عاطفه علی احمد، سید جواد قاضی میرسعید، حمیده احتشام،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت دگرسنجه های مقالات منتشرشده در مجلات ایرانی حوزه قلب و عروق نمایه شده در پایگاه اطلاعاتی اسکوپس با استفاده از ابزار پلامایکس در سالهای 2014-2017 انجام شد.
زمینه. با تغییر در الگوی دسترسی محتوای مجلات به صورت الکترونیکی، فضاهای جدیدی برای ارزیابی های علمی و پژوهشی به شیوه های متفاوت به وجود آمده است. پلامایکس در تلاش است سنجه های پژوهشی را برای انواع برون دادهای پژوهشی ارائه کند.
روش کار. این پژوهش از نوع توصیفی است که با روش علم سنجی انجام شد. تعداد مجلات ایرانی فعال در حوزه قلب و عروق در پایگاه اسکوپس بر اساس سایت سایمگو در بازه زمانی تعریف شده، چهار مجله آریا آترواسکلروز، مجله بین المللی پژوهش قلب و عروق، مجله مرکز قلب دانشگاه تهران و مجله ایرانی قلب بودند که 671 مقاله در پایگاه اسکوپس منتشر کرده بودند و همگی وارد مطالعه شدند. نتایج در قالب جدول و نمودار با بهره گیری از آمار توصیفی ارائه گردید.
یافته ها. یافته ها نشان داد تعداد دفعات استفاده از مقالات مجلات آریا آرترواسکلروز، مجله مرکز قلب دانشگاه تهران و مجله انجمن قلب ایران صفر و میزان استفاده از مقالات مجله بین المللی پژوهش قلب و عروق 130 بار بوده است. یافته ها نشان داد تعداد ذخیره مقالات منتشرشده توسط مجله آریا آرترواسکلروز 134 مرتبه، مجله بین المللی پژوهش قلب و عروق 347 مرتبه، مجله مرکز قلب دانشگاه تهران 195 مرتبه و تعداد ذخیره مقالات مجله ایرانی قلب 223 مرتبه بوده است. یافته ها نشان داد تعداد حضور مقالات منتشرشده در مجلات ایرانی حوزه قلب و عروق نمایه شده در پایگاه اسکوپس در شبکه های اجتماعی و تعداد اشاره به این مقالات صفر بوده است. همچنین، مجموع 671 مقاله 1030 بار مورد استناد قرار گرفته بودند.
نتیجه گیری. نتایج این مطالعه نشان داد شاخصهای پلامایکس پیرامون مقالات حوزه قلب و عروق ایران بسیار ضعیف و در مواردی صفر بوده است.
رضا رنجبران، مهناز علیاکبری دهکردی، مجید صفارینیا، احمد علیپور،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی دارای مشکلات فراوانی در زمینه سلامت جسمی و روانی هستند و یکی از روشهای موثر در این زمینه روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت است.
روش کار. مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی مراجعهکننده به مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمون 8 جلسه 70 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) تحت آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. دادهها با پرسشنامههای سرزندگی و بهزیستی روانشناختی و دستگاه سنجش فشار خون جمعآوری و با آزمونهای کایدو، تی مستقل، اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. نتایج نشان داد که بین گروههای آزمون و کنترل در مرحله پیشآزمون از نظر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در مراحل پسآزمون و پیگیری، از نظر هر سه متغیر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون، تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه مشاهده شد. به عبارت دیگر، روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت باعث افزایش سرزندگی و بهزیستی روانشناختی و کاهش فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شد و نتایج درمان در مرحله پیگیری حفظ شد.
نتیجهگیری. روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت باعث بهبود سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شد. توصیه میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت در کنار سایر روشهای آموزشی و درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
عیسی محمدی، شیدا سوداگر، بیوک تاجری، اکبر عطادخت، مریم بهرامی هیدجی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر درمان ذهنی سازی و روان درمانی حمایتی بر روابط موضوعی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی عروقی علت عمده ناتوانی و مرگ در کشورهای مختلف جهان محسوب میشوند و با وجود ابداع روشهای مختلف درمانی، هنوز دارای شیوع بالایی هستند.
روش کار. این مطالعه از نوع تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری، همه افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب بودند که در سال 1397 به بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. از این جامعه آماری، تعداد 60 نفر از طریق نمونهگیری هدفمند، بر اساس معیارهای ورود، انتخاب و به طور تصادفی در یکی از گروههای آزمایشی اول (20 نفر)، آزمایشی دوم (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. در نهایت، پس از ریزش آزمودنیها، 55 نفر تا پایان مداخلات و ارزیابیها باقی ماندند. گروه آزمایشی اول 12 جلسه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، و گروه آزمایشی دوم 10 جلسه روان درمانی حمایتی دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. برای جمعآوری دادهها در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، از پرسشنامه روابط موضوعی بل استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD از طریق نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، اختلاف معنادار آماری در میانگین نمرات پس آزمون گروههای آزمایشی (درمان مبتنی بر ذهنی سازی: 0/0001p≤، 69/19F=؛ و رواندرمانی حمایتی: 0/0001p≤، 86/28F=) و گروه کنترل (0/43p<، 0/87F=) در زمینه روابط موضوعی و مؤلفه های آن مشاهده شد. همچنین، تاثیر روان درمانی حمایتی بر روابط موضوعی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب نسبت به درمان مبتنی بر ذهنی سازی بیشتر بود (0/01p≤).
