|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
15 نتیجه برای محمدی
سيد طیب مرادیان، منصوره اشقلی فراهانی، نورالدین محمدی، روح انگیز جمشیدی، دوره 1، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
هدف. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر تمرینات تنفسی برنامه ریزی شده بر اکسیژناسیون بیماران متعاقب جراحی پیوند عروق کرونر انجام شد. زمینه. عوارض ریوی و اختلال اکسیژناسیون متعاقب جراحی پیوند عروق کرونر شایع هستند و منجر به افزایش طول مدت بستری در بیمارستان و هزینه های درمانی می شوند. تمرینات تنفسی اقدامی است که به صورت معمول در اکثر مراکز درمانی انجام می شود، اما شواهد علمی کافی جهت تأیید اثرات آن بعد از جراحی پیوند عروق کرونر در دسترس نمی باشد. روش کار. در یک کارآزمایی بالینی 100 بیمار کاندید جراحی پیوند عروق کرونر به روش تخصیص تصادفی در یکی از دو گروه 50 نفره آزمون یا کنترل قرار گرفتند. بیماران گروه آزمون فیزیوتراپی تنفسی را بر اساس برنامه ریزی پژوهشگر انجام دادند و بیماران گروه کنترل فیزیوتراپی تنفسی را به صورت روزانه طبق روند معمول بیمارستان انجام دادند. سایر درمان های دریافتی بین بیماران دو گروه مشابه بود. دو گروه از نظر گاز های خون شریانی اندازه گیری شده قبل از عمل جراحی، روزهای اول، دوم و سوم بعد از عمل جراحی مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های مورد نظر توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 با استفاده از تستهای آماری کای دو و آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس اندازه گیریهای تکراری تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها. نتایج این مطالعه نشان داد که دو گروه آزمون و کنترل از نظر متغیرهای جمعیت شناختی، سابقه بیماری و همچنین مقادیر اشباع اکسیژن، فشار سهمی اکسیژن و دی اکسید کربن خون شریانی قبل از عمل جراحی و روز های اول و دوم بعد از عمل جراحی تفاوت معناداری با هم ندارند. در روز سوم بعد از عمل جراحی در بیماران گروه آزمون نسبت به بیماران گروه کنترل مقادیر اشباع اکسیژن خون شریانی (میانگین 95 با انحراف معیار 47/2 در مقابل میانگین 24/93 با انحراف معیار 16/3) (003/0p=) و فشار سهمی اکسیژن خون شریانی (میانگین 19/83 با انحراف معیار 23/16 در مقابل میانگین 66/72 با انحراف معیار 20/13) (001/0p≤) بالاتر بود. نتیجه گیری. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بیمارانی که تمرینات تنفسی برنامه ریزی شده را انجام داده اند در مقایسه با درمان معمول بیمارستان وضعیت اکسیژناسیون بهتری دارند و روند بهبود اکسیژناسیون و بازگشت به حالت قبل از عمل در این بیماران سریع تر است.
نورالدین محمدی، شهره پرویز، حمید پیروی، دوره 1، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
هدف. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر بازآموزی ساکشن لوله داخل تراشه بر تغییرات اشباع اکسیژن خون و تعداد ضربان قلب بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه میباشد. زمینه. ساکشن لوله داخل تراشه یکی از اقدامات اساسی در مراقبت و حفظ راه هوایی است. چنانچه انجام این روش مراقبتی در بیماران با روش مناسب انجام نگردد با عوارض زیادی برای بیمار همراه است. روش کار. این پژوهش نیمه تجربی بخشی از یک پژوهش پیامد میباشد که در بخش مراقبت ویژه داخلی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در سال 1389 انجام شد. در این مطالعه کلیه داده های مربوط به تمام موارد انجام شده ساکشن