|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
5 نتیجه برای ملکی
بهزاد ساکی، خسرو ابراهیم، امیرحسین عابدی یکتا، لیلا صالحی فرد، عادله ملکی پور، محمد حسبی، دوره 3، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی بود.
زمینه. انفارکتوس قلبی از اصلی ترین علل مرگ و میر در سرتاسر جهان به شمار می رود. با توجه به شیوع انفارکتوس قلبی و مرگ و میر ناشی از آن و تاثیر آن بر کیفیت زندگی افراد، انجام اقدامات برای کاهش عوارض این بیماری امری حیاتی به نظر می رسد.
روش کار. در این کارآزمائی بالینی تصادفی شده، 30 فرد مبتلا به انفارکتوس قلبی که به بیمارستان طالقانی تهران مراجعه کرده بودند از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل هشت هفته تمرین ترکیبی به صورت سه جلسه در هفته بود که در مرکز بازتوانی قلبی بیمارستان طالقانی انجام شد. به منظور بررسی کیفیت زندگی بیماران، قبل و بعد از برنامه تمرینی، هر دو گروه پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. سطح معناداری در همه آزمون ها کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافته ها. یافته های پژوهش حاضر نشان داد کیفیت زندگی گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری پیدا کرده است.
نتیجه گیری. به نظر می رسد هشت هفته تمرین ترکیبی باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی می شود. بر این اساس، توصیه می شود در برنامه مراقبتی این بیماران در زمان ترخیص، تمرین ترکیبی گنجانده شود.
مهدی قادری، امیر ملکی، مجید حق جو، دوره 4، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
هدف. هدف از این پژوهش، بررسی نقش سرمایه اجتماعی و اثرات آن بر سبک زندگی سالم در افراد با بیماری عروق کرونر بود.
زمینه. سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت، نقش مهمی در ارتقاء سبکزندگی سالم در افراد دارد. با توجه به رشد چشمگیر بیماری عروق کرونر، مطالعه در مورد اثرات سرمایه اجتماعی بر سبک زندگی سالم در افراد با بیماری عروق کرونر ضروری است.
روش کار. این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 412 فرد (239 مرد و 173 زن) دارای بیماری عروق کرونر که در چهار بخش داخلی مردان، داخلی زنان، دیپلمات و VIP، بستری بودند از اوایل بهمنماه 1393 تا اواخر اردیبهشت ماه 1394، در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی انجام شد. داده ها از طریق فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه سرمایه اجتماعی میاموتو و همکاران و پرسشنامه محقق ساخته سبک زندگی سالم گردآوری شد. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و برای اطمینان از پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت تحلیل دادهها نیز از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری متناسب استفاده شد.
یافتهها. میانگین نمره سرمایه اجتماعی مردان و زنان از لحاظ آماری دارای تفاوت معنیداری بود (0/015=p). همبستگی مثبت و معنیدار آماری بین سرمایه اجتماعی و سبکزندگی سالم مشاهده شد (0/418=r ،0/01p<). بیشترین میزان همبستگی سرمایه اجتماعی با بعد ”مسئولیتپذیری سلامت“ (0/384=r ،0/01p<) و کمترین میزان همبستگی با بعد ”پرهیز از مصرف دخانیات و مشروبات الکلی“ (0/107=r ،0/05p<) بود. از میان ابعاد سرمایه اجتماعی، بعد ”روابط اجتماعی“ بیشترین ضریب همبستگی را با سبک زندگی سالم داشت (0/511=r ،0/01p<).
نتیجهگیری. سرمایه اجتماعی و مولفههای آن اثرات مثبت و مهمی بر سبکزندگی سالم و خرده مقیاسهای آن دارند. بنابراین، تأکید بر برنامه های اجتماعمحور، همچون تقویت این نوع سرمایهها در جامعه با هدف مقابله و پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای مزمن، به ویژه بیماریهای قلبی امری لازم و ضروری است.
شیوا خالق پرست، مهناز مایل افشار، مجید ملکی، نسیم نادری، بهروز قنبری، شیرین حسینی، دوره 6، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای الگوی نظارت بالینی بر میزان ارائه آموزش به بیماران قلبی انجام شد.
زمینه. نظارت بالینی رابطهای متقابل بین پرستار و ناظر است که می تواند موجب توسعه مهارت های حرفه ای پرستار گردد.
روش کار. این مطالعه از نوع نیمه تجربی قبل-بعد بدون گروه کنترل است. روش نمونه گیری، احتمالی و به صورت طبقه بندی بود که با داشتن معیارهای ورود و خروج، تا رسیدن حجم نمونه به 300 نفر انجام شد. پژوهشگر با استفاده از فرم جمع آوری داده ها میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران و همچنین میزان ثبت آن در پرونده را ارزیابی و ثبت نمود. الگوی نظارت بالینی به عنوان مداخله این پژوهش، شامل برنامه ریزی، برگزاری جلسات ماهیانه با رابطین آموزش سلامت بخشها، ارائه آموزشهای طبقه بندی شده، اجرای نظارت بالینی روزانه، پیگیریها، مشخص نمودن نقاط ضعف پرستاران در حیطه ارائه آموزش به بیماران قلبی و انجام اقدامات اصلاحی به مدت یک سال به طور منظم و مستمر بود. سپس، پژوهشگر با استفاده از همان فرم، دوباره میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران و همچنین، میزان ثبت آن در پرونده را ارزیابی کرد و نتایج قبل و بعد از اجرای مداخله را با یکدیگر مقایسه نمود. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد.