نتیجه گیری. نتایج پژوهش حاضر میتواند پایهای برای به کارگیری این مداخلات در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونروی قلب باشد.
مریم ایزانلو، پریسا پیوندی، احمد برجعلی، محمدرضا صیرفی، یوسف محسن زاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر شفقت ورزی بر پیروی از درمان و مولفه های تیپ شخصیتی D در افراد با بیماری عروق کرونری انجام شد.
زمینه. یکی از بیماریهای مزمن جسمی، بیماری عروق کرونری قلب است. بیماریهای قلبی عروقی از جمله بیماریهای روان تنی هستند که علاوه بر عوامل زیستی، تحت تاثیر عوامل روانی اجتماعی نیز قرار دارند.
روش کار. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل افراد با بیماری عروق کرونری بودند که در سه ماهه دوم سال 98 به بخش قلب مرکز آموزشی درمانی شهید رجایی کرج به صورت سرپایی یا بستری مراجعه کرده بودند. نمونه مطالعه شامل 30 بیمار بود که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس بهطور تصادفی در گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمون تحت مداخله درمانی مبتنی بر شفقت ورزی در قالب 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه قرار گرفتند و گروه کنترل در فهرست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پروتکل درمان مبتنی بر شفقت ورزی گیلبرت، پرسشنامه پیروی از درمان و پرسشنامه شخصیت تیپD دنولت بود. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از طرح واریانس آمیخته تحلیل شدند.
یافته ها. پس از مداخله، میانگین نمره پیروی از درمان در گروه آزمون (43/33 با انحراف معیار 4/22) نسبت به گروه کنترل (34/60 با انحراف معیار 4/33) به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین، مشخص شد که پس از مداخله، میانگین نمره شخصیت تیپ D در گروه آزمون (26/73 با انحراف معیار 4/94) نسبت به گروه کنترل (36/53 با انحراف معیار 4/27) به طور معنی داری کمتر است. اثر زمان، اثر تعامل زمان/گروهها، و اثر گروه برای متغیر پیروی از درمان و شخصیت تیپ D معنادار بود که نشان میدهد درمان مبتنی بر شفقتورزی بر پیروی از درمان و شخصیت تیپ D در افراد با بیماری عروق کرونری موثر است.
نتیجه گیری. برنامه هایی که در قالب مداخله های آموزشی روانشناختی در کنار مداخلات پزشکی انجام میشود میتوانند باعث پیشگیری از شدت یافتن بیماری، تسریع روند بهبود، ارتقای سلامت عمومی و سازگاری درازمدت بیماران شوند. توصیه میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از آموزش درمان مبتنی بر شفقت ورزی برای بهبود سلامت روانشناختی و جسمی افراد با بیماری عروق کرونری استفاده نمایند.
فرزانه مهرورز، شیوا خالق پرست،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مرور مطالعات مربوط به عوامل موثر بر ایجاد آرتریواسکلروز انجام شد.
زمینه. منشاء پیدایش آرتریواسکلروز یا تصلب شرایین، که منجر به بروز بیماریهای قلبی عروقی میشود، بسیار پیچیده است. عوامل درگیر در بیماری آرتریواسکلروز شامل عوامل همودینامیک، ترومبوتیک، کربوهیدرات، لیپید، و تغییرات متابولیک و خواص ذاتی جدار عروق هستند. این عوامل فیزیولوژی و بیوشیمیایی در نهایت منجر به پیدایش علایم بالینی در بیمار میشوند. همچنین، عوامل محیطی مانند استعمال سیگار و تغییر سبک زندگی به این عوامل دامن میزنند. پیشرفت بیماری آرتریواسکلروز و افزایش شدت آن نه تنها به وجود این عوامل خطر، بلکه به تداوم آنها در طول زمان نیز وابسته است.
روش کار. در این مطالعه مروری، مقالات منتشرشده طی سالهای 1998 تا 2018 که به گزارش عوامل موثر بر ایجاد آرتریواسکلروز پرداختهاند مورد بررسی قرار گرفتند. جستجوی مقالات از طریق پایگاههای دادهای شامل Science Direct، PubMed،Cochrane ،Medline ،SID ،Scopus ،CINAHL ،OVID ،Iran Doc و Magiran با جستجوی کلیدواژه های آرتریواسکلروز، بیماریهای قلبیعروقی و معادلهای انگلیسی آنها انجام شد. در مجموع، 30 مقاله انگلیسی با کلیدواژه های مذکور یافت شد که 15 مورد آن مطابق با هدف پژوهشی انتخاب شدند.
یافته ها. مرور متون نشان داد تاکنون پیشرفتهای قابل ملاحظه ای در شناخت عوامل موثر بر ایجاد آرتریواسکلروز صورت گرفته است. علاوه بر عواملی مانند سن، جنس، پرفشاری خون، سیگار، افزایش سطح LDL و کاهش میزان HDL کلسترول، که در ایجاد آرتریواسکلروز تاثیرگذار هستند، عوامل متابولیکی (اختلال در گلوکز)، عوامل ترومبوژنیک و هموستاتیک مانند فیبرینوژن و فاکتورهای التهابی نیز در پیدایش بیماری قلبیعروقی نقش دارند. علیرغم تحقیقات متعدد، موارد مرگ ناشی از بیماریهای قلبیعروقی همچنان در صدر آمار سازمان بهداشت جهانی قرار دارد و تحقیق درباره راههای پیشگیری و کنترل آن همچنان ادامه دارد.
