31 نتیجه برای مراقبت ویژه
مصطفی علوی، پویا فرخ نژاد افشار، سمیرا دانشور دهنوی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر رایحه استنشاقی اسطوخودوس بر استرس پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه انجام شد.
زمینه. حرفه پرستاری به علت حساسیت بالا به عنوان یکی از حرفه های استرس زا شناخته شده است. پرستاران بخش های مراقبت ویژه استرس بیشتری را نسبت به پرستاران سایر بخش ها متحمل می شوند. این استرس ها می تواند سبب کاهش کیفیت مراقبت، احساس بی کفایتی و افسردگی در پرستاران شود. رایحه درمانی از جمله روش های طب مکمل است، که در آن، اسانس های آرامبخش می توانند باعث کاهش اضطراب و نگرانی شوند.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با گروه کنترل بود که بر روی70 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه انجام شد. استرس پرستاران قبل از مطالعه اندازه گیری شد، سپس، مداخله شامل استشمام رایحه اسطوخدوس از طریق برچسب، در چهار شیفت کاری متوالی، هر شیفت به مدت 20 دقیقه، برای گروه آزمون اجرا شد. بعد از آن، دوباره سطح استرس در هر دو گروه اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های مجذور کای و تی زوجی و مستقل، در نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند.
یافته ها. پس از مداخله، بین میانگین نمره استرس گروه آزمون (20/57 با انحراف معیار 4/20) و گروه کنترل (22/42 با انحراف معیار 5/24) اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت، اما میانگین نمره استرس گروه آزمون، پس از مداخله (20/57 با انحراف معیار 4/20) نسبت به قبل از مداخله (22/32 با انحراف معیار 4/61) به طور معناداری کاهش یافت (0/001p=). در گروه کنترل، بین میانگین نمره استرس، قبل از مداخله گروه آزمون (22/5 با انحراف معیار 5/18) و پس از مداخله گروه آزمون (22/42 با انحراف معیار 5/24) اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد. مقایسه تغییرات قبل-بعد میانگین نمره استرس دو گروه نشان دهنده تفاوت آماری معنی دار بود (0/001p=).
نتیجه گیری. یافته های مطالعه حاضر نشان داد رایحه اسطوخودوس می تواند استرس پرستاران بخش های مراقبت ویژه را کاهش دهد. بنابراین، پیشنهاد می شود از رایحه اسطوخودوس جهت کاهش استرس پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه استفاده شود.
نیکو نیک نفس، ژیلا میرلاشاری، پریچهر طلوری، ناصر بحرانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای برنامه آموزشی مراقبت پرستاری بر پیامدهای تهویه مکانیکی در نوزادان صورت گرفت.
زمینه. تهویه مکانیکی اقدامی تهاجمی و دارای عوارضی از جمله دیسپلازی برونکوپولمونر، خونریزی ریه، انسداد یا خارج شدن لوله تراشه است که تقریبا همگی قابل پیشگیری هستند. جلوگیری از این عوارض علاوه بر پزشک وظیفه پرستار نیز میباشد.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی ( پیامد محور) که به صورت قبل- بعد انجام شد، نمونه پژوهش شامل کلیه نوزادان بستری تحت تهویه مکانیکی در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان جامع زنان تهران در یک بازه زمانی 12 ماهه بود. مداخله شامل آموزش پرستاران در قالب یک دوره یک ماهه و با روش ”مربی همراه“، در بالین بود. داده های مربوط به عوارض تهویه مکانیکی در120 نوزاد، قبل و بعد از مداخله جمعآوری شد. در پایان، بروز پیامدها، قبل و بعد از مداخله مقایسه گردید.
یافتهها. بروز دیسپلازی برونکوپولمونر، از 35 درصد به 18درصد؛ لوله گذاری مجدد، از 57 درصد به 33 درصد؛ خونریزی ریوی از 32 درصد به 13 درصد؛ و پنوموتوراکس، از 55 درصد به 35 درصد کاهش پیدا کرد که این کاهش از نظر آماری معنی دارد بود. طول مدت تهویه مکانیکی و بستری نیز بعد از مداخله به طور معنی داری نسبت به قبل از مداخله کاهش یافت. تفاوت آماری معنی داری بین رتینوپاتی نارسی و مرگ، قبل و بعد از مداخله مشاهده نشد.
نتیجه گیری. اجرای برنامه آموزشی، از طریق مربی همراه، بر پیامدهای نوزاد تحت تهویه مکانیکی موثر است، با توجه به زیاد بودن حجم کاری پرستاران و مشکلات مربوط به شرکت در کلاسهای آموزشی خارج از بخش، میتوان مراقبت از نوزادان تحت تهویه مکانیکی را از طریق مربی همراه، در بالین نوزاد بهبود بخشید و آموزشها را به صورت دورهای و متناوب جهت کلیه پرستاران اجرا کرد.
پویا فرخ نژاد افشار، زهرا خواجعلی، رسول آذرفرین، اعظم محمودی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیرصدای سفید بر افسردگی بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی انجام شد.
زمینه. بسیاری از بیماران مبتلا به بیماری های قلبی عروقی پس از بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی با افسردگی مواجه میگردند که بر روند بهبودی این بیماران تاثیر سوئی میگذارد.
