86 نتیجه برای مراقبت
آنولین اصلان، مریم اسماعیلی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
چکیده
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر برنامه آماده سازی بیمار و عضو خانواده بر پیامدهای بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. آماده سازی بیماران قبل از عمل باعث بهبود تجارب بیماران از بستری شدن میشود، اما تاثیر آن در بیماران تحت عمل جراحی قلب کمتر شناخته شده است.
روش کار. این مطالعه یک کارآزمایی بالینی غیر تصادفی بود که بر روی یک نمونه پژوهش شامل ۹۰ بیمار و عضو خانواده که مراقبت از وی را بر عهده داشتند، در بازه زمانی ماه های تیر تا آبان سال ۱۳۹۷ انجام شد. شرکت کنندگان بر اساس معیارهای ورود به مطالعه و با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. مداخله، یک روز پس از بستری شدن، در روز قبل از عمل جراحی عروق کرونر با استفاده از ویدیوی آموزشی، تور بخش مراقبتهای ویژه و کتابچه آموزشی اجرا شد. در هر دو گروه، در روز سوم بعد از عمل، دلیریوم بیماران در بخش مراقبت ویژه ارزیابی شد و از مراقبین اصلی درخواست شد پرسشنامه رضایتمندی خانواده را تکمیل کنند. بیماران و عضو خانواده در هر دو گروه پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستانی را در روز اول و هفتم بعد از عمل و قبل از ترخیص تکمیل کردند. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل شدند.
یافته ها. بعد از مداخله، میانگین نمره اضطراب و افسردگی بیمار در گروه آزمون به طور معنادار کاهش پیدا کرد (03/0P=)، اما میانگین نمره اضطراب و افسردگی عضو مراقب در گروه کنترل و آزمون اختلاف معنیداری نداشتند (11/0P=). در زیرمقیاس رضایت از عملکرد کارکنان درمانی (01/0P=) و راحتی عضو مراقب (027/0P=) اختلاف معنیدار آماری بین دو گروه مشاهده شد. علاوه بر این، گروهها از نظر بروز دلیریوم(60/0P=) و مدت اقامت در بخش مراقبتهای ویژه (21/0P=) تفاوت معنادار آماری با یکدیگر نداشتند.
نتیجهگیری. با توجه با اینکه آماده سازی بیمار و عضو مراقب خانواده در روز قبل از عمل جراحی بایپس عروق کرونر میتواند منجر به کاهش اضطراب و افسردگی بیماران و افزایش رضایتمندی عضو مراقب شود، اجرای این برنامه برای بیمار و عضو خانواده پیشنهاد میشود.
نسیبه بارانی، فاطمه بهرام نژاد، خاطره سیلانی، فرشاد شریفی، آلن جکسون، بهزاد احسن،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه مروری با هدف بررسی نقش تشنگی در بروز دلیریوم در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
زمینه. دلیریوم، یک سندرم بالینی شایع در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه است و تقریبا یک سوم این بیماران را درگیر میکند. دلیریوم یک پدیده چند عاملی است. یکی از مهمترین عواملی که نقش آن در بروز و پیشرفت دلیریوم مورد بحث قرار دارد، پدیده تشنگی است.
روش کار. این مطالعه با جستوجو در پایگاههای Magiran، SID، Web of Science، Science Direct، PubMed،Scopus و Up-to-date بدون محدودیت زمانی با کلیدواژه های ”تشنگی“، ”دهیدراتاسیون“، ”کمآبی“، ”هایپراسمولاریتی“ و ”دلیریوم“ و معادل انگلیسی آنها انجام شد. از مجموع 55 مقاله، 17 مقاله توسط تیم تحقیق بررسی شد که در نهایت، پس از مطابقت دادن با معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت مقالات، تعداد 6 مقاله، وارد مطالعه شدند.
یافته ها. یافته های مطالعه حاضر نشان داد عدم رفع تشنگی برای بیش از 24 ساعت، عامل خطری برای بروز دلیریوم است. نقش کمبود مایعات در پاتوژنز دلیریوم کاملاً مشخص نیست، اما احتمالاً عواملی از جمله هایپوپرفیوژن بافتی (به ویژه در مغز و کلیه)، افزایش غلظت داروها یا متابولیتهای آنها در حجم های داخل عروقی تقلیل یافته، و کاهش عملکرد کلیوی در دفع و/یا متابولیسم داروها، در بروز دلیریوم دخیل باشند.
نتیجه گیری. براین اساس میتوان گفت، مطالعات در این زمینه بسیار کم هستند و به دلیل اهمیتی که مسئله دلیریوم و تشنگی در بیماران بخش مراقبتهای ویژه و به ویژه بیماران مسن دارد، باید در این زمینه مطالعات بیشتری صورت گیرد. همه این عوامل، لزوم توجه و مطالعات بیشتر در این زمینه را نشان می دهند.
ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تابآوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. زنان مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی دارای مشکلات فراوانی در زمینه سلامت جسمی و روانی هستند و یکی از روشهای مؤثر در این زمینه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است.