نتیجه گیری. با توجه به آمار بالای موارد مرگ ناشی از بیماریهای قلبیعروقی، ضروری است علاوه بر شناخت عوامل خطر بیماری آرتریواسکلروز، آموزش همگانی در سطوح مختلف جهت آگاهی و تغییر اساسی در شیوه زندگی و آموزش خودمراقبتی به بیماران نیز مورد توجه قرار گیرند.
حمید شریف نیا، عباس بلوچی، آذر جعفری، آمنه یعقوب زاده، مریم زیاری، فرشته عیدی، امیرحسین گودرزیان، مژده سرمدی کیا، محبوبه جانباز، فرهاد عارفی نیا،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه تغییرات فصلی با وقوع سکته قلبی حاد در استان سیستان و بلوچستان انجام شد.
زمینه. اگرچه مطالعات بسیاری در زمینه رابطه بین الگوی فصلی با وقوع سکته قلبی حاد در مناطق مختلف دنیا صورت گرفته است، بسیاری از آنها دارای محدودیتهایی بوده است و تناقضات فراوان میان یافتهها وجود دارد. علیرغم شیوع قابل توجه سکته قلبی حاد در استان سیستان و بلوچستان تاکنون مطالعهای مشابه در این استان صورت نگرفته است.
روش کار. این مطالعه مقطعی بر اساس دادههای پزشکی مرکز قلب استان سیستان و بلوچستان از تاریخ 10/12/1393 تا 13/01/1395 انجام شد. سرشماری از همه بیمارانی که با علایم مرتبط با سکته قلبی حاد پذیرش شدند انجام شد. متغیرهایی از جمله سن، جنس، وضعیت تاهل، تاریخ تولد، علایم بالینی، و سابقه بیماری و همچنین، دادههای جوی مانند حداقل، حداکثر و میانگین دمای روزانه (سلسیوس)، و جهت وزش باد جمعآوری گردید و مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها. بهجز میانگین میزان بارش، میانگین همه متغیرهای هواشناسی اختلاف معنیداری در طی دوازده ماه سال نشان دادند. همچنین، نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد همبستگی مثبت و معناداری بین بروز سکته قلبی حاد در طی یک سال با متغیر میزان ساعات تابش آفتاب (0/014p=، 0/685r=) و حداکثر دما (0/030p=، 0/626r=) وجود داشت.
نتیجه گیری. افزایش دما ارتباط مستقیمی با بروز سکته قلبی حاد داشت. نتایج مطالعات در این زمینه میتواند زمینهساز مناسبی جهت برنامهریزیهای مهم دولتی و بهداشتی جهت کنترل بیشتر میزان بروز سکته قلبی حاد در کشور باشد.
هدیه صالح پور، سمانه پارچه بافیه، محمد صاحب الزمانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی ارزشیابی اثر آموزش بازتوانی قلبی بر کیفیت زندگی بیماران پس از عمل بایپس عروق کرونر در بیمارستان شهید دکتر لواسانی تهران انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونر شایعترین و جدیترین بیماری مزمن تهدیدکننده زندگی است. این بیماری بر جنبه های متعددی از زندگی افراد تاثیرگذار است و موجب کاهش کیفیت زندگی مددجویان میشود. در بسیاری از موارد جهت برطرف نمودن مشکلات قلبی، جراحی بایپس عروق کرونر نیاز است. بهبود کیفیت زندگی یکی از اهداف مهم برای شرکت در برنامه بازتوانی قلبی است.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی تک گروهی، 45 بیمار پس از جراحی بای پس عروق کرونر، بستری در بیمارستان قلب شهید دکتر لواسانی تهران به روش تصادفی ساده انتخاب و به صورت قبل-بعد مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های دموگرافیک و کیفیت زندگی بیماران قلبی مکنیو بود. برنامه آموزشی بازتوانی قلبی طی دو جلسه 30 الی 45 دقیقه ای با فاصله حداقل 24 ساعت در زمان بستری ارائه گردید. کیفیت زندگی طی دو مرحله شامل قبل از مداخله و یک ماه بعد از جلسه دوم آموزش سنجیده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند.
یافته ها. بیشترین درصد نمونه ها مرد (57/8 درصد)، متاهل (95/7 درصد)، و دارای تحصیلات ابتدایی (47/8 درصد) بودند. میانگین سن زنان، 60/32 سال با انحراف معیار 9/73، و میانگین سن مردان، 60/50 سال با انحراف معیار 12/60 بود. بیشترین درصد میانگین نمره کیفیت زندگی پس از مداخله (128/71 با انحراف معیار 4/95) نسبت به میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از مداخله (96/66 با انحراف معیار 9/30) به طور معنی داری افزایش یافت (0/0001p≤).
نتیجه گیری. بازتوانی قلبی در بیماران تحت عمل بای پس عروق کرونر میتواند بر افزایش کیفیت زندگی آنان موثر باشد. پرستاران میتوانند با اجرای این آموزش در ارتقای کیفیت زندگی بیماران قلبی نقش مهمی داشته باشند.