روش کار. این مطالعه نیمه تجربی بر روی 90 بیمار بستری در بخش های مراقبت ویژه قلبی که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه در دو گروه کنترل و آزمون (45 بیمار در هر گروه) قرار گرفتند، در سال 1393 در مرکز قلب شهید رجایی تهران انجام شد. افسردگی بیماران در دو گروه توسط پرسشنامه DASS نسخه21 به مدت سه روز متوالی اندازه گیری شد. برای بیماران گروه آزمون، صدای سفید با شدت 60-50 دسی بل به مدت 30 دقیقه در فضای واحد بستری پخش شد. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویراست 17 و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و مجذور کای تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره افسردگی گروه کنترل، قبل و بعد از مطالعه به ترتیب 4/12 با انحراف معیار 4/35 و 3/52 با انحراف معیار 3/74 بود که تفاوت آماری معناداری نداشتند. میانگین نمره افسردگی گروه آزمون، قبل و بعد از مطالعه، به ترتیب 4/81 با انحراف معیار 4/47 . 3/93 با انحراف معیار 4/48 بود که از نظر آماری دارای اختلاف معنادار بودند (0/02p=).
نتیجه گیری. با توجه به یافتههای پژوهش، صدای سفید، منجر به کاهش معنی دار افسردگی در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل شد. این مداخله می تواند به عنوان اقدامی آسان و کم هزینه برای کاهش افسردگی بیماران در بخش مراقبت ویژه قلبی به کار گرفته شود.
اسمعیل محمدنژاد، عباس عباس زاده، حمید سوری، شیرین افهمی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ضرورت کنترل و پیشگیری از عفونت بیمارستانی است.
زمینه. عفونت های بیمارستانی، به ویژه در بخش های مراقبت ویژه، با افزایش مرگ و افزیش هزینه های بستری در بیمارستان همراه است و یکی از مشکلات بهداشتی مهم جوامع محسوب می شود که کنترل موفقیت آمیز آن نیازمند آگاهی از مشکلات بیمارستان ها در این زمینه است.
روش کار. پژوهش حاضر مطالعه ای مروری است که در آن، واژگان کلیدی ”عفونت بیمارستانی“ و ”بخش مراقبت ویژه“، به تنهایی یا با هم، و معادل انگلیسی آنها در سایت های Iranmedex، CINAHL، Scopus، Medline، Embase، SID، Pubmed، Magiran، و Irandoc جستجو شد.
یافته ها. بر اساس نتایج، علل اصلی عفونت بیمارستانی، پروسیجرهای متعدد و اقدامات تشخیصی درمانی تهاجمی در بخش مراقبت ویژه، ضعف سیستم ایمنی بیمار، طول مدت بستری، عدم سیستم گزارش دهی نظام مراقبت بیمارستانی، گندزدایی و سترون سازی غیراصولی تجهیزات، نامناسب بودن ساختار فیزیکی بخش مراقبت ویژه، عدم همکاری مدیران و واحدها، و عدم آگاهی کادر درمانی به ویژه پزشک و پرستار به دلیل اختلال در فرایند آموزش می باشد.
نتیجه گیری. شناسایی علل عفونت بیمارستانی و به کارگیری تمهیداتی در بخش مراقبت ویژه باعث ارتقاء ایمنی و افزایش کیفیت خدمات مراقبتی درمانی می شود. پیشگیری از این عفونت ها نیاز به یک برنامه ای جامع و به هم پیوسته کنترل شده دارد.
رسول فراست کیش، نسرین شکرالهی، حسین زاهدنژاد،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
هدف. این مطالعه با هدف بررسی حساسیت اخلاقی و ارتباط آن با مشخصات دموگرافیک در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه مرکز قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
زمینه. پرستاران به عنوان بزرگترین گروه ارائه کننده خدمت در سیستمهای بهداشتی درمانی باید به مسایل اخلاقی مربوط به حرفه خود آگاه و حساس باشد. حساسیت اخلاقی به عنوان پایه و سنگ بنای اخلاق در پرستاری، زمینه ارائه مراقبت مؤثر و اخلاقی از بیماران را فراهم می کند.
روش کار. در این مطالعه توصیفی تحلیلی، 181 پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه مرکز قلب و عروق شهید رجایی بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان و به روش تصادفی لایهای انتخاب و بررسی شدند. جهت جمعآوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد ”حساسیت اخلاقی در تصمیمگیری“ استفاده گردید. حساسیت اخلاقی در شش بعد احترام به استقلال مددجو، آگاهی از نحوه ارتباط با بیمار، دانش حرفهای، تجربه مشکلات و کشمکشهای اخلاقی، بهکارگیری مفاهیم اخلاقی در تصمیمگیریهای اخلاقی، و صداقت و خیرخواهی بررسی شد. دادهها با استفاده از نسخه 19 نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و استنباطی با در نظر گرفتن سطح معنیداری 0/05 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها. میانگین نمره حساسیت اخلاقی در پرستاران 70/85 با انحراف معیار 7/73 به دست آمد، بیشترین امتیاز، در بعد آگاهی از نحوه ارتباط با بیمار و کمترین امتیاز، مربوط به بعد دانش حرفهای بود. از میان متغیرهای دموگرافیک، سن، میانگین ساعت کار هفتگی و سابقه کار با حساسیت اخلاقی پرستاران ارتباط آماری معنادار داشتند، به این ترتیب که با افزایش سن و سابقه کار، حساسیت اخلاقی افزایش و با افزایش میانگین ساعت کار هفتگی حساسیت اخلاقی کاهش یافته بود.
نتیجهگیری. با توجه به اینکه میزان حساسیت اخلاقی پرستاران در این پژوهش در حد متوسط بود، به مدیران پرستاری پیشنهاد می شود برای افزایش حساسیت اخلاقی پرستاران به استانداردسازی میزان ساعت کار هفتگی پرستاران در بخشهای مراقبت ویژه بپردازند.
معصومه ذاکری مقدم، حسین بهادری فر، زهرا عباسی، حمید حقانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مطالعه بررسی تاثیر موسیقی درمانی بر معیارهای تهویه ای بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش های مراقبت ویژه بود.