روش کار. طراحی پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بودند که در نیمه اول سال 1399 به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کردند. پس از انجام مصاحبه بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون (15 نفر) یا کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس درد مزمن ونکورف و همکاران، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. مداخله در قالب بسته آموزشی پذیرش و تعهد برای گروه آزمون اجرا شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تابآوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر تاثیر دارد (0/0001P≤). در واقع، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش درد مزمن و بهبود تابآوری و خودمراقبتی در بیماران میشود.
نتیجه گیری. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود تاب آوری و خودمراقبتی و کاهش درد مزمن زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر شد. پیشنهاد میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از درمان پذیرش و تعهد در کنار سایر روشهای آموزشی و درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
منا علی نژاد نائینی، فرشاد حیدری بنی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه مروری به بررسی تغییرات قلبی عروقی در نوزادان نارس در دوران گذار از زندگی داخل رحمی به زندگی خارج از رحم، چالشها و مراقبتهای پرستاری مناسب برای این دوره می پردازد.
زمینه. گذار از زندگی داخل رحمی به زندگی خارج رحمی نیازمند تغییرات بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و آناتومیکی هماهنگ و پیچیده ای دارد تا بقای نوزاد را تضمین کند. گذار برای نوزاد نارس در بازه زمانی طولانی تری رخ میدهد. ارزیابی دقیق و مداخلات به موقع از طرف تیم مراقبتی درمانی ضروری است تا کودک نارس با زندگی خارج از رحم سازگار شود.
روش کار. این مطالعه مروری با جستجوی نظام مند و متمرکز مقالات و متون چاپ شده در بازه زمانی سالهای 2000 تا 2020 میلادی در پایگاه های داده ای و موتورهای جستجو شامل PubMed، Web of Science، Google Scholar، و Scopus با استفاده از کلیدواژهای Transision، Nursing care، Preterm neonate، و Extrauterine life، و معادل فارسی آنها به صورت ترکیبی انجام گردید.
یافته ها. تعداد 26 مقاله انگلیسی و 2 کتاب نوزادان که حاوی مضمون گذار به زندگی خارج رحمی نوزادان، چالشها و مراقبتهای پرستاری مربوط به آن بود انتخاب گردید. یافته ها در قالب 5 طبقه موضوعی شامل میوکاردیوم نابالغ، گردش خون، باز ماندن مجرای شریانی، افت فشار خون و بیثباتی همودینامیک سازماندهی شدند.
نتیجه گیری. با پایش جامع همودینامیکی و ارزیابی بالینی ماهرانه و قضاوت عاقلانه، پدیده پیچیده گذار قلبی عروقی در نوزاد نارس بهتر مدیریت میگردد. لازم است پروتکل های مدیریتی در این زمینه برای نوزادان نارس تهیه شود.
رسول اسلامی اکبر، زهرا رحیمی، زهره بادیه پیمای جهرمی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه مروری با هدف بررسی تأثیرات، چالشها و راهکارهای ارائه مراقبت معنوی در بیماران قلبی انجام شد.
زمینه. مدیریت بیماران قلبی پیچیده است و سیر بیماری قابل پیشبینی نیست. نیازهای افراد مبتلا به بیماری قلبی متنوع است. شواهد موجود سطح بالایی از نیازهای معنوی بیماران و تمایل به دریافت مراقبت معنوی را تأیید میکنند.
روش کار. در این مطالعه برای جمعآوری دادهها از پایگاههای دادهای علمی و موتورهای جست وجو، نظیر Google Scholar،SID ، Scopus،PubMed وWeb of Science برای یافتن متون منتشرشده از ابتدای سال 2000 تا سال 2020 استفاده شد. کلیدواژههای مورد جستوجو شاملspiritual care ،cardiac disease ، cardiac patient، heart disease، coronary artery disease و معادل فارسی آنها بودند. مقالاتی که جهت مرور انتخاب شدند درباره موضوع مشترک مراقبت معنوی و بیماران قلبی، به زبان فارسی یا انگلیسی و دارای متن کامل قابل دسترس بودند.
یافتهها. در مجموع، 27 مقاله مورد بررسی قرار گرفتند. نیاز معنوی بیماران قلبی، تأثیر مداخلات معنوی در کاهش علایم بیماران قلبی و مشکلات رسیدن به این هدف و راه برطرف کردن آنها مرور و جمعبندی شد.
نتیجهگیری. ارائه مراقبت معنوی به افراد مبتلا به بیماریهای قلبی سبب بهبود کیفیت زندگی، بهزیستی معنوی، کاهش اضطراب و افسردگی میگردد؛ لذا ضروری است مراقبت معنوی در مراقبتهای معمول افراد با بیماری قلبی گنجانده شود.
سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفهای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار میشود و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقاء میدهد. ارائه مداخلات درمانی روانشناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه 18 گویه ای بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویهای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفهای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفهای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروهها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روانشناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروههایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه به نظر میرسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمیکنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهشهای بیشتری است.
سارا لطفیان، فاطمه کرمانی، پردیس مرادنژاد، هاله دادگستر، مریم طالبی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این تحقیق با هدف مقایسه شیوع درد و ناتوانی گردن در پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه با بخشهای دیگر انجام شد.