لوله تراشه در یک دوره زمانی 2 هفتهای قبل و بعد از آموزش ساکشن لوله داخل تراشه به عنوان نمونه پژوهش جمعآوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها. قبل از بازآموزی، میانگین اشباع اکسیژن خون در دقایق اول و سوم بعد از ساکشن لوله داخل تراشه نسبت به یک دقیقه قبل از انجام ساکشن کاهش معنیداری داشتند (005/0p=). اما، بعد از بازآموزی، میانگین اشباع اکسیژن خون در دقایق اول و سوم بعد از ساکشن لوله داخل تراشه نسبت به یک دقیقه قبل از انجام ساکشن افزایش معنیداری داشتند (001/0p≤). همچنین، قبل از بازآموزی، میانگین ضربان قلب در دقیقه اول و سوم بعد از ساکشن لوله داخل تراشه نسبت به یک دقیقه قبل از ساکشن افزایش معنیداری داشتند (001/0p≤). بعد از اجرای بازآموزی، میانگین ضربان قلب در دقیقه اول بعد از ساکشن نسبت به یک دقیقه قبل از ساکشن افزایش معنیداری را نشان داد (001/0p≤)، ولی در دقیقه سوم بعد از ساکشن نسبت به یک دقیقه قبل از ساکشن، میانگین ضربان قلب تفاوت معنیداری نداشت. نتیجه گیری. یافتههای پژوهش بیانگر تغییرات قابل ملاحظه در میزان اشباع اکسیژن خون و ضربان قلب بیماران بعد از انجام ساکشن لوله تراشه بود. این تغییرات از نظر بالینی در بیماران بدحال از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند زندگی آنان را به مخاطره بیاندازد. لذا لازم است با ارائه برنامههای آموزش ضمن خدمت مدون و منظم دورهای در زمینه توجه بیشتر پرستاران به تغییرات همودینامیک و به حداقل رساندن این تغییرات در جهت حفظ حیات و ایمنی بیماران بدحال تلاش گردد.
فاطمه بهرام نژاد، یونس محمدی، احمد علی اسدی نوقابی، هادی سیف، محسن امینی، بهاره شهبازی، دوره 1، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
هدف.هدف از انجام این مطالعه مقایسه کیفیت زندگی بیماران پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونرو آنژیوپلاستی کرونری ترانس لومینال از راه پوست، قبل،سه، شش و دوازده ماه پس از عمل بود. زمینه.آنژیوپلاستی ترانس لومینال و پیوند بای پس عروق کرونر از روشهای درمانی رایج در بیماری عروق کرونر می باشند. بهدنبال آنژیوپلاستی ترانس لومینال، بیمار تنها یک روز در بیمارستان بستری می شود و نسبت به پیوند بای پس عروق کرونر هزینه های کمتری پرداخت می کند، اما باید دید که آیا بین کیفیت زندگی افراد در این دو گروه اختلافی وجود دارد. روش کار.این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی چهار مرحلهای آینده نگر بر روی 115 بیمار با عمل آنژیوپلاستی کرونری ترانس لومینال و 126 بیمار تحت عملجراحی بای پس عروق کرونر در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در فاصله سالهای 1386 تا 1384 بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای 40 سؤالی با پرسش هاییدرباره مشخصات دموگرافیک، اطلاعات بیماری و کیفیت زندگی واحد های مورد مطالعه بود. در تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی تست، کای دو، آزمون دقیق فیشر و آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها.نتایج پژوهش نشان داد هر دو گروه پس از عمل، افت کیفیت زندگی داشته اند (P≤0.001).اما کیفیت زندگی در هر دو گروه تحت مطالعه در فاصله سه، شش و دوازده ماه بعد از عمل با هم اختلاف آماری معنی داری داشته است(P≤0.001). نتیجه گیری.لازم است تیم درمان، بیماران و خانواده هایشان را پس از انجام هر کدام از این عملها حمایت کنند و آموزشهای لازم در این دوران را به بیماران بدهند و آنها را تشویق به پیگیری وضعیت بیماری خود نمایند.