زمینه. عوارض تهویه مکانیکی بیمار بسیار زیاد و قابل توجه می باشد. از جمله عواملی که در جداسازی بیمار از ونتیلاتور مورد توجه قرار می گیرند معیارهای تهویه ای هستند. موسیقی درمانی ممکن است بتواند با کاهش استرس و اضطراب باعث بهبود معیارهای تهویه ای و جداسازی بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی شود.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی کنترل شده، 70 بیمار بستری در بخ شهای مراقبت ویژه مرکز آموزشی درمانی حضرت رسول اکرم (ص) بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند و با روش تخصیص تصادفی در دو گروه 35 نفره قرار گرفتند. در گروه آزمون، 30 دقیقه موسیقی آرامش بخش برای بیماران در دو نوبت صبح و بعد از ظهر در یک روز پخش شد. در گروه کنترل نیز به همین شکل در دو نوبت، و هر بار 30 دقیقه برای بیماران، بدون پخش موسیقی، هدفون گذاشته شد. در هر دو گروه، معیارهای تهویه ای، تعداد تنفس، ماکزیمم فشار راه هوایی و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی ثبت شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSSنسخه 18 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، کای دو، و بونفرونی انجام شد.
یافته ها. مقایسه روند تغییرات از دقیقه صفر تا 30 نشان داد که موسیقی درمانی باعث کاهش معنی دار میانگین تعداد تنفس در دقیقه می شود (0/001=P)، به این صورت که با گذشت زمان از شروع مداخله، میانگین تعداد تنفس با شیب زیاد کاهش پیدا کرد، در حالی که در گروه کنترل، میانگین تعداد تنفس با گذشت زمان کمی افزایش داشت. در گروه مداخله، فشار راه هوایی در دقیقه 30 (میانگین 17/30 با انحراف معیار 3/65) نسبت به لحظه صفر (میانگین 19/68 با انحراف معیار 3/64) از نظر آماری کاهش معنا دار داشت (0/001=P)، ولی در گروه کنترل فشار راه هوایی در دقیقه 30 نسبت به لحظه صفر کمی افزایش داشت. بین درصد اشباع اکسیژن شریانی گروه آزمون و کنترل تفاوت معنی دار آماری یافت نشد (0/051=P).
نتیجه گیری: استفاده از موسیقی درمانی در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت های ویژه می تواند باعث کاهش تعداد تنفس در دقیقه و کاهش فشار راه هوایی شود و در نتیجه می تواند به کاهش کار تنفسی و جداسازی سریع تر بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی کمک کند.
ساقی غفوریان ابدی، فرهاد کامرانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی مشارکت پرستاران در تصمیم گیری بالینی با پزشکان در بخش مراقبت ویژه انجام
شد.
زمینه.
با توجه به مسئولیت ها و گستردگی
حیطه علمی پرستاری و لزوم تصمیم گیری های صحیح و حساس در خدمات پرستاری لازم است
پرستاران قادر به قضاوت در موقعیت های خطیر بالینی و تصمیم گیری برای حفظ حیات در
موقعیت های پیچیده باشند، بنابراین، مشارکت پرستاران بخش های مراقبت ویژه در تصمیم
گیری، به علت حساس بودن این بخش ها لازمه این عملکرد است.
روش
کار. دراین مطالعه توصیفی
تحلیلی که به صورت مقطعی انجام شد، نمونه پژوهش، پرستاران شاغل در بخش های مراقبت
ویژه مراکز بهداشتی درمانی آموزشی شهر رشت بودند. تعداد 110 پرستار با استفاده به
روش سرشماری در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مشارکت در تصمیم
گیری بالینی(PDAQ)به روش مصاحبه، گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی و
استنباطی (آزمون من ویتنی و کروس کالوالیس) تحلیل شدند.
یافته
ها. بیشتر پرستاران شرکت
کننده در تحقیق، مشارکت بالایی درتصمیم گیری بالینی داشتند. متغیرهای تاهل، علاقه
جهت ادامه فعالیت در بخش مراقبت ویژه، داشتن پست مدیریتی، سابقه کار بالا و داشتن
سابقه کار در بخش مراقبت ویژه از جمله موارد مرتبط با مشارکت بیشتر پرستاران در
تصمیم گیری بالینی بودند.
نتیجه
گیری. سابقه کار بالا در بخش مراقبت ویژه از جمله
موثرترین عوامل بر مشارکت پرستاران در تصمیم گیری بالینی می باشد. بنابراین،
انتظار می رود مدیران پرستاری از پرسنل بخش های مراقبت ویژه برای بخش های غیر ویژه
جهت جابجایی استفاده نکنند.
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
طاهره نجفی قزلجه، حجت اله صدقیان، فاطمه محدث اردبیلی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر روش آرام سازی بنسون بر اضطراب پرستاران بخش های مراقبت ویژه انجام شد.
زمینه. اضطراب یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر پرستاران است که بر کیفیت مراقبت ارئه شده آنان به بیماران تاثیر قابل توجهی دارد. برخی مداخلات مکمل از جمله روش آرام سازی بنسون ممکن است بر اضطراب اثر بگذارد.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که بر روی 63 پرستار بخش های مراقبت ویژه مرکز آموزشی درمانی شهید رجایی تهران در سال 1394 انجام گرفت. نمونه ها به روشطبقه ای براساس بخش محل کار انتخاب شدند و تخصیص واحدهای پژوهش در دو گروه کنترل و مداخله به صورت تصادفی ساده صورت گرفت. روش آرام سازی بنسون توسط پرستاران در گروه آزمون به مدت 20 دقیقه، دوبار در روز با حداقل فاصله شش ساعت، برای دو هفته انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های کای دو، تی مستقل، دقیق فیشر و آنالیز واریانس با اندازه های تکراری در نرم افزار SPSSنسخه 21 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. میانگین نمره اضطراب در گروه تحت آرام سازی بنسون قبل، یک و دو هفته بعد از مداخله به ترتیب، 42/19 با انحرف معیار 4/85، 43/67 با انحراف معیار 7/55، و 42/12 با انحراف معیار 6/12 بود. یک هفته بعد از مداخله، بین دو گروه از نظر اضطراب آشکار اختلاف معنی دار آماری وجود داشت. میانگین نمره اضطراب آشکار پرستاران در گروه کنترل بیشتر از گروه آزمون بود (0/011=P). همچنین، بعد از دو هفته مداخله، میانگین نمره اضطراب در گروه کنترل بیشتر از گروه تحت آرام سازی بنسون بود (0/0001≥P). در گروه تحت آرام سازی بنسون، میانگین نمره اضطراب، دو هفته بعد از مداخله به طور معنی داری کمتر از میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله بود، در صورتی که میانگین نمره اضطراب در گروه کنترل در طول زمان روند افزایشی داشت.