زمینه. پرستاری به عنوان یکی از ده شغلی که با عوارض اسکلتی و عضلانی همراه است شناخته میشود. شیوع شکایت های مربوط به گردن و شانه در میان پرستاران دارای بار کاری فیزیکی بالا به طور قابل توجهی نسبت به پرستاران دارای بارکاری کم، بیشتر گزارش شده است. تاکنون مطالعات اندکی درباره مشکلات گردنی در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه انجام شده است.
روش کار. در این مطالعه توصیفی مقایسه ای که به صورت مقطعی انجام شد، 40 پرستار از بخشهای مراقبت ویژه و 40 پرستار از بخشهای دیگر مجتمع آموزشی درمانی حضرت رسول اکرم(ص) تهران از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها در هردو گروه با تکمیل فرم مشخصات دموگرافیک و دو پرسشنامه شاخص ناتوانی گردن (NDI) و مقیاس درد و ناتوانی گردن (NPDS) توسط شرکتکنندگان صورت گرفت. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 22 و با استفاده از شاخص های توصیفی و آزمون های آماری مقایسه بین دو گروه بررسی شدند.
یافته ها. شیوع درد و ناتوانی گردنی (به ترتیب برحسب امتیاز پرسشنامه NDI و NPDS) در کل پرستاران 77/5 درصد و 60 درصد محاسبه شد؛ که به تفکیک در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه، 90 درصد و70 درصد، و در پرستاران بخشهای دیگر، 65 درصد و 50 درصد بود. این اختلاف در نمره NDI از نظر آماری معنادار بود (0/014=P).
نتیجه گیری. شیوع درد گردن در پرستاران قابل ملاحظه بود که به نظر میرسد مهمترین عامل آن، حجم بالای کار پرستاران باشد که رسیدگی به آن نیاز به اتخاذ تدابیر مناسب پیشگیرانه و کاهش بار فیزیکی کاری آنها دارد.
ناهید رامک، کیانا قاسم نژاد، الهه قاسم پور، زینب صادق خانی، اسحاق سام خانیان، فرشید بی باک، علیرضا سنگانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد انجام شد.
زمینه. شدت بیماریهای قلبی عروقی تا حدودی تحت تاثیر عملکرد شناختی و رفتاری افراد مبتلا به بیماری انفارکتوس حاد میوکارد قرار دارد. بنابراین، با درمان های موثر و نوین در این زمینه میتوان نتایج موثری ایجاد کرد.
روش کار. در این پژوهش نیمه تجربی پیشآزمون- پسآزمون با پیگیری و گروه کنترل، جامعه آماری، زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بیمارستان تخصصی قلب سیدالشهدا در شهر ارومیه در سال 1400 بودند که تعداد 30 نفر از آنها بر اساس ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی ورود ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. بسته روان درمانی تحلیلی کارکردی تسای و همکاران (2010) در 10 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمون اجرا شد. قبل از اجرای جلسات و پس از آن، از اعضای گروه های آزمون و کنترل، پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه تبعیت درمانی سید فاطمی و همکاران (1397) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی ولن و همکاران (2013) گرفته شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شدند.
یافته ها. بر اساس نتایج این پژوهش، تفاوت آماری معنی دار بین میانگین نمرات تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران گروه آزمون و کنترل در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری وجود داشت. روان درمانی تحلیلی کارکردی بر بهبود رفتارهای خودمراقبتی (اندازه اثر 0/912) در مقایسه با بهبود تبعیت درمانی (اندازه اثر 0/897) در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد اثر بیشتری دارد (0/0001P≤).
نتیجه گیری. این نتایج بر عملکرد روش روان درمانی تحلیلی کارکردی در حوزه های شناختی و رفتاری در درمان افراد مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد تاکید دارد.
معصومه آقایی، زهرا رزاقی، معصومه ایمانی پور،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین دیدگاه پرستاران بخش های مراقبت ویژه نسبت به برقراری ارتباط با بیماران غیرهوشیار یا هوشیار اینتوبه فاقد توانایی تکلم انجام شد.
زمینه. برقراری ارتباط از ابزارهای مهم در مراقبت از بیمار محسوب میشود و در بخش های مراقبت ویژه از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا بسیاری از بیماران به دلایل بیماری یا درمانی قادر به برقراری ارتباط کلامی و تکلم نیستند.
روش کار. این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی با مشارکت 174 پرستار شاغل در بخش های ویژه که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند، انجام شد. داده ها به صورت خودگزارش دهی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. پرسشنامه دارای دو بخش دیدگاه در مورد برقراری ارتباط با بیماران غیرهوشیار یا هوشیار اینتوبه ناتوان در تلکم و عوامل مرتبط با عدم برقراری ارتباط با این بیماران بود که به یکی از دو شکل کاغذی یا الکترونیک در اختیار پرستاران واجد شرایط قرار گرفت. داده ها در نرمافزار SPSS نسخه26 با شاخص های آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون بررسی و تحلیل شدند.
یافته ها. نتایج نشان داد اکثریت واحدهای مورد پژوهش (94/3 درصد) درباره برقراری ارتباط با بیماران ناتوان در تکلم بستری در بخشهای مراقبت ویژه دیدگاه مثبت داشتند. همچنین، مشخص شد تعداد زیاد بیماران، بی علاقگی به کار در بخش مراقبت ویژه، حجم زیاد کارهای غیرتخصصی پرستاری، خستگی روانی و عدم تسلط به مهارت های ارتباطی، بیش از بقیه عوامل با عدم برقراری ارتباط با این بیماران مرتبط است.
