طاهره دهقانی فیروزآبادی، عالیه دهقانی فیروزآبادی، محمدحسین دهقانی فیروزآبادی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر نظریه انتخاب بر خودکارآمدی افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. فشار خون بالا به علت عوارض و مرگ ناشی از آن یک مشکل عمده سلامتی محسوب میشود که خودکارآمدی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. علاوه بر درمان دارویی، درمان های روانشناختی میتوانند پیش نیاز مهم و اساسی برای تغییر رفتار و ارتقای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون محسوب شوند.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به پرفشاری خون تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرستان میبد در پاییز و زمستان سال 1397 بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه خودکارآمدی بیماران مبتلا به پرفشاری خون (DMSES) پاسخ دادند. برنامه درمان مبتنی بر نظریه انتخاب در 8 جلسه انجام شد. داده های به دست آمده با توجه به فرضیه تحقیق با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. نتایج حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس دو گروه نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پس آزمون دو گروه در متغیر خودکارآمدی وجود دارد؛ و پس از درمان مبتنی بر نظریه انتخاب، نمرات ابعاد رژیم غذایی، فعالیت بدنی، مصرف دارو و کنترل فشار خون گروه آزمون نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری دارد.
نتیجه گیری. نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر نظریه انتخاب میتواند روش مناسبی برای افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به فشار خون باشد. پیشنهاد میشود با اجرای درمان مبتنی بر نظریه انتخاب برای افراد مبتلا به پرفشاری خون، گامی موثر برای ارتقای خودکارآمدی این بیماران برداشته شود.
مهناز مایل افشار، محمدضیا توتونچی، فریدون نوحی، مجید ملکی، ندا شیرخانلو، حمید رضا پاشا، فاطمه آهنگری، شاهپور گرانوندپور، علی فتح اللهی فرد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. مراقبت مبتنی بر شواهد به دلیل بهروز بودن تدابیر و رویههای مراقبتی و هزینه اثربخشی برای بیماران نقش مهمی در ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری دارد؛ با وجود این، بر سر راه اجرای آن موانعی وجود دارد که باید بررسی شود. این مطالعه با هدف بررسی موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در کارکنان پرستاری مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی است که بر روی 215 نفر از پرستاران بخشهای مختلف مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند انجام شد. برای تعیین موانع اجرای پروتکل های مبتنی بر شواهد از پرسشنامه استفاده شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. کارکنان پرستاری موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد را مربوط به بعد مدیریتی، کافی نبودن تعداد کارکنان (80 درصد)، زیاد بودن بیماران (71 درصد)، و عدم تشویق کارکنان (68 درصد) میدانستند. در بعد فردی نیز فقدان وقت کافی برای پرستاران جهت مطالعه نتایج تحقیقات (72 درصد) از مهمترین موانع بود.
نتیجهگیری. عوامل مرتبط با موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در دو حیطه فردی و مدیریتی هستند. پیشنهاد میگردد از طریق چیدمان صحیح نیروی انسانی، برگزاری کارگاهها و گردهمآییهای آموزشی، و ایجاد تعامل با مراکز اجراکننده مراقبت مبتنی برشواهد و استفاده از تجارب آنها باتوجه به امکانات موجود، به این مقوله اهمیت بیشتری داده شود.
زلیخا عباسی، محمد جوادی نژاد، محبوبه شالی، الهام نواب،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه مروری با هدف بررسی اهمیت یک رویکرد پیشگیرانه قبل از عمل در بهبود بیماران تحت جراحی بایپس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. با افزایش تعداد بیماران کاندید جراحی قلب، بهبود وضعیت سلامت قبل از عمل برای بهینه سازی پیامدهای پس از عمل، اهمیت زیادی پیدا کرده است. با توجه به اهمیت موضوع، این بررسی مروری با هدف ارزیابی شواهد مربوط به پیشتوانبخشی بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام شد.
روش کار. مطالعه مروری روایتی حاضر با جست وجوی کتابخانهای و جست وجو در پایگاههای دادهایScopus ،Cochrane Library ، Magiran ،SID ،PubMed ،Up-to-date ،OVID ، CINAHL، و Web of Science با کلیدواژه های جراحی بایپس عروق کرونر، پیشتوانبخشی، بیماری قلبی عروقی، و معادل انگلیسی آنها و همچنین، بدون محدودیت زمانی انجام شد. از مجموع 104 مقاله، 63 متن کامل مقاله وارد مرحله بررسی شدند که از بین آنها، 17 مقاله وارد مرور متون شدند.
یافته ها. بررسی مطالعات نشان دهنده اثرات مطلوب پیشتوانبخشی بر بهبود کیفیت زندگی و پیشگیری از عوارض در اوایل دوره پس از عمل است. برنامههای پیشتوانبخشی باید رویکردهای چند وجهی از جمله تغذیه، ورزش و کاهش نگرانی را برای بهبود تاب آوری بیمار در دوره قبل از عمل اتخاذ کنند، دوره قبل از عمل فرصتی مهم برای اجرای مداخلات پیشتوانبخشی آن دسته از بیماران آسیب پذیری است که منتظر جراحی قلب هستند.
نتیجه گیری. پیشتوانبخشی قلب شامل طیف وسیعی از مداخلات پیشگیرانه است که میتواند توسط پرستاران به بیمارانی که تحت عمل جراحی قلب قرار دارند، آموزش داده شود. پیشتوانبخشی نیاز به رویکردی بینرشته ای دارد، زیرا مستلزم تغییر از الگوی فعلی مراقبتهای سلامتی و تبدیل از مراقبت تک بعدی به مراقبت بین رشته ای است که میتواند به عنوان ابزاری موثر برای حوزه پزشکی و پرستاری در شناسایی به موقع اختلالات جسمی و روانی در ارزیابی اولیه قبل از عمل، آموزش و مدیریت قبل از عمل، و همچنین، پیشگیری از عوارض پس از عمل باشد.
