[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
ارسال الکترونیکی مقاله::
برای داوران::
عضویت در انجمن::
تماس با ما::
ابزار های تحقیقات ::
::
تماس با نشریه

AWT IMAGE

صندوق پستی: 1569-14665

تلفاکس: 23922270-021

تلفن: 6-22663165-021

آدرس پایگاه الکترونیکی: http://journal.icns.org.ir

آدرس‌ پست الکترونیکی انجمن: info@icns.org.ir

آدرس پست الکترونیکی نشریه: journal@icns.org.ir

نشانی مجله: تهران، خیابان ولیعصر، ابتدای بزرگراه نیایش، بیمارستان قلب شهید رجایی- ساختمان انجمن های علمی، طبقه دوم، انجمن علمی پرستاری قلب و عروق ایران

..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..

AWT IMAGE

:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
46 نتیجه برای درمان

عیسی محمدی، شیدا سوداگر، بیوک تاجری، اکبر عطادخت، مریم بهرامی هیدجی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر درمان ذهنی­ سازی و روان­ درمانی حمایتی بر روابط موضوعی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد.
زمینه. بیماری­های قلبی­ عروقی علت عمده­ ناتوانی و مرگ در کشورهای مختلف جهان محسوب می­شوند و با وجود ابداع روش­های مختلف درمانی، هنوز دارای شیوع بالایی هستند.
 روش کار. این مطالعه از نوع تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل و مرحله‌ پیگیری بود. جامعه‌ آماری، همه افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب بودند که در سال 1397 به بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. از این جامعه‌ آماری، تعداد 60 نفر از طریق نمونه‌گیری هدفمند، بر اساس معیارهای ورود، انتخاب و به طور تصادفی در یکی از گروه­های آزمایشی اول (20 نفر)، آزمایشی دوم (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. در نهایت، پس از ریزش آزمودنی‌ها، 55 نفر تا پایان مداخلات و ارزیابی‌ها باقی ماندند. گروه آزمایشی اول 12 جلسه درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی، و گروه آزمایشی دوم 10 جلسه روان­ درمانی حمایتی دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‌ها در سه مرحله‌ پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری، از پرسشنامه­ روابط موضوعی بل استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه ­گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD از طریق نرم‌افزار آماری SPSS (نسخه‌ 22) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ­ها. بعد از کنترل اثرات پیش ­آزمون، اختلاف معنادار آماری در میانگین نمرات پس ­آزمون گروه­های آزمایشی (درمان مبتنی بر ذهنی سازی: 0/0001p≤، 69/19F=؛ و روان­درمانی حمایتی: 0/0001p≤، 86/28F=) و گروه کنترل (0/43p<، 0/87F=)  در زمینه روابط موضوعی و مؤلفه­ های آن مشاهده شد. همچنین، تاثیر روان­ درمانی حمایتی بر روابط موضوعی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب نسبت به درمان مبتنی بر ذهنی ­سازی بیشتر بود (0/01p≤).
نتیجه ­گیری. نتایج پژوهش حاضر می‌تواند پایه‌ای برای به‌ کارگیری این مداخلات در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونروی قلب باشد. 

مریم ایزانلو، پریسا پیوندی، احمد برجعلی، محمدرضا صیرفی، یوسف محسن زاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر شفقت­ ورزی بر پیروی از درمان و مولفه­ های تیپ شخصیتی D در افراد با بیماری عروق کرونری انجام شد.
زمینه. یکی از بیماری­های مزمن جسمی، بیماری عروق کرونری قلب است. بیماری­های قلبی ­عروقی از جمله بیماری­های روان­ تنی هستند که علاوه بر عوامل زیستی، تحت تاثیر عوامل روانی اجتماعی نیز قرار دارند.
روش کار. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش­آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل افراد با بیماری عروق کرونری بودند که در سه ماهه دوم سال 98 به بخش قلب مرکز آموزشی درمانی شهید رجایی کرج به صورت سرپایی یا بستری مراجعه کرده بودند. نمونه مطالعه شامل 30 بیمار بود که از طریق نمونه­ گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به‌طور تصادفی در گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمون تحت مداخله درمانی مبتنی بر شفقت ­ورزی در قالب 8 جلسه 90 دقیقه ­ای هفته­ ای یک جلسه قرار گرفتند و گروه  کنترل در فهرست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پروتکل درمان مبتنی بر شفقت­ ورزی گیلبرت، پرسشنامه پیروی از درمان و پرسشنامه شخصیت تیپD  دنولت بود. داده ­ها در نرم افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از طرح  واریانس آمیخته تحلیل شدند.
یافته ­ها. پس از مداخله، میانگین نمره پیروی از درمان در گروه آزمون (43/33 با انحراف معیار 4/22) نسبت به گروه کنترل (34/60 با انحراف معیار 4/33) به طور معنی ­داری بیشتر بود. همچنین، مشخص شد که پس از مداخله، میانگین نمره شخصیت تیپ D در گروه آزمون (26/73 با انحراف معیار 4/94) نسبت به گروه کنترل (36/53 با انحراف معیار 4/27) به طور معنی­ داری کمتر است. اثر زمان، اثر تعامل زمان/گروه­ها، و اثر گروه برای متغیر پیروی از درمان و شخصیت تیپ D معنادار بود که نشان می­دهد درمان مبتنی بر شفقت‌ورزی بر پیروی از درمان و شخصیت تیپ D  در افراد با بیماری عروق کرونری موثر است.
نتیجه­ گیری. برنامه­ هایی که در قالب مداخله­ های آموزشی روان­شناختی در کنار مداخلات پزشکی انجام می­شود می­توانند باعث پیشگیری از شدت یافتن بیماری، تسریع روند بهبود، ارتقای سلامت عمومی و سازگاری درازمدت بیماران شوند. توصیه می­گردد درمانگران و متخصصان سلامت از آموزش درمان مبتنی بر شفقت­ ورزی برای بهبود سلامت روان­شناختی و جسمی افراد با بیماری عروق کرونری استفاده نمایند.

