رسول آذرفرین، محمدضیا توتونچی قربانی، زهرا عریضاوی، منیژه یوسفی مقدم،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
هدف. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر حرکت زودهنگام بر شاخص های تنفسی بیماران پس از جراحی قلب باز در بخش مراقبت های ویژه مرکز قلب و عروق شهید رجایی تهران بود.
زمینه. دوران پس از جراحی قلب باز یکی از مهمترین دورانی است که بیمار به علت بیماری زمینه ای و ترومای جراحی در معرض خطر ابتلا به عوارض و مشکلات قرار دارد. حرکت زودهنگام یکی از راهکارهایی است که می تواند از این عوارض پیشگیری کند و پرستار بخش مراقبت ویژه از اعضاء کلیدی در انجام این اقدام است.
روش کار. تحقیق حاضر، یک کارآزمایی بالینی با تعداد 104 بیمار کاندید جراحی قلب باز بود. بیماران به روش تخصیص تصادفی در دو گروه 52 نفری آزمون و کنترل قرار گرفتند. حرکت و خروج از تخت در گروه کنترل طبق روال بیمارستان پس از ترخیص از بخش انجام گرفت و گروه آزمون در روزهای دوم و سوم پس از جراحی، حرکت زودهنگام (تغییر پوزیشن، نشستن روی تخت، آویزان کردن پاها از تخت، نشستن روی صندلی کنار تخت و قدم زدن در بخش) متناسب با توانایی بیمار انجام دادند. تاثیر این مداخله بر شاخص های تنفسی بیماران مورد بررسی قرار گرفت. سایر برنامه های درمانی در دو گروه یکسان بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون های آماری تی مستقل، کای دو و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. بین دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی و سابقه بیماری های زمینه ای تفاوت معنی داری وجود نداشت. عملکرد بهتر ریوی و تغییرات مناسب گازهای خون شریانی در گروه آزمون مشاهده شد. میزان ظرفیت دمی و اشباع اکسیژن خون شریانی در گروه آزمون به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری. حرکت زودهنگام پس از جراحی قلب باز یک مداخله ایمن و قابل اجرا است و می تواند اثر مثبتی بر شاخص های تنفسی بیماران بگذارد و موجب کاهش عوارض ریوی متعاقب جراحی گردد. این اقدام به عنوان یک راهکار برای کاهش عوارض ریوی در این بیماران پیشنهاد می شود.
حمید پیروی، منا علی نژاد نائینی، احمد امین،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
هدف. هدف این مقاله مروری، معرفی پدیده کاشکسی قلبی برای اعضاء تیم درمانی مراقبتی به ویژه پرستاران است. به نظر می رسد آشنایی بیشتر اعضاء این تیم با پدیده کاشکسی بتواند آن را در کانون توجه برنامه مراقبتی برای بیماران درگیر با این مسئله جدی قرار دهد.
زمینه. نارسایی قلبی وضعیتی سیستمیک است که با اختلال در کار قلب آغاز می شود و به دنبال آن، اختلال عملکرد بیشتر ارگان های بدن از جمله سیستم قلبی عروقی، ماهیچه ای اسکلتی، کلیوی، عصبی و غدد، ایمنی، هموستات، و التهابی رخ می دهد. نارسایی قلبی اکنون به عنوان یک بیماری چند سیستمی دیده می شود که می تواند ناخوشی هایی همچون کم خونی، مقاومت به انسولین، به هم خوردن توازن سیستم اتونومیک، و کاشکسی قلبی را ایجاد کند. با وجود اهمیت پدیده کاشکسی در افراد با نارسایی قلبی، به نظر می رسد به اندازه کافی در برنامه درمانی مراقبتی تیم ارائه دهنده خدمات سلامتی مورد توجه قرار نمی گیرد.
روش کار. این مقاله به مرور مطالعات انجام شده بین سال های 1999 تا 2016 درباره کاشکسی قلبی می پردازد. جستجو در پایگاه های علمی Science direct و PubMed با کلیدواژه های نارسایی قلبی و کاشکسی قلبی منجر به یافتن 493 عنوان مقاله، شد. پس از بررسی مقالات، تعداد 41 عنوان مقاله برای تهیه مقاله حاضر مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته ها. طی دو دهه گذشته، با توجه به عدم وجود تعریفی واحد درباره کاشکسی قلبی، تلاش های بسیاری در راستای ارائه تعریفی واحد برای این پدیده صورت گرفته است. عدم توازن کاتابولیک/ آنابولیک و غلبه پدیده کاتابولیسم به دلیل مجموعه ای از فرایندهای ایمیونولوژیک، متابولیک، و عصبی هورمونی به عنوان پاتوفیزیولوژی این پدیده مورد توجه قرار گرفته است. بیشتر این فرایندها در اوایل شکل گیری نارسایی قلبی مزمن برای حفاظت قلب و سیستم گردش خون از آسیب و به منظور جبران کاهش عملکرد ماهیچه قلبی فعال می شوند. با توجه به اینکه مکانیسم های ایجاد کاشکسی چندگانه هستند، لازم است در درمان، مکانیسم های متعددی به طور همزمان مورد توجه قرار گیرند. اقدامات درمانی توصیه شده مبتنی بر پیشگیری، ورزش، تغذیه، و استفاده از داروها هستند.
نتیجه گیری. کاشکسی قلبی به عنوان یکی از عوارض نارسایی قلبی مزمن اثرات نامطلوبی بر کیفیت زندگی بیمار و پیامدهای بیماری دارد. موفقیت راهبردهای درمانی برای پیشگیری یا درمان کاشکسی قلبی به میزان زیادی به تبعیت بیمار از رژیم درمانی بستگی دارد، زیرا این راهبردها چنگانه هستند و لازم است به طور صحیح و کامل اجرا شوند.
عصمت کاردان برزکی، هومن بخشنده، اکبر نیک پژوه، الهام الهی، مجید حق جو،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش به دو روش سخنرانی و چند رسانهای بر دانش، نگرش و عملکرد پرستاران شاغل در بخشهای قلب در زمینه مراقبت از بیمار دارای پیسمیکر موقت انجام شد.
زمینه. دیسریتمیهای قلبی از شایعترین بیماریهای قلبی عروقی هستند. یکی از راه های درمان یا پیشگیری از دیسریتمی، کار گذاشتن پیسمیکر موقت میباشد. اموزش پرستاران به عنوان بزرگترین گروه ارائه دهندهی مراقبت از بیماران دارای پیسمیکر موقت امری ضروری است. بنابراین، لازم است تا این آموزش به موثرترین شیوهی ممکن برای آنان فراهم گردد.