نتیجه گیری. با توجه به دیدگاه مثبت پرستاران نسبت به برقراری ارتباط با بیماران غیرهوشیار یا هوشیار اینتوبه ناتوان در تلکم میتوان از این دیدگاه مثبت در جهت ارتقای عملکردهای ارتباطی پرستاران کمک گرفت. ضمن اینکه لازم است با اتخاذ تدابیر مدیریتی برای کنترل برخی عوامل مرتبط با عدم برقراری ارتباط با بیماران ناتوان در تکلم، به بهبود کیفیت و کمیت ارتباط با این بیماران، کمک نمود.
امیر طباطبایی، اسمعیل محمدنژاد،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مقاله، مرور مطالعاتی است که به بررسی تاثیر برنامه خودمراقبتی خانواده محور بر فعالیت بیماران قلبی بعد از ترخیص از بیمارستان پرداخته اند.
زمینه. پایبندی به رژیم دارویی، غذایی و فعالیت جسمی در افراد با بیماری قلبی در پیشگیری از بستری مجدد، استقلال در انجام کارهای معمول روزانه، و کاهش عوارض بیماری تاثیر قابل توجهی دارد.
روش کار. جستجوی مقالات در پایگاه های داده ای شاملScience Direct ،PubMed ،Cochrane ،Medline ،SID ،Scopus ، CINAHL،OVID ،Iran Doc وMagiran با جستجوی کلیدواژه های بیماری قلبی، پایبندی به درمان، برنامه خودمراقبتی خانواده محور، و معادل های انگلیسی آنها انجام شد. مقالات تحقیقی به زبان فارسی و انگلیسی که بر موضوع برنامه خودمراقبتی خانواده محور بر فعالیت بیماران قلبی پس از ترخیص تمرکز داشتند، برای بررسی انتخاب شدند. در مجموع، 98 مقاله در جستجوی ابتدایی یافت شد که با بررسی عنوان و چکیده و در برخی موارد، پس از مطالعه متن کامل مقالات، 6 مورد آن که مطابق با هدف پژوهشی این مطالعه بود، انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. برنامه خودمراقبتی خانواده محور پس از ترخیص میتواند به عنوان یک روش اصولی و کارآ منجر به افزایش پایبندی به رژیم دارویی، غذایی و فعالیت جسمی در افراد با بیماری قلبی گردد.
نتیجهگیری. یکی از موارد مهم در اثربخش بودن خودمراقبتی، مشارکت فعال خانواده و خودمراقبتی خانواده محور است که میتواند در سه محور، پس از ترخیص بیماران قلبی موثر باشد.
امیر طباطبایی، اسمعیل محمدنژاد، علی کریمی، زهرا صالحی، فاطمه السادات ایزدی اونجی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر برنامه خودمراقبتی خانواده محور بر مبنای بازدید از منزل بر پایبندی به فعالیت جسمی در افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد پس از ترخیص ترخیص انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونر یکی از شایعترین بیماریهای قلبی عروقی است. اهمیت فعالیت جسمی به عنوان یک عامل مهم در کنترل و پیشگیری از برگشت مجدد بیماری در این بیماران بسیار مهم است. پایبندی به فعالیت جسمی در افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد در پیشگیری از بستری مجدد و کاهش عوارض بیماری تاثیر دارد.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی که در سال 1400 انجام شد تعداد 72 نفر از افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 32 نفر) تقسیم شدند. برای گروه کنترل، مداخلات معمول انجام شد و برای گروه آزمون، خودمراقبتی خانواده محور ارائه شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه بررسی سطح فعالیت جسمی بک بود.
یافتهها. قبل از مداخله، میانگین نمره پایبندی به فعالیت جسمی بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت. بلافاصله بعد از مداخله، میانگین نمره پایبندی به فعالیت جسمی در گروه آزمون، 6/31 با انحراف معیار 2/01 و این میانگین در گروه کنترل، 5/98 با انحراف معیار 1/21 بود که با یکدیگر تفاوت آماری معنی دار داشتند (0/0001P≤). یک و نیم ماه پس از مداخله، میانگین نمره پایبندی به فعالیت جسمی در گروه آزمون، 9/14 با انحراف معیار 1/44 و این میانگین در گروه کنترل، 6/78 با انحراف معیار 0/90 بود که با یکدیگر تفاوت آماری معنی دار داشتند (0/0001P≤).
نتیجهگیری. خودمراقبتی خانواده محور بر مبنای بازدید از منزل در افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد بر پایبندی آنان به فعالیت جسمی موثر است. بنابراین، استفاده از این شیوه آموزشی به عنوان یکی از روشهای اثربخش و غیردارویی در افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد، برای ارتقای کیفیت زندگی این بیماران توصیه میشود.
مهین روحانی، امید آقازاده گودللو، محمدرضا دین محمدی، اسما قربانی، سیده فاطمه غیاثی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش خودمراقبتی به روش فردی و گروهی بر رفتارهای خودمراقبتی و بستری مجدد در افراد با نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. آموزش به افراد با نارسایی قلبی در دستیابی به نتایج مطلوب درمانی، مدیریت عوارض بیماری و کاهش بستری مجدد نقش مهمی دارد.