ابراهیم فلاح طاهر پذیر، شراره ضیغمی محمدی، فرزاد فهیدی، دوره 1، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
هدف. هدف از مطالعه حاضر بررسی درک بیماران مبتلا به بیماری قلبی عروقی از منافع و موانع رفتارهای ارتقاء سلامتی بود. زمینه. بر اساس مدل ارتقاء سلامتی پندر، رفتارهای عاطفی خاصی مانند درک از منافع و موانع بر تغییر رفتارهای سلامتی اثر دارند. روش کار. در این مطالعه توصیفی-مقطعی، 260 بیمار قلبی عروقی از بخش تست ورزش بیمارستان تامین اجتماعی شهریار در سال 1388 انتخاب شدند. روش نمونه گیری در مطالعه حاضر به روش آسان بود. داده ها به روش مصاحبه جمع آوری گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه ارزیابی منافع و پرسشنامه ارزیابی موانع بود. اطلاعات توسط نرم افزار آماری SPSSبا استفاده از آمار توصیفی، تی تست، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. یافته ها. یافته ها نشان داد که میانگین نمره درک از منافع رفتارهای ارتقاء سلامتی 83/3±14/41 بود و 7/83 درصد بیماران درک بالایی از منافع رفتارهای ارتقاء سلامت داشتند. درک از منافع رابطه آماری معناداری با سطح تحصیلات (024/0=p) و شغل (021/0=p) داشت. میانگین نمره درک از موانع رفتارهای ارتقاء سلامتی 31/6±81/26 بود و 3/66 درصد بیماران درک متوسطی از موانع رفتارهای ارتقاء سلامت داشتند. درک از موانع رابطه آماری معناداری با جنس (034/0=p) و وضعیت تأهل (047/0=p) داشت. همبستگی معکوس معناداری بین درک از منافع رفتارهای ارتقاء سلامتی و درک از موانع رفتارهای ارتقاء سلامتی وجود داشت (001/0=P). نتیجه گیری. با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد افزایش درک بیماران قلبی عروقی از منافع رفتارهای ارتقاء سلامتی با کاهش موانع رفتارهای ارتقاء سلامت همراه است. ممکن است مداخلات آموزشی توسط پرستاران حرفه ای برای بیماران مبتلا به بیماری قلبی عروقی به پیروی از رفتارهای ارتقاء سلامت کمک نماید.
فاطمه گلی، شراره ضیغمی محمدی، عالم ایمانی، احمد مهدوی، محمدرضا ترابی، زهرا عباسی ولی کندی، دوره 2، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده
خلاصه هدف. هدف مطالعه، تعیین شاخص های تن سنجی بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد و ارتباط آنها با برخی عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی بود. زمینه. بررسی ها نشان می دهد که نه تنها مقدار انتشار بافت چربی در بدن اهمیت دارد، بلکه کیفیت انتشار بافت چربی هم مهم است، زیرا افزایش انتشار بافت چربی عامل خطر بروز بیماری های قلبی-متابولیکی است. روش کار. در این پژوهش مقطعی با طرح توصیفی همبستگی، 140 بیمارمبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد از واحد مراقبت قلبی بیمارستان های شریعتی و شهید رجائی کرج در سال 1388 به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. اطلاعات جمعیت شناختی و سابقه عوامل خطر قلبی عروقی از طریق مصاحبه؛ اطلاعات مربوط به نوع انفارکتوس میوکارد، پارامترهای آزمایشگاهی مانند تری گلیسرید، کلسترول کل، لیپوپروتوئین با دانسیته کم و لیپوپروتوئین با دانسیته بالا و قند خون از پرونده بیمار؛ و شاخص های تن سنجی با کمک ترازوی باسکولی و متر نواری بررسی شدند. اطلاعات توسط نرم افزار آماریSPSSویراست 18 با استفاده از آمار توصیفی، آزمون تی، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. یافته ها. سطح تری گلیسرید خون همبستگی مثبت و معناداری با اندازه دور گردن (006/0=p)، اندازه دور کمر (001/0>p)، نسبت دورکمر به قد (001/0>p) و شاخص توده بدنی (001/0>p) داشت. کلسترول خون نیز همبستگی مثبت معنی دار با اندازه دور گردن (009/0=p)، اندازه دور کمر (001/0>p)، نسبت دور کمر به قد (003/0=p) و شاخص توده بدنی (001/0>p) داشت. لیپوپروتئین با دانسیته کم همبستگی مثبت معنی داری با اندازه دور کمر (005/0=p) و نسبت دور کمر به قد (014/0=p) داشت. به علاوه، بین گلوکز با نسبت دور کمر به قد (038/0=p) همبستگی مثبت معنی دار وجود داشت. لیپوپروتئین با دانسیته بالا همبستگی معکوس و معناداری با اندازه دور کمر (001/0>p) و نسبت دور کمر به قد (001/0>p) داشت. نتیجه گیری. بیش از نیمی از بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد چاقی مرکزی داشتند. چاقی مرکزی با عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی ارتباط داشت. به نظر می رسد تغییر سبک زندگی و کاهش وزن باید در طی برنامه های نوتوانی قلبی در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد دارای اضافه وزن و چاقی جهت کاهش عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی مورد توجه قرار گیرد.
