سحر عوض پور، امین امینی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این تحقیق با هدف مقایسه تأثیر دو نوع تمرین تناوبی خیلی شدید (HIIT) بر مقادیر پلاسمایی آدیپونکتین، لپتین و فشارخون پرستاران دارای اضافه وزن انجام شد.
زمینه. بیماری قلبی عروقی به عنوان یک وضعیت جسمی مزمن و ناتوان کننده، یکی از شایعترین علت های مرگ در جهان است و میتواند سطح سلامتی افراد به ویژه پرستاران را که در معرض انواع بیماری ها هستند تحت تأثیر قرار دهد. لازم است متغیرهای مرتبط با سطح سلامتی در این این افراد شناسایی شوند.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 27 پرستار (با میانگین سنی 25/81 سال با انحراف معیار 0/6، میانگین قد 158/01 سانتیمتر با انحراف معیار 7/6، و میانگین وزن 69/41 کیلوگرم با انحراف معیار 0/25) به طور داوطلبانه وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 9 نفری تحت عنوان های گروه تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 1 (هشت ثانیه دوی سریع و دوازده ثانیه بازیافت فعال)، گروه تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 2 (آزمون رفت وبرگشت 40 متر با حداکثر سرعت)، و گروه کنترل قرار گرفتند. تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 1 به مدت چهار هفته، هفته ای سه جلسه، هر جلسه 6 تا 9 دقیقه با بیشتر از 90 درصد ضربان قلبی بیشینه اجرا شد. تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 2 به مدت چهار هفته، هفته ای سه جلسه با بیش از 90 درصد ضربان قلبی بیشینه اجرا شد. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی وابسته و ANCOVA در SPSS انجام شد.
یافته ها. تحلیل داده ها نشان داد اجرای تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 1 و نوع 2، تأثیر معناداری بر کاهش مقادیر لپتین پلاسما، فشارخون سیستولی و دیاستولی و افزایش غلظت آدیپونکتین پلاسما در پرستاران دارد. هر دو روش تمرینی باعث بهبود شاخص های سلامتی (آدیپونکتین، لپتین و فشار خون سیستولی و دیاستولی) میشوند، اما تمرین تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 1 در مقایسه با نوع 2، باعث کنترل و تنظیم بهتر این شاخص ها شد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد تمرین تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 1 نسبت به تمرین تمرین تناوبی خیلی شدید نوع 2 روش بهتری برای بهبود سطوح آدیپونکتین، لپتین، فشار خون سیستولی و دیاستولی در پرستاران است.
محمد جوادی نژاد، فاطمه بهرام نژاد، حسین نوید، سیده فاطمه غیاثی، الهام نواب،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه مروری حاضر با هدف بررسی تداخلات غذایی و رژیم حاوی ویتامین k در بیماران مصرف کننده وارفارین از دیدگاه مراقبتی انجام شد.
زمینه. وارفارین یکی از پرکاربردترین داروهای ضد انعقاد خوراکی است. یکی از نگرانیهای معمول در مصرف وارفارین، تداخلات غذایی آن است که به طور عمده به علت ویتامین k رخ میدهد. پرستار به عنوان اولین فرد حرفهای در مسیر درمانی مراقبتی و مسئول اصلی آموزش به بیمار میتواند نقش مهمی در کاهش این تداخلات غذایی که چالشی برای بیماران است داشته باشد.
روش کار: مطالعه مروری حاضر در سال 1400-1399 با جستوجوی کتابخانهای و جستوجو در پایگاههای اطلاعاتی PubMed ،Chochrane Library ،Web of Science ،Scopus ،Up-to-date ،OVID ،CINAHL ، Magiran و SID با کلیدواژهای فارسی وارفارین، تداخلات غذایی، رژیم ویتامین K، آموزش به بیمار، و پرستار، و معادل انگلیسی آنها برای یافتن مقالاتی که در بازه زمانی 1999 تا 2021 منتشر شده بودند انجام شد. از مجموع 30 مقاله یافتشده، پس از بررسی براساس معیارهای ورود و کیفیت مطالعات، 8 مقاله وارد مرور متون شد.
یافته ها. مقدار دریافت ویتامین K در رژیم غذایی باید ثابت نگه داشته شود. این میزان، 90 تا120 میکروگرم در روز است. بیماران باید در مورد ویتامین K و مواد غذایی مختلف و مکملها به طور مناسب و پیوسته آموزش ببینند. در این زمینه، نقش پرستار به عنوان یکی از ارکان آموزش به بیمار بسیار مهم و اساسی است.
نتیجه گیری. با توجه به نقش پرستار در آموزش به این بیماران توصیه میشود این آموزش در مورد تداخلات غذایی با استفاده از منابع معتبر و روزآمد جهانی باشد که با روشهایی مثل تهیه راهنمای بالینی، ساخت فیلم و طراحی اپلیکیشن و گنجاندن جداول میزان ویتامین K موجود در مواد غذایی امکانپذیر است.
سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سودارگر، پریسا پیوندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و رفتارهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. پیامدهای نارسایی قلبی ایجادکننده مشکلاتی در زمینه کیفیت خواب و سبک زندگی افراد است که بر سیر بیماری تاثیر می گذارد. شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، از مداخله های موثر بر این دو هستند.