نتیجه گیری. اجرای روش آرام سازی بنسون می تواند موجب کاهش اضطراب پرستاران بخش های مراقبت ویژه شود. پیشنهاد می شود این روش به عنوان بخشی از برنامه های کاهش اضطراب پرستاران توسط مدیران و مسئولین مراکز درمانی مورد توجه قرار گیرد.
پویا فرخ نژاد افشار، پروین اشکانی راد، سارا حسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نگرش پرستاران بخشهای مراقبت ویژه نسبت به موانع و رفتارهای حمایتی ارائه مراقبت پایان زندگی در مرکز قلب و عروق شهید رجایی انجام شد.
زمینه. مراقبتهای پایان زندگی از جمله وظایف مهم پرستاری در بخش مراقبت ویژه است. بررسی دیدگاه پرستاران درباره رفتارهای حمایتی برای بیماران در حال مرگ به شناسایی بهتر این رفتارها و موانع آنها منجر خواهد شد.
روش کار. مطالعه حاضر مطالعهای توصیفی مقطعی است که در آن، 160 پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه مرکز قلب و عروق شهید رجایی در سال 1395 به روش سرشماری انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از فرم جمعآوری اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد نظرسنجی ملی پرستاران مراقبتهای ویژه درباره مراقبت پایان زندگی (NSCCNR-EOL) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته ها. مهمترین مانع در مراقبت پایان زندگی ”دوستان و خانوادههایی که به طور مداوم از پرستار درخواست توضیح شرایط بیمار را دارند، به جای اینکه عضوی از خانواده بیمار جهت این امر تعیین شود“ بود که بالاترین نمره موانع (25) را دریافت نمود. در زمینه مراقبت حمایتی، ”جمعآوری تمامی مدارک توسط منشی بخش جهت امضای خانواده قبل از ترک بخش“ بیشترین نمره (20) را دریافت کرد.
نتیجه گیری. بر اساس یافته های این پژوهش، از دیدگاه پرستاران، آموزش مناسب مراقبت پایان زندگی و مراقبت تسکینی به پرسنل کادر درمان، آموزش به خانوادهها در مورد مسائل مرگ و مردن و توجه به مراقبت همهجانبه از بیمار و خانواده آنها سبب بهبود مراقبت پایان زندگی از بیماران در حال مرگ میشود.
ندا آزاده جو، طاهره نصرآبادی، سپیده نصرالله،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین خستگی ناشی از شفقت و حساسیت اخلاقی در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد.
زمینه. پرستاران ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﻣﺪدﺟﻮیﺎن، ﺑﺎ ﺷﺮایﻄﯽ روﺑﺮو ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ منجر به نوعی خستگی به نام ”خستگی ناشی از ابراز شفقت نسبت به بیماران“ شود. حساسیت اخلاقی به عنوان پایه و سنگ بنای اخلاق در پرستاری میتواند در کاهش مشکلات ناشی از مراقبت برای پرستاران مفید باشد.
روش کار. مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی است که جامعه آماری آن را کلیه پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین در 6 ماه اول سال 1396 تشکیل دادند. از طریق روش سرشماری و بر اساس معیارهای ورود 200 پرستار انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، خستگی ناشی از شفقت ”فیگلی“ و حساسیت اخلاقی ”هان“ استفاده گردید. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنف، تی مستقل، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون) تحلیل و ارائه شدند.
یافته ها. میانگین نمره حساسیت اخلاقی پرستاران، 21/53 با انحراف معیار 69/13 (از دامنه نمره صفر تا 100) و میانگین نمره خستگی ناشی از شفقت، 55/25 با انحراف معیار 66/4 (از دامنه نمره صفر تا 50) بود. ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین حساسیت اخلاقی پرستاران و خستگی ناشی از شفقت آنها همبستگی معکوس و معنیداری وجود دارد (015/0P= و 171/0r=).
نتیجه گیری: حساسیت اخلاقی پرستاران با خستگی ناشی از شفقت آنان ارتباط دارد. لذا فراهم کردن زمینه برای تقویت حساسیت اخلاقی پرستاران میتواند در کاهش این پدیده موثر باشد.
مرضیه رضایی، شهرزاد غیاثوندیان، معصومه ذاکری مقدم،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه درک پزشکان و پرستاران از مراقبت بیهوده انجام شد.
زمینه. مراقبت بیهوده، مجموعه اقدامات بدون ایجاد شانس منطقی و معقول برای سود رسانی به بیمار است. تعیین درک از مفهوم بیهودگی، در کاهش موقعیتهای منتج به آن و تصمیمگیریهای پایان حیات ضروری است.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقایسهای مقطعی است که در آن، درک 114 پرستار و 57 پزشک شاغل در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی شیراز در مورد مراقبت بیهوده مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفت. ابزار بررسی، پرسشنامه پژوهشگر ساخته درک از مراقبت بیهوده بود که روایی و پایایی آن با نظر خبرگان، روش آزمون-باز آزمون و آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. روش نمونهگیری، در دسترس و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه بود. تحلیل دادهها با آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS نسخه 16 صورت گرفت.