شهرزاد برات‌پور، زهرا دشت‌بزرگی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر بهزیستی‌درمانی بر امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ در بیماران قلبی‌عروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 انجام شد.
زمینه. بیماران قلبی‌عروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 با مشکلات زیادی در زمینه سلامت روان‌شناختی از جمله امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ مواجه هستند و یکی از روش‌های درمانی موثر و برگرفته از رویکرد روان‌شناسی مثبت‌نگر، روش بهزیستی‌درمانی است.
روش کار. این مطالعه نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران قلبی‌عروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 ساکن شهر اهواز در سال 1399 بودند که از میان آنان، 40 نفر با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش بهزیستی‌درمانی برای 10 جلسه 90 دقیقه‌ای (هفته‌ای دو جلسه) قرار گرفت و گروه کنترل در فهرست انتظار برای آموزش قرار داده شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس امیدواری، پرسشنامه تحمل پریشانی و مقیاس اضطراب مرگ بودند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های کای‌دو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم‌افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافته‌ها. بینگروه‌های آزمون و کنترل از نظر جنسیت، وضعیت تاهل، سن، تحصیلات و مدت بیماری تفاوت معنی‌دار آماری مشاهده نشد. قبل از مداخله، تفاوت معنی‌دار آماری بین دو گروه از نظر میانگین نمرات امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ وجود نداشت، اما پس از مداخله، بین میانگین نمرات هر سه متغیر در دو گروه تفاوت معنی‌دار آماری دیده شد (0/0001P≤). به عبارت دیگر، روش بهزیستی‌درمانی باعث افزایش امیدواری (0/0001P≤، 114/497F=)، تحمل پریشانی (0/0001P≤، 165/032F=) و کاهش اضطراب مرگ (0/0001P≤، 101/408F=) در گروه آزمون شد.
نتیجه‌گیری. نتایج این مطالعه، نشان‌دهنده تاثیر بهزیستی‌درمانی بر افزایش امیدواری و تحمل پریشانی، و کاهش اضطراب مرگ در بیماران قلبی‌عروقی پس از ابتلا به بیماری کووید-19 بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت می‌توانند از روش بهزیستی‌درمانی برای بهبود ویژگی‌های مرتبط با سلامت روان‌شناختی، به‌ویژه امیدواری، تحمل پریشانی و اضطراب مرگ استفاده کنند.

بهاره سراج، فاطمه علایی کرهرودی، طاهره اشک تراب، مریم مرادیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر پرستاری از راه دور (تله‌نرسینگ) بر تبعیت از رژیم درمانی در نوجوانان تحت عمل جراحی قلب در سال 1399 انجام شد.
زمینه. بیماری‌های سرشتی قلبی دارای شیوع جهانی قابل ملاحظه‌ای هستند و سالیانه شمار زیادی از مبتلایان تحت عمل جراحی قلب قرار می‌گیرند. جهت حصول پیامدهای مورد انتظار از عمل جراحی، تبعیت از رژیم درمانی ضروری است.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه نیمه­ تجربی از نوع قبل-بعد با گروه کنترل بود که در بازه زمانی مرداد تا مهر 1399 انجام شد. تعداد 70 نفر از نوجوانان در یک مرکز منتخب بر اساس معیار ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله (35 نفر) و کنترل (35 نفر) تخصیص یافتند. گروه آزمون به مدت یک ماه از خدمات پرستاری از راه دور در بستر پیام­ رسان اجتماعی واتس‌آپ بهره‌مند شدند. پرسشنامه تبعیت از رژیم درمانی مدانلو برای جمع­ آوری داده‌ها استفاده شد. داده‌ها در SPSS نسخه 20 با استفاده از آزمون‌های آماری کای­اسکوئر، تی مستقل و تی زوجی تحلیل شدند.
یافته ­ها. بین گروه آزمون و کنترل از نظر متغیرهای دموگرافیک تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. در مرحله پیش ­آزمون، میانگین نمره تبعیت از رژیم درمانی در گروه آزمون و کنترل، به ترتیب، 71/67 با انحراف معیار 6/97 و 71/77 با انحراف معیار 7/89 بود که از نظر آماری اختلاف معنی‌داری نداشتند. در مرحله پس آزمون، میانگین نمره تبعیت از رژیم درمانی در گروه آزمون، 15/17 افزایش و در گروه کنترل، 2/49 کاهش یافت.
نتیجه­ گیری. پرستاری از راه دور موجب بهبود تبعیت از رژیم درمانی شد. بر این اساس توصیه می­شود زمینه برای افزایش بهره‌مندی از این رویکرد از طریق اطلاع ­رسانی و آگاهی­ بخش عمومی و توانمندسازی کادر پرستاری فراهم شود.

