 مراقب خانوادگی و دایمی بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر در زمان ترخیص از بخش مراقبت ویژه و ورود به بخش جراحی وارد مطالعه شدند. گمارش افراد در دو گروه به روش تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و فرم ”اضطراب حالت و صفت“ اشپیلبرگر بود. در ابتدا، همراهان بیماران که به عنوان همتا انتخاب شده بودند توسط پژوهشگر در سه مرحله آموزش دیدند. قبل از ملاقات همراهان بیماران (مراقبین خانوادگی) با بیمارشان، اضطراب بیماران و همراهانشان در هر دو گروه سنجیده شد. پس از آن، همراهان بیماران در گروه کنترل آموزشهای معمول را دریافت نمودند و همراهان بیماران در گروه آزمون توسط همتایانشان در دو جلسه، آموزش همتامحور دریافت کردند. در مرحله سوم، اضطراب بیماران و همراهان آنها در هر دو گروه در روزهای دوم و پنجم اندازهگیری شددادههای گردآوری شده در نرمافزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از انجام مداخله، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون و کنترل، هم در بیماران و هم در همراهان تفاوت معنادار آماری نداشتند و میانگین نمره اضطراب هر دو گروه متوسط به بالا بود. پس از انجام آموزش، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کمتر بود (0001/0P≤). همچنین، در روزهای دوم و پنجم پس از مداخله، تفاوت معناداری بین گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین نمره اضطراب همراهان و بیماران وجود داشت (0001/0P≤).
نتیجه گیری. به نظر میرسد آموزش همتامحور پس از ترخیص از بخش مراقبت ویژه موجب کاهش اضطراب در همراهان و بیماران میشود. پیشنهاد میگردد از آموزش همتایان به عنوان آموزش موثر و کمهزینه برای کاهش اضطراب بیمار و همراه استفاده گردد.
الناز یزدان پرست، ملیحه داودی، مرضیه صفوی نژاد، سید حسن قربانی، سحر ندیمی، بهاره رضوانی دهاقانی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف سنجش تاثیر به کارگیری راهبرد آموزشی بازخوردمحور بر درک از بیماری، آگاهی تغذیهای و تبعیت از رژیم غذایی در مبتلایان به پرفشاری خون خون انجام شد.
زمینه. به دلیل مزمن بودن بیماری پرفشاری خون و اهمیت تغذیه در کنترل آن، نقش کلیدی درک از بیماری و آگاهی در تبعیت از رژیم تغذیهای و کنترل بیماری دارای اهمیت است.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمهتجربی دو گروهی همراه با پیش آزمون-پس آزمون است. براساس نمونهگیری و تخصیص تصادفی دو مرکز بهداشتی درمانی شهر فردوس (به عنوان مکانهای حضور افراد گروه آزمون و کنترل) انتخاب گردید. با استفاده از روش تصادفی ساده، از میان بیماران دارای پرونده پرفشاری خون، تعداد 35 نفر در هر گروه آزمون و مداخله وارد شدند. این افراد پس از اعلام موافقت و براساس معیار ورود وارد مطالعه گردیدند. قبل و بعد از مداخله، ادراکات بیماری، آگاهی تغذیهای و وضعیت تبعیت از رژیم غذایی بیماران توسط پرسشنامه خودگزارشدهی اندازهگیری و بین دو گروه مقایسه شد.
یافتهها. پس از مداخله، میانگین نمره آگاهی تغذیهای گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 17/48 با انحراف معیار 21/5 و 16/41 با انحراف معیار 51/0 بود که از نظر آماری، تفاوت معنیدار داشتند (56/9 t=؛0001/0P≤). پس از مداخله، میانگین نمره درک از بیماری در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 75/9 با انحراف معیار 81/1 و 72/7 با انحراف معیار 60/1 بود که از نظر آماری، تفاوت معنیدار داشتند (15/4 t=؛0001/0P≤).
پس از مداخله، میانگین نمره تبعیت از رژیم درمانی در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 55/17 با انحراف معیار 17/4 و 88/16 با انحراف معیار 62/3 بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.
نتیجهگیری. با توجه به تاثیر مثبت روش آموزشی بازخوردمحور و نقش ویژه پرستاران در آموزش به بیمار، توجه به این روش آموزشی امری ضروری به نظر میآید. استفاده از این روش آموزشی به عنوان بخشی از مراقبت به منظور کاهش مشکلات بالینی بیماران پیشنهاد میگردد.