روش کار. این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بر روی 75 فرد دچار نارسایی قلبی انجام شد. در یک گروه، مداخله آموزشی به صورت فردی و در گروه دیگر، در قالب گروه های 3 تا 5 نفره طی دو جلسه انجام شد. در گروه کنترل، آموزشهای معمول بخش ارائه شد. رفتارهای خودمراقبتی با استفاده از مقیاس اروپایی رفتار خودمراقبتی در نارسایی قلبی (EHFScBs) در ابتدا، و 30 و 90 روز بعد از ترخیص ارزیابی شد. دفعات بستری مجدد نیز 30، 60 و 90 روز بعد از ترخیص ارزیابی گردید. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 21 با استفاده از آزمونهای آماری کایدو و کروسکال والیس انجام شد.
یافته ها. رفتارهای خودمراقبتی در 30 و 90 روز بعد از مداخله در گروههای مورد مطالعه اختلاف آماری معناداری را نشان داد (مقدار P به ترتیب، 0/002 و 0/027) و تعداد افراد با سطح خودمراقبتی خوب در گروههای آموزش فردی و گروهی بیشتر از گروه کنترل بود. از نظر دفعات بستری مجدد، در پایان 30، 60 و 90 روز بعد از ترخیص بین سه گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری. استفاده از مداخله آموزشی (فردی و گروهی) جهت بهبود رفتارهای خودمراقبتی در افراد با نارسایی قلبی توصیه میشود. تاثیر این مداخلات آموزشی بر دفعات بستری مجدد در گروههای مورد مطالعه شناخته نشد؛ لذا، پیشنهاد میشود جهت بررسی بیشتر، مطالعات آتی با نمونههای بیشتر و در بازه زمانی طولانی تر انجام شود.
ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. تحقیقات نشان میدهند بیماری عروق کرونر قلب از علتهای اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا است که کارآمدی مفید افراد را کاهش میدهد. با توجه به پیشینه، عوامل روانشناختی میتوانند بسیاری از وجوه زندگی و ارتباطات بیماران را دگرگون سازند.
روش کار. طراحی این پژوهش از نوع نیمه تجربی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه زنان مبتلا به انسداد عروق کرونر بود که در نیمه اول سال 1399 به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری هدفمند و پس از انجام مصاحبه بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمون اول (15 نفر)، گروه آزمون دوم (15 نفر)، و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله ”آموزش تنظیم هیجان“ در 12 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) و گروه مداخله ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند؛ گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درد مزمن ونکورف و همکاران و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD در نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری تاثیر دارد (0/0001P≤). در واقع، ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ باعث کاهش درد مزمن و بهبود خودمراقبتی در افراد تحت مطالعه شدند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ تاثیر بیشتری نسبت به ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی بیماران دارد.
نتیجه گیری. توجه به ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ میتواند در کاهش مشکلات روانشناختی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری نقش داشته باشد.
مهناز مایل افشار، محمدضیا توتونچی، فریدون نوحی، مجید ملکی، ندا شیرخانلو، حمید رضا پاشا، فاطمه آهنگری، شاهپور گرانوندپور، علی فتح اللهی فرد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. مراقبت مبتنی بر شواهد به دلیل بهروز بودن تدابیر و رویههای مراقبتی و هزینه اثربخشی برای بیماران نقش مهمی در ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری دارد؛ با وجود این، بر سر راه اجرای آن موانعی وجود دارد که باید بررسی شود. این مطالعه با هدف بررسی موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در کارکنان پرستاری مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی است که بر روی 215 نفر از پرستاران بخشهای مختلف مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند انجام شد. برای تعیین موانع اجرای پروتکل های مبتنی بر شواهد از پرسشنامه استفاده شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. کارکنان پرستاری موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد را مربوط به بعد مدیریتی، کافی نبودن تعداد کارکنان (80 درصد)، زیاد بودن بیماران (71 درصد)، و عدم تشویق کارکنان (68 درصد) میدانستند. در بعد فردی نیز فقدان وقت کافی برای پرستاران جهت مطالعه نتایج تحقیقات (72 درصد) از مهمترین موانع بود.
نتیجهگیری. عوامل مرتبط با موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در دو حیطه فردی و مدیریتی هستند. پیشنهاد میگردد از طریق چیدمان صحیح نیروی انسانی، برگزاری کارگاهها و گردهمآییهای آموزشی، و ایجاد تعامل با مراکز اجراکننده مراقبت مبتنی برشواهد و استفاده از تجارب آنها باتوجه به امکانات موجود، به این مقوله اهمیت بیشتری داده شود.
محسن ضیایی، رقیه محمدتقی، رسول آذرآفرین، رضا عباس زاده، مهدی حیدری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه دو مد تطبیق کمکی و متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری بر برآیند جداسازی بیماران از تهویه مکانیکی پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری انجام شد.
زمینه. نوع مد مورد استفاده برای حمایت تنفسی بیماران پس از جراحی بای¬پس عروق کرونر از اهمیت زیادی برخوردار است. مد تهویه مورد استفاده علاوه بر جلوگیری از فشار بر برش استرنوتومی بیمار باید امکان جداسازی سریع وی از دستگاه را نیز فراهم کند تا از عوارض ناشی از تهویه طولانی¬مدت جلوگیری شود.