روش کار. این مطالعهی تجربی در سال 1394 بر روی 52 پرستار شاغل در مرکز قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد. شرکت کنندگان به روش تصادفی به دو گروه سخنرانی و چندرسانهای تقسیم شدند. تاثیر آموزش بر دانش، نگرش و عملکرد شرکت کنندگان، قبل و سه هفته بعد از آموزش بررسی شد. دادهها در نرم افزار SPSSنسخه 22 با استفاده از آزمون های مان ویتنی و ویلکاکسون تحلیل شدند.
یافته ها. میانه و دامنه میان چارکی امتیاز دانش در دو روش سخنرانی و چندرسانهای به ترتیب از 12/5 (14-10) و 11 (12-9) قبل از مداخله به 17 (19-15) و 17 (19-13) بعد از مداخله افزایش یافت. میانه و دامنه میان چارکی امتیاز عملکرد از 29 (30-26) و 30 (31-26) قبل از مداخله به 34 (35-32) و 34 (35-32) بعد از مداخله افزایش یافت. امتیاز دانش و عملکرد واحدهای پژوهش بعد از آموزش، در هر دو روش به طور معنی داری افزایش یافت، ولی تفاوتی بین دو روش دیده نشد. میانه و دامنه میان چارکی امتیاز نگرش در دو روش سخنرانی و چندرسانهای به ترتیب 62/5 (64-60) و 64 (66-63) قبل از مداخله، و 64 (64-60) و 63 (64-61) بعد از مداخله بود. امتیاز نگرش قبل و بعد از مداخله در دو گروه در مقایسه با یکدیگر تفاوت آماری معنی داری نداشتند.
نتیجه گیری. این پژوهش نشان داد تفاوتی در تاثیر دو روش آموزش سخنرانی و چند رسانهای بر دانش، نگرش و عملکرد در زمینه مراقبت از بیمار دارای پیسمیکر موقت وجود ندارد. یعنی آموزش به روش چند رسانهای میتواند به اندازه روش سخنرانی موثر باشد. بنابراین، استفاده از روش آموزشی چند رسانهای میتواند به عنوان یک راهکار مناسب برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده آموزش مطرح باشد. البته این امر مستلزم فراهم شدن زیرساختها و طراحی صحیح برنامههای آموزشی میباشد.
معصومه ذاکری مقدم، نساء موسوی ملک، مریم اسماعیلی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله حمایتی بر کیفیت خواب در شب قبل از عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بیماران در انتظار عمل جراحی با توجه به ماهیت تهاجمی پروسیجر جراحی، استرس و اضطراب زیادی را تجربه می کنند. این مسئله خود می تواند موجب اختلال در خواب این بیماران گردد. خواب مختل به نوبه خود می تواند موجب وخیم تر شدن بیماری شود و روند بهبودی را کندتر کند. استفاده از روش های غیردارویی مانند آرام سازی عضلانی بنسون، تنفس عمیق و تصویرسازی هدایت شده برای درمان مشکلات خواب پیش از عمل بیماران می تواند رویکردی مفید و کم عارضه باشد.
روش کار. مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی نیمه تجربی بود که در آن، 160 بیمار در انتظار عمل جراحی بای پس عروق کرونر بستری در بخش های جراحی قلب و مراقبت های ویژه قلبی بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب و در دو گروه 80 نفری آزمون و کنترل تقسیم شدند. اطلاعات دموگرافیک بیماران هر دو گروه در روز اول بستری ثبت شد. مداخله به صورت برقراری ارتباط با بیمار، دادن اطلاعات در مورد بیماری و جراحی به گونه ای که موجب اضطراب وی نگردد، معرفی و آموزش یکی از روش های مدیریت استرس که توسط بیمار انتخاب شده است و انجام آن در مدت زمان بستری در بیمارستان به ویژه شب، قبل از خوابیدن بود. گروه کنترل مراقبت های معمول پزشکی و پرستاری شامل دارودرمانی، کنترل علایم حیاتی، انجام آزمایشات کلینیکی و پاراکلینیکی را دریافت نمود. صبح روز عمل جراحی، کیفیت خواب شب قبل به وسیله ابزار کیفیت خواب گرونینجن در هر دو گروه سنجیده شد. مدت زمان اجرای مداخله حداقل به مدت دو روز و بین ساعات 16 الی 18 هر روز بود. سازماندهی وتحلیل داده ها در نرم افزار SPSSنسخه 16 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های آماری کای دو و من ویتنی) انجام گرفت.
یافته ها. میانگین نمره کیفیت خواب شب قبل از عمل در گروه آزمون و کنترل، به ترتیب، 4/6 با انحراف معیار 5/50، و 10/76 با انحراف معیار 1/27 بود. بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر نمرات کیفیت خواب شب قبل از عمل جراحی بای پس عروق کرونر اختلاف معنادار آماری وجود داشت (0/0001≥p).
نتیجه گیری. روش های مکمل حمایتی (روش های غیردارویی) از جمله تن آرامی، تنفس عمیق، تصویرسازی هدایت شده و غیره می تواند جایگزینی مناسب برای داروهای آرام بخش و خواب آور جهت مشکلات خواب قبل از عمل عمل جراحی بای پس عروق کرونر باشد و به عنوان روشی مقرون به صرفه، کم عارضه، آسان و در دسترس، به عنوان جزئی از مداخلات پرستاری پیش از عمل جراحی بای پس عروق کرونر مورد استفاده قرار گیرد.
علی زاهدمهر، زهرا دارم، محمدضیاء توتونچی،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش احیاء قلبی ریوی پایه به روش خودارزیابی تصویری بر آگاهی و عملکرد پرستاران انجام شد.