شیوا اسلامیان کوپائی، سمانه پارچه بافیه، محمد صاحب الزمانی، شبنم مددی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مدل مراقبت از خود اورم بر واکنشهای هیجانی بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی انجام شد.
زمینه. شوک دفیبریلاتور داخل قلبی غیرقابل پیشبینی و همراه با درد جسمی است. بعد از دریافت شوک، برخی بیماران دچار مشکلات جدی روانشناختی (مانند اضطراب، افسردگی و استرس) میشوند. طبق نظر اورم، یادگیری فعالیتهای خودمراقبتی میتواند فرد را به سمت حفظ سلامتی و رفاه سوق دهد و سازگاری فرد را با بیماری افزایش دهد.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی،60 بیمار دارای دفیبریلاتور داخل قلبی، بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انتخاب و به صورت تکگروهی قبل و بعد مورد برسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه DASS-21 بود. برنامه آموزشی بر اساس الگوی خودمراقبتی اورم طی سه جلسه 20 تا 30 دقیقهای بر اساس نیازهای خودمراقبتی به صورت منحصر به فرد اجرا شد. واکنشهای هیجانی طی دو مرحله شامل قبل از آموزش و یک ماه بعد از پایان جلسه آموزشی سنجیده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، میانگین نمره اضطراب، 06/18 با انحراف معیار 49/5 بود که پس از مداخله، به 26/11 با انحراف معیار 49/3 کاهش یافت (0001/0P≤). میانگین نمره افسردگی شرکتکنندگان پس از مداخله نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری کاهش پیدا کرد (78/10 با انحراف معیار 91/3 در مقابل 28/16 با انحراف معیار 96/5) (0001/0P≤). قبل از مداخله، میانگین نمره استرس، 58/23 با انحراف معیار 17/6 بود که پس از مداخله، به 51/15 با انحراف معیار 18/48 کاهش یافت (0001/0P≤).
نتیجه گیری. به کارگیری مدل آموزش مراقبت از خود اورم میتواند در کاهش شدت واکنشهای هیجانی بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی موثر باشد. پرستاران می توانند با اجرای این مدل و بررسی نیازهای آموزشی بیماران در کاهش شدت واکنشهای هیجانی نقش داشته باشند.
اکرم ابراهیمی جابری، مهرداد آذربرزین، مریم مقیمیان بروجنی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش فاصلهدار و آموزش انبوه بر استرس و اضطراب مددجویان کاندیدای آنژیوگرافی انجام گردید.
زمینه. با توجه به نقش آموزش در کاهش استرس و اضطراب قبل از آنژیوگرافی، مقایسه آموزش فاصلهدار و انبوه از اهمیت برخوردار است.
روش کار. در این پژوهش مداخلهای، جامعه آماری، مددجویان مراجعهکننده به بیمارستانهای منتخب شهر اصفهان در سال 1397 بودند. تعداد 60 مددجوی کاندیدای آنژیوگرافی غیراضطراری، به روش در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی بلوکی در دو گروه 30 نفره مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها از طریق سه پرسشنامه مشخصات فردی، استرس درک شده کوهن (PSS) و اضطراب اشپیل برگر جمعآوری شد. در ابتدا هر سه پرسشنامه توسط نمونههای پژوهش تکمیل گردید. سپس مرحله آموزش توسط پژوهشگر به مددجویان گروه آموزش انبوه به صورت فردی و رودررو به مدت 25 تا 45 دقیقه (برحسب تحمل مددجو) در یک جلسه ارائه گردید و در پایان، 5 تا 10 دقیقه زمان جهت پرسش و پاسخهای ضروری برای این گروه فراهم گردید. در گروه آموزش فاصلهدار، محتوای آموزشی توسط پژوهشگر، طی سه مرحله و هر مرحله، 10 تا 15 دقیقه و در گروههای 3 تا 6 نفره ارائه شد. بعد از اجرای آموزش هر دو گروه، استرس و اضطراب با پرسشنامههای مذکور دوباره سنجیده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS بررسی و تحلیل شد.