روش کار. در این مطالعه نیمه¬تجربی، 26 بیمار با مد تطبیق کمکی به عنوان گروه آزمون و 26 بیمار با مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری به عنوان گروه کنترل پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب¬وعروق شهید رجایی تهران تحت تهویه مکانیکی قرار گرفتند. زمان تهویه مکانیکی و زمان خارج کردن لوله تراشه، متغیرهای همودینامیک و گازهای خون شریانی بین دو گروه مقایسه شدند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی بررسی شدند.
یافته¬ها. از 52 بیمار مورد بررسی، 36 نفر (69/2 درصد) مرد و 16 نفر (30/8 درصد) زن بودند. میانگین زمان خارج کردن لوله تراشه در گروه تحت تهویه با مد تطبیق کمکی، 89/42 دقیقه با انحراف معیار 33/83 و در گروه مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری، 101/53 دقیقه با انحراف معیار 44/91 بود و تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه یافت نشد. میانگین مدت تهویه مکانیکی بیماران در گروه تهویه با مد تطبیق کمکی، 483/84 دقیقه با انحراف معیار 158/153 و در گروه مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری، 541/92 دقیقه با انحراف معیار 257/81 بود و تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه یافت نشد.
نتیجهگیری. استفاده از مد تطبیق کمکی برای تهویه مکانیکی پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری تاثیری در کاهش طول مدت تهویه مکانیکی و زمان خارج کردن لوله تراشه در مقایسه با مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری نداشت. لذا استفاده از مد تطبیق کمکی برای حمایت تنفسی بیماران تحت عمل جراحی بای¬پس عروق کرونر باید با توجه به شرایط بیمار و تخصص پرستاران در نظر گرفته شود.
پریسا بزرگزاد، مریم احسانی، محمدرضا زارعی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی پدیده ملاقات مجازی در بخش مراقبت ویژه در دوران همه¬گیری کووید-19 و جستجوی مزایا و موانع آن انجام شد.
زمینه. ملاقات حضوری بیماران بستری در بخش¬های مراقبت ویژه موجب کاهش اضطراب جدایی و استرس ناشی از بستری در بیمارستان می¬شود، احساس آسایش و امنیت را در بیماران افزایش می¬دهد و کلید مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور است، اما شیوع همه¬گیری کووید-۱۹ و محدودیت¬های وضع¬شده مربوط به آن، امکان استفاده از پتانسیل خانواده و ارایه مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور را منتفی ساخت. ملاقات مجازی به عنوان راهکاری برای برطرف کردن دوری خانواده از بیمار مطرح شده است.
روش کار. در این مطالعه مروری، جستجو در پایگاه¬های PubMed، Magiran، SID، Scopus، Web of Science، و Cochrane با کلیدواژه¬های Virtual visiting، Intensive care unit، Family- patient center care،video calls ، و Covid-19 و معادل فارسی آنها برای یافتن مقالات مربوط بدون محدودیت سال انتشار انجام شد. معیارهای ورود شامل انتشار مقاله به زبان فارسی یا انگلیسی و در دسترس بودن متن کامل مقاله بودند. در مجموع، ۴۵ مقاله یافت شد که بیشتر آنها بر ملاقات مجازی و ویزیت مجازی بیمار توسط پزشک متمرکز بودند. پس از حذف موارد غیرمرتبط و مواردی که امکان مطالعه متن کامل آنها میسر نبود، ۲۹ مقاله از نظر کیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند، و در نهایت، ۱۰ مقاله که از نظر موضوع و هدف با مطالعه حاضر مربوط بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته¬ها. در دوران همه¬گیری کووید-۱۹ ملاقات مجازی در بخش¬های مراقبت ویژه در بیشتر مراکز درمانی با استفاده از تلفن همراه و تبلت، و از طریق شبکه¬های اجتماعی و امکانات صوتی و تصویری تلفن همراه صورت می¬گرفت. در همه موارد، خانواده¬ها و تیم درمان از برقراری این ارتباط رضایت داشتند، اما آن را جایگزین ملاقات حضوری نمی¬دانستند، بلکه معتقد بودند این روش ارتباطی می¬تواند همراه با ملاقات¬های حضوری مزایای بیشتری داشته باشد. عدم برنامه-ریزی منظم و نظام¬مند، مشخص نبودن وظایف اعضای تیم درمان در زمینه برگزاری ملاقات مجازی، عدم دسترسی به اینترنت با سرعت مناسب، و پیچیدگی کار با گوشی¬های هوشمند برای برخی خانواده¬ها، از موانع این روش ملاقات بودند.
نتیجه¬گیری. ملاقات مجازی شکلی از حضور را برای خانوادهای که دور از عضو بیمار خانواده ماندهاند فراهم میکند که طی آن نه تنها یک نفر، بلکه همه اعضای خانواده میتوانند در کنار فرد بیمار باشند. اگرچه این روش تاثیری بر استرس و اضطراب خانواده و بیماران نداشت، اما توانست تجربه و احساس مثبتی از دوره بستری در بخش مراقبت ویژه برای آنها ایجاد کند و با درگیر کردن خانواده در روند درمان و دادن اطلاعات به آنان، راه را برای نیل به مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور بگشاید.