زمینه. ایست قلبی ریوی یکی از مهمترین فوریت های پزشکی و از علل عمده مرگ در جهان است. احیاء قلبی ریوی جزء حیاتی حمایت پایه زندگی و اولین گام در پاسخ به ایست قلبی ریوی می باشد. موفقیت احیاء مستلزم مهارت و عملکرد افراد احیاء کننده است.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه مداخله ای (کارآزمایی بالینی) بود که در آن، 80 پرستار به روش تصادفی به دو گروه کنترل (آموزش متداول) و آزمون (آموزش به روش خودارزیابی تصویری) تقسیم شدند. در هر دو گروه، سنجش آگاهیتوسط پرسشنامه ای با پرسش های چند گزینه ای معتبر و مهارت های روان حرکتی توسط چک لیست مشاهده عملکرد روی مانکن در سه مرحله (قبل از بازآموزی، بلافاصله بعد از بازآموزی و دو ماه بعد از بازآموزی) انجام شد. در گروه آزمون، حین انجام احیاء، از شرکت کننده فیلم برداری می شد و وی پس از مشاهده فیلم به عملکرد خود براساس آنچه در فیلم می دید در چک لیست مشاهده ای امتیاز می داد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSSبا استفاده از آزمون آماری تحلیل اندازه های تکراری انجام شد.
یافته ها. در مقایسه میانگین نمره آگاهی دو گروه در سه مرحله (قبل از بازآموزی، بلافاصله بعد از بازآموزی و دو ماه بعد از بازآموزی)، تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد، ولی میانگین نمره عملکرد گروه آزمون پس از اجرای مداخله (بلافاصله بعد از بازآموزی و دو ماه بعد از بازآموزی) به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری. آموزش به روش خودارزیابیتصویری بر عملکرد پرستاران در احیاء قلبی ریوی موثر است.
لیدا سلطانی، علی راوری، سکینه سبزواری،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدفتعیین ارتباط بین علایم هشداردهنده و زمان مراجعه بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان حضرت علی بن ابیطالب (ع) رفسنجاندر سال 1391 انجام شد.
زمینه.اطلاعات بسیار محدودی در مورد نحوه پاسخ گویی افراد نسبت به علایم هشدار دهنده سکته قلبی و زمان مراجعه آنها به مراکز درمانی وجود دارد.
روش کار. نمونه پژوهش شامل 175 بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بود. جهت جمع آوری داده ها (به مدت هفت ماه) از پرسشنامه پژوهشگرساخته استفاده شد که شامل بخش های اطلاعات دموگرافیک، علایم هشدار دهنده و زمان مراجعه بود. پرسشنامه ها طی مصاحبه حضوری بر بالین بیمار و مطالعه پرونده پزشکی، توسط پژوهشگر تکمیل شدند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS نسخه 18جهت تهیه آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، توزیع فراوانی مطلق و نسبی) و تحلیلی (آزمون کای دو و ضریب همبستگی) پیرسون استفاده شد.
یافته ها. بیشترین درصد بیماران، مذکر (76/6 درصد) و میانسال (53/1 درصد) بودند. از 175 نفر بیمار مورد بررسی، 132نفر (75/4 درصد) علایم هشدار دهنده، دو هفته قبل از حادثه قلبی داشتند. همچنین، 51 نفر (38/6 درصد) برای علایم هشدار دهنده به مطب، درمانگاهیا بیمارستان مراجعه کرده بودند. حداقل فاصله زمانی بین بروز علایم هشداردهنده و مراجعه بیماران به بیمارستان، 15 دقیقه و حداکثر فاصله زمانی، 1500 دقیقه بود. ارتباط آماری معنی داری بین علایم هشداردهنده و زمان مراجعه بیماران مشاهده شد (0/007=p). متوسط فاصله زمانی بین بروز علایم هشداردهنده و مراجعه بیماران به بیمارستان، 206/9 دقیقه بود.
نتیجه گیری. شناخت علایم هشدار دهنده می تواند موجب پیگیری سریع تر بیماران مبتلا به سکته قلبی برای درمان گردد. آموزش جهت افزایش آگاهی عمومی از علایم هشداردهنده، به ویژه آموزش به افراد دارای سابقه خانوادگی و در معرض خطر بیماری های قلبی عروقی، راهکار مناسبی به نظر می رسد.
ناصر عباسی، محمدتقی مقدم نیا، عاطفه قنبری خانقاه، رحیم علیزاده، احسان کاظم نژاد لیلی،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی زمان شروع تزریق ترومبولیتیک در بیماران با انفارکتوس حاد میوکارد و عوامل مرتبط با آن انجام شد.
زمینه. انفارکتوس حاد میوکارد یکی از شایع ترین علل مرگ و ناتوانی افراد در دنیای امروز و در ایران می باشد. علت عمده سکته قلبی، تشکیل لخته خون روی پلاک آترواسکلروز در عروق کرونر است. تجویز سریع داروهای ترومبولیتیک در این بیماران می تواند نجات بخش باشد، زیرا عامل زمانی در اثربخشی این درمان بسیار مهم است.
روش کار. این مطالعه یک پژوهش مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی است که در آن، 98 بیمار با انفارکتوس حاد میوکارد بستری در مراکز درمانی منتخب شهر رشت از طریق نمونه گیری در دسترس در سال 1393 انتخاب شدند. ابزار بررسی شامل فرم ثبت اطلاعات دموگرافیک جهت دستیابی به اطلاعات فردی اجتماعی بیماران و پرسشنامه پژوهشگرساخته جهت بررسی عوامل بالینی، موقعیتی و شناختی بود. جمع آوری داده ها از طریق پرونده و مصاحبه با بیماران صورت گرفت. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSSنسخه 21 با استفاده از آزمون های آماری غیرپارامتری من ویتنی و کروس کالوالیس انجام شد و سطح معنی داری، 0/05 در نظر گرفته شد.
یافته ها.میانگین فاصله زمانی شروع علائم بالینی تا تزریق ترومبولیتیک 247/2 دقیقه با انحراف معیار 182/4 بود. بیشترین تاخیر، مربوط به تصمیم گیری بیمار برای اقدام به درمان و کمترین تاخیر، مربوط به زمان داخل بیمارستانی بود. عوامل اصلی مرتبط با تاخیر مراجعه بیماران شامل نداشتن سابقه ناراحتی قلبی (0/001p=)، نداشتن آگاهی درباره علائم و نشانه های بیماری (0/0001≥p)، جنسیتزن (0/026p=)، داشتن بیماری دیابت (0/001p=)، سطح سواد پایین (0/003p=)، سطح درآمد پایین (0/044p=)، درد خفیف (0/001p=) و مصرف خودسرانه دارو توسط بیمار (0/003p=) بود. علت اصلی تأخیر، عدم آگاهی از علائم و نادیده گرفتن اهمیت آن ها بود.