سهیل سعید، ندا ثنایی، محبوبه عبدالرحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. با توجه به آمار بالای افراد مبتلا به بیماری قلبی در ایران، مطالعه توصیفی حاضر با هدف ارزیابی دانش و مهارت تکنسینهای اورژانس پیشبیمارستانی در اداره بیماران دچار سندرم کرونری خاد انجام شد.
زمینه. برخورداری پرسنل اورژانس پیشبیمارستانی از دانش و مهارت کافی جهت تشخیص، مراقبت و انتقال بیماران میتواند شانس بقا و کاهش احتمال بروز عوارض حاد و مزمن بیماران را افزایش دهد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 126 نفر از پرسنل عملیاتی شاغل در مرکز فوریتهای پزشکی شهرستان نیشابور در سال 1401به مدت یکسال به صورت سرشماری در مطالعه شرکتکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته شامل، اطلاعات جمعیت شناختی، آزمون بررسی سطح دانش و فهرستوارسی مهارت پرسنل اورژانس پیشبیمارستانی در مدیریت بیماران دچار سندرم کرونری حاد جمع آوری شدند و از طریق روش های آماری توصیفی در نرم افزار SPSS نسخه 19 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها. نمره دانش کلی بیشتر پرسنل مورد مطالعه (58/7 درصد) درباره اداره بیماران دچار سندرم کرونری حاد در سطح خوب بود. بیشترین درصد شرکت کنندگان (71/4 درصد) در تفسیر الکتروکاردیوگرافی در سطح خوب بودند، اما در زمینه تشخیص علایم سندرم کرونری حاد، تنها 39/7 درصد افراد در سطح خوب ارزیابی شدند. همچنین، نمره مهارت کلی بیشتر پرسنل مورد مطالعه (79/4 درصد) در سطح خوب بود. بیشترین درصد شرکت کنندگان (83/3 درصد) در اصول احیا قلبی ریوی در سطح خوب بودند، اما در زمینه تشخیص علایم سندرم کرونری حاد، 64/3 درصد افراد در سطح خوب ارزیابی شدند.
نتیجهگیری. براساس نتایج پژوهش حاضر، بیشتر تکنسینهای اورژانس پیشبیمارستانی شهرستان نیشابور، از سطح دانش و مهارت قابل قبول در زمینه اداره افراد دچار سندرم کرونری حاد برخوردار بودند، اما در بعضی از جنبه های دانش و مهارت، با سطح مطلوب فاصله داشتند. با توجه به اهمیت تقویت دانش و مهارت در اداره فرد دچار سندرم کرونری حاد در پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی، که اولین اعضای کادر درمان در مواجهه با بیماران قلبی هستند، آموزش منظم و آگاهی از دستورالعملهای بهروز توصیه میشود.
جاسم اله یاری، فرناز جهانتیغ، بنیامین سعادتی فر، جواد جعفری، محمدصادق سرگلزائی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. در این مطالعه مروری، مطالعاتی که به بررسی فراوانی بستری مجدد و عوامل تاثیرگذار بر آن در مبتلایان به نارسایی قلبی در ایران پرداخته اند، مورد بررسی و بحث قرار گرفتند.
زمینه. نارسایی قلبی به عنوان یک بیماری مزمن پیش رونده میتواند باعث کاهش کیفیت زندگی و افزایش هزینه های درمانی در افراد مبتلا گردد. میزان بستری مجدد در این بیماران نسبتاً بالا است و به عنوان یک مشکل عمده سلامتی مطرح است.
روش کار. مطالعه حاضر به صورت مروری نظام مند با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی IranMedex، SID، Magiran، Proquest، Web of Science، Google Scholar، و PubMed با استفاده از کلیدواژه های ”نارسایی قلبی“، ”نارسایی احتقانی قلبی“، و ”بستری مجدد“ بر اساس Mesh و بدون محدودیت زمانی انجام شد. جستجو و استخراج مقالات توسط دو محقق به صورت مستقل انجام شد. تمام مقالاتی که واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. از 601 مقاله در جستجوی اولیه، 7 مقاله براساس معیارهای ورود وارد مرحله نهایی مطالعه جهت تحلیل گردیدند. براساس مطالعات، میزان بستری مجدد از 10/9 تا 40 درصد متفاوت بود. عواملی از قبیل سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، بیماری زمینه ای، کلاس بیماری، وضعیت ضعیف رعایت رژیم درمانی و غذایی، پوشش بیمه ای، و محل سکونت از جمله عوامل تاثیرگذار بر میزان بستری مجدد مبتلایان به نارسایی قلبی بودند.
نتیجه گیری. براساس نتایج مطالعه حاضر، میزان بستری مجدد در بین مبتلایان به نارسایی قلبی بالا است و انجام اقدامات مداخله ای از قبیل اقدامات آموزشی جهت ارتقای سطح آگاهی و انجام فعالیتهای خودمراقبتی توصیه میگردد.
سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سوداگر، پریسا پیوندی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر خستگی و کیفیت زندگی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. خستگی بهعنوان یکی از نشانهها و عوارض مهم نارسایی قلبی، علاوه بر تاثیر بر عملکرد روزمره و خودمراقبتی، بر کیفیت زندگی مبتلایان نیز تاثیر میگذارد که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر این موارد تاثیرگذار هستند.
روش کار. این پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه انجام شد. تعداد 45 نفر از مردان مبتلا به نارسایی قلبی بهصورت هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) با روش تصادفی ساده جایگذاری شدند. داده ها در سه مرحله به وسیله مقیاس خستگی آیووا، هارتز و همکاران (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی مینهسوتا، رکتور و همکاران (1984) جمعآوری، و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه های آزمون اجرا شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 25 با آزمون تحلیل واریانس آمیخته انجام شد.
یافتهها. هر دو مداخله شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با گروه کنترل بر خستگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به نارسایی قلبی تاثیر داشتند. آزمون تعقیبی، نشاندهنده تاثیر بیشتر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی (0/0001P≤) و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله (0/677=P) بر خستگی بود.