محسن ضیائی فرد، رسول فراست کیش، ناهید عقدائی، علی صادقی، مهرداد حق ازلی، فاطمه براتی، سودابه رفیعی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اجرای پروتکل جداسازی از تهویه مکانیکی بر عملکرد دستگاه گوارش بیماران بعد از عمل جراحی پیوند عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بعد از جراحی قلب، بیمار بستری در بخش مراقبت ویژه با مشکلاتی نظیر مشکلات تنفسی، جداسازی ناموفق از تهویه مکانیکی و مشکلات گوارشی روبرو است. مشکلات گوارشی پس از جراحی قلب علاوه بر تاثیر بر شرایط بیمار، بار اقتصادی قابل توجهی بر بیمار و نظام سلامت تحمیل میکند. انتخاب روش مناسب برای پیشگیری و کنترل این مشکلات ضروری است.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی است که در آن 100 بیمار تحت جراحی بایپس عروق کرونر و بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان شهید رجایی به روش تصادفیسازی بلوکی در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. گروه کنترل بر اساس روش معمول و گروه آزمون بر اساس پروتکل از دستگاه تهویه مکانیکی جدا شدند. هر دو گروه از نظر تهوع و استفراغ، شروع تغذیه خوراکی، اجابت مزاج و صداهای روده در بدو ورود از اتاق عمل به بخش، قبل از جداسازی و 2، 6 و 12 ساعت پس از جداسازی از تهویه مکانیکی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه 23 با آزمونهای آماری کای اسکوئر و تست دقیق فیشر مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. بازگشت صداهای روده، شروع تغذیه، و همچنین، اجابت مزاج در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل سریعتر رخ داد.
نتیجه گیری. بیمارانی که بر اساس پروتکل از دستگاه تهویه مکانیکی جدا میشوند در مقایسه با بیمارانی که به روش معمول از دستگاه تهویه مکانیکی جدا میشوند عملکرد گوارشی بهتری دارند.
نصیبه جنتی فرد، فاطمه سلمانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر برنامه حرکت زودهنگام بر بروز اریتمی در افراد با سکته قلبی حاد در بیمارستان امام خمینی دهدشت در سال 1398 انجام شد.
زمینه. سکته قلبی حاد از معمولترین علل ناتوانی و افزایش مرگ در بیشتر کشورها محسوب میشود. توانبخشی و مدیریت حرکت این بیماران بلافاصله بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه قلبی میتواند از عوارض و ناتوانی در عملکرد جسمی و شناختی این بیماران بکاهد.
روش کار. این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی انجام شد. تعداد 60 بیمار دچار سکته قلبی حاد مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی دهدشت در سال 1398 به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و به روش تخصیص تصادفی جایگشتی به دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل تقسیم شدند. بیماران گروه آزمون، 18 ساعت بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه با یک برنامه سازمان یافته 8 مرحله ای، و بیماران گروه کنترل، 48 ساعت بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه طبق برنامه معمول بخش از تخت خارج شدند. قبل، حین و بعد از حرکت، بیماران از لحاظ تعداد و نوع اریتمی ها مورد پایش قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی و با استفاده از آزمون های کای اسکوئر، آنالیز واریانس یک طرفه و تی مستقل در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته ها. توزیع فراوانی تعداد و نوع اریتمی ها، 48 ساعت و 51 ساعت بعد از پذیرش در بخش مراقبت ویژه بین دو گروه آزمون و کنترل دارای اختلاف آماری معنی دار بود، اما 54 ساعت بعد از پذیرش، تفاوت آماری معنی دار بین دو گروه از نظر توزیع فراوانی تعداد و نوع اریتمی ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری. حرکت زودهنگام بیمار دچار سکته قلبی حاد میتواند میزان و تعداد بروز اریتمی ها را کاهش دهد و به عنوان یک روش ایمن در برنامه توانبخشی بیماران در بخش مراقبت ویژه مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، استفاده از برنامه حرکت زودهنگام در برنامه درمانی و مراقبت از بیماران دچار سکته قلبی حاد در بخش مراقبت ویژه در اولین روز بستری پیشنهاد میشود.
طاهره نجفی قزلجه، مرضیه موسوی، پیمان صابریان، شیما حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: درد قفسه سینه از شایع ترین مشکلاتی ست که تماس گیرندگان با مرکز فوریت های پزشکی از آن شاکی هستند. سرعت، دقت و هماهنگی در ارائه خدمات توسط دیسپچرهای اورژانس پزشکی به منظور کاهش میزان مرگ و معلولیت ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.این مطالعه با هدف تعیین عملکرد دیسپچرهای اورژانس پزشکی ۱۱۵ تهران در برخورد با بیماران دارای درد قفسه سینه صورت گرفت .
روش بررسی: این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی برروی 397 صوت 80 دیسپچر اورژانس 115 تهران در مورد شکایت اصلی درد قفسه سینه در دی ماه سال 1397 انجام شد. به منظور جمع آوری داده از چک لیست ارزیابی عملکرد دیسپچر استفاده شد. کلیه نمرات حاصله از چک لیست به منظور آنالیز عملکرد وارد جداول آماری و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل در نرم افزار spss نسخه 22 انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج،کلیه صوت های مورد بررسی وضعیت عملکرد مطلوب دیسپچرها در برخورد با بیماران دارای دردقفسه سینه و رعایت الگوریتم به درستی را نشان داد. میانگین نمره عملکرد دیسپچر اورژانس 115 تهران در بخش مشاوره 66/2 ± 18 بوده و دامنه اعداد آن 9 تا20 است. میانگین نمره عملکرد در سوالات کلیدی 16/2 ± 95/35 و دامنه 28 تا 38 می باشد. میانگین نمره کل عملکرد دیسپچر 57/3 ± 95/53 در دامنه 43 تا 58 است. براساس نتایج، دو مشخصه وضعیت اشتغال (T=2/10 , P=0/039 , df=78) و سنوات خدمتی(T=2/82 , P=0/020 , df=78) با عملکرد دیسپچر در ارزیابی درد قفسه سینه ارتباط معنادار آماری داشت.
