|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
46 نتیجه برای کیفیت
هلیا صارمی، صدیقه خنجری، شیما حقانی، محمد مهدوی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین کودکان پس از پیوند در ایران، در سال 1399 انجام شد.
زمینه. کودک و خانواده وی پس از پیوند قلب وارد مرحله جدیدی از زندگی میشوند. ارزیابی کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین میتواند پیامدهای روانی و سلامتی برای کودکان و خانواده هایشان را تعیین نماید.
روش کار. این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود که بر روی 102 پدر و 102 مادر کودک پس از پیوند قلب وی در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران، مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) تهران و بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد به صورت تمام شماری از آبان 1399 تا تیرماه 1400 انجام گرفت. پرسشنامههای مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه کیفیت زندگی WHOQOL-BREF و مقیاس سلامت معنوی (Spiritual Well-being Scale) بود. جهت انجام مطالعه، بر اساس محل زندگی و نحوه دسترسی از طریق ارتباط حضوری و غیر حضوری (شبکه های اجتماعی واتساپ و تلگرام) پرسشنامه ها در اختیار والدین قرار داده شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره کیفیت زندگی مادران، 57/35 با انحراف معیار 12/42 و میانگین نمره کیفیت زندگی پدران، 57/93 با انحراف معیار 12/22 بود. همچنین، میانگین نمره سلامت معنوی مادران و پدران، به ترتیب، 90/68 با انحراف معیار 7/13 و 88/76 با انحراف معیار 12/78 بود که در سطح متوسط قرار دارد. کیفیت زندگی والدین با هیچ یک از مشخصات فردی آنها و کودکانشان ارتباط معنی دار آماری نداشت، درحالیکه سلامت معنوی مادران با تحصیلات آنها (0/034=P)، وضعیت اشتغال (0/002=P) و سن (0/024=P) ارتباط معنی دار آماری داشت، به این صورت که با افزایش سن، سلامت معنوی کاهش مییافت. در خصوص پدران، سلامت معنوی با جنسیت کودک (0/016=P) و مدت زمان انتظار برای پیوند (0/023=P) ارتباط معنی دار آماری داشت.
نتیجهگیری. در هر دو متغیر کیفیت زندگی و سلامت معنوی، بین پدران و مادران این کودکان تفاوت آماری معنیدار مشاهده نشد. این امر میتواند بیانگر فشار یکسان بر هردو والد برای مراقبت از کودک، به ویژه در موارد بحرانی مانند پاندمی کووید-19 باشد. در این شرایط، حمایت این خانواده ها توسط پرستاران و کارکنان حوزه سلامتی در مراجعه برای پیگیری درمان کودک، نوبت دهی برای مراجعه یا درک بیشتر شرایط آنان در صورت بروز مشکل برای کودک و سعی در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی پس از پیوند از سوی پرسنل درمانی برای همه اعضای خانواده این کودکان ضروری است.
صفورا آصفمهر، عبدالمجید بحرینیان، فاطمه شهابی زاده، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری همراه با پیاده روی ذهن آگاهانه با رفتاردرمانی دیالکتیکی بر نشانگان روانشناختی (افسردگی و اضطراب)، کیفیت زندگی و فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. فشار خون بالا میتواند باعث نارسایی کلیهها و بروز عوارض در چشم فرد گردد. فشارخون بالا به دلیل شیوع زیاد و همراهی با بیماریهای قلبی یک مشکل سلامتی-درمانی در کشورهای صنعتی و در حال توسعه محسوب میشود.
روش کار. مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمون و یک گروه کنترل بود. از بین 87 نفر داوطلب، 45 نفر از بیماران به شیوه نمونهگیری تصادفی در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه افسردگی بک (1960)، پرسشنامه اضطراب بک (1990)، و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. پروتکل شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده روی ذهن آگاهانه گروهی لیهی (2011) و پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی (لینهان، 1993) مبنای مداخلات بودند. تحلیل داده ها در نرمافزار SPSS نسخه 22 انجام شد.
یافته ها. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین تاثیر دو مداخله بر نمرات متغیر افسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی و فشارخون بود (0/0001P≤). همچنین، گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده روی ذهن آگاهانه در مقایسه با رفتاردرمانی دیالکتیکی تاثیر بیشتری بر کیفیت زندگی و فشارخون افراد مبتلا به پرفشاری خون داشت.
نتیجه گیری. برای افزایش کیفیت زندگی و کاهش فشار خون افراد مبتلا به پرفشاری خون بهتر است از روش گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده روی ذهنآگاهانه و برای کاهش نشانگان شناختی (افسردگی و اضطراب) افراد مبتلا به پرفشاری خون از روش رفتاردرمانی دیالکتیکی سود جست.
سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سوداگر، پریسا پیوندی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر خستگی و کیفیت زندگی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. خستگی بهعنوان یکی از نشانهها و عوارض مهم نارسایی قلبی، علاوه بر تاثیر بر عملکرد روزمره و خودمراقبتی، بر کیفیت زندگی مبتلایان نیز تاثیر میگذارد که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر این موارد تاثیرگذار هستند.
روش کار. این پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه انجام شد. تعداد 45 نفر از مردان مبتلا به نارسایی قلبی بهصورت هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) با روش تصادفی ساده جایگذاری شدند. داده ها در سه مرحله به وسیله مقیاس خستگی آیووا، هارتز و همکاران (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی مینهسوتا، رکتور و همکاران (1984) جمعآوری، و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه های آزمون اجرا شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 25 با آزمون تحلیل واریانس آمیخته انجام شد.
یافتهها. هر دو مداخله شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با گروه کنترل بر خستگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به نارسایی قلبی تاثیر داشتند. آزمون تعقیبی، نشاندهنده تاثیر بیشتر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی (0/0001P≤) و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله (0/677=P) بر خستگی بود.
نتیجهگیری. طبق نتایج، هر دو مداخله به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را میتوان بهعنوان مداخله هایی موثر بر خستگی و کیفیت زندگی در کنار درمان های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی در مراکز درمانی به کار گرفت.
نسیم صدیقیان، الهام نومیری، علی قربانی، شادیه صادق شیخی، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط کیفیت خواب و استرسدرکشده با افسردگی در زنان مبتلا به سکته قلبی حاد با نشانگان اضطراب بود.
زمینه. افسردگی اختلالی شایع با شیوع حدود ١٥ درصد است و امروزه علت اصلی ناتوانی در سراسر دنیا محسوب میشود، و رتبه چهارم را در میان ده علت اصلی بار جهانی بیماریها بهخود اختصاص میدهد، که با دورههای طولانیمدت، تنوع علایم، بالا بودن میزان عود و اختلالات جسمی و روانی زیادی همراه است.
روش کار. روش این پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعهآماری آن، زنان مبتلا به سکته حاد قلبی ساکن شهر تهران در سال ١٤٠١ بودند. تعداد ٧٠ نفر از کسانی که پس از تکمیل پرسشنامه اضطراب، نمره بالاتر از متوسط را بهدست آوردند، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامههای اضطراب، افسردگی، کیفیتخواب و استرس درکشده بودند.
یافته ها. بین کیفیت خواب و استرس درک شده منفی با افسردگی رابطه مثبت و معنادار، و بین استرس درکشده مثبت با افسردگی رابطه منفی و معنادار وجود داشت. همچنین، کیفیتخواب، استرس درک شده منفی، و استرس درک شده مثبت، به ترتیب به میزان 0/18، 0/20، و 0/08 توان پیشبینی افسردگی را دارند.
نتیجه گیری. با توجه به اینکه مشکلات خواب میتواند باعث پریشانی روانشناختی و کاهش تمرکز در افراد شود، لذا میتوان انتظار داشت افزایش مشکلات خواب انرژی فردی را کاهش دهد و با افزایش اضطراب، زمینه افزایش مشکلات روانشناختی همچون افسردگی را فراهم کند. بنابراین، میتوانانتظار داشت افرادی که دچار بیماری قلبی میشوند اغلب به علت خطر بیماری، سطح اضطراب زیادی را تحمل کنند که میتواند با افزایش مشکلات خواب همراه باشد، در نتیجه، منجر به ایجاد افسردگی در افراد گردد.
سروش گلستانیفر، زهرا دشتبزرگی، پرویز عسگری، علیرضا حیدری، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر زوجدرمانی هیجانمحور بر کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روانشناختی مبتلایان به بیماری قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. مبتلایان به بیماری قلبیعروقی با مشکلهای فراوانی در زندگی زناشویی و سلامت روانشناختی مواجه هستند و استفاده از روشهای زوج درمانی برای بهبود آنان ضروری است.
روش کار. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه مطالعه حاضر مبتلایان به بیماری قلبیعروقی (شامل بیماریهای پرفشاری خون، سندرم کرونری حاد، انفارکتوس میوکارد، آنژین صدری و پریکاردیت فشارنده) مراجعهکننده به بیمارستان رازی شهر اهواز در سال 1402 بودند. حجم نمونه برای هر گروه 13 زوج در نظر گرفته شد که این زوجین پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمون 8 جلسه 90 دقیقهای (دو جلسه در هفته) تحت زوج درمانی هیجانمحور قرار گرفت و در این مدت، گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با مقیاسهای کیفیت زندگی زناشویی (ژانگ و همکاران، 2013)، پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006) و سلامت روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380) جمعآوری و با آزمون کایاسکوئر، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند.