عاطفه اله بخشیان، هادی حسنخانی، عیسی محمدی، وحید زمانزاده، صمد غفاری، ، دوره 2، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
خلاصه هدف. این مطالعه با هدف تبیین درک و تجربه بیماران ایرانی از زندگی بعد از آنژیوپلاستی انجام شد. زمینه. با توجه به شیوع بالای بیماری عروق کرونر و افزایش روز افزون شمار مبتلایان به این بیماری در ایران، و همچنین، فراگیر شدن پروسیجرهای درمانی، همچون آنژیوپلاستی جهت درمان آن و چالش های متعددی که ابعاد مختلف زندگی بیماران را در دوران بعد از درمان تحت تاثیر قرار می دهد، درک عمیق از تجارب این بیماران، نقش مهمی در ارتقاء کیفیت زندگی آنها دارد. روش کار. این مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. مشارکت کنندگان شامل20 بیمار تحت آنژیوپلاستی عروق کرونر بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار و با نمونه گیری هدفمند شروع شد و تا اشباع داده ها ادامه یافت. تحلیل داده ها به طور مستمر و همزمان با جمع آوری داده ها انجام شد. یافته ها. در طی فرایند تحلیل داده ها، 4 درون مایه ”تولد دوباره، فرصت دوباره“، ”تجدید نظر در نحوه زندگی“، ”تصمیم به اصلاح شیوه زندگی“، و ”استفاده از منابع حمایتی اجتماعی در دسترس“، بیانگر تجربه و ابعاد درک بیماران از زندگی بعد از آنژیوپلاستی بود. نتیجه گیری. نتایج این مطالعه درک ما را از تجارب این بیماران ارتقاء می دهد و این، به نوبه خود می تواند مراقبین سیستم سلامت را برای حمایت بیماران و برنامه ریزی برای ارتقاء مراقبت و مشاوره منحصر به فرد و مبتنی بر شناخت نیازهای واقعی بیماران راهنمایی کند.
سيد مسلم مهدوی شهری، سيده فاطمه حقدوست اسکوئی، نورالدین محمدی، دوره 2، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
خلاصه هدف.این مطالعه به بررسی پایش محیط فیزیکی و اجتماعی بخش مراقبت های ویژه و چگونگی تاثیر آن بر وضعیت فیزیولوژیک و نیازهای بیمار و خانواده می پردازد. زمینه. دانش و مهارت در ارائه مراقبت های پرستاری، عوامل اصلی تاثیر گذار بر بهبود بیماران در بخش های ویژه محسوب می شوند. از جمله مهارت های پرستاری در بخش های مراقبت ویژه، پایش های محیطی و ایجاد محیطی دلپذیر با حداقل استرس است. این پایش شامل کنترل نور، صدا، رنگ، منظره، موسیقی و حمایت های اجتماعی می باشد. روش کار. داده های این مطالعه مروری از طریق جستجوی منابع الکترونیکی و بانکهای اطلاعاتی و نیز جستجوی دستی منابع کتابخانه ای به دست آمده است. جستجوی مقالات و پژوهش ها با به کار بردن واژه های کلیدی در اینترنت و سایت های مرتبط و استفاده از مجلات علمی پژوهشی انجام شد. یافته ها. نتایج نشان داد که بهبود محیطی که در آن مراقبت های ویژه ارائه می شود نه تنها بر فرایند بهبودی بیماران، بلکه بر افزایش رضایت کارکنان و خانواده بیماران موثر است. پایش های محیطی با کاهش عوامل تنش زای بخش های مراقبت ویژه در برطرف کردن عوارض بستری در این بخش ها برای بیماران و کاهش فشار و استرس پرسنل کاملا موثر و لازم می باشد. نتیجه گیری. استفاده از یافته های تحقیقات، بخش مهمی از بهبود کیفیت مراقبت بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه و خانواده آنها را موجب می شود. بخش های مراقبت ویژه پتانسیل تبدیل شدن به بهترین مکان برای بهبود بیماران را دارند، منوط به اینکه در طراحی آنها عناصر کاهنده استرس همچون کاهش صداها، حفظ خلوت و محیط خصوصی، نور با طیف کامل و تلفیق رنگ ها و تکمیل مراقبت ها با حضور خانواده بیمار و دیگر معیار های ضروری در ایجاد محیطی التیام بخش لحاظ شود.