نتیجه گیری : رعایت صحیح موارد مطرح شده در چک لیست ارزیابی عملکرد و مشاوره صحیح به بیمار و همراهان ایشان توسط دیسپچرهای 115 منجر به تشخیص بهتر و به موقع بیماران، اعزام سریع تر آمبولانس بر بالین بیمار، آسیب کمتر به بیماران قلبی و در نهایت جلوگیری از مرگ بیماران خواهد شد. این مطالعه بر لزوم استفاده یکسان دیسپچرهای کل کشور از الگوریتم سوالات و به تبع آن برخورد یکسان در سراسر کشور با بیماران تاکید کرده و این امر را جزو لاینفک تریاژ تلفنی می داند. چرا که عملکرد یکسان بر اساس استاندارد کشوری از آسیب به بیماران بر اساس تصمیم گیری اشتباه و سلیقه ای جلوگیری می کند.
ربابه خلیلی، طاهره نجفی قزلجه، علیرضا علیزاده قویدل، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اولترافیلتراسیون به روش ”زیروبالانس“ (Z-Buf) بر گازهای خون شریانی بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بایپس قلبی ریوی میتواند باعث عوارضی از قبیل سندرم پاسخ التهابی سیستمیک، آسیب ناشی از خونرسانی مجدد به نواحی ایسکمیک، کاهش برونده قلبی و سایر عوارض شود.
روش کار. این پژوهش، یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل بود. تعداد 76 بیمار از بین بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر به روش نمونه گیری مستمر از اوایل دی 1395 تا پایان خرداد 1396 انتخاب شدند و از طریق گمارش تصادفی (بلوکهای 4 تایی) در گروه آزمون یا کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمون، هموفیلتراسیون به سیستم بایپس قلبی ریوی متصل گردید. گازهای خون شریانی شامل درصد اشباع اکسیژن خون شریانی، لاکتات، PH، فشار دی اکسید کربن، فشار سهمی اکسیژن خون شریانی، دیاکسید کربن مجموع، و BE در زمان های قبل از عمل، هر نیم ساعت حین عمل، بلافاصله بعد از عمل و 6 ساعت بعد از ورود به بخش مراقبتهای ویژه اندازه گیری گردیدند. داده ها با آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. بین دو گروه از نظر تغییرات فشار دی اکسید کربن اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد، اما مقایسه تغییرات سایر پارامترهای گاز خون شریانی بین دو گروه نشان دهنده تفاوت معنی دار آماری بود و این تغییرات در گروه کنترل بیشتر بود.
نتیجه گیری. استفاده از اولترافیلتراسیون به روش ”زیروبالانس“ باعث کاهش تغییرات گازهای خونی شریانی در بیماران تحت بایپس قلبیریوی میگردد. استفاده از این روش توسط جراحان قلب و پرفیوژنیستها در فرآیند بایپس قلبی ریوی ممکن است بتواند از طریق کاهش تغییرات گازهای خونی شریانی باعث کاهش بروز عوارض بالینی در این بیماران شود.
مژده نوید حمیدی، تهمینه صالحی، هادی رنجبر، فاطمه علی پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط رضایت زناشویی و رفتارهای خودمراقبتی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی مزمن در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد
زمینه. نارسایی قلبی مزمن یکی از مشکلات مهم مربوط به سلامتی است که هزینه های سنگینی بر جامعه و خانواده بیماران تحمیل میکند. خودمراقبتی از جمله کلیدیترین عوامل مدیریت بیماری است که از حمایت اجتماعی تاثیر می پذیرد. بیمار بالاترین سطح حمایت اجتماعی را از خانواده دریافت میکند.
روش کار. در این مطالعه، 251 بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ با دامنه نمرات بین 47 تا 235 که نمره بیشتر نشاندهنده رضایت بیشتر است؛ و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی بیماران با نارسایی قلبی با محدوده نمرات بین 12تا 60 دارد که نمره کمتر به معنای خودمراقبتی بهتر است، استفاده شدند. داده ها با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره رضایت زناشویی در این مطالعه، 145/60 با انحراف معیار 41/98 بود و 46/9 درصد نمونهها رضایت زناشویی نسبی داشتند. میانگین نمره خودمراقبتی در این مطالعه، 34/50 با انحراف معیار 12/24 بود و 41/2 درصد نمونه ها خودمراقبتی مناسب داشتند. بین رضایت زناشویی و خودمراقبتی، ارتباط معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری. با توجه به ارتباط بین رضایت زناشویی و رفتارهای خودمراقبتی و نظر به اینکه بیشتر بیماران مورد پژوهش رضایت زناشویی نسبی داشتند، توصیه میشود عوامل موثر بر ارتقای این مولفه بیشتر مورد بررسی و توجه قرار گیرد و با حمایت و آموزش بیماران و خانوادههای آنها در جهت افزایش رضایت زناشویی و بهبود رفتارهای خودمراقبتی اقدام شود.