نتیجهگیری. طبق نتایج، هر دو مداخله به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را میتوان بهعنوان مداخله هایی موثر بر خستگی و کیفیت زندگی در کنار درمان های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی در مراکز درمانی به کار گرفت.
الهام نظری، هومن بخشنده، آرش کریمی، بهزاد یوسفی یگانه، امین نامداری، منیره کمالی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی مطابقت دستورالعملهای نظارت آنتیبیوتیک وزارت بهداشت با تجویز کارباپنمها در بیماران تحت عمل جراحی قلب باز انجام شد.
زمینه. مقاومت آنتیبیوتیکی، یک چالش مهم برای نظام های سلامت است و میتواند هزینه های اقتصادی، مدت درمان، و موارد مرگ را در بیماران بستری افزایش دهد.
روش کار. این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 70 نفر (35 زن و 35 مرد) از بیماران تحت عمل جراحی قلب در بازه زمانی فروردین 1400 تا پایان شهریور 1400 در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب وعروق شهید رجایی تهران انجام گرفت. داده ها با حضور بر بالین بیماران و بررسی پرونده بیمار جمع آوری شدند و در نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. بر اساس نتایج این پژوهش، تجویز آنتی بیوتیک کارباپنم در 81 درصد بیماران، صحیح و در 19 درصد بیماران، نادرست بود. بیشترین آنتی بیوتیک تجویزشده، مروپنم (92/9 درصد) و میانگین تعداد آنتی بیوتیک تجویزی برای هر بیمار، 1/87 بود. بیشترین درصد تجویز کارباپنمها، در بیماران مبتلا به پنومونی ناشی از ونتیلاتور (55/7 درصد) و در بیماران تحت جراحی بایپس عروق کرونر (34/2 درصد) بود. باتوجه به افزایش مقدارکلیرانس کراتین در طول مصرف دارو، 55/7 درصد بیماران پس از 72 ساعت از شروع مصرف کارباپنم نیازمند تعدیل دوز ابتدایی و 15/7 درصد نیازمند قطع دارو بودند. فراوانترین سویه های عامل عفونت به ترتیب، کاندیدا آلبیکینز، کلبسیلا پنومونی، و استافیلوکوکوس اورئوس بودند.
نتیجه گیری. برنامه های مدیریت آنتی بیوتیکی میتوانند مصرف غیر منطقی آنتی بیوتیک هایی همچون کارباپنم را محدود نمایند و با جلوگیری از توسعه مقاومت آنتی بیوتیکی به بهبود درمان عفونت ها کمک کنند.
سیده زهرا کرمی، بهشته طبرسی، فیروزه معینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش سبک زندگی با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه بر رعایت برنامه درمانی در افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. پرفشاری خون مهمترین عامل خطر بیماری های قلبی عروقی و مرگ محسوب میشود. کاربرد اپلیکیشن های آموزشی، در خودمراقبتی و کنترل فشارخون افراد مبتلا به پرفشاری خون نقش مهمی ایفا میکند.
روش کار. این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی است. حجم نمونه در دو گروه آزمون و کنترل 60 نفر درنظر گرفته شد. در گروه آزمون، آموزش با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه حداقل هفته ای سه بار و به مدت دو ماه انجام شد و نحوه به کارگیری، در طول دوره از طریق تماس تلفنی و شبکه های مجازی پیگیری گردید. در گروه کنترل آموزش های معمول مرکز بهداشتی درمانی ارائه شد. میزان رعایت برنامه درمانی بیماران توسط پرسشنامه پژوهشگر ساخته تبعیت از درمان، قبل و دو هفته بعد از پایان مداخله تکمیل گردید. داده های گردآوری شده در نرم افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.
یافته ها. در زمینه مقایسه رعایت برنامه درمانی بین دو گروه کنترل و آزمون بعد از مداخله آموزشی، میانگین نمره گروه کنترل، 337 با انحراف معیار 22 و میانگین نمره گروه آزمون، 441 با انحراف معیار 20 بود. پس از مداخله، اختلاف آماری معنادار بین میانگین نمرات دو گروه در فشارخون، رژیم غذایی، فعالیت بدنی، رژیم دارویی، الگوی مصرف داروها و سایر موارد تبعیت از برنامه درمانی وجود داشت (0/0001P≤)، که نشاندهنده تاثیر آموزش سبک زندگی با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه بر رعایت برنامه درمانی در افراد تحت مطالعه بود.
نتیجه گیری. به کارگیری نرم افزارهای آموزشی در بهبود و کنترل بهتر فشارخون بیماران مفید و سودمند است. پرستاران به عنوان یکی از مهمترین اعضای گروه مراقبت سلامت میتوانند از طریق مداخلات آموزشی تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی مددجویان داشته باشند.
اسماعیل محمدنژاد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. در این مقاله مروری، مقرون به صرفه بودن باتل ساکشن یکبار مصرف در ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
زمینه. عفونت های مرتبط با مراقبت های بهداشتی باعث بروز مرگ و ناخوشی در بیماران، به ویژه در بخش مراقبت ویژه میشوند. روشها و دستورالعمل های مختلفی برای کنترل این عفونت ها وجود دارد که بخشی از این دستورالعمل ها درباره ساکشن و تجهیزات آن است.
روش کار. جستجوی مقالات از طریق پایگاههای دادهای شامل Science Direct، PubMed، Cochrane، Medline، SID، Scopus، CINAHL، OVID، Iran Doc و Magiran با استفاده از کلیدواژه های ”ساکشن یک بار مصرف“، ”عفونت بیمارستانی“، ”مدیریت پسماند“ و معادل های انگلیسی آنها انجام شد. مقالاتی که در بازه زمانی 2000 تا 2022 میلادی منتشر شده بودند و با موضوع تحقیق ارتباط بیشتری داشتند، انتخاب شدند. معیارهای ورود مقالات شامل انتشار آنها در مجلات علمی معتبر، انتشار به زبان فارسی یا انگلیسی، و امکان دسترسی به متن کامل مقاله بودند. معیارهای خروج از مطالعه شامل چاپ مقاله در مجلات ضعیف و نامعتبر بود.