رقیه قنبرپور جویباری، فرشته عراقیان مجرد، سید محمود صمدیان کیا محله، هدایت جعفری،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مروری بر تاثیر موسیقی بر بیماران قلبی به عنوان یک روش غیر تهاجمی، غیر دارویی،  ارزان و فاقد عوارض جانبی انجام شد.
زمینه. بیماری قلبی، یک بیماری شایع است که هر ساله جان بسیاری از افراد را می­گیرد. باتوجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش، با بررسی مطالعات گوناگون و منابع اطلاعاتی مختلف، اثر موسیقی درمانی بر بهبودی بیماران قلبی مورد توجه قرار گرفت.
روش کار. در این مطالعه که به صورت مرور روایتی انجام شد، مطالعات فارسی در پایگاههای داده­ای فارسی زبان مانند Magiran، SID، IranMedex با کلیدواژه ­های موسیقی درمانی، نارسایی قلبی، سندرم کرونری حاد، پرفشاری خون، هایپرتانسیون، جراحی قلب و جراحی قلب باز، و برای مطالعات به زبان انگلیسی از کلیدواژههای Hypertension، Acute Coronary Syndrome، Heart failure، Music therapy، Heart surgery، و Open heart surgery در پایگاه­های دادهای Scopus و PubMed استفاده شد. همچنین، جست­وجو در پایگاه Google Scholar به فارسی و انگلیسی انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل مقالات فارسی و انگلیسی بود که به بررسی موسیقی در بهبود بیماران قلبی پرداخته باشند. جهت بررسی مقالات، محدودیت زمانی در نظر گرفته نشد. معیارهای خروج شامل مقالاتی بود که دسترسی کامل به آنها میسر نبود.
یافته­. از تعداد 24 مقاله، بیشترین تعداد (10 مقاله) به بررسی موسیقی در بیماران دچار پرفشاری خون و بررسی تاثیر موسیقی بر علایم حیاتی بیماران قلبی (8 مقاله) پرداخته بود. یافته­ ها نشان داد تاثیر موسیقی بر بهبودی بیماران قلبی شامل افزایش درصد اشباع اکسی­ هموگلوبین، تسکین درد، کاهش اضطراب و افسردگی، بهبود کیفیت خواب و کاهش خستگی است. موسیقی بر روی متوسط فشار خون شریانی و تنفس تاثیری نداشت. در خصوص تاثیر موسیقی بر پرفشاری خون و ضربان قلب نتایج متناقض وجود داشت.
نتیجه­ گیری. با توجه به کاربرد آسان و بدون هزینه و عوارض این روش، پیشنهاد میشود تیم درمانی و به خصوص پرستاران از این روش غیر تهاجمی در مراقبت از بیماران قلبی استفاده نمایند.

فاطمه نیکوئی، محمد اورکی، مسعود جان بزرگی، احمد علی پور،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ایمن­ سازی در برابر استرس (SIT) و درمان چندبعدی معنوی بر هماهنگی روانی فیزیولوژیکی  ضربان قلب و افسردگی در بیماران تحت بای­ پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. افسردگی و سایر اختلالات هیجانی نقش مهمی در کاهش هماهنگی روانی فیزیولوژیکی ضربان قلب و بروز اختلالات عروق کرونری دارند و بعد از جراحی بای ­پس عروق کرونر (CABG) نیز مانع بهبودی فرد از شرایط بیماری­ زا می­ شوند. به نظر می­ رسد آماده کردن بیمار در زمینه روش ­های مقابله­ ای صحیح در بهبود و جلوگیری از عود مجدد مفید باشد.
روش کار. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی با دو گروه آزمون و یک گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل بیماران تحت جراحی بای­ پس  عروق کرونر در مرکز قلب تهران بودند. تعداد 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش، مقیاسDASS-21  و ارزیابی هماهنگی روانی فیزیولوژیک ضربان قلب بود که قبل از انجام مداخله و نیز در پایان جلسه دهم، در سه گروه­ مورد بررسی قرار گرفت. گروه آزمون اول طی 10 جلسه 90 دقیقه­ای در معرض آموزش ایمن­ سازی در برابر استرس مایکنبام قرار گرفت و گروه آزمون دوم، درمان چند بعدی معنوی را دریافت نمود. جهت تحلیل داده­ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار  SPSS استفاده شد.
یافته­ ها. نتایج آزمون­ های تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخله­ درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ایمن ­سازی در برابر استرس و درمان چندبعدی معنوی، هر دو در کاهش افسردگی، اثربخشی معناداری نسبت به گروه کنترل دارند که این معناداری در پیگیری یک ماهه و سه ماهه حفظ شده است. تفاوت معناداری در میزان اثربخشی گروه ­های آزمون چند بعدی معنوی و ایمن­ سازی در کاهش متغیر افسردگی وجود داشت (2/2-F= ،0/002P=)، اما در رابطه با تغییرات میزان هماهنگی روانی فیزیولوژیکی در پس­آزمون گروه­ های آزمون، تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/0013-F= ،0/1P=).
نتیجه­ گیری. به نظر می ­رسد مداخله درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ایمن­ سازی در برابر استرس با وجود تاکید بر افکار غیر منطقی، جایگزین نمودن آنها با شناخت­ های کارآمد و تجهیز بیمار به گنجینه­ کاملی از مهارت­ها، بدون ارائه معنا در زندگی، اثربخشی کمتری به نسبت درمان چندبعدی معنوی در کاهش افکار منفی دارد، اما در زمینه تاثیر بر هماهنگی روانی فیزیولوژیکی، به دلیل تحریک عصب واگ با درمان معنوی برابری می­کند.

ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تاب­آوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. زنان مبتلا به بیماری­های قلبی عروقی دارای مشکلات فراوانی در زمینه سلامت جسمی و روانی هستند و یکی از روش­های مؤثر در این زمینه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است.
روش کار. طراحی پژوهش، نیمه ­تجربی از نوع پیش ­آزمون-پس­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل­ زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بودند که در نیمه اول سال 1399 به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کردند. پس از انجام مصاحبه بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون (15 نفر) یا کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع­آوری داده­ها از مقیاس درد مزمن ون­کورف و همکاران، پرسشنامه تاب­ آوری کونور و دیویدسون، و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. مداخله در قالب بسته آموزشی پذیرش و تعهد برای گروه آزمون اجرا شد. تحلیل داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته­ ها. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تاب­آوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر تاثیر دارد (0/0001P≤). در واقع، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش درد مزمن و بهبود تاب­آوری و خودمراقبتی در بیماران می­شود.
نتیجه­ گیری. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود تاب­ آوری و خودمراقبتی و کاهش درد مزمن زنان مبتلا به بیماری­ عروق کرونر شد. پیشنهاد می­گردد درمانگران و متخصصان سلامت از درمان پذیرش و تعهد در کنار سایر روش­های آموزشی و درمانی برای بهبود ویژگی­های مرتبط با سلامت استفاده کنند.
 
یگانه پاسبانی، محمد جواد عالم زاده انصاری، محمد حسن غفاری نژاد، شیوا خالق پرست،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

خلاصه
هدف. هدف این مطالعه، مرور مطالعاتی است که به بررسی عوامل موثر بر تبعیت از درمان در بیماران قلبی­ عروقی پرداخته ­اند.
زمینه. پایبندی به درمان یک اصطلاح جامع است که به پذیرش مراحل درمانی و پیروی از توصیه­ های حرفه ­ای برای افزایش کیفیت زندگی فرد اطلاق می­شود. با توجه به اهمیت پایبندی به برنامه ­های درمانی و آگاهی از عدم پیروی بسیاری از افراد از برنامه­ های درمانی، درک عواملی که سبب پایبندی موثر بیماران به رژیم درمانی می­شود، می­تواند به توسعه­ راهبرد­­های لازم برای افزایش پایبندی بیماران به رژیم درمانی کمک کند.
روش کار. جستجوی مقالات از طریق پایگاه­های داده­ای شامل Science Direct ،PubMed ،Cochrane ،Medline ، SID ،Scopus ، CINAHL،OVID ، Iran Doc و Magiran  با جستجوی کلیدواژه ­های پایبندی به درمان، بیماری­های قلبی ­عروقی و معادل­ه ای انگلیسی آنها انجام شد. مقالات تحقیقی به زبان فارسی و انگلیسی که بر موضوع عوامل موثر بر تبعیت از درمان در بیماران قلبی ­عروقی تمرکز داشتند، برای بررسی انتخاب شدند. در مجموع، 167 مقاله در جستجوی ابتدایی یافت شد که با بررسی عنوان و چکیده و در برخی موارد، پس از مطالعه متن کامل مقالات، 11 مورد آن که مطابق با هدف پژوهشی این مطالعه بود، انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته­ ها. مهمترین عوامل موثر بر تبعیت از رژیم درمانی، پرستاری از راه دور و آموزش همکاران در خصوص نحوه پیگیری بیماران هستند. همچنین، جنبه­ های فردی و روان­شناختی متفاوت بیماران و نیاز به شناخت این تفاوت­ ها و اتخاذ روش مناسب هر فرد جهت پیگیری درمان و افزایش تبعیت از رژیم درمانی، از عوامل بسیار مهم در مراقبت­ از بیماران قلبی ­عروقی است.
نتیجه گیری. به طور کلی مراقبت­ها و آموزش­های انجام ­شده و پیگیری مستمر توسط کادر درمان بیشترین تاثیر را در افزایش تبعیت از رژیم درمانی در بیماران دارد.

حسین محمودی، اسماء شجاعی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تبیین و شفاف­ سازی مفهوم تبعیت از درمان در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. مفهوم تبعیت از درمان که عامل تعیین­ کننده پیامدهای نارسایی قلبی است به طور گسترده در متون به کار می­رود، اما این مفهوم بسیار پیچیده هست و نیاز به یک تعریف روشن دارد.
روش کار. در این مطالعه از رویکرد تکاملی تحلیل مفهوم راجرز استفاده شد. معیارهای ورود متون به مطالعه شامل انتشار به زبان انگلیسی در محدوده سال­های 2004 تا 2019 میلادی بود. منابع تحلیل، پایگاه­های داده­ای PubMed ، Scopus و EMBASE بودند. در مجموع، 73 مقاله یافت شد. بعد از حذف موارد تکراری، تعداد 37 مقاله تایید شدند، و سپس، 35 مقاله بر اساس دیاگرام پریزما مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته­ ها. پنج واژه تبعیت از درمان، تبعیت دارویی، تبعیت غیر دارویی یا تبعیت از توصیه­ های خودمراقبتی، تبعیت از گایدلاین ­های درمانی، و عدم تبعیت از درمان به عنوان واژه­ های جایگزین و  دو مفهوم انطباق یا رعایت و خودمراقبتی به عنوان مهم­ترین مفاهیم وابسته به مفهوم تبعیت از درمان شناخته شدند. هفت ویژگی مفهوم شامل سازگاری، چندبعدی بودن و پیچیدگی، مشارکتی بودن، وابسته بودن به متغیرهای جمعیت­ شناختی و بیمارهای زمینه­ای، آگاهانه و وابسته به آموزش بودن، قابل اندازه­ گیری و پیش­ بینی­ کننده بودن، و مداوم بودن و پیگیری ­کننده شناسایی شدند. پیش ­آیندهای مفهوم تبعیت از درمان با پیامدهای مفهوم رابطه مستقیم داشتند.
نتیجه­ گیری. تبعیت از درمان یک مفهوم پیچیده، چندبعدی، مشارکتی، آگاهانه، قابل اندازه ­گیری، و وابسته به متغیرهای جمعیت ­شناختی است که باید به صورت پیوسته توسط تیم سلامتی پیگیری شود. تبعیت از درمان در گذر زمان، هم به لحاظ معنا و هم به لحاظ مفهومی در حال تکامل است.
 