روح الله همتی، احسان محمدی، ابراهیم سلیمی، دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی کاربرد، مزایا، معایب و تکنیک پایش مداوم قطعه STدر بخش مراقبت ویژه انجام شد.
زمینه. اگرچه الکتروکاردیوگرافی 12 لیدی یک ابزار تشخیصی استاندارد، معتبر و سریع برای تشخیص ایسکمی میوکارد در افراد دچار سندرم کرونری حاد میباشد، اما تنها یک تصویر لحظهای و ایستا فراهم مینماید. انجمن قلب آمریکا و انجمن پرستاران مراقبتهای ویژه آمریکا پایش مداوم تغییرات مرتبط با ایسکمی را در همه بیماران در معرض خطر توصیه نمودهاند.
روش کار. این مطالعه به صورت مروری انجام شد. پایگاهای دادهای MEDLINE، CINAHL، Proquest، Scopus و SID با استفاده از کلیدواژه های Cardiac Monitoring، ST-segment Monitoring، و Acute Coronary Syndromeدر بازه زمانی سال های 2000 تا 2015 مورد جستجو قرار گرفتند. در کل، تعداد 189 مقاله و کتاب مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت، تعداد 15 منبع مرتبط برای تهیه این مقاله استفاده شد.
یافتهها. اگرچه پایش مداوم قطعه STسال های زیادی است که معرفی شده است، اما این تکنولوژی به طور گسترده مورد استفاده قرار نمی گیرد. پایش مداوم قطعه STزمینه بررسی مداوم و دینامیک تغییرات مرتبط با ایسکمی را فراهم می نماید و اطلاعات معتبر و مفیدی در این زمینه در بیماران با سندرم کرونری حاد در اختیار قرار می دهد. پایش مداوم قطعه STبه عنوان روشی کارآمد میتواند با هدف تشخیص سریع و به موقع ایسکمی، جهت ارزشیابی موثر بودن درمانهای خونرسانی مجدد (ری پرفیوژن) یا درمان با ضدانعقادها و همچنین، برای اهداف پیش آگهی دهنده یا تحقیقاتی مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجهگیری.علیرغم برخی محدودیتها، پایش مداوم قطعه STدر کنار بررسیهای معمول در بیماران با سندرم کرونری حاد توصیه شده است.
حسین فیضی، هیوا محمدی، احمدرضا یزدان نیک، محسن میرمحمدصادقی، پریا زمانی، دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. در این مطالعه، تاثیر تمرینات تنفسی عمیق و اسپیرومتری انگیزشی بر مقادیر گازهای خون شریانی بررسی شد.
زمینه. شیوع عوارض ریوی به دنبال جراحی بای پس عروق کرونر بالا می باشد. بروز این عوارض نقش مهمی در ناتوانی و مرگ بیماران دارد. روش های مختلفی برای بهبود عملکرد ریه پس از جراحی بای پس عروق کرونر به کار می رود.
روش کار. در این کارآزمائی بالینی، 75 بیمار کاندید جراحی بای پس عروق کرونر، بستری در بیمارستان های شهید چمران و مرکز قلب سینا در شهر اصفهان انتخاب شدند. معیارهای ورود شامل عدم ابتلا به اختلالات عصبی عضلانی و شناختی، غیر اورژانس بودن عمل جراحی، عدم ابتلا به بیماری های شدید ریوی قبل از عمل نظیر بیماری مزمن انسدادی ریه، عدم ابتلا به اختلال کارکرد کلیوی، مدت تهویه مکانیکی کمتر از 24 ساعت، توانایی انجام تمرینات تنفسی آموزش داده شده و توانایی استفاده از دستگاه اسپیرومتری انگیزشی بود. بیماران به روش تخصیص تصادفی در یکی از سه گروه اسپیرومتری انگیزشی، تمرینات تنفسی عمیق برنامه برنامه ریزی شده و تمرینات معمول (روتین) قرار گرفتند. سه گروه از نظر گازهای خون شریانی قبل از عمل، بعد از خروج لوله تراشه، و روزهای دوم و سوم بعد از عمل با هم مقایسه شدند. برای تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS از آزمون های آماری کای اسکوئر و آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد.