یافته ها. باتل ساکشن یکبار مصرف در پنج محور کنترل و پیشگیری عفونت بیمارستانی، مدیریت مصرف آب، سهولت در کاربرد، مدیریت پسماند، و بارمالی مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتیجه گیری. با توجه کمبود نیروی انسانی برای ضدعفونی باتل ساکشن های چندبار مصرف، هزینه محلول های ضدعفونی و استفاده نادرست در رقیق سازی آن، مدیریت پسماند فاضلاب های محلول های استفاده شده، و تخلیه ساکشن ها، برای کشور ایران، استفاده از باتل ساکشن یکبار مصرف نسبت به باتل ساکشن چندبار مصرف ارجح است.
محسن ضیایی، رقیه محمدتقی، رسول آذرآفرین، رضا عباس زاده، مهدی حیدری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه دو مد تطبیق کمکی و متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری بر برآیند جداسازی بیماران از تهویه مکانیکی پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری انجام شد.
زمینه. نوع مد مورد استفاده برای حمایت تنفسی بیماران پس از جراحی بای¬پس عروق کرونر از اهمیت زیادی برخوردار است. مد تهویه مورد استفاده علاوه بر جلوگیری از فشار بر برش استرنوتومی بیمار باید امکان جداسازی سریع وی از دستگاه را نیز فراهم کند تا از عوارض ناشی از تهویه طولانی¬مدت جلوگیری شود.
روش کار. در این مطالعه نیمه¬تجربی، 26 بیمار با مد تطبیق کمکی به عنوان گروه آزمون و 26 بیمار با مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری به عنوان گروه کنترل پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب¬وعروق شهید رجایی تهران تحت تهویه مکانیکی قرار گرفتند. زمان تهویه مکانیکی و زمان خارج کردن لوله تراشه، متغیرهای همودینامیک و گازهای خون شریانی بین دو گروه مقایسه شدند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی بررسی شدند.
یافته¬ها. از 52 بیمار مورد بررسی، 36 نفر (69/2 درصد) مرد و 16 نفر (30/8 درصد) زن بودند. میانگین زمان خارج کردن لوله تراشه در گروه تحت تهویه با مد تطبیق کمکی، 89/42 دقیقه با انحراف معیار 33/83 و در گروه مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری، 101/53 دقیقه با انحراف معیار 44/91 بود و تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه یافت نشد. میانگین مدت تهویه مکانیکی بیماران در گروه تهویه با مد تطبیق کمکی، 483/84 دقیقه با انحراف معیار 158/153 و در گروه مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری، 541/92 دقیقه با انحراف معیار 257/81 بود و تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه یافت نشد.
نتیجهگیری. استفاده از مد تطبیق کمکی برای تهویه مکانیکی پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری تاثیری در کاهش طول مدت تهویه مکانیکی و زمان خارج کردن لوله تراشه در مقایسه با مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری نداشت. لذا استفاده از مد تطبیق کمکی برای حمایت تنفسی بیماران تحت عمل جراحی بای¬پس عروق کرونر باید با توجه به شرایط بیمار و تخصص پرستاران در نظر گرفته شود.
پریسا بزرگزاد، مریم احسانی، محمدرضا زارعی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی پدیده ملاقات مجازی در بخش مراقبت ویژه در دوران همه¬گیری کووید-19 و جستجوی مزایا و موانع آن انجام شد.
زمینه. ملاقات حضوری بیماران بستری در بخش¬های مراقبت ویژه موجب کاهش اضطراب جدایی و استرس ناشی از بستری در بیمارستان می¬شود، احساس آسایش و امنیت را در بیماران افزایش می¬دهد و کلید مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور است، اما شیوع همه¬گیری کووید-۱۹ و محدودیت¬های وضع¬شده مربوط به آن، امکان استفاده از پتانسیل خانواده و ارایه مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور را منتفی ساخت. ملاقات مجازی به عنوان راهکاری برای برطرف کردن دوری خانواده از بیمار مطرح شده است.
روش کار. در این مطالعه مروری، جستجو در پایگاه¬های PubMed، Magiran، SID، Scopus، Web of Science، و Cochrane با کلیدواژه¬های Virtual visiting، Intensive care unit، Family- patient center care،video calls ، و Covid-19 و معادل فارسی آنها برای یافتن مقالات مربوط بدون محدودیت سال انتشار انجام شد. معیارهای ورود شامل انتشار مقاله به زبان فارسی یا انگلیسی و در دسترس بودن متن کامل مقاله بودند. در مجموع، ۴۵ مقاله یافت شد که بیشتر آنها بر ملاقات مجازی و ویزیت مجازی بیمار توسط پزشک متمرکز بودند. پس از حذف موارد غیرمرتبط و مواردی که امکان مطالعه متن کامل آنها میسر نبود، ۲۹ مقاله از نظر کیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند، و در نهایت، ۱۰ مقاله که از نظر موضوع و هدف با مطالعه حاضر مربوط بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته¬ها. در دوران همه¬گیری کووید-۱۹ ملاقات مجازی در بخش¬های مراقبت ویژه در بیشتر مراکز درمانی با استفاده از تلفن همراه و تبلت، و از طریق شبکه¬های اجتماعی و امکانات صوتی و تصویری تلفن همراه صورت می¬گرفت. در همه موارد، خانواده¬ها و تیم درمان از برقراری این ارتباط رضایت داشتند، اما آن را جایگزین ملاقات حضوری نمی¬دانستند، بلکه معتقد بودند این روش ارتباطی می¬تواند همراه با ملاقات¬های حضوری مزایای بیشتری داشته باشد. عدم برنامه-ریزی منظم و نظام¬مند، مشخص نبودن وظایف اعضای تیم درمان در زمینه برگزاری ملاقات مجازی، عدم دسترسی به اینترنت با سرعت مناسب، و پیچیدگی کار با گوشی¬های هوشمند برای برخی خانواده¬ها، از موانع این روش ملاقات بودند.