فرزانه مهرورز، شیوا خالق پرست، مجید ملکی، علی زاهد مهر، سعیده مظلوم زاده، بهرام محبی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر پیگیری تلفنی پس از ترخیص درباره مصرف صحیح داروهای آنتی پلاکتی بر تبعیت از درمان در افراد تحت آنژیوپلاستی عروق کرونر انجام شد.
زمینه. به دلیل اهمیت مصرف درست داروهای آنتی پلاکت پس از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر، تبعیت از درمان از اهمیت زیادی برخوردار است و یکی از دغدغه های مهم پس از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر محسوب می­شود.
روش کار. این مطالعه نیمه ­تجربی بر روی 392 فرد تحت آنژیوپلاستی عروق کرونر در دو گروه آزمون (با پیگیری تلفنی) و کنترل (بدون پیگیری تلفنی) به مدت یک سال انجام شد. تبعیت از درمان از طریق پرسشنامه تبعیت از درمان مورینسکی، قبل و بعد از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر اندازه ­گیری و مقایسه شد. داده­ ها با استفاده از آزمون­ های تی، کای دو، و مدل رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS  تحلیل شدند.
یافته ­ها. میانگین سنی افراد در گروه آزمون، 61/71 سال با انحراف معیار 10/28 و در گروه کنترل، 60/72 با انحراف معیار 11/14 بود. تغییرات نمره میانگین تبعیت از درمان در گروه آزمون (53/09 با انحراف معیار 1/37) و در گروه کنترل (18/09 با انحراف معیار 1/30) به طور معنی ­دار متفاوت و نشان­ دهنده افزایش تبعیت از درمان در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل بود (0/009P=). موارد عدم مصرف داروی آنتی پلاکت در گروه آزمون تا پایان ماه ششم پیگیری تلفنی افزایش، و سپس تا پایان ماه دوازدهم پیگیری، کاهش یافت.
نتیجه ­گیری: با توجه به معنادار بودن تفاوت میانگین نمره تبعیت از درمان گروه آزمون و کنترل، پیشنهاد می­شود انجام مداخلات پیگیری پس از ترخیص بیماران، به ­صورت مداوم و حداقل تا یک سال ادامه یابد.
 

نرگس شجاعی کلاته‌بالی، علی‌اکبر ثمری، مهدی اکبرزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر زوج­درمانی به شیوه بهزیستی درمانی بر افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوش‌بینی و بهزیستی اجتماعی در افراد با بیماری قلبی‌عروقی انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به بیماری قلبی‌عروقی دارای مشکلات فراوانی در زندگی زناشویی و سلامت هستند و احتمالا یکی از روش‌های موثر بر بهبود ویژگی‌های زندگی زناشویی و مرتبط با سلامت آنها، روش زوج­درمانی به شیوه بهزیستی درمانی است.
روش کار. این مطالعه نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش افراد مبتلا به بیماری قلبی‌عرقی مراجعه‌کننده به بیمارستان قلب‌وعروق جوادالائمه شهر مشهد در نیمه اول سال 1400 بودند که از میان آنان، 30 زوج پس از بررسی ملاک‌های ورود به مطالعه و همتا شدن بر اساس تحصیلات، جنسیت، سن و مدت ابتلا به بیماری‌ قلبی‌عروقی با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعه‌کشی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمون 8 جلسه 90 دقیقه‌ای (هفته‌ای دو جلسه) به‌صورت گروهی و حضوری تحت زوج­درمانی به شیوه بهزیستی درمانی قرار گرفت و در این دوران، افراد گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده‌ها با پرسشنامه‌های خودگزارش‌دهی افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوش‌بینی و بهزیستی اجتماعی گردآوری و با آزمون‌های کای‌دو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم‌افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافته‌ها. گروه‌های آزمون و کنترل از نظر تحصیلات، جنسیت، سن و مدت ابتلا به بیماری‌ قلبی‌عروقی تفاوت معنی‌داری نداشتند. قبل از مداخله، بین میانگین نمرات افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوش‌بینی و بهزیستی اجتماعی گروه‌های آزمون و کنترل تفاوت معنی‌داری وجود نداشت، اما بعد از مداخله، بین میانگین نمرات گروه‌ها در هر چهار متغیر وابسته تفاوت معنی‌داری دیده شد (0/0001P≤). روش زوج­درمانی به شیوه بهزیستی درمانی باعث کاهش افسردگی (0/0001P≤ ,192/046F=) و افزایش کیفیت زندگی زناشویی (0/0001P≤ ,329/770F=)، خوش‌بینی (0/0001P≤ ,230/267F=) و بهزیستی اجتماعی (0/0001P≤ ,359/588F=) در افراد مبتلا به بیماری قلبی‌عروقی شد.
نتیجه‌گیری. نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر زوج­درمانی به شیوه بهزیستی درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، خوش‌بینی و بهزیستی اجتماعی در افراد مبتلا به بیماری قلبی‌عروقی بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت می‌توانند از روش مذکور برای بهبود ویژگی‌های زندگی زناشویی و مرتبط با سلامت استفاده نمایند.
 