محمد منتصری، فاطمه بهرام نژاد،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین راهکارهای مراقبتی در مدیریت وضعیت همودینامیک اهداءکنندگان عضو دچار مرگ مغزی انجام شد.
زمینه. در حال حاضر پیوند عضو درمان انتخابی نارسایی کامل اندام است. نتایج مطالعات نشان داده است درصد قابل توجهی از اعضای اهداءکنندگان احتمالی به دلیل بیثباتی وضعیت همودینامیک قابلیت استفاده برای پیوند را ندارند. بنابراین، مدیریت وضعیت همودینامیک این دسته از اهداءکنندگان نقش اساسی در فرآیند اهداء دارد. با وجود مطالعات متعدد، شواهد و توصیه های قوی برای مدیریت حفظ ثبات همودینامیک این بیماران وجود ندارد. در این مطالعه مروری سعی شده است راهکارهای مبتنی بر شواهد برای حفظ ثبات همودینامیک اهداءکنندگان عضو دچار مرگ مغزی صورت گیرد.
روش کار. در مطالعه مروری حاضر جستوجوی کتابخانهای و جستجو در پایگاههای داده ای Web of Science، PubMed، Magiran، SID، و Scopus، با کلیدواژه های ”اهداءکننده عضو“، ”مرگ مغزی“، ”مراقبت همودینامیک“، و معادل انگلیسی آنها در بازه زمانی 2009 تا 2024 انجام شد. علاوه بر این، موتور جستجوی Google Scholar نیز بررسی شد. در مجموع، 20 مقاله وارد مطالعه شدند.
یافته ها. حفظ پرفیوژن مناسب اندامها و شناسایی آن دسته از شرایط بالینی که درمان موثر آنها امکانپذیر است، از جمله مهمترین اهداف مدیریت وضعیت همودینامیک در اهداءکنندگان دچار مرگ مغزی است. پایش همودینامیک، مایعدرمانی، استفاده از داروهای قلبی و هورمون درمانی از جمله مهمترین اقدامات حمایتی در این زمینه است. مطالعاتی نیز وجود دارد که اکوکاردیوگرافی سریال را به جهت شناسایی شرایط بالینی برگشت پذیر توصیه میکنند.
نتیجه گیری. آنچه در دنیای امروز شاهد آن هستیم تقاضای بالا برای پیوند عضو است، و این در حالی است که علیرغم تعداد بالای موارد مرگ مغزی و رضایت برای پیوند، درصد کمی از اعضای این افراد با موفقیت پیوند می شوند. بدین منظور، جهت حفظ اعضای مناسب پیوند، توصیه به مراقبت صحیح و اصولی از بیمار مرگ مغزی می شود. لازم است پرستاران، به ویژه پرستاران بخش مراقبت ویژه دقت بالایی در مراقبت از بیمارانی که احتمال مرگ مغزی برای آنها وجود دارد داشته باشند.
سمیه تاج الدینی، فتیحه کرمان ساروی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر تله نرسینگ در مراقبت از بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام شد.
زمینه. نارسـایی قلـب یکـی از شـایعتریـن بیمـاریهـای قلبـی عروقـی اسـت کـه بـه عنـوان یـک اختلـال پیشـرونده و ناتـوانکننـده به شمار میرود. شـیوع ایـن بیمـاری بـه دلیـل افزایـش سـن جوامـع، پیشـرفت های اخیـر در درمـان انفارکتـوس میـوکارد و بیماریهـای مـادرزادی قلب، و کاهـش مرگ ومیر رو بـه افزایـش اسـت. در ایران تقریبا یک درصد افراد با سن بیشتر از 40 سال مبتلا به نارسایی قلب هستند. شیوع این بیماری با گذشت هر دهه از عمر، دو برابر میشود و به حدود 10 درصد در افراد بالای 70 سال میرسد. مطالعات نشان میدهند که برنامه های تخصصی مدیریت بیماری برای نارسایی مزمن قلبی میتواند بقای بیماران و کیفیت زندگی آنان را بهبود بخشد و نیاز به مراقبت های سلامتی را کاهش دهد. تلــه نرســینگ یکــی از مدل هــای موجــود اســت.
روش کار. مطالعه مروری حاضر به صورت مرور روایتی و با جستجوی مقالات با استفاده از کلیدواژه های مراقبت، نارسایی قلبی مزمن، پرستار، تله نرسینگ و کلمات انگلیسی معادل آنها شامل Chronic heart failure، Telenursing، Nurse، و Care در پایگاه های داده ای انگلیسی شامل Web of Science، PubMed، Google Scholar، و Scopus و پایگاه های داده ای فارسی شامل SID، و Magiran انجام گرفت و پس از بررسی عنوان و چکیده مقالات یافت شده با استفاده از ابزار (JBI) Joanna Briggs Institute توسط پژوهشگران، 10 مقاله در این مطالعه وارد شدند.
یافته ها. نتایج این مطالعه نشان داد که تله نرسینگ موجب کاهش بستری ناشی از نارسایی قلبی، کاهش موارد مرگ و بهبود کیفیت زندگی، بهبود آموزش و پیگیری پس از ترخیص در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی میشود. همچنین، تله نرسینگ موجب بهبود پیامدهای بیماری و کاهش هزینه های سلامت می گردد.