نتیجه¬گیری. ملاقات مجازی شکلی از حضور را برای خانوادهای که دور از عضو بیمار خانواده ماندهاند فراهم میکند که طی آن نه تنها یک نفر، بلکه همه اعضای خانواده میتوانند در کنار فرد بیمار باشند. اگرچه این روش تاثیری بر استرس و اضطراب خانواده و بیماران نداشت، اما توانست تجربه و احساس مثبتی از دوره بستری در بخش مراقبت ویژه برای آنها ایجاد کند و با درگیر کردن خانواده در روند درمان و دادن اطلاعات به آنان، راه را برای نیل به مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور بگشاید.
نسیم صدیقیان، الهام نومیری، علی قربانی، شادیه صادق شیخی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط کیفیت خواب و استرسدرکشده با افسردگی در زنان مبتلا به سکته قلبی حاد با نشانگان اضطراب بود.
زمینه. افسردگی اختلالی شایع با شیوع حدود ١٥ درصد است و امروزه علت اصلی ناتوانی در سراسر دنیا محسوب میشود، و رتبه چهارم را در میان ده علت اصلی بار جهانی بیماریها بهخود اختصاص میدهد، که با دورههای طولانیمدت، تنوع علایم، بالا بودن میزان عود و اختلالات جسمی و روانی زیادی همراه است.
روش کار. روش این پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعهآماری آن، زنان مبتلا به سکته حاد قلبی ساکن شهر تهران در سال ١٤٠١ بودند. تعداد ٧٠ نفر از کسانی که پس از تکمیل پرسشنامه اضطراب، نمره بالاتر از متوسط را بهدست آوردند، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامههای اضطراب، افسردگی، کیفیتخواب و استرس درکشده بودند.
یافته ها. بین کیفیت خواب و استرس درک شده منفی با افسردگی رابطه مثبت و معنادار، و بین استرس درکشده مثبت با افسردگی رابطه منفی و معنادار وجود داشت. همچنین، کیفیتخواب، استرس درک شده منفی، و استرس درک شده مثبت، به ترتیب به میزان 0/18، 0/20، و 0/08 توان پیشبینی افسردگی را دارند.
نتیجه گیری. با توجه به اینکه مشکلات خواب میتواند باعث پریشانی روانشناختی و کاهش تمرکز در افراد شود، لذا میتوان انتظار داشت افزایش مشکلات خواب انرژی فردی را کاهش دهد و با افزایش اضطراب، زمینه افزایش مشکلات روانشناختی همچون افسردگی را فراهم کند. بنابراین، میتوانانتظار داشت افرادی که دچار بیماری قلبی میشوند اغلب به علت خطر بیماری، سطح اضطراب زیادی را تحمل کنند که میتواند با افزایش مشکلات خواب همراه باشد، در نتیجه، منجر به ایجاد افسردگی در افراد گردد.
اکرم شریفی، فروزان رستمی، کامیان خزایی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل انجام شد.
زمینه. ویروس کرونا از زمان شیوع تاکنون نشان داده است که افراد مبتلا به بیماریهای زمینهای را بیش از افرادی که بدنی سالم دارند مغلوب خود میکند و آنها را در خطر مرگ قرار میدهد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری این پژوهش همه افراد مبتلا به کرونا با سابقه بیماری قلبی عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل در سالهای 1400 و 1401 بودند. نمونهگیری به شیوه هدفمند از بیماران بستری در بیمارستان بهصورت در دسترس انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس که در سال 1398 توسط علیپور و همکاران تدوین شد استفاده گردید. آموزش ذهن آگاهی بر اساس طرح آموزشی کابات -زین (2005) به روش گروهی در هشت جلسه دو ساعته به صورت هفتگی برای شرکتکنندگان در گروه آزمون اجرا شد.
یافتهها. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی به میزان 0/87 تاثیر دارد (0/001P≤). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری در متن تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر کاهش علایم روانی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی به میزان 0/83 تاثیر دارد (0/001P≤). همچنین، آموزش ذهن آگاهی بر کاهش علایم جسمی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی به میزان 0/79 تاثیر داشت (0/001P≤).
نتیجهگیری. تمرینات ذهن آگاهی میتواند افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینهای قلبی عروقی را قادر سازد تا قبل از پاسخدهی، اندکی مکث و تامل کنند، که این مکثها فرصتی را در اختیار آنان قرار میدهد تا از قضاوت در بسیاری از موقعیت های که میتواند منجر به خشم، ترس و اضطراب گردد، رهایی یابند. این امر شرایطی را فراهم خواهد کرد که بیماران حتی در وضعیت بد و حاد بیماری خود، بهاحتمال بیشتری بتوانند آرامش روانی خود را حفظ کنند و از این طریق علایم و نشانه های جسمی اضطراب را کاهش دهند.
محمد منتصری، فاطمه بهرام نژاد،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش آلبومین در نارسایی قلبی صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که سالانه افراد زیادی را در سراسر جهان درگیر می کند و مرگ و میر ناشی از آن حتی از بسیاری از سرطان ها بیشتر است. شناسایی عوامل خطر سنتی هر چند در پیشگیری اولیه کمک کننده بوده است، اما مرگ و میر ناشی از این بیماری هنوز در حال افزایش است. آلبومین سرم فراوان ترین پروتئین خون انسان و عامل اصلی حفظ فشار اسمزی است که تولید آن در افراد مبتلا به نارسایی قلبی به دلایل مختلف، از جمله ادم دیواره روده و احتقان کبدی کاهش مییابد. هایپوآلبومینمی یک یافته شایع در بیماران نارسایی قلبی است و در دهه اخیر مطالعات گستردهای در ارتباط با نقش آن به عنوان پیش بینی کننده شروع و پیش آگهی دهنده پیامد نارسایی قلبی انجام شده است. در سالهای اخیر مطالعات محدودی نیز درباره نقش درمانی آلبومین تزریقی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شده است.