نتیجه گیری. با توجه به مناسب نبودن فاصله زمانی بین شروع علایم بیماری تا تزریق ترومبولیتیک در بیماران نیاز است برنامه های آموزشی برای افزایش آگاهی درباره علایم بیماری و اهمیت درمان سریع با داروهای ترومبولیتیک مورد توجه قرار گیرد تا بتوان فاصله زمانی شروع علائم بالینی تا تزریق ترومبولیتیک را کاهش و اثربخشی این داروها را افزایش داد و به این ترتیب، مرگ و ناتوانی ناشی از این بیماری کاهش یابد.
مهین نوملی، زهرا عباسی دولت آبادی، اسماعیل شریعت،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه مروری با هدف بررسی دانش پرسنل پزشکی درباره احیای قلبی ریوی در دوران بارداری انجام شد.
زمینه. احیای قلبی ریوی طی بارداری رویدادی نادری است. هدف از احیای خانم باردار، نجات جان مادر و جنین است؛ بنابراین، با وجود نادر بودن، حائز اهمیت است. دانش پرسنل پزشکی و آموزش های رسمی آنان از جمله عوامل موثر بر پیامدهای احیای مادری و جنینی می باشند. آگاهی از وضعیت موجود دانش پرسنل پزشکی درباره احیا در بارداری به شناسایی شکاف های موجود و برنامه ریزی برای برطرف نمودن آن ها کمک می نماید.
روش کار. در این مطالعه مروری روایتی، برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های اطلاعاتیMedline، Science direct،Ovid، Scopus، SID،Magiran و سامانه دانش گستر برکت استفاده شد. جستجوی مقالات در بازه زمانی سال های 2000 تا 2016 با استفاده از کلیدواژه های cardiopulmonary resuscitation، pregnancy،knowledge، و medical staff، و معادل فارسی آن ها صورت گرفت. معیار انتخاب مقالات، تشابه موضوعی با عنوان مورد مرور بود.
یافته ها. از 20 مقاله بازیابی شده، تنها 4 مقاله توصیفی تحلیلی مقطعی در بازه زمانی 2008 تا 2012 انتخاب و به منظور توصیف وضعیت دانش احیای قلبی ریوی طی بارداری در پرسنل پزشکی مرور شدند. دانش پرسنل پزشکی در زمینه های مختلف پوزیشن مناسب خانم باردار طی احیا، توالی تهویه با ماسک و انتوباسیون، دفیبریلاسیون (استفاده از آن طی بارداری، محل قرارگرفتن پدل ها، ملاحظات و مقدار انرژی آن)، استفاده از داروها و دوز آن ها و ختم بارداری، و زایمان سزارین طی 4 تا 5 دقیقه بعد از احیای قلبی ریوی ناموفق، ضعیف گزارش شده بود.
نتیجه گیری. پرسنل پزشکی از دانش ضعیفی درباره احیای قلبی ریوی در دوران بارداری برخوردار هستند. بنابراین، برگزاری دوره های آموزشی مداوم به منظور بهبود وضعیت دانش در این زمینه ضروری می باشد.
طاهره نجفی قزلجه، کاظم آخوندزاده،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مقاله با هدف مرور مطالعات مربوط به محدودیت سدیم و تبعیت از آن در بیماران مبتلا به نارسایی قلب تدوین شده است.
زمینه.در دههگذشته افزایش چشمگیری در شیوع و بروزنارسایی مزمن قلب وجود داشته است.درمان غیردارویی و غیرجراحی نقش مهمی در درمان نارسایی قلبی مزمن دارد و مصرف سدیم پایین با کاهش تجمع مایعات در بدن می تواند باعث بهبود علائم بیماری و جلوگیری از بدتر شدن آن شود، ولی تبعیت از رهنمودهای های تغذیه ای اغلب کمتر از رعایت رژیم دارویی است.
روش کار.جستجوی مطالعات 15 سال اخیر درباره محدودیت سدیم در مبتلایان به نارسایی قلب از طریق پایگاه های علمی Pubmedو Science directبا کلیدواژه های adherence، low-sodum diet، heart failure، sodium restriction، و low-salt dietو معادل فارسی آنها انجام شد.
یافته ها.در مطالعات مرور شده روش سنجش سدیم دریافتی و تبعیت بیماران از محدودیت سدیم متفاوت بودند. از طرفی، با وجود اینکه اساس مدیریت نارسایی قلب، محدودیت سدیم بیان شده است اما همچنان در مورد مفید بودن آن توافق نظر نیست. همچنین، مشخص شد که رهنمود صریح و مشخصی برای محدودیت سدیم در نارسایی قلب وجود ندارد و درصد کمی از بیماران از محدودیت مصرف سدیم تبعیت داشتند. مطالعات محدودی در زمینه عوامل موثر بر افزایش تبعیت از رژیم غذایی کم سدیم در مبتلایان به نارسایی قلب انجام شده است و روش های غیردارویی از جمله آموزش و مشاوره در افزایش تبعیت بیماران موفق نبوده اند.
نتیجه گیری.نیاز است تحقیقات بیشتری با کیفیت متدولوژیکی بالاتر، حجم نمونه بیشتر و استفاده از رویکرد مناسب و دقیق برای اندازه گیری سدیم دریافتی صورت گیرد. همچنین، دستیابی به یک رژیم غذایی کم سدیم، ممکن اما مشکل است، هرچند توافق نظر در مورد مقدار دقیق کاهش مصرف سدیم در روز نیست، اما به نظر می رسد رعایت محدودیت مصرف آن می تواند به بهبود علایم و کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلب کمک کند. اجرای مداخلات مبتنی بر نظریه و مداخلات خانواده محور شاید بتوانند در روند بهبود تبعیت بیماران از رژیم غذایی با محدودیت سدیم کمک نمایند، هر چند نیاز است مطالعات بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
کریم درویش پور، هاشم حشمتی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران در زمینه احیای قلبی ریوی براساس مدل پرسید انجام شد.
زمینه. با وجود گذشت چندین سال از شکل گیری تیم احیا قلبی ریوی در بیماستان های ایران، عملکرد تیم احیا همچنان ضعیف و نگران کننده است.