یافته ها. پس از اجرای الگوی نظارت بالینی، میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران، در ابتدای بستری، حین بستری و زمان ترخیص، نسبت به قبل از مداخله به طور معنی داری افزایش یافت (001/0p<). همچنین، یافته ها نشان داد که بیماران بعد از اجرای الگوی نظارت بالینی، از آموزش های دریافت شده رضایت بیشتری دارند (001/0p<).
نتیجه گیری. نظارت مستمر و منظم، بر روند اجرای آموزش به بیمار نقش بهسزایی دارد. با توجه به اهمیت آموزش به بیمار و نقش آن در بهبود وضعیت بیماری و ارتقای سلامتی، توصیه می شود برای پرستاران در زمینه آموزش به بیمار برنامه های مدیریتی و نظارتی در نظر گرفته شود.
فرزانه مهرورز، شیوا خالق پرست، مجید ملکی، علی زاهد مهر، سعیده مظلوم زاده، بهرام محبی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر پیگیری تلفنی پس از ترخیص درباره مصرف صحیح داروهای آنتی پلاکتی بر تبعیت از درمان در افراد تحت آنژیوپلاستی عروق کرونر انجام شد.
زمینه. به دلیل اهمیت مصرف درست داروهای آنتی پلاکت پس از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر، تبعیت از درمان از اهمیت زیادی برخوردار است و یکی از دغدغه های مهم پس از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر محسوب میشود.
روش کار. این مطالعه نیمه تجربی بر روی 392 فرد تحت آنژیوپلاستی عروق کرونر در دو گروه آزمون (با پیگیری تلفنی) و کنترل (بدون پیگیری تلفنی) به مدت یک سال انجام شد. تبعیت از درمان از طریق پرسشنامه تبعیت از درمان مورینسکی، قبل و بعد از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر اندازه گیری و مقایسه شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی، کای دو، و مدل رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین سنی افراد در گروه آزمون، 61/71 سال با انحراف معیار 10/28 و در گروه کنترل، 60/72 با انحراف معیار 11/14 بود. تغییرات نمره میانگین تبعیت از درمان در گروه آزمون (53/09 با انحراف معیار 1/37) و در گروه کنترل (18/09 با انحراف معیار 1/30) به طور معنی دار متفاوت و نشان دهنده افزایش تبعیت از درمان در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل بود (0/009P=). موارد عدم مصرف داروی آنتی پلاکت در گروه آزمون تا پایان ماه ششم پیگیری تلفنی افزایش، و سپس تا پایان ماه دوازدهم پیگیری، کاهش یافت.
نتیجه گیری: با توجه به معنادار بودن تفاوت میانگین نمره تبعیت از درمان گروه آزمون و کنترل، پیشنهاد میشود انجام مداخلات پیگیری پس از ترخیص بیماران، به صورت مداوم و حداقل تا یک سال ادامه یابد.
مهناز مایل افشار، محمدضیا توتونچی، فریدون نوحی، مجید ملکی، ندا شیرخانلو، حمید رضا پاشا، فاطمه آهنگری، شاهپور گرانوندپور، علی فتح اللهی فرد، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. مراقبت مبتنی بر شواهد به دلیل بهروز بودن تدابیر و رویههای مراقبتی و هزینه اثربخشی برای بیماران نقش مهمی در ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری دارد؛ با وجود این، بر سر راه اجرای آن موانعی وجود دارد که باید بررسی شود. این مطالعه با هدف بررسی موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در کارکنان پرستاری مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی است که بر روی 215 نفر از پرستاران بخشهای مختلف مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند انجام شد. برای تعیین موانع اجرای پروتکل های مبتنی بر شواهد از پرسشنامه استفاده شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. کارکنان پرستاری موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد را مربوط به بعد مدیریتی، کافی نبودن تعداد کارکنان (80 درصد)، زیاد بودن بیماران (71 درصد)، و عدم تشویق کارکنان (68 درصد) میدانستند. در بعد فردی نیز فقدان وقت کافی برای پرستاران جهت مطالعه نتایج تحقیقات (72 درصد) از مهمترین موانع بود.
نتیجهگیری. عوامل مرتبط با موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در دو حیطه فردی و مدیریتی هستند. پیشنهاد میگردد از طریق چیدمان صحیح نیروی انسانی، برگزاری کارگاهها و گردهمآییهای آموزشی، و ایجاد تعامل با مراکز اجراکننده مراقبت مبتنی برشواهد و استفاده از تجارب آنها باتوجه به امکانات موجود، به این مقوله اهمیت بیشتری داده شود.
|
|
|
|
|
|