یافته ها. میانگین کلی نمرات درک پرستاران و پزشکان، 29/77 با انحراف معیار 79/13 بود. میانگین نمره درک پرستاران از مراقبت بیهوده نسبت به پزشکان بیشتر بود (46/78 با انحراف معیار 4/14 در مقابل 91/74 با انحراف معیار 3/12)، اما تفاوت معنیدار آماری از نظر میانگین نمره درک بین دو گروه وجود نداشت. بیشترین توافق دو گروه، در گویه ”ارتباطات ناکارآمد“ و ”شرکت ندادن کادر درمان در تصمیمگیری“ بود. در مورد ”تنش زا بودن مراقبت بیهوده“، پرستاران تنش بیشتری را گزارش کردند و در این زمینه اختلاف معنادار آماری بین دو گروه وجود داشت.
نتیجه گیری. توافق در مورد مهمترین عوامل مؤثر بر درک از بیهودگی، بیانگر هم سو بودن درک پزشکان و پرستاران در این زمینه است. بالا بودن نمره درک در هر دو گروه و تنشزا بودن مراقبت بیهوده برای پرستاران، آموزش مکانیسمهای سازگاری با چنین موقعیتهایی را ضروری مینماید.
رسول آذرفرین، محمد ضیا توتونچی، معصومه رستمی، هومن بخشنده، فاطمه ثروتی، فاطمه کوشکی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مطالعه، مقایسه تاثیر تعویض کاتتر ورید محیطی به روش معمول (هر 96 ساعت) و به روش اندیکاسیون بالینی بر عوارض کاتتر وریدی و رضایتمندی بیماران تحت عمل جراحی قلب بستری در بخش مراقبت ویژه بود.
زمینه. تعبیه کاتتر ورید محیطی یکی از معمولترین اقدامات کمتهاجمی و تجربهای ناخوشایند و دردناک برای بیماران است. به نظر میرسد کاتترها را تا زمانی که عملکرد خوبی دارند میتوان حفظ کرد.
روش کار. این مطالعه در قالب یک کارآزمایی بالینی تصادفی با بلوکهای چهارتایی در بخشهای مراقبت ویژه قلب مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی در سال 1396 انجام شد. بعد از تائید طرح در کمیته اخلاق آن مرکز، 104 بیمار به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (تعویض کاتتر ورید محیطی به روش معمول ”هر 96 ساعت“ شامل 52 بیمار) و گروه آزمون (تعویض کاتتر ورید محیطی بر اساس اندیکاسیون بالینی شامل 52 بیمار) تخصیص یافتند. دادهها از طریق فرم اطلاعات دموگرافیک، فرم اطلاعات کاتتر (سایز آنژیوکت، مدت ماندگاری، موارد تعویض و عوارض مربوط) و پرسشنامه رضایتمندی بیماران جمعآوری شدند و در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر میزان بروز عوارض تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. رضایتمندی بیماران دو گروه از نحوه نگهداری کاتتر محیطی در دو گروه تفاوت آماری معنیداری نداشت. بر اساس رگرسیون خطی که جهت بررسی ارتباط میزان عوارض با نمره رضایتمندی دو گروه انجام شد، ارتباط معنیداری بین این دو متغیر در دو گروه مشاهده نشد.
نتیجه گیری. شواهدی مبنی بر برتری تعویض کاتتر ورید محیطی هر 96 ساعت نسبت به روش تعویض بر اساس اندیکاسیون بالینی مشاهده نشد. حفظ کاتترها تا زمانی که عملکرد خوبی دارند روشی امن و عملی است. تعویض کاتتر ورید محیطی براساس اندیکاسیون بالینی میتواند به اندازه تعویض کاتتر ورید محیطی هر 96 ساعت بر رضایت بیماران موثر باشد و علاوه بر این، منجر به صرفهجویی در هزینه و وقت پرستاران شود.
اصغر خلیفه زاده اصفهانی، زهرا معینی، جعفر گلشاهی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه آموزش به روش سخنرانی و الکترونیک بر عملکرد پرستاران بخش مراقبتهای ویژه در زمینه داروهای قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. عصر حاضر به دوران اطلاع رسانی و رایانه شهرت یافته و نهاد آموزشی را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. با توجه به اینکه فرآیند پیچیـده یادگیـری را نبایـد صرفـا به فضـای کلاس محـدود نمـود، لذا ممکن است با بهـرهگیری از آمـوزش الکترونیک بتـوان بـه برخـی موانـع آمـوزش سـنتی برای پرستاران فائـق آمـد.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمهتجربی است. براساس نمونهگیری طبقهای، 70 پرستار بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تامین اجتماعی استان اصفهان درسال 1396 انتخاب شدند. این افراد پس ازاعلام موافقت به مطالعه وارد شدند. پرستاران بر اساس تخصیص تصادفی ساده به 35 نفر درگروه سخنرانی و 35 نفر درگروه الکترونیک تقسیم شدند. قبل و بعد ازمداخله، عملکرد پرستاران دو گروه توسط پرسشنامه کاربرد داروهای قلبیعروقی بررسی و تاثیر دو روش آموزش سخنرانی و الکترونیک بر نمرات عملکرد پرستاران بررسی شد.
یافته ها. براساس مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد و همچنین مقایسه دو گروه، هر دو روش آموزش سخنرانی و آموزش الکترونیک تاثیر معنیداری بر عملکرد دارویی پرستاران داشت (0001/0P≤)، اما تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه آموزش مشاهده نشد.