یافته ها. نتایج نشان داد که قبل و بعد از مداخله، تفاوت آماری معناداری بین دو گروه از نظر میانگین نمرات استرس، اضطراب حالت و اضطراب صفت وجود نداشت، اما در هر گروه میانگین نمرات استرس، اضطراب حالت و اضطراب صفت بعد از مداخله به طور معناداری کمتر از قبل مداخله بود.
نتیجه گیری. با توجه به این که دادن اطلاعات کافی و آموزش به مددجو میتواند میزان استرس و اضطراب را کاهش دهد و نظر به این که نتایج تحقیق حاضر، اثر استفاده از هر دو روش در کاهش استرس و اضطراب قبل از آنژیوگرافی را یکسان نشان داد، لذا با توجه به اجراییتر بودن و به صرفهتر بودن از نظر زمان، استفاده از روش آموزش انبوه برای آموزش قبل از آنژیوگرافی توصیه میگردد.
علی حسین زاده ساربانقلی، علیرضا شاملی، سمیه اسمعیلیان، اسمعیل محمدنژاد،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این سندرم در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یک مشکل مربوط به سلامت عمومی مطرح میشود.
روش کار. جستوجوی جامع در پایگاههای دادهای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed،Google Scholar ، و Medline با کلیدواژههای نارسایی قلبی و آموزش همتا به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات چاپشده بین سالهای 2000 تا 2018 انجام شد. تعداد 17 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، تعداد 2 مقاله انگلیسی و 4 مقاله فارسی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این آموزشها سه پیامد خودمراقبتی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی افراد با نارسایی قلبی را مورد بررسی قرار دادهاند و این روش آموزشی بر هر سه مولفه تاثیر مثبتی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش همتا باعث بهبود و ارتقای خودمراقبتی، خودکارآمدی و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی شد. بهرهگیری از این برنامه آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
زهرا اسکندری، فروزان اکرمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با مروری بر نحوه آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران به معرفی نوآوری های آموزشی با تمرکز بر افزایش دانش و مهارت پرستاران می پردازد.
زمینه. در مدیریت احیای قلبی ریوی نوزادان، انجام گام به گام احیای نوزاد در زمان طلایی، منوط به داشتن دانش و مهارت کافی برای این مراقبت حیاتی است. آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران، به آنان کمک میکند تا بتوانند اقدام صحیح را انتخاب نموده و آن را به طور ماهرانه انجام دهند. انتخاب شیوه آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان نقش مهمی در ماندگاری دانش و افزایش مهارت پرستاران به عنوان اولین مراقبان نوزادان برای حفظ بقای آنان دارد.
روش کار. این مطالعه مروری، با جستجو در پایگاههای دادهای Google Scholar، SID، Scopus، Cochrane، PubMed، Magiran، CINHAL، و Web of Science، با استفاده از کلید واژه های فارسی آموزش احیای قلبی ریوی نوزاد، پرستار، آموزش، دانش، مهارت و معادل انگلیسی آنها انجام شد. در مجموع، 48 مقاله با محدودیت زمانی 10 سال اخیر به دست آمد که با حذف 13 مقاله که متن کامل آن در دسترس نبود، در نهایت، تعداد 35 مقاله وارد مطالعه شدند.
یافته ها. در سالهای اخیر، آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان در پرستاران، از الگوی آموزش شفاهی خواندن کتاب و اسلاید به آموزش همزمان عملی روی مولاژ تغییر کرده است؛ و از صرفا تمرین روشهای احیاء در هر مرحله، به شبیه سازی بر اساس ایجاد شرایط مشابه نوزاد واقعی برای تصمیم گیری و انجام روش صحیح احیای قلبی ریوی حتی توسط نرم افزارهای گوشی تلفن همراه ارتقاء یافته است.
نتیجه گیری. در انتخاب روشهای آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران، شیوه هایی میتوانند تاثیر بیشتری داشته باشند که بتوانند علاوه بر انتقال دانش، مهارت به کارگیری آن دانش را نیز ارتقاء دهند. شیوه های نوین آموزشی امکان افزایش مهارت احیای قلبی ریوی نوزادان را در پرستاران به منظور حفظ بقای این گروه آسیب پذیر فراهم نموده اند.