روش کار. پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و دارای گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. تعداد ۴۵ نفر از افراد مبتلا به نارسایی قلبی به صورت هدفمند انتخاب و سپس با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. مداخله های شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروههای آزمون انجام شد. دادهها در سه مرحله با استفاده از شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ بویس و همکاران (۱۹۸۹) و پرسشنامه سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت واکر و همکاران (۱۹۸۷) جمع آوری شد. تحلیل داده ها در نرمافزار SPSS نسخه 25 با تحلیل کوواریانس انجام شد.
یافتهها. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در پس آزمون و پیگیری (181/224=F و 0/0001≥P)، (62/315=F و 0/0001≥P) در مقایسه با گروه کنترل، بر کیفیت خواب و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در مبتلایان به نارسایی قلبی موثر بودند. با وجود تاثیر هر دو مداخله، برتری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (0/0001≥P) بر سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله در تاثیر کیفیت خواب در آزمون تعقیبی مشخص شد.
نتیجهگیری. با توجه به نتایج، در مراکز درمانی میتوان هر دو مداخله، به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، را به عنوان مداخله هایی موثر بر کیفیت خواب و رفتارهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت همراه با درمان های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی به کار گرفت.
سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفهای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار میشود و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقاء میدهد. ارائه مداخلات درمانی روانشناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه 18 گویه ای بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویهای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفهای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفهای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروهها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روانشناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروههایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه به نظر میرسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمیکنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهشهای بیشتری است.
زهرا دشت بزرگی، خدیجه مقدم، فاطمه مقدم،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
مقدمه. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی در شهر کرج بود.
زمینه. در طول دوره پاندمی کووید-19، افراد مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی مشکلات متعددی را در زمینه سلامت روانشناختی تجربه کرده اند که از آن جمله میتوان به اضطراب اشاره کرد. یکی از رویکردهای موثر برای مدیریت اضطراب، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس است که ممکن است بتواند سلامت روانشناختی را افزایش دهد.
روش کار. مطالعه حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه زنان مبتلا به بیماری قلبی عروقی شهر کرج در پاییز سال 1400 بود. تعداد 30 نفر از افراد جامعه مورد نظر به صورت در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره) در نرم افزار SPSS نسخه 19 استفاده شد.
یافته ها. نتایج، نشان دهنده تاثیر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در زنان مبتلا به بیماری قلبی عروقی بود (0/0001≥P) و مداخله مورد نظر، 43 درصد واریانس بهزیستی روانشناختی و 24 درصد اضطراب کرونا در مرحله پس آزمون را تبیین کرد.
نتیجه گیری. با توجه به تاثیر درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی، پیشنهاد میشود این روش درمانی در درمانگاه های روانشناسی و مراکز بهداشتی درمانی برای کمک به بهبود سلامت روان به کار برده شود.
مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور، حمید آتش پور، معصومه صادقی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی بر سرمایه عاطفی و افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونری از زمره بیماریهای قلبی است که میتواند زوجها را با مشکلاتی مواجه سازد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه تجربی دارای پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرنری همراه با همسران خود در سال 1400 بودند، که از میان آنها 64 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 زوج) گمارده شدند. پرسشنامه سرمایه عاطفی گلپرور و ”سیاهه افسردگی بک“ برای سنجش متغیرهای وابسته در دو مرحله استفاده شد. سه گروه درمانی، هر یک طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد. داده ها با تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS بررسی شدند.
یافته ها. بر اساس نتایج، در مورد متغیر سرمایه عاطفی، بین مداخلات زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل (0/001≥P) و بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر با روایت درمانی زوجی و طرحواره درمانی زوجی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001≥P). در مورد متغیر افسردگی، بین مداخلات زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل و بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و طرحواره درمانی زوجی با روایتدرمانی زوجی تفاوت معناداری به دست آمد (0/05≥P).
نتیجه گیری. بر اساس نتایج، به ترتیب، زوجدرمانی رفتاری یکپارچه نگر، طرحواره درمانی زوجی، و روایت درمانی زوجی در افزایش سرمایه عاطفی و کاهش افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها تاثیر دارند. پیشنهاد میشود در مراکز درمانی قلب و عروق، این سه درمان برای این بیماران و همسران آنها استفاده شوند.
حمیدرضا قاضی زاده، معصومه ذاکری مقدم،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مروری بر اختلالات و عوارض قلبی عروقی ناشی از بیماری کووید-19 انجام شد.
زمینه. بیماری کرونا ویروس (کووید-19) نوعی بیماری ویروسی است که توسط ویروس سارس-کووید-2 ایجاد میشود. این ویروس اولین بار در ووهان چین کشف شد و با توجه به شیوع گسترده آن، به عنوان یک بیماری با همه گیری جهانی اعلام شد. تا کنون حدود 500 میلیون مبتلا و 6 میلیون مورد فوت در اثر این بیماری در سراسر جهان ثبت شده است. سارس-کووید-2 به طور عمده سبب بروز بیمایهای تنفسی میشود و تب، سرفه، تنگی نفس، درد عضلانی، خستگی، و اسهال از علایم شایع آن هستند. کووید-19 سبب بروز اختلالات قلبی عروقی نیز میشود که با توجه به اهمیت تاثیر این اختلالات بر سلامت افراد جامعه، در این مقاله مطالعات و پژوهشهای انجام شده در این زمینه مورد بررسی قرار گرفتند.