نتیجه گیری. روش آموزش الکترونیکی میتواند جایگزینی در آموزش و بازآموزی مباحث داروشناسی برای پرستاران باشد.
محمد داورپناه، طاهره نصرآبادی، سپیده نصراله، ابراهیم ابراهیمی ابیانه،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی و عملکرد پرستاران بخش آنژیوگرافی در زمینه مراقبتهای قبل و بعد از آنژیوگرافی انجام شد.
زمینه. شایعترین علت مرگ در اکثر کشورهای جهان، بیماریهای قلبیعروقی است. آنژیوگرافی عروق کرونر یک پروسیجر تهاجمی است که برای تشخیص و/یا درمان بیماریهای عروق کرونر انجام میشود. با توجه به عوارض آنژیوگرافی اهمیت مراقبتهای پرستاری که با هدف پیشگیری و شناسایی عوارض انجام میشود بسیار زیاد است. استانداردها حداقل سطح عملکرد قابل قبول، مورد انتظار و دست یافتنی هستند که میتوان عملکرد را در مقایسه با آنها سنجید. پرستاران و ارائه دهندگان مراقبتهای سلامتی باید بر طبق دستورالعملهای استاندارد کار کنند تا از بروز مشکلات پیشگیری گردد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی تحلیلی 65 پرستار دارای معیارهای ورود به مطالعه به روش سرشماری انتخاب شدند. نمونه های پژوهش پرستاران بخش آنژیوگرافی بیمارستان بوعلی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی و بخشهای آرمان، آرامش و سیسییو بیمارستان محب مهر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1397 بودند. ابزار مورد استفاده برای بررسی آگاهی و عملکرد پرستاران، پرسشنامه و چک لیست مبتنی بر استانداردهای ابلاغی وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری پس از به روزرسانی بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی گزارش شدند.
یافته ها. بر اساس یافته ها بیشتر شرکت کنندگان در مطالعه زن (63 درصد) بودند. میانگین نمره آگاهی در زمینه مراقبتهای قبل و بعد از آنژیوگرافی به ترتیب 95/10 با انحراف معیار 30/1 و 23/15 با انحراف معیار 88/1 بود. میانگین نمره عملکرد در زمینه مراقبتهای قبل و بعد از آنژیوگرافی به ترتیب 16/ 26 با انحراف معیار 92/2 و 77/25 با انحراف معیار 78/4 بود. بر این اساس، آگاهی و عملکرد پرستاران بخش آنژیوگرافی در زمینه مراقبتهای قبل و بعد از آنژیوگرافی در وضعیت مطلوب قرار دارد. مقایسه آگاهی و عملکرد به تفکیک جنسیت نشان داد که تفاوتی بین مردان و زنان وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین آگاهی و عملکرد، در زمینه مراقبتهای قبل و بعد از آنژیوگرافی رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری. با اینکه بیشتر پرستاران نمره مطلوبی در حیطه آگاهی و عملکرد کسب نمودند، ولی به دلیل عدم رعایت برخی اصول مراقبتی، لازم است مطالعه بیشتری در این زمینه صورت گیرد. همچنین، ضروری است مدیران، ابلاغ دستورالعملهای مراقبتی پرستاران را در محیط کار مورد توجه ویژه قرار دهند.
شیرین شیخی، نرگس صادقی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط استرس شغلی پرستاران بخش مراقبت ویژه با اضطراب کودکان آنها در بیمارستان شهید رحیمی شهرستان خرم آباد انجام شده است.
زمینه. تعارض ﮐﺎر ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻨﺒﻊ اﺳﺘﺮﺳﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ اﻓﺮاد به ویژه پرستاران آن را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و پیامدهای آن میتواند اعضای خانواده را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
روش کار. مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی همبستگی از نوع مقطعی است که جامعه آماری آن را کلیه پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستان شهید رحیمی شهرستان خرم آباد در نیمه اول سال 1396 تشکیل دادند. تعداد 150 پرستار از طریق سرشماری و بر اساس معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری دادهها از سه پرسشنامه مشخصات دموگرافیک پرستاران، اضطراب کودکان اسپنس نسخه والدین و پرسشنامه استرس شغلی پرستاری تافتگری و اندرسون استفاده گردید. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آزمونهای آماری اسمیرنوف کولموگروف، تی مستقل, همبستگی پیرسون، اسپیرمن و رگرسیون تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره استرس شغلی پرستاران، 75/61 با انحراف معیار 14/98 و میانگین نمره اضطراب کودکان آنها 77/04 با انحراف معیار 11/14 بود. آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین استرس شغلی والدین پرستار در بخش مراقبت ویژه و اضطراب کودکان آنها همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد (0/214 r=؛0/008P=).
نتیجه گیری. با افزایش استرس شغلی پرستاران بخش مراقبت ویژه اضطراب کودکان آنها افزایش مییابد. پیشنهاد میشود زمینه برای کاهش استرس شغلی پرستاران فراهم گردد.
نصیبه جنتی فرد، فاطمه سلمانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر برنامه حرکت زودهنگام بر بروز اریتمی در افراد با سکته قلبی حاد در بیمارستان امام خمینی دهدشت در سال 1398 انجام شد.
زمینه. سکته قلبی حاد از معمولترین علل ناتوانی و افزایش مرگ در بیشتر کشورها محسوب میشود. توانبخشی و مدیریت حرکت این بیماران بلافاصله بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه قلبی میتواند از عوارض و ناتوانی در عملکرد جسمی و شناختی این بیماران بکاهد.