روش کار. مرور روایتی حاضر در سال 1402 انجام شد. بدین منظور پایگاه های داده ای شامل Web of Science، Scopus، PubMed، MagIran، و SID با کلید واژه های آلبومین، هایپوآلبومینمی، هایپوپروتئینمی، نارسایی قلبی، نارسایی دیاستولیک ، نارسایی سیستولیک، بیماری های قلبی عروقی، و معادل انگلیسی آنها بدون محدودیت زمانی جست وجو شدند و در مجموع 30 مقاله وارد مطالعه شدند.
یافتهها. هایپوآلبومینمی یک یافته معمول در افراد مبتلا به نارسایی قلبی است و از جمله علل اصلی آن در نارسایی قلبی میتوان به ادم دیواره روده، احتقان کبدی، سیروز احتقانی، سوءتغذیه و التهاب اشاره کرد. با توجه به شواهد بالینی و تجربی، هایپوآلبومینمی با احتباس مایع و تشدید ادم ریوی در این بیماران در ارتباط است. هایپوآلبومینمی میتواند به طور مستقل شروع یک نارسایی قلبی جدید را پیش بینی کند و به عنوان یک عامل پیش آگهی دهنده پیامد نارسایی قلبی اندازه گیری شود. استفاده از آلبومین تزریقی یک مداخله معمول برای افراد مبتلا به نارسایی حاد قلبی و هایپوآلبومینمی است. با این وجود، هنوز شواهدی که به طور مستقیم فایده تزریق آلبومین در افراد مبتلا به نارسایی قلبی را نشان دهد وجود ندارد.
نتیجه گیری. آلبومین سرم میتواند به عنوان یک عامل خطر قابل تعدیل و یک عامل پیشآگهی دهنده در افراد مبتلا به نارسایی قلبی اندازه گیری شود، اما ضروری است که مصرف آن محدود به مواردی باشد که اثربخشی آن تایید شده است.
حانیه آقاخانی، زهرا بهپور، زهرا امیرسرداری، محمداسماعیل زنگنه فر، ملودی فراشی، هومن بخشنده ابکنار، پرهام صادقی پور، حجت مرتضائیان، ابوالفتح علیزاده دیز، بهادر بهارستانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مطالعه ارزیابی همگرایی پرستاران و پزشکان در محاسبه امتیاز ابزار ”مسیر هارت“ (HEART Pathway) و قدرت آن در پیشبینی رخدادهای قلبی عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه ماهه در افراد مبتلا به درد قفسه سینه مراجعه کننده به بخش اورژانس بود.
زمینه. ابزار ”مسیر هارت“ به عنوان ابزاری برای پیشبینی رخدادهای قلبی عروقی نامطلوب در افراد مبتلا به درد قفسه سینه، کمک به ترخیص زودهنگام بیماران کمخطر و کاهش بررسی های قلبی عروقی غیرضروری محسوب میشود.
روش کار. این مطالعه از نوع بررسی ابزارهای تشخیصی بود. تعداد ۹۷ بیمار مبتلا به درد حاد قفسه سینه که به بخش اورژانس مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب وعروق شهید رجائی تهران مراجعه کرده بودند توسط یک تیم متخصصان شامل یک پرستار اورژانس، یک دستیار تخصصی قلب و یک متخصص قلب به صورت جداگانه مورد ارزیابی برای تعیین طبقه بندی خطر قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده های حاصل از ارزیابی، قابلیت اطمینان ارزیابان و همچنین، رخدادهای قلبی عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه ماهه بررسی شد.
یافته ها.توافق های جفتی بین ارزیابان مطلوب و توافق کلی بین ارزیابان، عالی بود. ضریب همبستگی درون طبقاتی (ICC)، 0/84 (فاصله اطمینان بین 0/73 و 0/97 در سطح اطمینان 95 درصد) بود و نمره حاصل از این ابزار، قدرت پیشبینی قوی را برای رخدادهای قلبی عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه ماهه در افراد مبتلا به درد قفسه سینه نشان داد (سطح زیر منحنی راک برابر با 0/85). با حداقل امتیاز قابل قبول 4، حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری منفی به ترتیب، 87/5، 58/9، و 95/8 درصد بودند.
نتیجه گیری. ابزار ”مسیر هارت“ میتواند رخدادهای قلبی عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه ماهه را در افراد مبتلا به درد حاد غیر تروماتیک قفسه سینه پیشبینی کند. با توجه به توافق بالا میان پزشک متخصص، رزیدنت قلب، و پرستار اورژانس، پرستاران میتوانند از این ابزار استفاده کنند.
ناصر جوادی، محسن تقدسی، منصور دیانتی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل موثر بر اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب انجام شد.
زمینه. سبک زندگی از مفاهیم مهم در حوزه سلامت است. ارتباط سبک زندگی با بسیاری از بیماری ها در مطالعات مختلف گزارش شده است. بیماری ایسکمی قلب از مهمترین بیماری های مرتبط با سبک زندگی است که سبب مرگ و ناتوانی قابل توجه در جوامع مختلف میشود. شناخت عوامل موثر بر اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب میتواند مقدمهای برای کاهش عوارض ناشی از این بیماری باشد.
روش کار. این مرور تلفیقی یا یکپارچه با روش هفت مرحله ای دولند و همکاران (۲۰۲۱)، جستجو برای یافتن عوامل موثر بر اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب در جهان از ابتدای ژانویه ۲۰۱۳ تا ابتدای مارس ۲۰۲۴ میلادی انجام گرفت. کلیدواژه ها شامل سبک زندگی، اصلاح، تغییر، بیماری ایسکمی قلب، بیماری کرونر قلب، عوامل بازدارنده و عوامل تسهیل کننده بود که به صورت ترکیبی و به زبانهای فارسی و انگلیسی در پایگاه های داده شامل Magiran، Web of Sceince، Science Direct، Scopus، PubMed، و SID جستجو شد. در مجموع، تعداد ۲۷۵۳ مقاله به دست آمد که در نهایت، ۲۰ مقاله در این مطالعه انتخاب و بررسی شد.