نتیجه گیری. با توجه به افزایش شیوع نارسایی قلبی در چندسال آینده و افزایش تقاضا برای مراقبت و چالش های ناشی از آن، توجه به تله نرسینگ به سیاستگذاران و تصمیم گیران عرصه سلامت توصیه میشود.
مهسا بوذری پور، زهره شهبازی، ندا ثنایی، سپیده جعفری نائینی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر پایش از راه دور بر میزان انطباق افراد مبتلا به نارسایی قلبی با توصیه های خودمراقبتی انجام شد.
زمینه. مبتلایان به نارسایی قلبی برای مقابله با مشکلات ناشی از بیماری نیاز به تقویت رفتارهای مراقبت از خود دارند. این در حالی است که اغلب بیماران انطباق ضعیفی با توصیه های خودمراقبتی دارند. در سالهای اخیر پایش از راه دور به عنوان رویکردی موثر برای افزایش انطباق بیماران با توصیه های خودمراقبتی مورد توجه بوده است.
روش کار. این پژوهش از نوع شبه تجربی با یک گروه مداخله است که در آن تاثیر پایش از راه دور بر میزان انطباق افراد مبتلا به نارسایی قلبی با توصیه های خودمراقبتی بررسی شده است. پیامد مورد نظر میانگین پایبندی به خودگزارش دهی هفتگی در سه موضوع علایم حیاتی، سئوالات مربوط به علایم تجربه شده مرتبط با بیماری و سئوالات مربوط به محتوای آموزشی بود. نمونه آماری شامل 68 نفر از مبتلایان به نارسایی قلبی مراجعه کننده به درمانگاه نارسایی قلب بیمارستان های منتخب تهران بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند و به مدت 8 هفته تحت آموزش و پیگیری از طریق پیامرسان و تماس تلفنی قرار گرفتند.
یافتهها. از 68 بیماری که وارد فرآیند مداخله شدند، 7 نفر خارج شدند و داده های مربوط به 61 نفر بررسی و به صورت درصد فراوانی گزارش شده است. این نحوه مداخله بازخورد بسیار مناسبی را از شرکت کنندگان دریافت کرده است، به طوری که میانگین پاسخ دهی به سئوالات مربوط به محتوای آموزشی هفتگی 91/9 درصد، میانگین خودگزارش دهی علایم حیاتی هفتگی 86/4 درصد، و میانگین پاسخ دهی هفتگی به سئوالات مربوط به علایم تجربه شده مرتبط با بیماری 93 درصد بوده است.
نتیجهگیری. پایش از راه دور بر افزایش انطباق افراد مبتلا به نارسایی قلبی با توصیه های خودمراقبتی موثر است.
سمانه نیک چهره، منا علینژاد نائینی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مقاله مروری معرفی پدیده مجرای شریانی باز (PDA)، آسیبشناسی و اقدامات درمانی مراقبتی مربوط به آن برای پرستاران بخش مراقبت ویژه نوزادان است.
زمینه. مجرای شریانی باز یکی از بیماری های تکاملی قلب است. مجرای شریانی مسیری است که در دوران جنینی شریان ریوی چپ را به آئورت نزولی ارتباط میدهد. این مجرا در نوزادان طی چند دقیقه تا چند روز پس از تولد بسته میشود. گذار از زندگی داخل رحمی به زندگی خارج رحمی نیازمند تغییرات بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و آناتومی هماهنگ و پیچیدهای است که برای نوزادان نارس و دارای بیماری های بدو تولد در بازه زمانی طولانی تری رخ میدهد. ارزیابی و مداخله سریع و به موقع تیم مراقبتی درمانی میتواند به گذار از این دوره مهم زندگی کمک نماید. آشنایی پرستاران مراقبت ویژه نوزادان با این پدیده میتواند کمک شایانی به مراقبت مفید از نوزادان با پدیده مجرای شریانی باز نماید.
روش کار. این مطالعه مروری با جستجوی نظام مند و متمرکز مقالات و متون چاپ شده در بازه زمانی سالهای 2008 تا 2024 میلادی در پایگاه های دادهای و موتورهای جستجو شامل PubMed، Scopus، Google Scholar، و Web of Science با استفاده از کلیدواژه های Patent ductus arteriosus، Infant، Neonatal intensive care unit، Nursing care، و Treatment و معادل فارسی آنها شامل مجرای شریانی باز، نوزاد، بخش مراقبتهای ویژه نوزادان، مراقبت پرستاری، و درمان صورت گرفت.
یافته ها. تعداد 12 مقاله و یک کتاب مورد استفاده قرار گرفت و یافته ها در قالب تعریف و پاتوفیزیولوژی مجرای شریانی باز، تشخیص ها، گزینه های درمانی، و مراقبت های پرستاری معرفی شدند.
نتیجه گیری: گذار جنین از رحم به زندگی خارج رحمی یکی از سازگاری های پویا و حیاتی در زندگی نوزادان، به ویژه نوزادان نارس است. با پایش جامع و ارزیابی بالینی ماهرانه میتوان پدیده مجرای شریانی باز در نوزادان را بهتر مدیریت کرد.