روش کار. این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی انجام شد. تعداد 60 بیمار دچار سکته قلبی حاد مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی دهدشت در سال 1398 به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و به روش تخصیص تصادفی جایگشتی به دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل تقسیم شدند. بیماران گروه آزمون، 18 ساعت بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه با یک برنامه سازمان یافته 8 مرحله ای، و بیماران گروه کنترل، 48 ساعت بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه طبق برنامه معمول بخش از تخت خارج شدند. قبل، حین و بعد از حرکت، بیماران از لحاظ تعداد و نوع اریتمی ها مورد پایش قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی و با استفاده از آزمون های کای اسکوئر، آنالیز واریانس یک طرفه و تی مستقل در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته ها. توزیع فراوانی تعداد و نوع اریتمی ها، 48 ساعت و 51 ساعت بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه بین دو گروه آزمون و کنترل دارای اختلاف آماری معنی دار بود، اما 54 ساعت بعد از پذیرش، تفاوت آماری معنی دار بین دو گروه از نظر توزیع فراوانی تعداد و نوع اریتمی ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری. حرکت زودهنگام بیمار دچار سکته قلبی حاد میتواند میزان و تعداد بروز اریتمی ها را کاهش دهد و به عنوان یک روش ایمن در برنامه توانبخشی بیماران در بخش مراقبت ویژه مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، استفاده از برنامه حرکت زودهنگام در برنامه درمانی و مراقبت از بیماران دچار سکته قلبی حاد در بخش مراقبت ویژه در اولین روز بستری پیشنهاد میشود.
علی حسین زاده، مهناز واردی کولایی، اسمعیل محمدنژاد، رسول رازنهان،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف: این مطالعه به منظور بررسی کیفیت مراقبت پرستاری در بیماران در حال احتضار از دیدگاه پرستاران مراقبت های ویژه انجام شد.
زمینه.ارزیابی کیفیت، بعنوان یکی از ابزارهای مهم مدیریتی برای بهبود عملکرد پرستاری و دستیابی به ارتقاء کیفیت مراقبت های پرستاری است، بنابراین بررسی مداوم و مستمر آن همواره الزامی استخلاصه
هدف. این مطالعه به منظور بررسی کیفیت مراقبت پرستاری در بیماران در حال احتضار از دیدگاه پرستاران مراقبت ویژه انجام شد.
زمینه. ارزیابی کیفیت به عنوان یکی از ابزارهای مهم مدیریتی برای بهبود عملکرد پرستاری و دستیابی به ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری است، بنابراین، بررسی آن به طور پیوسته الزامی است.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی-توصیفی است که با نمونهگیری در دسترس در 191 پرستار انجام شد. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای مشخصات جمعیتشناختی و پرسشنامه استاندارد کیفیت مراقبت پرستاری (Quality Patient Care Scale) که دارای 72 سوال در سه بعد روانی اجتماعی، جسمی، و ارتباطی بود انجام شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند.
یافتهها. میانگین نمره کیفیت مراقبت پایان زندگی در بعد روانی اجتماعی، 83/62 با انحراف معیار 8/62؛ در بعد ارتباطی، 85/36 با انحراف معیار 7/74؛ و در بعد جسمی، 92/23 با انحراف معیار 10/88 بود. همچنین، 81/7 درصد پرستاران کیفیت مراقبتهای پرستاری را در بعد جسمی، 50/3 درصد پرستاران در بعد ارتباطی، و 62 درصد در بعد روانی اجتماعی، مطلوب ارزیابی کردند. بین کیفیت مراقبتهای پرستاری و گذراندن دوره آموزشی رابطه آماری معنیداری وجود داشت (0/002P=).
نتیجهگیری. وضعیت کیفیت مراقبتهای پرستاری از دیدگاه پرستاران در کل مطلوب بود، اما تامینکننده انتظارات بیماران در برخی ابعاد نیست. اتخاذ تدابیر و برنامههای آموزشی جهت ارتقای ارتباط درمانی مناسب بین پرستار و بیمار و توجه به نیازهای روانی اجتماعی بیماران تا حد امکان میتواند گامی موثر در ارتقای کیفیت مراقبت پایان زندگی باشد..
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی-توصیفی که با نمونه گیری در دسترس در 191 پرستار انجام شد. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه استاندارد کیفیت مراقبت پرستاری Quality patient care scale که دارای 72 سوال در سه بعد روانی – اجتماعی، فیزیکی و ارتباطی انجام شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار ویرایش SPSS با ویرایش 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین کیفیت مراقبت پایان زندگی در بعد روانی اجتماعی 62/83 ±62/8، در بعد ارتباطی 36/85±74/7 و بعد فیزیکال 23/92 ±88/10 بوده است. 7/81 درصد پرستاران کیفیت مراقبتهای پرستاری را در بعد فیزیکی و 3/50 درصد در بعد ارتباطی و 62 درصد در بعد روانی اجتماعی مطلوب ارزیابی کردند. آزمون آماری نشان داد بین میزان کیفیت مراقبتهای پرستاری با گذراندن دوره آموزشی رابطه معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: وضعیت کیفیت مراقبتهای پرستاری از دیدگاه پرستاران در کل مطلوب است اما تامین کننده انتظارات بیماران در برخی ابعاد نمی باشد. اتخاذ تدابیر و برنامه های آموزشی جهت ارتقای ارتباط درمانی مناسب بین پرستار و بیمار و توجه به نیازهای روانی و اجتماعی بیماران تا حد امکان می تواند گامی موثر در ارتقاء کیفیت مراقبت پایان زندگی باشد.
پیام عباسی، حمید پیروی، سید حبیب اله کواری، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین آمادگی بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران برای اجرای مراقبت خانوادهمحور انجام شد.