مهدی شمالی احمدآبادی، لیلا عیسی نژاد، علی اکبر واعظی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مجازی واقعیت‌درمانی بر اضطراب کووید -۱۹ در بیماران با پرفشاری خون در پاندمی کرونا انجام شد.
زمینه. بیماری کووید-19 علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی متعدد، پیامدهای روان­شناختی مانند استرس و اضطراب را نیز به خصوص در جامعه بیماران مزمن از جمله بیماران دارای پرفشاری خون به همراه داشته است. بنابراین، انجام مداخلات مناسب برای کاهش اضطراب کووید -۱۹ در بیماران دارای پرفشاری خون ضروری است.
روش کار. این مطالعه از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به پرفشاری خون مراجعه‌کننده به درمانگاه قلب اردکان بودند. با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس و با توجه به معیارهای ورود و خروج، 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به ‌صورت تصادفی در دو گروه 30  نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون به پرسشنامه ‌اضطراب کرونا (علی‌پور و همکاران،1398) پاسخ دادند. اعضای گروه آزمون آموزش مجازی واقعیت‌درمانی را در ۶ جلسه یک ‌ساعته دریافت کردند. سپس، هردو گروه در مرحله پس‌‌آزمون، دوباره به پرسشنامه‌های پژوهش پاسخ دادند. به ‌منظور تحلیل داده­ها از روش تحلیل کوواریانس در نسخه 2۶ نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
یافته‌ها. پس از مداخله، تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه در میانگین نمره اضطراب کرونا مشاهده شد (110/807=F و 0/0001≥P). همچنین، پس از مداخله، تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه از نظر میانگین نمره بعد روانی اضطراب کرونا مشاهده شد (30/78=F و 0/0001≥P). پس از مداخله، تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه از نظر میانگین نمره بعد جسمی اضطراب کرونا مشاهده شد (27/94=F و 0/0001≥P).
نتیجه‌گیری. انجام برنامه مداخله‌ای آموزش مجازی با محتوای آموزشی واقعیت‌درمانی می‌تواند باعث کاهش نمرات اضطراب کرونا در ابعاد روانی و جسمی در افراد مبتلا به پرفشاری خون شود.

سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سودارگر، پریسا پیوندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و رفتارهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. پیامدهای نارسایی قلبی ایجادکننده مشکلاتی در زمینه کیفیت خواب و سبک زندگی افراد است که بر سیر بیماری تاثیر می گذارد. شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، از مداخله ­های موثر بر این دو هستند. 
روش کار. پژوهش حاضر، از نوع نیمه ­تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و دارای گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. تعداد ۴۵ نفر از افراد مبتلا به نارسایی قلبی به صورت هدفمند انتخاب و سپس با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. مداخله­ های شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه­های آزمون انجام شد. داده­ها در سه مرحله با استفاده از شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ بویس و همکاران (۱۹۸۹) و پرسشنامه سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت واکر و همکاران (۱۹۸۷) جمع­ آوری شد. تحلیل داده ­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 25 با تحلیل کوواریانس انجام شد.
یافته‌ها. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در پس­ آزمون و پیگیری (181/224=F و 0/0001≥P)، (62/315=F و 0/0001≥P) در مقایسه با گروه کنترل، بر کیفیت خواب و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در مبتلایان به نارسایی قلبی موثر بودند. با وجود تاثیر هر دو مداخله، برتری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (0/0001≥P) بر سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله در تاثیر کیفیت خواب در آزمون تعقیبی مشخص شد.
نتیجه‌گیری. با توجه به نتایج، در مراکز درمانی می­توان هر دو مداخله، به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، را به عنوان مداخله­ هایی موثر بر کیفیت خواب و رفتارهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت همراه با درمان­ های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی به کار گرفت.

سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی ­سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روان­شناختی و کیفیت زندگی حرفه­ای در پرستاران بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان­های تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفه­ای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار می­شود و عملکرد بیمارستان­ها را از نظر سازمانی ارتقاء می­دهد. ارائه مداخلات درمانی روان­شناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر می­رسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش ­آزمون-پس ­آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان­های شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه­ گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی ­سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش ­آزمون و پس ­آزمون، پرسشنامه 18 گویه ­ای بهزیستی روان­شناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویه­ای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنی­سازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه­ ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان  مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه­ای هفته­ای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ­ای انجام نشد. داده ­ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم ­افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته­ ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفه­ای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفه­ای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروه­ها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روان­شناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روان­شناختی در گروه­هایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه­ گیری: بر اساس یافته ­های این مطالعه به نظر می­رسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنی­سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روان­شناختی و کیفیت زندگی حرفه­ای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمی­کنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهش­های بیشتری است.
 

مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور، حمید آتش پور، معصومه صادقی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه ­نگر، روایت­ درمانی زوجی، و طرحواره­ درمانی زوجی بر سرمایه عاطفی و افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونری از زمره بیماری­های قلبی است که می­تواند زوج­ها را با مشکلاتی مواجه سازد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه­ تجربی دارای پیش ­آزمون و پس ­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرنری همراه با همسران خود در سال 1400 بودند، که از میان آنها 64 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 زوج) گمارده شدند. پرسشنامه سرمایه عاطفی گل­پرور و ”سیاهه افسردگی بک“ برای سنجش متغیرهای وابسته در دو مرحله استفاده شد. سه گروه درمانی، هر یک طی 8 جلسه 90 دقیقه ­ای تحت درمان قرار ­گرفتند و گروه کنترل هیچ­گونه درمانی دریافت نکرد. داده­ ها با تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم­ افزار SPSS بررسی شدند.
یافته­ ها. بر اساس نتایج، در مورد متغیر سرمایه عاطفی، بین مداخلات زوج­ درمانی رفتاری یکپارچه ­نگر، روایت ­درمانی زوجی، و طرحواره ­درمانی زوجی با گروه کنترل (0/001≥P) و بین زوج­ درمانی رفتاری یکپارچه­ نگر با روایت ­درمانی زوجی و طرحواره­ درمانی زوجی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001≥P). در مورد متغیر افسردگی، بین مداخلات زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه ­نگر، روایت­ درمانی زوجی، و طرحواره ­درمانی زوجی با گروه کنترل و بین زوج ­درمانی ­رفتاری یکپارچه ­نگر و طرحواره ­درمانی زوجی با روایت­درمانی زوجی تفاوت معناداری به دست آمد (0/05≥P).  
نتیجه­ گیری. بر اساس نتایج، به ترتیب، زوج­درمانی رفتاری یکپارچه نگر، طرحواره درمانی زوجی، و روایت درمانی زوجی در افزایش سرمایه عاطفی و کاهش افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها تاثیر دارند. پیشنهاد می­شود در مراکز درمانی قلب ­و عروق، این سه درمان برای این بیماران و همسران آنها استفاده شوند.