فریبا نصیری زیبا، فریده مهربانی، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین کیفیت زندگی و امیدواری در افراد با بیماری قلبی ایسکمیک بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
زمینه. افزایش تعداد افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک در سالهای اخیر و پیامدها و عوارض روانی و جسمی ناشی از آن، بررسی وضعیت کیفیت زندگی و امیدواری آنان را ضروری میسازد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی همبستگی، 150 فرد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها در این مطالعه فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران قلبی فرانس و پاورس (1999) و پرسشنامه امیدواری اشنایدر و همکاران (1991) بود. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماریSPSS نسخه 21 و جهت دستیابی به اهداف پژوهش از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یکطرفه و تی مستقل استفاده شد.
یافتهها. کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک از سطح مطلوبی برخوردار بود (میانگین نمره 20/64 با انحراف معیار 3/00). همچنین، امید در این بیماران در سطح بالا بود (میانگین نمره 40/33 با انحراف معیار 5/88). بین امیدواری و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک ارتباط معنادار مشاهده شد (0/0001p≤، 0/48r=).
نتیجهگیری. براساس نتایج این مطالعه مبنی بر ارتباط بین کیفیت زندگی و امید در افراد با بیماری قلبی ایسکمیک، برای تقویت تاثیرات مثبت امیدواری در ارتقای کیفیت زندگی این گروه از بیماران، لازم است در برنامه های مراقبتی پرستاران مواردی همچون امیدواری و سایر نیازهای روانشناختی بیماران مورد توجه قرار گیرند.
فاطمه محدث اردبیلی، نعیمه سید فاطمی، فاطمه معروف خانی، محمد رضا زارعی، لیلا ممشلی، مهری بزرگ نژاد،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سلامت معنوی با کیفیت خواب در بزرگسالان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. کیفیت خواب در بیماران با نارسایی قلبی نسبت به افراد سالم نامطلوب است. بیان شده است که در بعضی از جوامع، معنویت با کیفیت خواب ارتباط دارد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی همبستگی که به صورت مقطعی انجام شد، 207 فرد دچار نارسایی قلبی با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند، پرسشنامه های جمعیت شناختی، کیفیت خواب پیتزبرگ و سلامت معنوی آلیسون و پولوتزین توسط شرکت کنندگان در مطالعه تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی (تی مستقل، آنالیز واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی اسپیرمن، رگرسیون خطی)، در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره کل کیفیت خواب، 8/90 با انحراف معیار 3/16 و در سطح نامطلوب بود. میانگین نمره کل سلامت معنوی، 93/36 با انحراف معیار 9/20 و در حد بالاتر از متوسط بود. بین کیفیت خواب و سلامت معنوی ارتباط آماری معنی دار و مثبت وجود داشت (0/026p=، 0/175-r=).
نتیجه گیری. افراد دچار نارسایی قلبی که سلامت معنوی بالاتری دارند، از کیفیت خواب بهتری برخوردار هستند. میتوان با برنامه ریزیهای مدون، همانطور که به سلامت جسمی بیماران توجه میشود، سلامت معنوی را نیز مورد توجه قرار داد.
زهرا اسکندری، فروزان اکرمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با مروری بر نحوه آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران به معرفی نوآوری های آموزشی با تمرکز بر افزایش دانش و مهارت پرستاران می پردازد.
زمینه. در مدیریت احیای قلبی ریوی نوزادان، انجام گام به گام احیای نوزاد در زمان طلایی، منوط به داشتن دانش و مهارت کافی برای این مراقبت حیاتی است. آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران، به آنان کمک میکند تا بتوانند اقدام صحیح را انتخاب نموده و آن را به طور ماهرانه انجام دهند. انتخاب شیوه آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان نقش مهمی در ماندگاری دانش و افزایش مهارت پرستاران به عنوان اولین مراقبان نوزادان برای حفظ بقای آنان دارد.
روش کار. این مطالعه مروری، با جستجو در پایگاههای دادهای Google Scholar، SID، Scopus، Cochrane، PubMed، Magiran، CINHAL، و Web of Science، با استفاده از کلید واژه های فارسی آموزش احیای قلبی ریوی نوزاد، پرستار، آموزش، دانش، مهارت و معادل انگلیسی آنها انجام شد. در مجموع، 48 مقاله با محدودیت زمانی 10 سال اخیر به دست آمد که با حذف 13 مقاله که متن کامل آن در دسترس نبود، در نهایت، تعداد 35 مقاله وارد مطالعه شدند.
یافته ها. در سالهای اخیر، آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان در پرستاران، از الگوی آموزش شفاهی خواندن کتاب و اسلاید به آموزش همزمان عملی روی مولاژ تغییر کرده است؛ و از صرفا تمرین روشهای احیاء در هر مرحله، به شبیه سازی بر اساس ایجاد شرایط مشابه نوزاد واقعی برای تصمیم گیری و انجام روش صحیح احیای قلبی ریوی حتی توسط نرم افزارهای گوشی تلفن همراه ارتقاء یافته است.
نتیجه گیری. در انتخاب روشهای آموزش احیای قلبی ریوی نوزادان به پرستاران، شیوه هایی میتوانند تاثیر بیشتری داشته باشند که بتوانند علاوه بر انتقال دانش، مهارت به کارگیری آن دانش را نیز ارتقاء دهند. شیوه های نوین آموزشی امکان افزایش مهارت احیای قلبی ریوی نوزادان را در پرستاران به منظور حفظ بقای این گروه آسیب پذیر فراهم نموده اند.