سمیه اسمعیلیان، شهاب پاپی، سرور سهرابی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این بیماری در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یکی از مشکلات مربوط به سلامتی مطرح شده است.
روش کار. جستجوی جامع در پایگاههای داده ای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed، Google Scholar، و Medline با کلیدواژه های نارسایی قلبی و آموزش مراقبت خانوادهمحور به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات منتشرشده بین سال های 2000 تا 2020 انجام شد. تعداد 6 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این روش آموزشی نتایج مطلوبی بر پیامدهای نارسایی قلبی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش مراقبت خانواده محور باعث ارتقای خودمراقبتی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی میشود. بهره گیری از این رویکرد آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
هدیه مصباحی، فتیحه کرمان ساروی، فرنوش خجسته،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بازخوردمحور بر سبک زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام شد.
زمینه. سبک زندگی عاملی تعیین کننده در ایجاد و پیشرفت بیماریهای قلبی عروقی محسوب میشود؛ لذا تبعیت بیمار در زمینه رعایت رژیم دارویی، غذایی، و تحرک بدنی تامین کننده یک شیوه زندگی سالم است.
روش کار. دراین مطالعه نیمه تجربی، 80 بیمار مبتلا به نارسایی قلب، مراجعه کننده به بخش های قلب بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال 1398 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (Health-Promoting Lifestyle Profile II) یا HPLP2 بود. پرسشنامه سبک زندگی در دو مرحله قبل و سه ماه بعد از مداخله تکمیل شد. در گروه آزمون، آموزش ارتقای سبک زندگی به صورت انفرادی به روش بازخوردمحور در چهار جلسه 30 تا 60 دقیقهای اجرا شد و گروه کنترل، آموزش ارتقای سبک زندگی را به روش معمول دریافت کرد. داده ها در نرم افزار SPSS-22 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و کای دو تحلیل شدند.
یافته ها. دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک با یکدیگر تفاوت آماری معنی دار نداشتند. قبل از مداخله، میانگین نمره کل سبک زندگی در گروه آزمون، 110/82 با انحراف معیار 48/93، و در گروه کنترل، 103/38 با انحراف معیار 37/23 بود که نتیجه آزمون تی مستقل تفاوت آماری معنی داری را بین دو گروه نشان نداد (0/45P=). سه ماه بعد از مداخله، میانگین نمره کل سبک زندگی در گروه آزمون و کنترل، به ترتیب، 137/80 با انحراف معیار 54/36 و 113/23 با انحراف معیار 37/87 به دست آمد که این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود (0/0001P≤). قبل از مداخله، میانگین نمره حیطه های سبک زندگی دو گروه تفاوت آماری معنی داری نشان نداد، اما بعد از آموزش بازخوردمحور، میانگین نمره حیطه های سبک زندگی گروه آزمون، به جز حیطه ارتباطات بین فردی، به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری. آموزش بازخوردمحور، سبک زندگی و حیطه های آن را به جز حیطه ارتباطات بین فردی در بیماران مبتلا به نارسایی قلب بهبود بخشید. لذا به کارگیری این شیوه آموزشی توسط پرستاران برای بهبود سبک زندگی افراد دارای بیماری نارسایی قلب توصیه میگردد.
آنولین اصلان، مریم اسماعیلی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
چکیده
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آماده سازی بیمار و عضو خانواده بر پیامدهای بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. آماده سازی بیماران قبل از عمل باعث بهبود تجارب بیماران از بستری شدن میشود، اما تاثیر آن در بیماران تحت عمل جراحی قلب کمتر شناخته شده است.
روش کار. این مطالعه یک کارآزمایی بالینی غیر تصادفی بود که بر روی یک نمونه پژوهش شامل ۹۰ بیمار و عضو خانواده که مراقبت از وی را بر عهده داشتند، در بازه زمانی ماه های تیر تا آبان سال ۱۳۹۷ انجام شد. شرکت کنندگان بر اساس معیارهای ورود به مطالعه و با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. مداخله، یک روز پس از بستری شدن، در روز قبل از عمل جراحی عروق کرونر با استفاده از ویدیوی آموزشی، تور بخش مراقبتهای ویژه و کتابچه آموزشی اجرا شد. در هر دو گروه، در روز سوم بعد از عمل، دلیریوم بیماران در بخش مراقبت ویژه ارزیابی شد و از مراقبین اصلی درخواست شد پرسشنامه رضایتمندی خانواده را تکمیل کنند. بیماران و عضو خانواده در هر دو گروه پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستانی را در روز اول و هفتم بعد از عمل و قبل از ترخیص تکمیل کردند. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل شدند.