روش کار. مطالعه مروری حاضر از طریق جستجو در پایگاههای دادهای Web of Science، Scopus، PubMed و Google Scholar با کلید واژه های Covid-19، Coronavirus، Cardiovascular Complication و همچنین، بدون محدودیت زمانی انجام شد. از مجموع 84 مقاله مروری، 33 مقاله که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند و وارد مطالعه شدند.
یافته ها. بررسیها نشان داد بیماری کووید-19 میتواند سبب بروز عوارض قلبی عروقی مانند آریتمی های قلبی، سندرم کرونری حاد، آسیب حاد میوکارد، میوکاردیت و نارسایی قلبی شود.
نتیجه گیری. با توجه به همه گیری بیماری کووید-19 و شیوع بالای موارد ابتلا در سراسر جهان، آشنایی با اختلالات قلبی عروقی ناشی از این بیماری و نحوه درمان و مدیریت این اختلالات دارای اهمیت است.
میترا حسنهزاده کیانی، زهرا دشتبزرگی، مرجان علیزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی دارای مشکلاتی در زمینه بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت هستند و از روشهای احتمالا موثر در بهبود ویژگیهای مذکور میتوان به آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت اشاره کرد.
روش کار. مطالعه حاضر نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی مراجعهکننده به بیمارستان گلستان شهر اهواز در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروههای مداخله، 8 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش مثبتنگری یا آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با فرم اطلاعات جمعیتشناختی، فرم کوتاه سیاهه اضطراب سلامت، و پرسشنامه تجدیدنظرشده بهزیستی روانشناختی گردآوری و با آزمونهای کایدو، تحلیل واریانس تکمتغیری، تحلیل کوواریانس چندمتغیری، و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. گروههای مداخله و کنترل از نظر جنسیت، سطح تحصیلات، سن و مدت ابتلاء به بیماریهای قلبیعروقی تفاوت معنیداری نداشتند. همچنین، هر دو روش آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی شدند (0/0001≥P)، اما بین روشهای مداخله در هیچیک از متغیرهای بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری. نتایج حاکی از تاثیر هر دو روش آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت و عدم تفاوت معنیدار بین آنها در افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از هر دو روش برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
شهره کلاگری، مهدی زاهدی، عاصمه ایزدپناه، باقر پهلوان زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر بقای افراد مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گلستان در یک دوره 5 ساله (1397-1392) انجام شد.
زمینه. ثبت داده های بیماران بهبود یافته یا فوت شده از زمان پذیرش و بستری در بخش مراقبت ویژه اطلاعات درستی را در اختیار محققان قرار میدهد تا با شناخت عوامل موثر بر بقا بتوانند بر دستورالعمل های پیشگیری و درمان تمرکز بیشتری کنند.
روش کار. مطالعه حاضر از نوع کوهورت گذشته نگر بود که در آن، داده های پرونده 277 فرد با تشخیص انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی در طی دوره 5 ساله (1397-1392) بررسی شد. روش نمونه گیری به صورت سرشماری و معیارهای ورود شامل تشخیص انفارکتوس حاد میوکارد بر اساس گزارش متخصص قلب، سابقه بیماری، و وجود علائم در نوار الکتروکاردیوگرام و آزمایشات آنزیمی قلب بود. ابزار گردآوری داده ها چکلیست حاوی اطلاعات بالینی، پارامترهای آزمایشگاهی، و اطلاعات جمعیت شناختی بود. پس از وارد کردن داده ها در نرمافزار SPSS-16، از آمار توصیفی و استنباطی برای بررسی داده ها استفاده شد.
یافته ها. بر اساس یافته ها، 67/5 درصد نمونهها (187 نفر) مرد بودند. میانگین سن افراد فوت شده بیشتر از افراد بهبودیافته بود، و این تفاوت، از نظر آماری معنی دار بود (0/002=P). میانگین میزان کلسترول (0/015=P) و قند خون (0/033=P) افراد فوتشده به طور معنی داری بیشتر از افراد بهبود یافته بود. همچنین، میانگین میزان هموگلوبین (0/002=P) و گلبول قرمز (0/047=P) در افراد بهبود یافته و فوت شده تفاوت معنی دار آماری را نشان داد. افرادی که مواد مخدر، سیگار و قلیان مصرف نمیکردند و همچنین بیماری زمینه ای نداشتند، احتمال بقای بیشتری در مقایسه با افرادی که دارای سابقه اعتیاد و بیماری زمینهای بودند، داشتند (0/029=P و 0/04=P). همچنین، نمودار بقا نشان داد که 50 درصد بیماران حداقل تا روز 11 بستری زنده بودند (میانه زمان بقا، 11 روز).
نتیجه گیری: شناخت عوامل موثر بر میزان بقای بیماران پس از انفارکتوس حاد میوکارد میتواند محور برنامه های پیشگیری و غربالگری گروه های پرخطر افراد مبتلا به انفارکتوس حاد قلبی قرار گیرد؛ بر همین اساس، افزایش بقای افراد مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد نیاز به اقدام همه جانبه تصمیم گیرندگان حوزه سلامت در سطوح پیشگیری دارد.