سمیه اسمعیلیان، شهاب پاپی، سرور سهرابی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این بیماری در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یکی از مشکلات مربوط به سلامتی مطرح شده است.
روش کار. جستجوی جامع در پایگاههای داده ای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed، Google Scholar، و Medline با کلیدواژه های نارسایی قلبی و آموزش مراقبت خانوادهمحور به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات منتشرشده بین سال های 2000 تا 2020 انجام شد. تعداد 6 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این روش آموزشی نتایج مطلوبی بر پیامدهای نارسایی قلبی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش مراقبت خانواده محور باعث ارتقای خودمراقبتی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی میشود. بهره گیری از این رویکرد آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
پیام عباسی، حمید پیروی، سید حبیب اله کواری، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین آمادگی بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران برای اجرای مراقبت خانوادهمحور انجام شد.
زمینه. در نظامهای مراقبتی درمانی، ایجاد رضایت در بیماران از مهمترین چالشها محسوب میشود. مراقبت خانوادهمحور رویکردی نوآورانه برای برنامهریزی، اجرا و ارزیابی مراقبتهای سلامتی است که بر همکاریهای سودمند دو طرفه بیمار و خانواده با مراقبین سلامتی بنا نهاده شده است. مراقبت خانوادهمحور مستلزم توجه به خانواده به عنوان مرکز اصلی مراقبتها است که با وجود مزایای فراوان، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
روش کار. مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی بود که در آن، بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان نمونه پژوهش، از نظر آمادگی جهت اجرای مراقبت خانوادهمحور مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد 414 نفر (328 پرستار و 86 پزشک) شاغل در بخش مراقبت ویژه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به اجرای برنامه مراقبت خانوادهمحور را تکمیل کردند. مناسبت ساختار فیزیکی و تجهیزات بخش برای اجرای مراقبت خانوادهمحور با استفاده از چکلیست بررسی شد. دادههای جمعآوریشده، در نرمافزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها. بیشترین درصد پرستاران (60/9 درصد) نسبت به مراقبت خانوادهمحور نگرش منفی داشتند و با اجرای آن مخالف بودند. در مقابل، بیشترین درصد پزشکان (57/3 درصد)، نسبت به مراقبت خانوادهمحور نگرش مثبت داشتند و با اجرای آن موافق بودند. میانگین آمادگی بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران از نظر امکانات و تجهیزات، 32/7 درصد و میانگین آمادگی از نظر ساختار فیزیکی، 51/6 درصد بود.
نتیجهگیری. پزشکان و پرستاران دیدگاههای متفاوتی در مورد نقش خانواده در فرآیند مراقبت دارند. این تفاوت دیدگاه میتواند نشاندهنده روشن نبودن راهبرد برای انجام مراقبت خانوادهمحور باشد. رفع تفاوتهای موجود در دیدگاه پرستاران و پزشکان درمورد مراقبت خانوادهمحور نیازمند تبیین بیشتر این مفهوم در محیطهای مراقبتی است.
مهدی قنبری، محمد ایرج باقری ساوه، دائم روشنی، کمال صالحی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر برنامه خودمدیریتی بر عوارض عمده قلبی ناخواسته در بیماران مراجعهکننده به بیمارستان توحید سنندج در سال 1397 انجام شد.
زمینه. بیماریهای عروق کرونر اولین علت مرگ در افراد بالای 35 سال در ایران هستند. آنژیوپلاستی عروق کرونر بهعنوان یکی از روشهای درمانی موفق در این بیماران همراه با عوارض عمده ناخواسته است و به دلیل، ارتقای سطح خودمدیریتی و مراقبت از خود در این بیماران پس از جراحی ضروری است، زیرا کاهش این عوارض یکی از اهداف مهم نظام های سلامت است.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی، 101 فرد مبتلا به بیماری عروق کرونر تحت آنژیوپلاستی (51 نفر در گروه آزمون و 50 نفر در گروه کنترل) به روش در دسترس و بر اساس معیارهای ورود انتخاب، و سپس به روش تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص داده شدند. گروه کنترل مراقبتهای معمول را دریافت کرد و گروه آزمون، علاوه بر دریافت مراقبتهای معمول، برنامه خودمدیریتی را نیز دریافت کرد. برنامه خودمدیریتی بهصورت آموزش حضوری طی سه جلسه در هفته اول بعد از آنژیوپلاستی و به مدت 45 تا 60 دقیقه با حضور یکی از اعضای خانواده انجام شد. یک نسخه از محتوای برنامه جهت مطالعه مجدد و یادآوری مطالب به اعضای گروه آزمون تحویل داده شد. این برنامه به مدت شش ماه پیگیری شد و در طول این مدت، وضعیت سلامتی بیماران مورد بررسی قرار گرفت. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و چکلیست عوارض عمده قلبی ناخواسته بود. عوارض آنژیوپلاستی در ماههای اول، سوم و ششم مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری کای اسکوئر، تی تست و معادلات برآوردی تعمیمیافته در نرمافزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.