زمینه. در نظامهای مراقبتی درمانی، ایجاد رضایت در بیماران از مهمترین چالشها محسوب میشود. مراقبت خانوادهمحور رویکردی نوآورانه برای برنامهریزی، اجرا و ارزیابی مراقبتهای سلامتی است که بر همکاریهای سودمند دو طرفه بیمار و خانواده با مراقبین سلامتی بنا نهاده شده است. مراقبت خانوادهمحور مستلزم توجه به خانواده به عنوان مرکز اصلی مراقبتها است که با وجود مزایای فراوان، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
روش کار. مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی بود که در آن، بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان نمونه پژوهش، از نظر آمادگی جهت اجرای مراقبت خانوادهمحور مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد 414 نفر (328 پرستار و 86 پزشک) شاغل در بخش مراقبت ویژه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به اجرای برنامه مراقبت خانوادهمحور را تکمیل کردند. مناسبت ساختار فیزیکی و تجهیزات بخش برای اجرای مراقبت خانوادهمحور با استفاده از چکلیست بررسی شد. دادههای جمعآوریشده، در نرمافزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها. بیشترین درصد پرستاران (60/9 درصد) نسبت به مراقبت خانوادهمحور نگرش منفی داشتند و با اجرای آن مخالف بودند. در مقابل، بیشترین درصد پزشکان (57/3 درصد)، نسبت به مراقبت خانوادهمحور نگرش مثبت داشتند و با اجرای آن موافق بودند. میانگین آمادگی بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران از نظر امکانات و تجهیزات، 32/7 درصد و میانگین آمادگی از نظر ساختار فیزیکی، 51/6 درصد بود.
نتیجهگیری. پزشکان و پرستاران دیدگاههای متفاوتی در مورد نقش خانواده در فرآیند مراقبت دارند. این تفاوت دیدگاه میتواند نشاندهنده روشن نبودن راهبرد برای انجام مراقبت خانوادهمحور باشد. رفع تفاوتهای موجود در دیدگاه پرستاران و پزشکان درمورد مراقبت خانوادهمحور نیازمند تبیین بیشتر این مفهوم در محیطهای مراقبتی است.
سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفهای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار میشود و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقاء میدهد. ارائه مداخلات درمانی روانشناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه 18 گویه ای بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویهای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفهای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفهای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروهها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روانشناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروههایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه به نظر میرسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمیکنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهشهای بیشتری است.
پریسا بزرگزاد، مریم احسانی، محمدرضا زارعی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی پدیده ملاقات مجازی در بخش مراقبت ویژه در دوران همه¬گیری کووید-19 و جستجوی مزایا و موانع آن انجام شد.
زمینه. ملاقات حضوری بیماران بستری در بخش¬های مراقبت ویژه موجب کاهش اضطراب جدایی و استرس ناشی از بستری در بیمارستان می¬شود، احساس آسایش و امنیت را در بیماران افزایش می¬دهد و کلید مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور است، اما شیوع همه¬گیری کووید-۱۹ و محدودیت¬های وضع¬شده مربوط به آن، امکان استفاده از پتانسیل خانواده و ارایه مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور را منتفی ساخت. ملاقات مجازی به عنوان راهکاری برای برطرف کردن دوری خانواده از بیمار مطرح شده است.
روش کار. در این مطالعه مروری، جستجو در پایگاه¬های PubMed، Magiran، SID، Scopus، Web of Science، و Cochrane با کلیدواژه¬های Virtual visiting، Intensive care unit، Family- patient center care،video calls ، و Covid-19 و معادل فارسی آنها برای یافتن مقالات مربوط بدون محدودیت سال انتشار انجام شد. معیارهای ورود شامل انتشار مقاله به زبان فارسی یا انگلیسی و در دسترس بودن متن کامل مقاله بودند. در مجموع، ۴۵ مقاله یافت شد که بیشتر آنها بر ملاقات مجازی و ویزیت مجازی بیمار توسط پزشک متمرکز بودند. پس از حذف موارد غیرمرتبط و مواردی که امکان مطالعه متن کامل آنها میسر نبود، ۲۹ مقاله از نظر کیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند، و در نهایت، ۱۰ مقاله که از نظر موضوع و هدف با مطالعه حاضر مربوط بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته¬ها. در دوران همه¬گیری کووید-۱۹ ملاقات مجازی در بخش¬های مراقبت ویژه در بیشتر مراکز درمانی با استفاده از تلفن همراه و تبلت، و از طریق شبکه¬های اجتماعی و امکانات صوتی و تصویری تلفن همراه صورت می¬گرفت. در همه موارد، خانواده¬ها و تیم درمان از برقراری این ارتباط رضایت داشتند، اما آن را جایگزین ملاقات حضوری نمی¬دانستند، بلکه معتقد بودند این روش ارتباطی می¬تواند همراه با ملاقات¬های حضوری مزایای بیشتری داشته باشد. عدم برنامه-ریزی منظم و نظام¬مند، مشخص نبودن وظایف اعضای تیم درمان در زمینه برگزاری ملاقات مجازی، عدم دسترسی به اینترنت با سرعت مناسب، و پیچیدگی کار با گوشی¬های هوشمند برای برخی خانواده¬ها، از موانع این روش ملاقات بودند.
نتیجه¬گیری. ملاقات مجازی شکلی از حضور را برای خانوادهای که دور از عضو بیمار خانواده ماندهاند فراهم میکند که طی آن نه تنها یک نفر، بلکه همه اعضای خانواده میتوانند در کنار فرد بیمار باشند. اگرچه این روش تاثیری بر استرس و اضطراب خانواده و بیماران نداشت، اما توانست تجربه و احساس مثبتی از دوره بستری در بخش مراقبت ویژه برای آنها ایجاد کند و با درگیر کردن خانواده در روند درمان و دادن اطلاعات به آنان، راه را برای نیل به مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور بگشاید.