فاطمه نعمتی، امیر طباطبایی، زهرا صالحی، اسماعیل محمدنژاد،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مقاله، مرور مطالعاتی است که به بررسی تاثیر آموزش احیای قلبی ریوی مغزی (CPCR) بر دانش و عملکرد پرستاران پرداخته اند.
زمینه. آموزش احیای قلبی ریوی پایه میتواند منجر به افزایش میزان بقا و کاهش آسیبهای مغزی شود.
روش کار. جستجوی مقالات در پایگاههای دادهای شاملScience Direct ،PubMed ،Cochrane ،Medline ،SID ،Scopus ، CINAHL،OVID، Iran Doc وMagiran با جستجوی کلیدواژههای پرستار، احیای قلبی-ریوی، آموزش و معادلهای انگلیسی آنها انجام شد. مقالات تحقیقی به زبان فارسی و انگلیسی که بین سال 2010 تا 2022 بر موضوع تاثیر آموزش بر احیای قلبی ریوی در پرستاران تمرکز داشتند، برای بررسی انتخاب شدند. در مجموع، 46 مقاله در جستجوی ابتدایی یافت شد که با بررسی عنوان و چکیده و در برخی موارد، پس از مطالعه متن کامل مقالات، 9 مقاله که از نظر موضوع با هدف پژوهشی این مطالعه همخوانی داشتند انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها. آموزش احیای قلبیریوی به دو صورت حضوری و مجازی میتواند بر دانش و عملکرد پرستاران موثر باشد و در تمامی مطالعات مورد بررسی، بین نمرات قبل و بعد از آموزش ارتباط معنیداری وجود داشته است. اجرای این آموزشها باید برای پرستاران به طور پیوسته، هر شش ماه یک بار تکرار شود..
نتیجهگیری. آموزش اصولی میتواند منجر به افزایش آگاهی پرستاران در زمینه احیای قلبیریوی پایه و پیشرفته شود. بر این اساس، برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی منظم به صورت نظری و عملی توصیه میشود.
گلریز محمدی، احمد کربلایی محمدمیگونی، سعید ملیحی الذاکرینی، مریم کلهرنیا گلکار،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر طرحواره درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی انجام شد.
زمینه. با توجه به اینکه سبک زندگی ناسالم یکی از تعیینکنندههای اصلی بروز زودهنگام بیماری عروق کرونر در بزرگسالی و مرگ ناشی از آن است، لزوم ارائه مداخلات درمانی به این دسته از بیماران ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش تجربی (پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل، و پیگیری) بر روی نمونه ای از زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر در شهر تهران در سالهای 1398 و 1399 انجام شد. تعداد 45 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. گروههای آزمون و کنترل طی مراحل پیشآزمون، پسآزمون، و پیگیری یک ماهه، با پرسشنامه سبک زندگی لالی، عابدی، و باقر کجباف (1391) مورد سنجش قرار گرفتند. تعداد 8 جلسه طرحوارهدرمانی گروهی و 8 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی (هر یک، هفتهای دو جلسه، به مدت 4 هفته) در گروههای آزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند.
یافتهها. هر دو مداخله بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر موثر بودند (0/0001P≤)، اما، رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی نسبت به طرحواره درمانی گروهی تاثیر بیشتری بر ارتقای سبک زندگی در زنان مبتلا به بیماری عوق کرونر قلبی داشت (0/0001P≤).
نتیجهگیری. آموزش استفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به عنوان یک روش مداخلهای مؤثر در بهبود سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر توصیه میشود.
ناهید رامک، کیانا قاسم نژاد، الهه قاسم پور، زینب صادق خانی، اسحاق سام خانیان، فرشید بی باک، علیرضا سنگانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روان درمانی تحلیلی کارکردی بر تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد انجام شد.
زمینه. شدت بیماریهای قلبی عروقی تا حدودی تحت تاثیر عملکرد شناختی و رفتاری افراد مبتلا به بیماری انفارکتوس حاد میوکارد قرار دارد. بنابراین، با درمان های موثر و نوین در این زمینه میتوان نتایج موثری ایجاد کرد.
روش کار. در این پژوهش نیمه تجربی پیشآزمون- پسآزمون با پیگیری و گروه کنترل، جامعه آماری، زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بیمارستان تخصصی قلب سیدالشهدا در شهر ارومیه در سال 1400 بودند که تعداد 30 نفر از آنها بر اساس ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی ورود ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. بسته روان درمانی تحلیلی کارکردی تسای و همکاران (2010) در 10 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمون اجرا شد. قبل از اجرای جلسات و پس از آن، از اعضای گروه های آزمون و کنترل، پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه تبعیت درمانی سید فاطمی و همکاران (1397) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی ولن و همکاران (2013) گرفته شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شدند.
یافته ها. بر اساس نتایج این پژوهش، تفاوت آماری معنی دار بین میانگین نمرات تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران گروه آزمون و کنترل در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری وجود داشت. روان درمانی تحلیلی کارکردی بر بهبود رفتارهای خودمراقبتی (اندازه اثر 0/912) در مقایسه با بهبود تبعیت درمانی (اندازه اثر 0/897) در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد اثر بیشتری دارد (0/0001P≤).