یافتهها. سه گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و مقادیر گازهای خون شریانی قبل از عمل، و روزهای اول و دوم بعد از عمل با هم اختلاف معناداری نداشتند. در روز سوم بعد از عمل، گروه اسپیرومتری انگیزشی و گروه تمرینات تنفسی عمیق در مقایسه با گروه کنترل، از نظر میانگین درصد اشباع اکسیژن خون شریانی، فشار سهمی اکسیژن خون شریانی، فشار سهمی دی اکسید کربن خون شریانی دارای ختلاف آماری معنادار بود (0/0001≥P)، اما دو گروه مداخله از نظر این مقادیر با هم اختلاف آماری معنادار نداشتند.
نتیجه گیری. استفاده از اسپیرومتری انگیزشی و انجام تمرینات تنفس عمیق برنامه ریزی شده در بهبود مقادیر گازهای خون شریانی موثرتر از تمرینات تنفسی معمول می باشند.
ناهید محمدی، نرگس خیرالهی، سمیه حقیقت، قدرت اله روشنایی، دوره 6، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سازگاری فردی و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. پیامد اصلی نارسایی قلبی اختلال در توانایی بیمار و ایجاد محدودیت در وظایف شغلی، خانوادگی و اجتماعی وی است. به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت نارسایی قلبی، هدف درمان و مراقبت، بهبود کیفیت زندگی است. عوامل متعددی در بهبود کیفیت زندگی این افراد نقش دارند.
روش کار.این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود که در سال 1394 بر روی 200 فرد مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مراجعه کننده به مرکز فوق تخصصی قلب اکباتان در شهر همدان، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری فردی بل و پرسشنامه کیفیت زندگی مک نیو بود. داده ها به روش مصاحبه حضوری جمع آوری و سپس در نرم افزار SPSSنسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
یافته ها. میانگین سن نمونه های پژوهش، 63/68 سال با انحراف معیار 12/07 بود. میانگین نمرات سازگاری، 76/16 با انحراف معیار 6/81؛ میانگین نمره کل کیفیت زندگی، 126/85 با انحراف معیار 20/45 بود و 57/6 درصد نمونه های پژوهش از نظر کیفیت زندگی در سطح خوب قرار داشتند.بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، تنها ارتباط بین حیطه جنسی کیفیت زندگی و سازگاری فردی دارای ارتباط آماری معنی دار و معکوس بود (0/65-r= و 0/01p=). با توجه به این که نمره سازگاری بالا در ابزار مورد استفاده نشان دهنده سازگاری کمتر است، این نتیجه نشان می دهد که سازگاری کمتر با کیفیت زندگی پایین تر در حیطه جنسی ارتباط دارد.
نتیجه گیری. افزایش میزان سازگاری منجر به افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی در حیطه جنسی می شود. تاکید بر اقدامات مراقبتی که منجر به ارتقای سازگاری فرد می شود می تواند کیفیت زندگی در بعد جنسی را بهبود بخشد.
عیسی محمدی، شیدا سوداگر، بیوک تاجری، اکبر عطادخت، مریم بهرامی هیدجی، دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر درمان ذهنی سازی و روان درمانی حمایتی بر روابط موضوعی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی عروقی علت عمده ناتوانی و مرگ در کشورهای مختلف جهان محسوب میشوند و با وجود ابداع روشهای مختلف درمانی، هنوز دارای شیوع بالایی هستند.