گلریز محمدی، احمد کربلایی محمدمیگونی، سعید ملیحی الذاکرینی، مریم کلهرنیا گلکار،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر طرحواره ­درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی انجام شد.
 زمینه. با توجه به اینکه سبک زندگی ناسالم یکی از تعیین‌کننده‌های اصلی بروز زودهنگام بیماری عروق کرونر در بزرگسالی و مرگ ناشی از آن است، لزوم ارائه مداخلات درمانی به این دسته از بیماران ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش تجربی (پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل، و پیگیری) بر روی نمونه ­ای از زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر در شهر تهران در سال­های 1398 و 1399 انجام شد. تعداد 45 نفر به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. گروه‌های آزمون و کنترل طی مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون، و پیگیری یک ماهه، با پرسشنامه سبک زندگی لالی، عابدی، و باقر کج­باف (1391) مورد سنجش قرار گرفتند. تعداد 8 جلسه طرحواره­درمانی گروهی و 8 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی (هر یک، هفته‌ای دو جلسه، به مدت 4 هفته) در گروههای آزمون اجرا شد. داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند.
یافتهها. هر دو مداخله بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر موثر بودند (0/0001P≤)، اما، رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی نسبت به طرحواره درمانی گروهی تاثیر بیشتری بر ارتقای سبک زندگی در زنان مبتلا به بیماری عوق کرونر قلبی داشت (0/0001P≤).
نتیجهگیری. آموزش استفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به عنوان یک روش مداخله‌ای مؤثر در بهبود سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر توصیه میشود.

ناهید رامک، کیانا قاسم نژاد، الهه قاسم پور، زینب صادق خانی، اسحاق سام خانیان، فرشید بی باک، علیرضا سنگانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روان­ درمانی تحلیلی کارکردی بر تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد انجام شد.
زمینه. شدت بیماری­های قلبی ­عروقی تا حدودی تحت تاثیر عملکرد شناختی و رفتاری افراد مبتلا به بیماری انفارکتوس حاد میوکارد قرار دارد. بنابراین، با درمان­ های موثر و نوین در این زمینه می­توان نتایج موثری ایجاد کرد.
روش کار. در این پژوهش نیمه­ تجربی پیش‌آزمون- پس‌آزمون با پیگیری و گروه کنترل، جامعه آماری، زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بستری در بیمارستان تخصصی قلب سیدالشهدا در شهر ارومیه در سال 1400 بودند که تعداد 30 نفر از آنها بر اساس ﻣﻌﯿﺎرﻫﺎی ورود ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. بسته روان­ درمانی تحلیلی کارکردی تسای و همکاران (2010) در 10 جلسه 45 دقیقه ­ای برای گروه آزمون ­اجرا شد. قبل از اجرای جلسات و پس از آن، از اعضای گروه­ های آزمون و کنترل، پیش ­آزمون و پس ­آزمون با پرسشنامه تبعیت درمانی سید فاطمی و همکاران (1397) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی ولن و همکاران (2013) گرفته شد. داده­ ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شدند.
یافته ها. بر اساس نتایج این پژوهش، تفاوت آماری معنی ­دار بین میانگین نمرات تبعیت درمانی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران گروه آزمون و کنترل در پیش­ آزمون، پس ­آزمون و پیگیری وجود داشت. روان ­درمانی تحلیلی کارکردی بر بهبود رفتارهای خودمراقبتی (اندازه اثر 0/912) در مقایسه با بهبود تبعیت درمانی (اندازه اثر 0/897) در زنان مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد اثر بیشتری دارد (0/0001P≤).
نتیجه ­گیری. این نتایج بر عملکرد روش روان­ درمانی تحلیلی کارکردی در حوزه­ های شناختی و رفتاری در درمان افراد مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد تاکید دارد.

الهام ایرانی، سعید موسوی پور، مرضیه السادات سجادی نژاد،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر افسردگی، اضطراب، و استرس افراد با بیماری قلبی­ عروقی پس از عمل جراحی بای­ پس عروق کرونر انجام شد
زمینه. عمل جراحی بای‌پس عروق کرونر مانند سایر اعمال جراحی برای بیماران تنش‌زا است و افسردگی، اضطراب و استرس از جمله اختلالات شایع و مهم در این بیماران محسوب می‌شود. یکی از رویکردهای روان‌درمانی موثر برای کاهش عوامل روان­شناختی منفی و جلوگیری از عود مجدد بیماری، رفتاردرمانی شناختی است.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع نیمه ­تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، افراد با بیماری قلبی­ عروقی پس از عمل جراحی بای‌پس عروق کرونر در بیمارستان منتخب آجا تهران در سال 1400 بود که بر اساس نمونه‌گیری در دسترس تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه‌ افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) پاسخ دادند. افراد گروه آزمون تحت 15جلسه روان‌درمانی قرار گرفتند. دو گروه آزمون و کنترل در متغیرهای سن، تحصیلات، مدت بستری، و بیماری مزمن دیگر همگن بودند. از تحلیل کوواریانس تک متغیره برای تحلیل داده­ ها استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس دو گروه نشان داد که پس از کنترل اثر پیش‌آزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پس‌آزمون دو گروه در متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس وجود دارد؛ و پس از مداخله، نمرات افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری دارد.
نتیجهگیری: علاوه بر مداخلات پزشکی، از رفتاردرمانی شناختی می‌توان برای افراد با بیماری قلبی ­عروقی بعد از عمل جراحی بای‌پس عروق کرونر، برای کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و جلوگیری از عود مجدد بیماری استفاده کرد.