روش کار. در این پژوهش توصیفی تحلیلی که به صورت مقطعی در سال 1394 انجام شد همه پرستاران شاغل در بیمارستان آموزشی درمانی نهم دی تربت حیدریه (97 نفر) به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، فرم اطلاعات دموگرافیک و سوالات مدل پرسید بود. پس از تامین اعتبار و اعتماد ابزار گردآوری اطلاعات، جمع آوری داده ها انجام گرفت. داده ها در نرم افزار SPSSنسخه 20 با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون خطی تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین سنی پرستاران، 29/45 سال با انحراف معیار 7/54بود. میانگین نمره سازه های مدل پرسید به ترتیب در زمینه آگاهی، 79/17 با انحراف معیار 18/68؛ در زمینه نگرش، 95/48 با انحراف معیار 18/68؛ در زمینه عوامل قادرکننده، 62/6 با انحراف معیار 19/52؛ در زمینه عوامل تقویت کننده، 67/61 با انحراف معیار 20/12؛ و در زمینه عملکرد، 72/37 با انحراف معیار 19/71 بود. عوامل قادرکننده مدل پرسید مهم ترین پیشگویی کننده عملکرد پرستاران بود (0/001>p، 0/773B=). همچنین، عملکرد پرستاران با جنس (0/007p=) و تجربه احیا (0/027p=) ارتباط معنی دار آماری داشت. در این پژوهش مشخص شد عوامل قادرکننده با عوامل تقویت کننده (0/007p=، 0/274r=) و عملکرد (0/0001>p، 0/773r=) همبستگی مثبت و معنادار دارند.
نتیجه گیری. آگاهی، نگرش، و عملکرد در سطح مطلوب، و عوامل قادر کننده و تقویت کننده در سطح متوسط بود. توصیه می شود مسئولین بیمارستان ها جهت ارتقای عملکرد پرستاران در عملیات احیا قلبی ریوی، مداخلات و برنامه ریزی های خود را با تأکید بر عوامل قادرکننده و تقویت کننده انجام دهند.
مینا نظری کمال، مهناز خسروجاوید، عباسعلی حسین خانزاده،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط کامل گرایی با اهمالکاری و سبک های مقابلهای در افراد دچار بیماری عروق کرونری و افراد سالم انجام شد.
زمینه. عوامل روان شناختی با تاثیرگذاری بر عوامل خطر فیزیولوژیک، خطر وقوع بیماری عروق کرونری قلب را افزایش می دهند. اگرچه این علل روان شناختی نقش مهمی در بروز بیماری های قلبی ایفا می کنند، پژوهش بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
روش کار. در این پژوهش توصیفی همبستگی، 218 مرد با سن بیشتر از 40 سال به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و براساس ابتلا یا عدم ابتلا به بیماری عروق کرونری قلب در دو گروه جداگانه قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های اهمالکاری تصمیم گیری مان، اهمالکاری رفتاری لی، سبک های مقابلهای اندلر و پارکر و پرسشنامه کامل گرایی چندبعدی تهران بودند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده گردید.
یافته ها.درگروه مردان دچار بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار با اهمالکاری تصمیم گیری و اهمالکاری رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار داشت، در حالی که در گروه مردان فاقد بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار با اهمالکاری تصمیم گیری ارتباط معکوس و معنادار داشت. در گروه مردان فاقد بیماری عروق کرونری قلب، میان کامل گرایی دیگرمدار با اهمالکاری رفتاری ارتباط مستقیم وجود داشت، اما از نظر آماری معنادار نبود. در هر دو گروه، اثر کامل گرایی دیگرمدار بر اهمالکاری تصمیم گیری معنادار بود. در گروه مردان دچار بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار تاثیر معناداری بر اهمالکاری رفتاری داشت، اما در گروه مردان فاقد بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار بر سبک مقابله مسئله مدار تاثیر معنادار داشت.
نتیجهگیری. در گروه مردان دچار بیماری عروق کرونری قلب، بین کامل گرایی دیگرمدار با دو بعد اهمالکاری رابطه مثبت معنادار مشاهده شد، با این وجود نمی توان رابطه مشاهده شده را به عنوان رابطه ای قوی قلمداد نمود. همچنین، در تحلیل رگرسیون، تنها تاثیر کامل گرایی دیگرمدار در مدل معنادار بود، و مدل های برازش یافته، قدرت پیشبینی بسیار کمی داشتند. تنها کامل گرایی دیگرمدار تا حدودی می تواند اهمالکاری تصمیم گیری و رفتاری را پیش بینی کند.
آرزو تبریزی، مجید قلی پور،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این تحقیق با هدف تعیین قدرت پیشگویی شاخص های چاقی، آمادگی قلبی عروقی و فعالیت جسمی در ایجاد بیماری قلبی عروقی در مردان و زنان دانشجو انجام شد.
زمینه. با توجه بالا بودن میزان مرگ ناشی از بیماریهای قلبی عروقی و شروع آن از سنین جوانی به دلیل چاقی و کم تحرکی جسمی، پیشگیری اولیه در ابتدای جوانی میتواند در جلوگیری از بروز این بیماری موثر باشد. غربالگری اولیه توسط روشهای ساده، ارزان قیمت و مطمئن ضروری است.
روش کار.در این پژوهش توصیفی مقطعی، تعداد 223 دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی (150 مرد، با میانگین سنی 20/33 سال و انحراف معیار 1/71 و 73 زن با میانگین سنی 20/36 سال و انحراف معیار 1/72) شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و درجه بندی فعالیت جسمی، و فرم جمع آوری اطلاعات (شاخص های خونی و آنتروپومتریک، و تخمین حداکثر اکسیژن مصرفی به عنوان معیار آمادگی قلبی عروقی) جمع آوری شدند. به منظور بررسی اختلاف متغیرهابین دو جنس از آزمون تی مستقل، جهت تعیین اختلاف بین میانگین شاخصهای چاقی و حداکثر اکسیژن مصرفی بر اساس تعداد عوامل خطرزای متابولیکی نمونه ها از تحلیل واریانس یک طرفه، برای تعیین میزان همبستگی شاخصهای چاقی و حداکثر اکسیژن مصرفی با عوامل خطرزای متابولیک قلبی عروقی از ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، و برای اندازهگیری قدرت پیشگویی و تعیین نقاط برش عوامل خطرزای قلبی عروقی از آزمون ROCاستفاده شد.