نتیجه گیری. این نتایج بر عملکرد روش روان درمانی تحلیلی کارکردی در حوزه های شناختی و رفتاری در درمان افراد مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد تاکید دارد.
الهام ایرانی، سعید موسوی پور، مرضیه السادات سجادی نژاد،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر افسردگی، اضطراب، و استرس افراد با بیماری قلبی عروقی پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد
زمینه. عمل جراحی بایپس عروق کرونر مانند سایر اعمال جراحی برای بیماران تنشزا است و افسردگی، اضطراب و استرس از جمله اختلالات شایع و مهم در این بیماران محسوب میشود. یکی از رویکردهای رواندرمانی موثر برای کاهش عوامل روانشناختی منفی و جلوگیری از عود مجدد بیماری، رفتاردرمانی شناختی است.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، افراد با بیماری قلبی عروقی پس از عمل جراحی بایپس عروق کرونر در بیمارستان منتخب آجا تهران در سال 1400 بود که بر اساس نمونهگیری در دسترس تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) پاسخ دادند. افراد گروه آزمون تحت 15جلسه رواندرمانی قرار گرفتند. دو گروه آزمون و کنترل در متغیرهای سن، تحصیلات، مدت بستری، و بیماری مزمن دیگر همگن بودند. از تحلیل کوواریانس تک متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس دو گروه نشان داد که پس از کنترل اثر پیشآزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پسآزمون دو گروه در متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس وجود دارد؛ و پس از مداخله، نمرات افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری دارد.
نتیجهگیری: علاوه بر مداخلات پزشکی، از رفتاردرمانی شناختی میتوان برای افراد با بیماری قلبی عروقی بعد از عمل جراحی بایپس عروق کرونر، برای کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و جلوگیری از عود مجدد بیماری استفاده کرد.
امیر طباطبایی، اسمعیل محمدنژاد،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مقاله، مرور مطالعاتی است که به بررسی تاثیر برنامه خودمراقبتی خانواده محور بر فعالیت بیماران قلبی بعد از ترخیص از بیمارستان پرداخته اند.
زمینه. پایبندی به رژیم دارویی، غذایی و فعالیت جسمی در افراد با بیماری قلبی در پیشگیری از بستری مجدد، استقلال در انجام کارهای معمول روزانه، و کاهش عوارض بیماری تاثیر قابل توجهی دارد.
روش کار. جستجوی مقالات در پایگاه های داده ای شاملScience Direct ،PubMed ،Cochrane ،Medline ،SID ،Scopus ، CINAHL،OVID ،Iran Doc وMagiran با جستجوی کلیدواژه های بیماری قلبی، پایبندی به درمان، برنامه خودمراقبتی خانواده محور، و معادل های انگلیسی آنها انجام شد. مقالات تحقیقی به زبان فارسی و انگلیسی که بر موضوع برنامه خودمراقبتی خانواده محور بر فعالیت بیماران قلبی پس از ترخیص تمرکز داشتند، برای بررسی انتخاب شدند. در مجموع، 98 مقاله در جستجوی ابتدایی یافت شد که با بررسی عنوان و چکیده و در برخی موارد، پس از مطالعه متن کامل مقالات، 6 مورد آن که مطابق با هدف پژوهشی این مطالعه بود، انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. برنامه خودمراقبتی خانواده محور پس از ترخیص میتواند به عنوان یک روش اصولی و کارآ منجر به افزایش پایبندی به رژیم دارویی، غذایی و فعالیت جسمی در افراد با بیماری قلبی گردد.
نتیجهگیری. یکی از موارد مهم در اثربخش بودن خودمراقبتی، مشارکت فعال خانواده و خودمراقبتی خانواده محور است که میتواند در سه محور، پس از ترخیص بیماران قلبی موثر باشد.
هلیا صارمی، صدیقه خنجری، شیما حقانی، محمد مهدوی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین کودکان پس از پیوند در ایران، در سال 1399 انجام شد.
زمینه. کودک و خانواده وی پس از پیوند قلب وارد مرحله جدیدی از زندگی میشوند. ارزیابی کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین میتواند پیامدهای روانی و سلامتی برای کودکان و خانواده هایشان را تعیین نماید.
روش کار. این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود که بر روی 102 پدر و 102 مادر کودک پس از پیوند قلب وی در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران، مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) تهران و بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد به صورت تمام شماری از آبان 1399 تا تیرماه 1400 انجام گرفت. پرسشنامههای مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه کیفیت زندگی WHOQOL-BREF و مقیاس سلامت معنوی (Spiritual Well-being Scale) بود. جهت انجام مطالعه، بر اساس محل زندگی و نحوه دسترسی از طریق ارتباط حضوری و غیر حضوری (شبکه های اجتماعی واتساپ و تلگرام) پرسشنامه ها در اختیار والدین قرار داده شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره کیفیت زندگی مادران، 57/35 با انحراف معیار 12/42 و میانگین نمره کیفیت زندگی پدران، 57/93 با انحراف معیار 12/22 بود. همچنین، میانگین نمره سلامت معنوی مادران و پدران، به ترتیب، 90/68 با انحراف معیار 7/13 و 88/76 با انحراف معیار 12/78 بود که در سطح متوسط قرار دارد. کیفیت زندگی والدین با هیچ یک از مشخصات فردی آنها و کودکانشان ارتباط معنی دار آماری نداشت، درحالیکه سلامت معنوی مادران با تحصیلات آنها (0/034=P)، وضعیت اشتغال (0/002=P) و سن (0/024=P) ارتباط معنی دار آماری داشت، به این صورت که با افزایش سن، سلامت معنوی کاهش مییافت. در خصوص پدران، سلامت معنوی با جنسیت کودک (0/016=P) و مدت زمان انتظار برای پیوند (0/023=P) ارتباط معنی دار آماری داشت.