فاطمه ایزدی، یاسمن خلیلی، شیوا خالق پرست، سپیده تقوی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
 هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سواد سلامت، دانش نارسایی قلبی و حمایت اجتماعی با تبعیت از درمان دارویی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. با وجود پیشرفت­ های چشم­گیر در درمان نارسایی قلبی، پیش ­آگهی در این بیماران ضعیف است که از عوامل موثر بر آن می­توان به بیماری­ های زمینه­ ای، تفاوت­ های سنی و جنسی، سواد سلامت ناکافی، تبعیت نامناسب از درمان دارویی، دانش کم و حمایت اجتماعی ضعیف اشاره کرد.
روش اجرا. تحقیق حاضر یک مطالعه­ توصیفی ارتباطی از نوع مقطعی بود و نمونه ­گیری به صورت در دسترس با تعداد 300 بیمار مراجعه­ کننده به درمانگاه مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب­ و عروق شهید رجایی انجام شد. ابزار مطالعه شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، اقتصادی و اجتماعی؛ پرسشنامه سواد سلامت؛ پرسشنامه دانش نارسایی قلبی هلندی؛ پرسشنامه حمایت اجتماعی درک­شده؛ و پرسشنامه تبعیت از درمان دارویی بودند که توسط پژوهشگر یا بیمار تکمیل شد.. از نرم ­افزار SPSS نسخه 22 برای تحلیل داده ­ها استفاده شد؛ به این صورت که متغیرهای کیفی به صورت تعداد و درصد و متغیرهای کمی بر اساس نوع توزیع شان با میانگین (انحراف معیار) یا میانه (دامنه میان­چارکی) گزارش شدند. بررسی ارتباط بین متغیرها نیز با استفاده از آزمون همبستگی انجام شد.
یافته ­ها. میانه (دامنه میان­چارکی) سنی نمونه ­ها  سال55 (41 تا 65 سال) بود. تعداد 172 نفر از نمونه­ ها (57/33 درصد) مرد و 128 نفر (42/66 درصد) زن بودند. تبعیت از درمان دارویی با سواد سلامت (0/13r= ،0/029=P) و دانش نارسایی قلبی (0/13r= ،0/020=P) ارتباط آماری معنی ­دار داشت، اما با حمایت اجتماعی ارتباطی مشاهده نشد (0/006r=- ، 0/92P).
نتیجه ­گیری. نتایج این مطالعه ارتباط سواد سلامت و دانش نارسایی قلبی را با تبعیت از درمان نشان داد. به این ترتیب، می­توان با ترغیب بیماران برای بهبود سواد سلامت خود و همچنین، آموزش آنها برای افزایش اطلاعات و دانش مرتبط با بیماری، در راستای تبعیت بهتر از درمان دارویی کوشید.

مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور، معصومه صادقی، حمید آتش پور،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر روایت­ درمانی زوجی، طرحواره ­درمانی زوجی و زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه ­نگر بر امیدواری و استرس درک­ شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونری، از دسته بیماری­ های قلبی است که می­تواند زوج ­ها را با مشکلاتی مواجه سازد و آنها را نیازمند کمک نماید.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه ­­تجربی چهارگروهی با پیش ­آزمون و پس ­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر با همسران آنها در سال1400 بودند که از میان آنها، 64 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 زوج) گمارده شدند. از مقیاس امیدواری اسنایدر و مقیاس استرس درک شده لیونگ و همکاران برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. سه گروه مداخله، هر یک طی 8 جلسه 90 دقیقه­ ای تحت درمان قرار­ گرفتند و گروه کنترل هیچ­گونه درمانی دریافت نکرد. داده ­ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه­ گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون­فرونی در نرم ­افزار SPSS بررسی شدند.
یافته ­ها. نتایج نشان داد از نظر امیدواری، بین زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه ­نگر و طرحواره ­درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی­ دار آماری وجود دارد (0/0001P≤)، ولی بین روایت­ درمانی زوجی با گروه کنترل و بین سه مداخله با یکدیگر تفاوت معنی­ دار آماری وجود ندارد. درباره استرس درک­ شده، نتایج نشان داد، بین زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه­ نگر، روایت ­درمانی زوجی و طرحواره ­درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی­ دار آماری وجود دارد (0/0001P≤).
نتیجه ­گیری. با توجه به تاثیر زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه­ نگر و طرحواره ­درمانی زوجی در افزایش امیدواری و تاثیر دو درمان مورد اشاره و روایت­ درمانی زوجی در کاهش استرس درک­ شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها، پیشنهاد می­شود استفاده از این سه درمان در مراکز درمانی قلب ­و عروق مورد توجه قرار گیرند.


صفحه 2 از 3     

فصلنامه پرستاری قلب و عروق Iranian Journal of Cardiovascular Nursing
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4710