یافتهها. همبستگی آماری معنیداری بین شاخصهای چاقی و عوامل خطرزای متابولیک (به غیر از قند خون و فشار خون سیستولی در مردان) مشاهده شد. با افزایش تعداد عوامل خطرزای متابولیک، افزایش شاخصهای چاقی در زنان و کاهش حداکثر اکسیژن مصرفی در مردان معنیدار بود. به غیر از نسبت کمر به قد، تمام شاخصهای چاقی در محدوده طبیعی بودند. نقاط برش به دست آمده توسط ROCبرای شاخص توده بدن 21/11 و برای محیط کمر و نسبت کمر به قد برای مردان، به ترتیب 75/15 و 0/44 و برای زنان، به ترتیب، 75/50 و 0/47 بود.
نتیجهگیری. قدرت شاخصهای چاقی برای پیشگویی احتمال ابتلاء به بیماری قلبی عروقی در دانشجویان، بیشتر از میزان فعالیت جسمی و حداکثر اکسیژن مصرفی است.
زهرا تذکری، سودابه بابایی، منصوره کریم الهی، فاطمه بیات، لیلا محمد تقی زاده کاشانی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف.این مطالعه با هدف بررسی تاثیر عصاره گل محمدی بر کیفیت
خواب بیماران بستری در
بخش مراقبت های ویژه قلبی انجام شد.
زمینه. خواب یکی از نیازهای اساسی انسان و تعیین کننده میزان
سلامتی و بهبودی از بیماری است. اغلب بیماران بستری، به ویژه بیماران بستری در بخش
مراقبت های ویژه قلبی درجاتی از اختلالات خواب را تجربه می کنند.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی دو سو کور، 90 بیمار کاندید آنژیوگرافی
به روش در دسترس و تخصیص تصادفی با بلوک بندی به دو گروه آزمون و کنترل (هرگروه
45 نفر) تخصیص داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل یک پرسشنامه دموگرافیک و
پرسشنامه خواب بیمارستانی سنت مری بود، که یک بار، قبل، و یک بار، بعد از مداخله
تکمیل شد. مداخله به صورت استفاده از عصاره گل محمدی برای گروه مداخله و دارونما
برای گروه کنترل به شکل قطره خوراکی هر 8 ساعت، 15 قطره، 24 ساعت قبل از
آنژیوگرافی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.
یافته ها. توزیع فراوانی ویژگی های جمعیت
شناختی دوگروه آزمون و کنترل همگن بود. بین سطح کلی کیفیت خواب دو گروه کنترل و
آزمون تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد، ولی در هر یک از گروه های آزمون و کنترل،
تفاوت معنی دار آماری بین کیفیت خواب قبل و بعد به ترتیب با (0/03=p) و (0/01=p)مشاهده شد.
نتیجه گیری. تفاوت معنی دار قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه می
تواند نشانگر آن باشد که هر نوع تلاشی از سوی پرسنل پرستاری، حتی قطره پلاسبو بر
کیفیت خواب بیماران موثر است. اگرچه با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مصرف عصاره
خوراکی گل محمدی در کوتاه مدت تفاوت آماری معنی داری در مقایسه با گروه کنترل از
نظر تاثیر بر کیفیت کلی خواب بیماران کاندید آنژیوگرافی نداشت، اما با تغییر روش
می توان در مطالعات آتی اثرات دقیق تر آن را در بیماران بستری و برای مدت زمان
طولانی تر مورد بررسی قرار داد.
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
طاهره نجفی قزلجه، لیلا سیفی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مقاله، مروری بر مطالعات مربوط به
خستگی در بیماران مبتلا به نارسایی قلب می باشد.
زمینه. خستگی یک احساس ذهنی و چندعاملی در
مبتلایان به نارسایی قلب می باشد. با وجود این که خستگی علامت مهمی در نارسایی قلب
است، اما دانش کمی در این زمینه وجود دارد. همچنین، خستگی به عنوان از منظر ارایه
دهندگان خدمات سلامت به عنوان یک چالش است و رهنمودهای بالینی کمتر به مقوله خستگی
این بیماران پرداخته اند.
روش کار. این مقاله به مرور مطالعات مربوط به
خستگی در مبتلایان به نارسایی قلب می پردازد که از طریق پایگاه های علمی PubMed
و Science direct با جستجوی
کلیدواژه های heart failure، related factors، predictors، و fatigue
و معادل فارسی آنها یافت شدند.
یافته ها. مرور متون نشان داد شیوع خستگی در
مبتلایان به نارسایی قلب بالا است و نتایج متفاوتی در زمینه شدت آن در
مبتلایان گزارش شده است. خستگی و روند فزاینده آن به موازات پیشرفت بیماری با کاهش
کیفیت زندگی و پیامدهای بالینی منفی نارسایی قلب همراه می باشد. در مطالعات مختلف
عوامل متعددی از جمله ماهیت بیماری و نیز عوامل روانی به ویژه افسردگی به عنوان
پیش بینی کننده های خستگی و شدت آن در بیماران با نارسایی قلب گزارش شده اند. در
مرور صورت گرفته مطالعات کمی با هدف تعیین تاثیر مداخلات غیردارویی بر مدیریت
علایم این بیماران یافت شد.
نتیجه گیری. با توجه به شیوع بالای خستگی در
مبتلایان به نارسایی قلب، نیاز است اقداماتی به موقع جهت کاهش آن در مبتلایان به
نارسایی قلب توسط تیم سلامت، به ویژه پرستاران اتخاذ شود تا احساس خوب بودن در این
افراد افزایش یابد. همچنین، با توجه به محدودیت مطالعات و اهمیت کاهش خستگی، انجام مطالعاتی در زمینه بررسی تأثیر روش های غیردارویی بر مدیریت علایم (به
ویژه خستگی) در این بیماران ضروری به نظر می رسد.
فائزه سلطانی، سید فخرالدین حسینی، منصور عرب،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه
حاضر با هدف تعیین ارتباط تجارب معنوی با امید به زندگی و اضطراب مرگ در بیماران
تحت بای پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. در
مراقبت و درمانبیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر، به جهت این که در شرایط
بحرانی قرار می گیرند، توجه به مولفه هایی مانند امیدواری به زندگی، تجربه معنویت
و اضطراب مرگ دارای اهمیت زیادی است و لازم است پرستاران به این تجربیات و ارتباط
بین آنها توجه داشته باشند.
روش کار. در
این پژوهش توصیفیارتباطی، تعداد 150بیمار تحت جراحی بای پس عروق کرونر بستری در
بیمارستان های شهر کرمان در سال 1394 در یک بازه زمانی 8 ماهه وارد مطالعه شدند.
ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، مقیاس اضطراب مرگ
تمپلر، مقیاس امید بزرگسالان و مقیاس تجارب معنوی روزانه بود. تحلیل داده ها در
نرم افزار SPSSنسخه20 با استفاده از
آزمون همبستگی پیرسون، آزمون تی، آنووا، و رگرسیون خطی چندگانه انجام شد.
یافته ها. تجارب
معنوی با اضطراب مرگ (0/004=P) و اضطراب مرگ با امید به زندگی (0/0001≥P)
ارتباط آماری معنی دار و معکوس وجود داشت. همچنین، بین تجارب معنوی و امید به
زندگی ارتباط مثبت و معنی دار وجود داشت (0/0001≥P).
نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که دو متغیر سن و امید به زندگی، 61 درصد
تغییرات مربوط به تجارب معنوی را پیش گویی می کنند.
نتیجه گیری. نتایج
این مطالعه اهمیت توجه به تجارب معنوی بیماران را به عنوان متغیر تاثیرگذار بر
امید به زندگی و اضطراب مرگ نشان می دهد. بنابراین، برای تقویت تاثیرات مثبت امید
به زندگی و کاهش اضطراب مرگ، لازم است در برنامه های مراقبتی پرستاران مواردی
همچون حمایت، تسهیل و توجه به تمایلات و نیازهای معنوی بیماران مورد توجه قرار
گیرند.
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
فاطمه جهانشاهی، نوشین عباسی ابیانه، ابراهیم ابراهیمی ابیانه،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این تحقیق با هدف تعیین
تاثیر آموزش همتا بر کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. نارسایی
قلبی یکی از شایعترین بیماریهای مزمن است که با کاهش کیفیت زندگی همراه است. با
توجه به نقش مثبت آموزش در ارتقای کیفیت زندگی، یافتن یک روش آموزشی مناسب در
بهبود کیفیت زندگی این بیماران حائز اهمیت است.
روشکار. در
این مطالعه نیمه تجربی یک گروهی، 60 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی به صورت در دسترس
و بر اساس معیارهای ورود، در سال 1395 انتخاب شدند. چهار جلسه آموزشی توسط افراد
همتا برای گروه همتا در طول یک ماه اجرا شد. ابزار جمعآوری دادهها نسخه فارسی
پرسشنامه فرانس و پاورس بود که برای سنجش کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی،
قبل و یک ماه بعد از مداخله، تکمیل گردید. جهت تحلیل داده ها از آزمونهای آماری
توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافتهها.میانگین
نمره کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی، قبل از مداخله، 134/5 با انحراف معیار 2/4
و یک ماه بعد از مداخله، 163/2 با انحراف معیار 8/7 بود و آزمون تی زوجی نشان
دهنده تفاوت معنی دار آماری بین میانگین نمره کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخله بود
(0/0001˂P). این یافته نشان داد آموزش همتا بر کیفیت زندگی بیماران نارسایی
قلبی تاثیر دارد و باعث بهبود آن شده است.
نتیجه گیری.
آموزش همتا باعث بهبود و ارتقای کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی می شود. بر
این اساس، پیشنهاد می شود پرستاران از این روش آموزشی برای بیماران دچار نارسایی
قلبی استفاده نمایند.
دکتر محمدرضا حیدری، خانم سمیه ولی پور دهکردی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این
مقاله به منظور بررسی اثرات زالودرمانی بر اختلالات انعقادی و بیماری های قلبی عروقی
و نقش پرستار در مراقبت از بیماران تحت این درمان انجام شد.
زمینه. زالودرمانی
یکی از روشهای درمانی مرسوم در طب سنتی در بسیاری از کشورهای دنیا میباشد که
امروزه به آن توجه زیادی شده است. استفاده از این روش درمانی به طور قابل توجهی رو
به افزایش است، اما تلاش قابل توجهی برای توضیح علت تاثیر این روش درمانی و
مکانیسم های عمل آن صورت نگرفته است.
روش کار. در
این مقاله مروری با مراجعه به پایگاه داده ها و موتورهای جستجو نظیر Google
Scholarو PubMedو
SID، کلمات کلیدی
زالودرمانی (leech
therapy/ medicinal leech)، مکانیسم اثر (mechanism of action)، بیماری قلبی عروقی (cardiovascular disease)، هموستاز (homeostasis)، و ضدانعقاد (anticoagulant)به صورت منفرد یا ترکیبی به
هر دو زبان انگلیسی و فارسی در متون سال
های 1989 تا 2016 میلادی جستجو شدند. علاوه بر این، از کتب فارسی در دسترس نیز
استفاده شد. در نهایت، از متونی که مرتبط با هدف مطالعه بودند بهره گرفته شد.
یافته ها. زالودرمانی
دارای ریشه بسیار قدیمی در طب سنتی ایران است که علاوه بر استفاده در اختلالات
مختلف،در درمان پرفشاری خون، آنژین صدری و انفارکتوس میوکارد استفاده شده است و
دارای اثرات ضدانعقادی است. مقالات و متون بر نقش پرستاران در امر مراقبت از
بیماران تحت درمان تاکید دارند.
نتیجه گیری. بهنظر
میرسد زالودرمانی صرف نظر از عوارضی که در برخی از منابع ذکر شده است میتواند بهعنوان
یکی از روشهای طب مکمل در امر درمان و پژوهشهای مرتبط با اختلالات قلبی عروقی و
انعقادی مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
سمیه اخوان، پیام عباسی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف.
این مطالعه با هدف مرور پژوهش های انجام شده درباره مزایا
و معایب دو رویه آنژیوگرافی عروق کرونر از طریق شریان رادیال و فمورال انجام شد.
همچنین، با توجه به جدیدتر بودن رویه رادیال و عدم کافی بودن تجربیات در این
زمینه، به مراقبت های لازم جهت کم کردن عوارض احتمالی پرداخته می شود.
زمینه.
بیماری های قلبی عروقی در دهه های گذشته سیری صعودی را طی
کرده است. برای تشخیص بیماری عروق کرونر روش های تشخیصی متفاوتی وجود دارد، اما
آنژیوگرافی عروق کرونر همچنان به عنوان بهترین روش تشخیصی و معیار تصمیم گیری
درمانی در این بیماران مطرح است. آنژیوگرافی عروق کرونر با دو رویکرد رادیال
و فمورال انجام پذیر است که هر کدام مزایا
و معایب خود را دارد.