نتیجهگیری. در هر دو متغیر کیفیت زندگی و سلامت معنوی، بین پدران و مادران این کودکان تفاوت آماری معنیدار مشاهده نشد. این امر میتواند بیانگر فشار یکسان بر هردو والد برای مراقبت از کودک، به ویژه در موارد بحرانی مانند پاندمی کووید-19 باشد. در این شرایط، حمایت این خانواده ها توسط پرستاران و کارکنان حوزه سلامتی در مراجعه برای پیگیری درمان کودک، نوبت دهی برای مراجعه یا درک بیشتر شرایط آنان در صورت بروز مشکل برای کودک و سعی در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی پس از پیوند از سوی پرسنل درمانی برای همه اعضای خانواده این کودکان ضروری است.
سارا لطفیان، حسن آرین، رسول آذرفرین، هومن بخشنده، پردیس مرادنژاد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اجرای پروتکل ”حرکت زودهنگام“ بر قدرت ماهیچه دیافراگم و سایر ماهیچه های دمی پس از جراحی قلب باز انجام شد.
زمینه. حرکت زودهنگام به عنوان یک پروتکل مناسب جهت کاهش طول مدت بستری بیمار در بخش مراقبتهای ویژه و نیز کاهش عوارض تنفسی پس از جراحی قلب باز توصیه میشود. با این حال، اطلاعات درباره تاثیر آن بر بهبود قدرت ماهیچه های تنفسی محدود است.
روش کار. این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور بود. تعداد 80 بیمار که تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر و یا جراحی دریچه قلب قرار گرفته بودند به طور تصادفی در دو گروه ”حرکت زودهنگام پس از جراحی“ (گروه مداخله) و فیزیوتراپی به رویه معمول (گروه کنترل) تقسیم شدند. قدرت ماهیچه های تنفسی، یک بار روز قبل از جراحی، و بار دوم، پس از جراحی و پیش از خروج از بخش مراقبتهای ویژه، اندازه گیری و دو شاخص ماکزیمم فشار دمی (PI max)، و S index (به عنوان معیار کیفی سنجش قدرت ماهیچه دیافراگم) ثبت شدند. در هر مرحله، پارامترهای همودینامیک نیز اندازه گیری شدند.
یافته ها. بر اساس هر دو شاخص ماکزیمم فشار دمی و شاخص S، قدرت ماهیچه دیافراگم پس از جراحی از 77/28 به 59/53 سانتیمتر آب کاهش یافت، اما میزان تغییرات در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود، که نشان دهنده بهبودی قابل ملاحظه قدرت ماهیچه دیافراگم در گروه مداخله است (0/0001P≤). تغییرات همودینامیک پس از جراحی (کاهش فشار خون و افزایش ضربان قلب) در هر دو گروه بدون تاثیر بالینی قابل ملاحظه ای رخ داد.
نتیجه گیری. حرکت زودهنگام بعد از جراحی قلب تاثیر مثبت بر قدرت ماهیچه دیافراگم دارد، و با توجه به اینکه تاثیر منفی بر وضعیت همودینامیک ندارد، مداخله ای بیخطر است.
پردیس مرادنژاد، شیوا خالق پرست، پریسا فیروزبخش،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف از این مطالعه، مرور مطالعاتی است که به بررسی عوامل موثر در پیشگیری و کاهش میزان عفونت کاتترهای عروقی و باکتریمی ناشی از آن پرداخته اند.
زمینه. عفونت کاتترهای عروقی به عفونت هایی اطلاق میشود که ناشی از کاتترهای وریدی محیطی، کاتترهای وریدی مرکزی، کاتترهای مرکزی که از محیط تعبیه میشوند (PICC)، کاتترهای شریانی و کاتترهای دائمی مانند پورت هستند. یکی از شایعترین عوارض کاتترهای عروقی، عفونت کاتتر است. مطالعات زیادی نشان داده اند که با به کاربردن توصیه هایی که برای پیشگیری از عفونت های ناشی از کاتترهای عروقی شده است، میتوان از ایجاد این عفونت ها پیشگیری کرد.