یافتهها. دو گروه از لحاظ متغیرهای سن، جنسیت، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، محل زندگی، وضعیت اشتغال، شاخص توده بدنی، تعداد فرزند، سابقه چربی خون، سابقه دیابت، سابقه فشارخون، سابقه مصرف الکل، سابقه سکته قلبی و نوع شریان درگیر شده همسان بودند. معادلات برآوردی تعمیمیافته نشان داد که پس از مداخله، بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر بروز ریوسکولاریزاسیون رگ هدف (0/04P=)، آنژیوپلاستی مجدد عروق کرونر (0/005P=)، و عمل جراحی بایپس عروق کرونر (0/003P=) اختلاف معنیدار آماری وجود داشت، اما دو گروه از نظر بروز آنژین راجعه (0/066P=)، سکته قلبی (0/069P=)، و مرگ (0/199P=) اختلاف معناداری نداشتند.
نتیجهگیری: اجرای برنامه خودمدیریتی توسط پرستاران و انجام پیگیریهای لازم در شش ماه اول بعد از آنژیوپلاستی میتواند منجر به کاهش برخی عوارض آنژیوپلاستی شود.
شهرزاد براتپور، زهرا دشتبزرگی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر بهزیستیدرمانی بر امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ در بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 انجام شد.
زمینه. بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 با مشکلات زیادی در زمینه سلامت روانشناختی از جمله امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ مواجه هستند و یکی از روشهای درمانی موثر و برگرفته از رویکرد روانشناسی مثبتنگر، روش بهزیستیدرمانی است.
روش کار. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 ساکن شهر اهواز در سال 1399 بودند که از میان آنان، 40 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش بهزیستیدرمانی برای 10 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای دو جلسه) قرار گرفت و گروه کنترل در فهرست انتظار برای آموزش قرار داده شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس امیدواری، پرسشنامه تحمل پریشانی و مقیاس اضطراب مرگ بودند. دادهها با استفاده از آزمونهای کایدو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. بینگروههای آزمون و کنترل از نظر جنسیت، وضعیت تاهل، سن، تحصیلات و مدت بیماری تفاوت معنیدار آماری مشاهده نشد. قبل از مداخله، تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه از نظر میانگین نمرات امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ وجود نداشت، اما پس از مداخله، بین میانگین نمرات هر سه متغیر در دو گروه تفاوت معنیدار آماری دیده شد (0/0001P≤). به عبارت دیگر، روش بهزیستیدرمانی باعث افزایش امیدواری (0/0001P≤، 114/497F=)، تحمل پریشانی (0/0001P≤، 165/032F=) و کاهش اضطراب مرگ (0/0001P≤، 101/408F=) در گروه آزمون شد.
نتیجهگیری. نتایج این مطالعه، نشاندهنده تاثیر بهزیستیدرمانی بر افزایش امیدواری و تحمل پریشانی، و کاهش اضطراب مرگ در بیماران قلبیعروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از روش بهزیستیدرمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت روانشناختی، بهویژه امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ استفاده کنند.
هدیه مصباحی، فتیحه کرمان ساروی، فرنوش خجسته،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بازخوردمحور بر سبک زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام شد.
زمینه. سبک زندگی عاملی تعیین کننده در ایجاد و پیشرفت بیماریهای قلبی عروقی محسوب میشود؛ لذا تبعیت بیمار در زمینه رعایت رژیم دارویی، غذایی، و تحرک بدنی تامین کننده یک شیوه زندگی سالم است.
روش کار. دراین مطالعه نیمه تجربی، 80 بیمار مبتلا به نارسایی قلب، مراجعه کننده به بخش های قلب بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال 1398 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (Health-Promoting Lifestyle Profile II) یا HPLP2 بود. پرسشنامه سبک زندگی در دو مرحله قبل و سه ماه بعد از مداخله تکمیل شد. در گروه آزمون، آموزش ارتقای سبک زندگی به صورت انفرادی به روش بازخوردمحور در چهار جلسه 30 تا 60 دقیقهای اجرا شد و گروه کنترل، آموزش ارتقای سبک زندگی را به روش معمول دریافت کرد. داده ها در نرم افزار SPSS-22 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و کای دو تحلیل شدند.
یافته ها. دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک با یکدیگر تفاوت آماری معنی دار نداشتند. قبل از مداخله، میانگین نمره کل سبک زندگی در گروه آزمون، 110/82 با انحراف معیار 48/93، و در گروه کنترل، 103/38 با انحراف معیار 37/23 بود که نتیجه آزمون تی مستقل تفاوت آماری معنی داری را بین دو گروه نشان نداد (0/45P=). سه ماه بعد از مداخله، میانگین نمره کل سبک زندگی در گروه آزمون و کنترل، به ترتیب، 137/80 با انحراف معیار 54/36 و 113/23 با انحراف معیار 37/87 به دست آمد که این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود (0/0001P≤). قبل از مداخله، میانگین نمره حیطه های سبک زندگی دو گروه تفاوت آماری معنی داری نشان نداد، اما بعد از آموزش بازخوردمحور، میانگین نمره حیطه های سبک زندگی گروه آزمون، به جز حیطه ارتباطات بین فردی، به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری. آموزش بازخوردمحور، سبک زندگی و حیطه های آن را به جز حیطه ارتباطات بین فردی در بیماران مبتلا به نارسایی قلب بهبود بخشید. لذا به کارگیری این شیوه آموزشی توسط پرستاران برای بهبود سبک زندگی افراد دارای بیماری نارسایی قلب توصیه میگردد.