یافته ها. بررسی مطالعات نشان داد که ۱۹ مقاله به زبان انگلیسی و یک مقاله به زبان فارسی است. تعداد افراد شرکت کننده در کل مطالعات منتخب ۷۳۸۸۰۹ بود. هشت مطالعه با روش کیفی، هشت مطالعه به صورت کمی مشاهدهای، و چهار مطالعه به صورت کمی از نوع کارآزمایی بالینی بود. همچنین، ۱۲ مطالعه در کشورهای اروپایی و هشت مطالعه در کشورهای آسیایی انجام شده بود. مضامین مقالات در قالب عوامل جمعیت شناختی یا دموگرافیک، اجتماعی- اقتصادی، سیاسی- سازمانی، روانی- یادگیری، و فردی- اعتقادی به دست آمد.
نتیجه گیری. اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب فرآیندی پیچیده و چندبعدی است. حمایت همه جانبه از این بیماران برای اصلاح سبک زندگی ضروری است. شناخت این عوامل مقدمهای برای ارتقای برنامههای مراقبت از افراد مبتلا به بیماری ایسکمیک قلبی است.
سروش گلستانیفر، زهرا دشتبزرگی، پرویز عسگری، علیرضا حیدری،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر زوجدرمانی هیجانمحور بر کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روانشناختی مبتلایان به بیماری قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. مبتلایان به بیماری قلبیعروقی با مشکلهای فراوانی در زندگی زناشویی و سلامت روانشناختی مواجه هستند و استفاده از روشهای زوج درمانی برای بهبود آنان ضروری است.
روش کار. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه مطالعه حاضر مبتلایان به بیماری قلبیعروقی (شامل بیماریهای پرفشاری خون، سندرم کرونری حاد، انفارکتوس میوکارد، آنژین صدری و پریکاردیت فشارنده) مراجعهکننده به بیمارستان رازی شهر اهواز در سال 1402 بودند. حجم نمونه برای هر گروه 13 زوج در نظر گرفته شد که این زوجین پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمون 8 جلسه 90 دقیقهای (دو جلسه در هفته) تحت زوج درمانی هیجانمحور قرار گرفت و در این مدت، گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با مقیاسهای کیفیت زندگی زناشویی (ژانگ و همکاران، 2013)، پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006) و سلامت روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380) جمعآوری و با آزمون کایاسکوئر، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند.
یافتهها. طبق نتایج، گروههای آزمون و کنترل از نظر سن، تحصیلات، مدت بیماری و نوع بیماری نمونه ها تفاوت معنیداری نداشتند. همچنین، گروهها در مرحله پیشآزمون از نظر میانگین کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روانشناختی تفاوت معنیداری نداشتند، اما در مرحله پسآزمون، از نظر میانگین هر سه متغیر کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روانشناختی تفاوت معنیدار آماری داشتند (0/0001P≤). به عبارت دیگر، روش زوج درمانی هیجانمحور باعث افزایش کیفیت زندگی زناشویی (0/0001P≤، 125/366F=)، کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان (0/0001P≤، 206/601F=) و بهبود سلامت روانشناختی (0/0001P≤، 175/052F=) در مبتلایان به بیماری قلبیعروقی شد.
نتیجهگیری. نتایج این مطالعه حاکی از تاثیر زوج درمانی هیجانمحور بر افزایش کیفیت زندگی زناشویی، کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و بهبود سلامت روانشناختی مبتلایان به بیماری قلبیعروقی بود. بنابراین، مشاوران و درمانگران میتوانند از روش زوج درمانی هیجانمحور در کنار سایر روشهای درمانی موثر برای بهبود متغیرهای مرتبط با زندگی زناشویی و سلامت روانشناختی بهره ببرند.
سمیه تاج الدینی، فتیحه کرمان ساروی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر تله نرسینگ در مراقبت از بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام شد.
زمینه. نارسـایی قلـب یکـی از شـایعتریـن بیمـاریهـای قلبـی عروقـی اسـت کـه بـه عنـوان یـک اختلـال پیشـرونده و ناتـوانکننـده به شمار میرود. شـیوع ایـن بیمـاری بـه دلیـل افزایـش سـن جوامـع، پیشـرفت های اخیـر در درمـان انفارکتـوس میـوکارد و بیماریهـای مـادرزادی قلب، و کاهـش مرگ ومیر رو بـه افزایـش اسـت. در ایران تقریبا یک درصد افراد با سن بیشتر از 40 سال مبتلا به نارسایی قلب هستند. شیوع این بیماری با گذشت هر دهه از عمر، دو برابر میشود و به حدود 10 درصد در افراد بالای 70 سال میرسد. مطالعات نشان میدهند که برنامه های تخصصی مدیریت بیماری برای نارسایی مزمن قلبی میتواند بقای بیماران و کیفیت زندگی آنان را بهبود بخشد و نیاز به مراقبت های سلامتی را کاهش دهد. تلــه نرســینگ یکــی از مدل هــای موجــود اســت.
روش کار. مطالعه مروری حاضر به صورت مرور روایتی و با جستجوی مقالات با استفاده از کلیدواژه های مراقبت، نارسایی قلبی مزمن، پرستار، تله نرسینگ و کلمات انگلیسی معادل آنها شامل Chronic heart failure، Telenursing، Nurse، و Care در پایگاه های داده ای انگلیسی شامل Web of Science، PubMed، Google Scholar، و Scopus و پایگاه های داده ای فارسی شامل SID، و Magiran انجام گرفت و پس از بررسی عنوان و چکیده مقالات یافت شده با استفاده از ابزار (JBI) Joanna Briggs Institute توسط پژوهشگران، 10 مقاله در این مطالعه وارد شدند.