روش کار. در این مطالعه مروری، مقالات منتشرشده طی سالهای 2010 تا 2022 که به بررسی عفونت های ناشی از کاتترهای عروقی و عوامل موثر در پیشگیری از آن پرداخته بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. جستجوی مقالات از طریق پایگاههای PubMed، Magiran، SID، Scopus، Medline، IranDoc، و Cochrane با جستجوی کلیدواژه های پیشگیری، باکتریمی، عفونت کاتترهای عروقی و معادل انگلیسی آنها انجام شد. مقالات تحقیقی اولیه و مرور سیستماتیک فارسی و انگلیسی که به موضوع عفونت های کاتترهای عروقی و عوامل موثر در پیشگیری از آنها پرداخته بودند، در بازه زمانی سالهای 2010 تا 2022 در پایگاه های معتبر علمی منتشر شده بودند، و دسترسی به متن کامل آنها مقدور بود برای بررسی انتخاب شدند. در مجموع، 324 مقاله در جستجوی اولیه یافت شد که با بررسی عنوان و چکیده، 32 عنوان مقاله انتخاب شد و پس از مطالعه متن مقالات، تعداد 10 مقاله که موضوع آنها مطابق با هدف پژوهشی این مطالعه بود، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات مختلف نشان داد که روش صحیح جاگذاری و مراقبت کاتتر، استفاده از حداکثر وسایل حفاظت فردی در زمان جاگذاری کاتتر، فیکس کردن هاب با بخیه، شست وشوی دست قبل از دستکاری کاتتر، تمیز کردن پوست با کلرهگزیدین، در صورت امکان اجتناب از کاتتر فمورال، بررسی روزانه از نظر نیاز به کاتتر و برداشتن کاتترهای غیرضروری، ارزیابی دورهای پرستاران و پرسنل درباره آگاهی و پایبندی آنها به گایدلاینها، و اختصاص دادن پرسنل آموزش دیده برای تعبیه و مراقبت و نگهداری کاتترهای عروقی از راهکارهای مهم جهت کاهش عفونت کاتترهای عروقی و باکتریمی ناشی از آن هستند.
نتیجه گیری.آموزش پرستاران و پرسنل درباره رعایت اصول پیشگیری از عفونت کاتترهای عروقی و ارزیابی دورهای پرستاران و پرسنل درباره آگاهی و پایبندی آنها به گایدلاین ها، اختصاص دادن پرسنل آموزشدیده برای تعبیه و مراقبت و نگهداری کاتترهای عروقی از راهکارهای مهم جهت کاهش عفونت کاتترهای عروقی و باکتریمی ناشی از آن هستند.
پریسا فیروزبخش، شیوا خالق پرست، سعیده مظلوم زاده، پردیس مرادنژاد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مرور پژوهشهایی که به بررسی مداخلات موثر در پیشگیری از وقوع عفونت زخم متعاقب جراحی قلب باز پرداختهاند انجام شد.
زمینه. عفونت زخم محل جراحی قفسه سینه و عفونتهای عمقی زخم استرنوم از عوارض جدی هستند که شیوع آن حدود 0/4 تا 5 درصد است و میتوانند به واسطه طولانی کردن مدت بستری، نیاز به جراحیهای مکرر یا آنتیبیوتیکهای طولانیمدت، بار مالی زیادی را به بیمار و سیستم سلامت تحمیل کنند. بر اساس مطالعات، عوامل خطر متعددی برای بروز عفونت زخم محل جراحی قفسه سینه شناسایی شده است که بسیاری از آنها قابل کنترل هستند و با شناسایی و مدیریت مناسب، میتوان تا حد زیادی از بروز این عارضه جدی و خطرناک پیشگیری کرد.
روش کار. این مطالعه مروری در سال 1401 با جستجوی پایگاههای دادهای شامل SID، Scopus، Uptodate، Medline، PubMed، Science Direct، و Magiran با استفاده از کلیدواژههای پیشگیری، مدیاستینیت، جراحی قفسه سینه و معادل انگلیسی آنها انجام شد. مقالات اصیل که گزارش پژوهشها با طراحی مقطعی، مورد شاهدی، کوهورت، یا کارآزمایی بالینی را به زبان فارسی یا انگلیسی در بازه زمانی سالهای 2000 تا 2021 میلادی در نشریات نمایهشده در پایگاههای دادهای مورد جستجو منتشر کرده بودند و دسترسی به متن کامل آنها مقدور بود مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهای خروج از مطالعه شامل مقالات مروری، نامه به سردبیر، و گزارش مورد بود. پس از جستجوی اولیه، 62 مقاله مرتبط یافت شد که در آخر، با توجه به معیارهای ورود و خروج، تعداد 16 مورد از آنها به طور کامل مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. از جمله اقدامات قبل از انجام جراحی برای پیشگیری از بروز عفونت زخم محل جراحی قفسه سینه میتوان به رعایت بهداشت دست، کاهش وزن، ترک سیگار، کنترل مناسب قند خون قبل وحین و بعد از عمل جراحی، تجویز آنتیبیوتیک پروفیلاکتیک مناسب، دکلونیزاسیون بینی و حلق از استاف اورئوس با استفاده از پماد موپیروسین، و رفع موهای زاید با استفاده از کرم موبر (بدون تیغ) اشاره نمود. ضدعفونی کردن فیلد جراحی با استفاده از کلرهگزیدین، استفاده از روشهای مناسب جراحی برای بستن زخم و حفظ ثبات و پایداری استرنوم، و آموزش مناسب بیماران توسط پرستاران درباره علایم هشدار، و پیگیری دقیق آنها از جمله اقداماتی هستند که میتوانند در حین عمل و پس از آن به پیشگیری از بروز عفونت زخم محل جراحی قفسه سینه کمک قابل توجهی کنند.
نتیجه گیری: با شناسایی عوامل خطر زخم محل جراحی قفسه سینه و کنترل دقیق و به موقع آن میتوان تا حد زیادی از بروز عارضه جدی و تهدیدکننده زندگی زخم عفونت زخم محل جراحی قفسه سینه پیشگیری نمود.