روش کار.
در این مطالعه مروری، اطلاعات مورد نیاز با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی و منابع
داده ای، همچون Googlescholar، PubMed، Magiran، AHA Journalو Elsevierبا
استفاده از کلیدواژه های فارسی ”آنژیوگرافی عروق کرونر“، ”رویه رادیال“، ”رویه
فمورال“، ”آنژیوگرافی عروق کرونر و عوارض“، و ”رویه رادیال و مراقبت های پرستاری“
و معادل انگلیسی آن ها به دست آمدند. در مجموع، 25 مقاله برای تهیه این گزارش مورد
استفاده قرار گرفتند.
یافته
ها. تاریخچه آنژیوگرافی از طریق شریان رادیال،
مقایسه مزایا و معایب دو رویه رادیال و فمورال، مراقبت های پرستاری در رویه
آنژیوگرافی رادیال و مقایسه رضایت بیماران در دو رویه آنژیوگرافی رادیال و فمورال
از یافته های این مطالعه مروری بودند.
نتیجه گیری. در
صورتی که آمادگی ها و مراقبت های قبل، حین و بعد از آنژیوگرافی به درستی صورت
پذیرد و همچنین، کارکنان و پزشکان دوره های لازم را بگذرانند، با توجه به اینکه
آنژیوگرافی از طریق شریان رادیال عوارض کمتر و آسایش بیشتری را برای بیماران ایجاد
می کند، می تواند جایگزین مناسبی برای آنژیوگرافی از طریق شریان فمورال باشد.
محمد نجفلو، سید طیب مرادیان، محمد سعید غیاثی، حسین محمودی، سلمان برسته،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر خروج زودهنگام از تخت بر وضعیت همودینامیک بیماران متعاقب جراحی عروق کرونر انجام شد.
زمینه. جراحی بای پس عروق کرونر یکی از مهم ترین و متداول ترین مداخلاتی است که می تواند باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش مرگ در بسیاری از بیماران قلبی گردد. به نظر می رسد خروج زودهنگام این بیماران از تخت موجب کاهش عوارض پس از جراحی شود. نگرانی های عمده پرسنل درمانی درباره تاثیر و خطرات همودینامیک ناشی از این اقدام می تواند از علل توجه ناکافی به تحرک زودتر این بیماران باشد.
روش کار. تحقیق حاضر یک کارآزمایی بالینی با تعداد 100 بیمار کاندید بای پس عروق کرونر می باشد. بیماران به روش تخصیص تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. خروج از تخت در گروه کنترل طبق روال بیمارستان در روز سوم بعد از عمل انجام گرفت و گروه آزمون در روزهای اول، دوم و سوم بعد از جراحی از تخت خارج شدند. سایر برنامه های درمانی دو گروه یکسان بود. شاخص های همودینامیک بیماران اندازه گیری و بین دوگروه مقایسه شدند. داده ها در نرم افزار SPSSنسخه 18 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، کای دو و آنالیز واریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. بین دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی و سابقه بیماری های زمینه ای تفاوت معناداری وجود نداشت. در گروه آزمون، فشارخون سیستولی و دیاستولی در روزهای دوم و سوم پس از عمل بالاتر بود. مقایسه درناژ کل روز سوم قبل از خروج درن ها (میانگین درناژ گروه آزمون، 495 میلی لیتر با انحراف معیار 241 و میانگین درناژ گروه کنترل، 556 میلی لیتر با انحراف معیار 285) (0/27=P) و بروز آریتمی (در گروه آزمون، 22 نفر و در گروه کنترل، 23 نفر) (0/67=P) نشان دهنده عدم جود اختلاف معنی دار آماری بین گروه ها بود. هیچ کدام از بیماران حین خروج از تخت عارضه ای نشان ندادند.
نتیجه گیری. بیماران گروه آزمون افزایش مختصری در فشار خون سیستولی و دیاستولی داشتند، اما این افزایش از نظر بالینی ناچیز بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که خروج زودهنگام بیماران از تخت پس از بای پس عروق کرونر یک مداخله ایمن و قابل اجرا است و باعث تغییرات حاد همودینامیک و خونریزی نمی شود.
روح الله همتی، احسان محمدی، ابراهیم سلیمی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی کاربرد، مزایا، معایب و تکنیک پایش مداوم قطعه STدر بخش مراقبت ویژه انجام شد.
زمینه. اگرچه الکتروکاردیوگرافی 12 لیدی یک ابزار تشخیصی استاندارد، معتبر و سریع برای تشخیص ایسکمی میوکارد در افراد دچار سندرم کرونری حاد میباشد، اما تنها یک تصویر لحظهای و ایستا فراهم مینماید. انجمن قلب آمریکا و انجمن پرستاران مراقبتهای ویژه آمریکا پایش مداوم تغییرات مرتبط با ایسکمی را در همه بیماران در معرض خطر توصیه نمودهاند.
روش کار. این مطالعه به صورت مروری انجام شد. پایگاهای دادهای MEDLINE، CINAHL، Proquest، Scopus و SID با استفاده از کلیدواژه های Cardiac Monitoring، ST-segment Monitoring، و Acute Coronary Syndromeدر بازه زمانی سال های 2000 تا 2015 مورد جستجو قرار گرفتند. در کل، تعداد 189 مقاله و کتاب مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت، تعداد 15 منبع مرتبط برای تهیه این مقاله استفاده شد.
یافتهها. اگرچه پایش مداوم قطعه STسال های زیادی است که معرفی شده است، اما این تکنولوژی به طور گسترده مورد استفاده قرار نمی گیرد. پایش مداوم قطعه STزمینه بررسی مداوم و دینامیک تغییرات مرتبط با ایسکمی را فراهم می نماید و اطلاعات معتبر و مفیدی در این زمینه در بیماران با سندرم کرونری حاد در اختیار قرار می دهد. پایش مداوم قطعه STبه عنوان روشی کارآمد میتواند با هدف تشخیص سریع و به موقع ایسکمی، جهت ارزشیابی موثر بودن درمانهای خونرسانی مجدد (ری پرفیوژن) یا درمان با ضدانعقادها و همچنین، برای اهداف پیش آگهی دهنده یا تحقیقاتی مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجهگیری.علیرغم برخی محدودیتها، پایش مداوم قطعه STدر کنار بررسیهای معمول در بیماران با سندرم کرونری حاد توصیه شده است.