یافته ها. بعد از مداخله، میانگین نمره اضطراب و افسردگی بیمار در گروه آزمون به طور معنادار کاهش پیدا کرد (03/0P=)، اما میانگین نمره اضطراب و افسردگی عضو مراقب در گروه کنترل و آزمون اختلاف معنیداری نداشتند (11/0P=). در زیرمقیاس رضایت از عملکرد کارکنان درمانی (01/0P=) و راحتی عضو مراقب (027/0P=) اختلاف معنیدار آماری بین دو گروه مشاهده شد. علاوه بر این، گروهها از نظر بروز دلیریوم(60/0P=) و مدت اقامت در بخش مراقبتهای ویژه (21/0P=) تفاوت معنادار آماری با یکدیگر نداشتند.
نتیجهگیری. با توجه با اینکه آماده سازی بیمار و عضو مراقب خانواده در روز قبل از عمل جراحی بایپس عروق کرونر میتواند منجر به کاهش اضطراب و افسردگی بیماران و افزایش رضایتمندی عضو مراقب شود، اجرای این برنامه برای بیمار و عضو خانواده پیشنهاد میشود.
محمد دلیلی، لیلا کمال زاده، الهام رضانژاد، محمود شیخ فتح اللهی، امیرفرجام فاضلی فر،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین میزان پیگیری خانواده ها برای کودکان دارای دفیبریلاتور قلبی و نقش آموزش های پرستاران به خانواده ها انجام شد.
زمینه. دفیبریلاتورهای قلبی دستگاههای قابل تعبیه در بدن با قابلیت ضربان سازی و شوک دهی در موارد لزوم هستند. از آنجا که تشخیص آریتمی و درمان آن توسط دستگاه دفیبریلاتور از حساسیت بالایی برخوردار است، لازم است کودکان دارای دفیبریلاتور به طور منظم و مکرر پیگیری شوند.
روش کار. این مطالعه توصیفی مقایسه ای با استفاده از داده های سیستم اطلاعات بیمارستانی انجام شد. کودکان با سن کمتر از 15 سال که از سال 1388 تا سال 1399 برای آنان دستگاه دفیبریلاتور تعبیه شده بود مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان پیگیری بر اساس سن و جنسیت کودک، نوع بیماری زمینهای، محل سکونت و نوع آموزههای پرستاری با هم مقایسه شدند. داده ها نرمافزارSPSS نسخه 24 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی بررسی شدند.
یافته ها. شصت و هفت مورد تعبیه در 61 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سن بیماران هنگام تعبیه، 9/58 سال با انحراف معیار 3/72 بود (محدوده سنی از 1 تا 15 سال). میزان مراجعات بیماران در نوبتهای پیگیری تعیین شده، با گذشت زمان کاهش معنی داری نشان داد، به طوری که 94 درصد بیماران برای نخستین نوبت پیگیری مراجعه نموده بودند، اما این درصد برای مراجعه 5 سال بعد، به 43/6 درصد کاهش یافته بود (0/0001P≤). میزان پیگیری بیماران با شیوه آموزش پرستاری قدیم، 71/3 درصد و با شیوه آموزش پرستاری جدید، 89/64 درصد بود (0/002P=).
نتیجه گیری. میزان پیگیری خانواده ها علیرغم حساسیت و خطرات بالقوه داشتن دفیبریلاتور کمتر از حد مطلوب است. از میان عوامل بررسی شده، نوع آموزش پرستاران به خانواده ها مهمترین عامل تعیین کننده برای پیگیری منظم خانواده ها بود.