عزیز بهنام مقدم، آرمین محمودی، علیرضا ماردپور، فاطمه زاده باقری، نعیم عبدی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر روش حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر اضطراب مرگ در افراد دچار سکته قلبی بود.
زمینه. افرادی که دچار سکته قلبی میشوند اضطراب مرگ و کمبودهای شناختی را تجربه میکنند، و همین امر موجب تاخیر در بازگشت به کار، کاهش کیفیت زندگی و افزایش خطر مرگ در آنان میشود.
روش کار. این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که به منظور بررسی تاثیر روش حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر اضطراب مرگ در افراد دچار سکته قلبی در سال 1400 انجام شد. در این مطالعه، 60 فرد دچار سکته قلبی از طریق نمونه گیری در دسترس در مراکز درمانی شهر یاسوج انتخاب شدند و به صورت تخصیص تصادفی بلوکی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر استفاده شد. پیشآزمون برای هر دو گروه گرفته شد و سپس برای گروه آزمون، شش جلسه درمانی حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد اجرا و در پایان، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و تنها مراقبت های معمول پزشکی به ایشان ارائه شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS نسخه 18 تحلیل شدند.
یافتهها. پس از تعدیل نمرات پس آزمون از طریق حذف اثر پیش آزمون، مشخص شد که مداخله بر کاهش اضطراب مرگ تاثیر معنی دار داشته است (0/796Partial η2=، 0/0001P≤ ،214/11F=). همچنین، در مولفه های اضطراب مرگ، نتایج آزمون تی مستقل نشان داد میانگین نمرات تفاضل پیش آزمون و پس آزمون متغیرهای ترس از مرگ (0/0001P≤)، ترس از بیماری (0/0001P≤)، افکار مرتبط با مرگ (0/05P<)، و زندگی کوتاه (0/0001P≤) در گروه آزمون به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است.
نتیجه گیری.روش حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد میتواند به عنوان یک روش درمانی مکمل و موثر در کاهش اضطراب مرگ افراد دچار سکته قلبی مورد استفاده قرار گیرد.
اسمعیل محمدنژاد، فائزه صمدی، علی کریمی رزوه،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. در این مقاله مروری، مطالعاتی که به بررسی تاثیر بازتوانی قلبی بر افراد مبتلا به کووید-19 پرداختهاند، مورد بحث قرار گرفتند.
زمینه. انجام برنامه های بازتوانی قلبی برای بیمارانی که با اختلالات قلبی عروقی درگیر هستند، فواید زیادی را نشان داده است. با همه گیری کووید-19 در سرتاسر جهان، بیماران زیادی با عارضه قلبی عروقی ویروس کرونا درگیر شدند. با وجود استفاده از داروها و سایر مداخلات درمانی برای کنترل این مشکلات، همچنان بیماران زیادی عوارض ثانویه این بیماری به خصوص قلبی عروقی را تجربه میکنند. ترس از اجرای برنامه های بازتوانی به دلیل نبودن گزارش پیامد موارد اجراشده و یافتن مداخلهای مناسب جهت مدیریت بیماری و عوارض آن، منجر به ادامه جستجو برای یافتن راهکاری موثر شده است. به کارگیری برنامه های بازتوانی قلبی برای این بیماران میتواند مو.ثر واقع شود.
روش کار. جستجوی مقالات از طریق پایگاههای دادهای شامل Science Direct، PubMed، Cochrane، Medline، SID، Scopus، CINAHL، OVID، Iran Doc و Magiran با استفاده از کلید واژه های ”کووید-19“، ”بازتوانی قلبی“، ”بازتوانی قلبیعروقی“ و ”بازتوانی“ و معادله ای انگلیسی آنها انجام شد. مقالاتی که در بازه زمانی 2000 تا 2022 میلادی منتشر شده بودند و با محوریت اصلی موضوع تحقیق ارتباط بیشتری داشتند، انتخاب شدند. معیارهای ورود مقالات شامل انتشار آنها در مجلات علمی معتبر، انتشار به زبان فارسی یا انگلیسی، امکان دسترسی به متن کامل مقاله بودند. معیارهای خروج از مطالعه شامل چاپ مقاله در مجلات ضعیف و نامعتبر بود. پس از بررسی عنوان و چکیده و در برخی موارد، مطالعه متن کامل مقالات، تعداد 9 مقاله که مطابق با هدف پژوهشی این مطالعه بود، انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. برنامه های بازتوانی قلبی منجر به تعدیل علایم بیماری، بهبود عملکرد قلبی عروقی، کارآیی جسمی و کیفیت زندگی بیماران و کاهش موارد مرگ و بستری مجدد ناشی از این بیماری و عوارض آن میشود.
نتیجه گیری. برای تاثیر بیشتر برنامه های بازتوانی قلبی، انتخاب برنامه ای متناسب با شرایط بیمار، پایبندی به برنامه و ارزیابی یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد. به نظر میرسد میتوان از الگوهای برنامه های بازتوانی قلبی برای افراد مبتلا به بیماری کووید-19 برای کاهش عوارض و مرگ استفاده کرد، اما برای کسب اطلاعات بیشتر، مطالعات بیشتری لازم است.