یافته ها. نتایج این مطالعه نشان داد که تله نرسینگ موجب کاهش بستری ناشی از نارسایی قلبی، کاهش موارد مرگ و بهبود کیفیت زندگی، بهبود آموزش و پیگیری پس از ترخیص در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی میشود. همچنین، تله نرسینگ موجب بهبود پیامدهای بیماری و کاهش هزینه های سلامت می گردد.
نتیجه گیری. با توجه به افزایش شیوع نارسایی قلبی در چندسال آینده و افزایش تقاضا برای مراقبت و چالش های ناشی از آن، توجه به تله نرسینگ به سیاستگذاران و تصمیم گیران عرصه سلامت توصیه میشود.
سمانه نیک چهره، منا علینژاد نائینی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مقاله مروری معرفی پدیده مجرای شریانی باز (PDA)، آسیبشناسی و اقدامات درمانی مراقبتی مربوط به آن برای پرستاران بخش مراقبت ویژه نوزادان است.
زمینه. مجرای شریانی باز یکی از بیماری های تکاملی قلب است. مجرای شریانی مسیری است که در دوران جنینی شریان ریوی چپ را به آئورت نزولی ارتباط میدهد. این مجرا در نوزادان طی چند دقیقه تا چند روز پس از تولد بسته میشود. گذار از زندگی داخل رحمی به زندگی خارج رحمی نیازمند تغییرات بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و آناتومی هماهنگ و پیچیدهای است که برای نوزادان نارس و دارای بیماری های بدو تولد در بازه زمانی طولانی تری رخ میدهد. ارزیابی و مداخله سریع و به موقع تیم مراقبتی درمانی میتواند به گذار از این دوره مهم زندگی کمک نماید. آشنایی پرستاران مراقبت ویژه نوزادان با این پدیده میتواند کمک شایانی به مراقبت مفید از نوزادان با پدیده مجرای شریانی باز نماید.
روش کار. این مطالعه مروری با جستجوی نظام مند و متمرکز مقالات و متون چاپ شده در بازه زمانی سالهای 2008 تا 2024 میلادی در پایگاه های دادهای و موتورهای جستجو شامل PubMed، Scopus، Google Scholar، و Web of Science با استفاده از کلیدواژه های Patent ductus arteriosus، Infant، Neonatal intensive care unit، Nursing care، و Treatment و معادل فارسی آنها شامل مجرای شریانی باز، نوزاد، بخش مراقبتهای ویژه نوزادان، مراقبت پرستاری، و درمان صورت گرفت.
یافته ها. تعداد 12 مقاله و یک کتاب مورد استفاده قرار گرفت و یافته ها در قالب تعریف و پاتوفیزیولوژی مجرای شریانی باز، تشخیص ها، گزینه های درمانی، و مراقبت های پرستاری معرفی شدند.
نتیجه گیری: گذار جنین از رحم به زندگی خارج رحمی یکی از سازگاری های پویا و حیاتی در زندگی نوزادان، به ویژه نوزادان نارس است. با پایش جامع و ارزیابی بالینی ماهرانه میتوان پدیده مجرای شریانی باز در نوزادان را بهتر مدیریت کرد.
نیلوفر احمدی، مسعود رضایی، محمدرضا زارعی، شیما حقانی، فاطمه رشیدی، محمد عباسی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تبیین پروتکل مطالعه ای برای تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر بر کیفیت زندگی و تبعیت دارویی
در افراد مبتلا به نارسایی قلبی دارای دفیبریلاتور قابل کاشت انجام شد.
زمینه. یکی از عوارض شایع نارسایی قلبی مرگ ناگهانی قلبی ناشی از دیسریتمیها است. دفیبریلاتور قابل کاشت به عنوان درمانی موثر برای این مشکل شناخته میشود که با تشخیص ریتمهای خطرناک و اعمال شوک الکتریکی، ریتم قلب را به ریتم سینوسی طبیعی باز میگرداند. با وجود تاثیرات نجاتبخش این دستگاه، شوکهای ناشی از آن ممکن است تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. همچنین، عدم تبعیت دارویی همچنان یک چالش عمده است که منجر به شکست درمان، افزایش عوارض و هزینههای بالای مراقبتهای سلامتی میشود.
پرستاران با اجرای مدلهای آموزشی متنوع و راهبردهای بهداشتی میتوانند آگاهی، نگرش و رفتارهای سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار دهند.
مدل ارتقای سلامت پندر مدلی است که با استفاده از تجربیات، احساسات، ادراکات و رفتارهای افراد، بهبود نتایج سلامت را هدف قرار میدهد.
روشها. گزارش حاضر پروتکل مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی در انستیتو قلب و عروق شهید رجایی تهران است. بیماران مبتلا به نارسایی قلبی که تحت تعبیه دفیبریلاتور قابل کاشت قرار میگیرند، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده خواهند شد.
هر دو گروه فرم رضایتنامه کتبی، فرم اطلاعات دموگرافیک ، پرسشنامه ”کیفیت زندگی بیماران قلبی مینهسوتا“ (MLHFQ) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (MMAS-8) را تکمیل خواهند کرد. اعضای گروه مداخله علاوه بر برنامه آموزشی استاندارد ارائهشده هنگام ترخیص (پمفلت و آموزش توسط پرستار)، در یک جلسه حضوری ۴۵ دقیقهای در زمان ترخیص شرکت خواهند کرد. این جلسه شامل توضیح درباره تعداد و محتوای جلسات آموزشی و اهمیت حضور مداوم خواهد بود. سپس، پنج جلسه آموزشی ۳۰ دقیقهای به صورت مجازی و دو بار در هفته بر اساس الگوی ارتقای سلامت پندر برگزار خواهد شد. همچنین، پیگیری تلفنی هفتگی به مدت یک ماه جهت نظارت بر پایبندی به توصیهها و حل مشکلات احتمالی انجام میشود. گروه کنترل تنها برنامه آموزشی استاندارد بیمارستان را در زمان ترخیص دریافت خواهد کرد. در پایان مطالعه، پرسشنامه های کیفیت زندگی و تبعیت دارویی دوباره توسط هر دو گروه تکمیل خواهند شد.