یافتهها. طبق نتایج، گروههای آزمون و کنترل از نظر سن، تحصیلات، مدت بیماری و نوع بیماری نمونه ها تفاوت معنیداری نداشتند. همچنین، گروهها در مرحله پیشآزمون از نظر میانگین کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روانشناختی تفاوت معنیداری نداشتند، اما در مرحله پسآزمون، از نظر میانگین هر سه متغیر کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روانشناختی تفاوت معنیدار آماری داشتند (0/0001P≤). به عبارت دیگر، روش زوج درمانی هیجانمحور باعث افزایش کیفیت زندگی زناشویی (0/0001P≤، 125/366F=)، کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان (0/0001P≤، 206/601F=) و بهبود سلامت روانشناختی (0/0001P≤، 175/052F=) در مبتلایان به بیماری قلبیعروقی شد.
نتیجهگیری. نتایج این مطالعه حاکی از تاثیر زوج درمانی هیجانمحور بر افزایش کیفیت زندگی زناشویی، کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و بهبود سلامت روانشناختی مبتلایان به بیماری قلبیعروقی بود. بنابراین، مشاوران و درمانگران میتوانند از روش زوج درمانی هیجانمحور در کنار سایر روشهای درمانی موثر برای بهبود متغیرهای مرتبط با زندگی زناشویی و سلامت روانشناختی بهره ببرند.
نیلوفر احمدی، مسعود رضایی، محمدرضا زارعی، شیما حقانی، فاطمه رشیدی، محمد عباسی، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تبیین پروتکل مطالعه ای برای تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر بر کیفیت زندگی و تبعیت دارویی
در افراد مبتلا به نارسایی قلبی دارای دفیبریلاتور قابل کاشت انجام شد.
زمینه. یکی از عوارض شایع نارسایی قلبی مرگ ناگهانی قلبی ناشی از دیسریتمیها است. دفیبریلاتور قابل کاشت به عنوان درمانی موثر برای این مشکل شناخته میشود که با تشخیص ریتمهای خطرناک و اعمال شوک الکتریکی، ریتم قلب را به ریتم سینوسی طبیعی باز میگرداند. با وجود تاثیرات نجاتبخش این دستگاه، شوکهای ناشی از آن ممکن است تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. همچنین، عدم تبعیت دارویی همچنان یک چالش عمده است که منجر به شکست درمان، افزایش عوارض و هزینههای بالای مراقبتهای سلامتی میشود.
پرستاران با اجرای مدلهای آموزشی متنوع و راهبردهای بهداشتی میتوانند آگاهی، نگرش و رفتارهای سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار دهند.
مدل ارتقای سلامت پندر مدلی است که با استفاده از تجربیات، احساسات، ادراکات و رفتارهای افراد، بهبود نتایج سلامت را هدف قرار میدهد.
روشها. گزارش حاضر پروتکل مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی در انستیتو قلب و عروق شهید رجایی تهران است. بیماران مبتلا به نارسایی قلبی که تحت تعبیه دفیبریلاتور قابل کاشت قرار میگیرند، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده خواهند شد.
هر دو گروه فرم رضایتنامه کتبی، فرم اطلاعات دموگرافیک ، پرسشنامه ”کیفیت زندگی بیماران قلبی مینهسوتا“ (MLHFQ) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (MMAS-8) را تکمیل خواهند کرد. اعضای گروه مداخله علاوه بر برنامه آموزشی استاندارد ارائهشده هنگام ترخیص (پمفلت و آموزش توسط پرستار)، در یک جلسه حضوری ۴۵ دقیقهای در زمان ترخیص شرکت خواهند کرد. این جلسه شامل توضیح درباره تعداد و محتوای جلسات آموزشی و اهمیت حضور مداوم خواهد بود. سپس، پنج جلسه آموزشی ۳۰ دقیقهای به صورت مجازی و دو بار در هفته بر اساس الگوی ارتقای سلامت پندر برگزار خواهد شد. همچنین، پیگیری تلفنی هفتگی به مدت یک ماه جهت نظارت بر پایبندی به توصیهها و حل مشکلات احتمالی انجام میشود. گروه کنترل تنها برنامه آموزشی استاندارد بیمارستان را در زمان ترخیص دریافت خواهد کرد. در پایان مطالعه، پرسشنامه های کیفیت زندگی و تبعیت دارویی دوباره توسط هر دو گروه تکمیل خواهند شد.
|
|
|
|
|
|