محمدجواد عالم زاده انصاری، فیدان شبانی، محمود شیخ فتح الهی، مریم رضائی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش به روش بازخوردمحور و گروهی بر خودکارآمدی افراد مبتلا به انفارکتوس میوکارد انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی عروقی یکی از علل اصلی مرگ در سراسر جهان و در کشور ایران محسوب میشوند. آموزش موثر بیماران مستلزم به کارگیری روشهای آموزشی است که تاثیر آنها مشخص شده باشد.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی بود که در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلبوعروق شهید رجایی تهران در سال 1399 و 1400 انجام شد. نمونهگیری به روش مستمر تا تکمیل نمونه ها (105 نفر) انجام شد. بیماران بر اساس تصادفیسازی به شیوه بلوکهای تصادفی با سایز 6 به سه گروه 35 نفره شامل گروه آموزش بازخوردمحور، آموزش گروهی و گروه کنترل تقسیم شدند. آموزش در طی دو جلسه یک ساعته در دو روز متوالی انجام شد. نمونه های گروه کنترل آموزشهای روتین بخش را دریافت کردند. دادهها با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خودکارآمدی قلبی سالیوان قبل از آموزش، توسط بیماران، و دو هفته پس از پایان آموزش، به صورت تلفنی توسط پژوهشگر گردآوری شد. دادههای مربوط به 93 بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی در نرمافزارSPSS نسخه 24 تحلیل شدند.
یافتهها. هر سه گروه از نظر ویژگیهای دموگرافیک و سابقه بیماری همگن بودند. قبل از آموزش، میانگین و انحراف معیار نمره خودکارآمدی در گروه آموزشی بازخوردمحور، 8/03 با انحراف معیار 1/84، در گروه آموزش گروهی، 7/58 با انحراف معیار 2/16، و در گروه کنترل، 6/90 با انحراف معیار 1/40 بود. آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که قبل از مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی در گروههای مورد بررسی تفاوت آماری معنیداری نداشته است، اما دو هفته بعد از پایان آموزش، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه آموزشی بازخوردمحور (51/06 با انحراف معیار 7/85) به طور معنی داری نسبت به گروه آموزش گروهی (45/77 با انحراف معیار 8/39) و گروه کنترل (23/16 با انحراف معیار 9/13) بیشتر بود (0/0001≥P). همچنین، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه آموزش گروهی به طور معنیداری بیشتر از میانگین نمره خودکارآمدی در گروه کنترل بود (0/0001≥P).
نتیجهگیری. آموزش بازخوردمحور و همچنین، آموزش به روش گروه باعث افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به انفارکتوس میوکارد میشود. با توجه به نقش پرستاران در آموزش به بیمار، میتوان از این شیوه های آموزشی استفاده نمود.
مهدی شمالی احمدآبادی، لیلا عیسی نژاد، علی اکبر واعظی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مجازی واقعیتدرمانی بر اضطراب کووید -۱۹ در بیماران با پرفشاری خون در پاندمی کرونا انجام شد.
زمینه. بیماری کووید-19 علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی متعدد، پیامدهای روانشناختی مانند استرس و اضطراب را نیز به خصوص در جامعه بیماران مزمن از جمله بیماران دارای پرفشاری خون به همراه داشته است. بنابراین، انجام مداخلات مناسب برای کاهش اضطراب کووید -۱۹ در بیماران دارای پرفشاری خون ضروری است.
روش کار. این مطالعه از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به پرفشاری خون مراجعهکننده به درمانگاه قلب اردکان بودند. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس و با توجه به معیارهای ورود و خروج، 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه در مراحل پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامه اضطراب کرونا (علیپور و همکاران،1398) پاسخ دادند. اعضای گروه آزمون آموزش مجازی واقعیتدرمانی را در ۶ جلسه یک ساعته دریافت کردند. سپس، هردو گروه در مرحله پسآزمون، دوباره به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. به منظور تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس در نسخه 2۶ نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها. پس از مداخله، تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه در میانگین نمره اضطراب کرونا مشاهده شد (110/807=F و 0/0001≥P). همچنین، پس از مداخله، تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه از نظر میانگین نمره بعد روانی اضطراب کرونا مشاهده شد (30/78=F و 0/0001≥P). پس از مداخله، تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه از نظر میانگین نمره بعد جسمی اضطراب کرونا مشاهده شد (27/94=F و 0/0001≥P).
نتیجهگیری. انجام برنامه مداخلهای آموزش مجازی با محتوای آموزشی واقعیتدرمانی میتواند باعث کاهش نمرات اضطراب کرونا در ابعاد روانی و جسمی در افراد مبتلا به پرفشاری خون شود.