روش کار. این مطالعه از نوع تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری، همه افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب بودند که در سال 1397 به بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. از این جامعه آماری، تعداد 60 نفر از طریق نمونهگیری هدفمند، بر اساس معیارهای ورود، انتخاب و به طور تصادفی در یکی از گروههای آزمایشی اول (20 نفر)، آزمایشی دوم (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. در نهایت، پس از ریزش آزمودنیها، 55 نفر تا پایان مداخلات و ارزیابیها باقی ماندند. گروه آزمایشی اول 12 جلسه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، و گروه آزمایشی دوم 10 جلسه روان درمانی حمایتی دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. برای جمعآوری دادهها در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، از پرسشنامه روابط موضوعی بل استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD از طریق نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، اختلاف معنادار آماری در میانگین نمرات پس آزمون گروههای آزمایشی (درمان مبتنی بر ذهنی سازی: 0/0001p≤، 69/19F=؛ و رواندرمانی حمایتی: 0/0001p≤، 86/28F=) و گروه کنترل (0/43p<، 0/87F=) در زمینه روابط موضوعی و مؤلفه های آن مشاهده شد. همچنین، تاثیر روان درمانی حمایتی بر روابط موضوعی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب نسبت به درمان مبتنی بر ذهنی سازی بیشتر بود (0/01p≤).
نتیجه گیری. نتایج پژوهش حاضر میتواند پایهای برای به کارگیری این مداخلات در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونروی قلب باشد.
ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی، دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تابآوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. زنان مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی دارای مشکلات فراوانی در زمینه سلامت جسمی و روانی هستند و یکی از روشهای مؤثر در این زمینه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است.
روش کار. طراحی پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بودند که در نیمه اول سال 1399 به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کردند. پس از انجام مصاحبه بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون (15 نفر) یا کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس درد مزمن ونکورف و همکاران، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. مداخله در قالب بسته آموزشی پذیرش و تعهد برای گروه آزمون اجرا شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تابآوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر تاثیر دارد (0/0001P≤). در واقع، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش درد مزمن و بهبود تابآوری و خودمراقبتی در بیماران میشود.
نتیجه گیری. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود تاب آوری و خودمراقبتی و کاهش درد مزمن زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر شد. پیشنهاد میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از درمان پذیرش و تعهد در کنار سایر روشهای آموزشی و درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
گلریز محمدی، احمد کربلایی محمدمیگونی، سعید ملیحی الذاکرینی، مریم کلهرنیا گلکار، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر طرحواره درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی انجام شد.
زمینه. با توجه به اینکه سبک زندگی ناسالم یکی از تعیینکنندههای اصلی بروز زودهنگام بیماری عروق کرونر در بزرگسالی و مرگ ناشی از آن است، لزوم ارائه مداخلات درمانی به این دسته از بیماران ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش تجربی (پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل، و پیگیری) بر روی نمونه ای از زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر در شهر تهران در سالهای 1398 و 1399 انجام شد. تعداد 45 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. گروههای آزمون و کنترل طی مراحل پیشآزمون، پسآزمون، و پیگیری یک ماهه، با پرسشنامه سبک زندگی لالی، عابدی، و باقر کجباف (1391) مورد سنجش قرار گرفتند. تعداد 8 جلسه طرحوارهدرمانی گروهی و 8 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی (هر یک، هفتهای دو جلسه، به مدت 4 هفته) در گروههای آزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند.
یافتهها. هر دو مداخله بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر موثر بودند (0/0001P≤)، اما، رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی نسبت به طرحواره درمانی گروهی تاثیر بیشتری بر ارتقای سبک زندگی در زنان مبتلا به بیماری عوق کرونر قلبی داشت (0/0001P≤).
نتیجهگیری. آموزش استفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به عنوان یک روش مداخلهای مؤثر در بهبود سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر توصیه میشود.
مهین روحانی، امید آقازاده گودللو، محمدرضا دین محمدی، اسما قربانی، سیده فاطمه غیاثی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش خودمراقبتی به روش فردی و گروهی بر رفتارهای خودمراقبتی و بستری مجدد در افراد با نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. آموزش به افراد با نارسایی قلبی در دستیابی به نتایج مطلوب درمانی، مدیریت عوارض بیماری و کاهش بستری مجدد نقش مهمی دارد.
روش کار. این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بر روی 75 فرد دچار نارسایی قلبی انجام شد. در یک گروه، مداخله آموزشی به صورت فردی و در گروه دیگر، در قالب گروه های 3 تا 5 نفره طی دو جلسه انجام شد. در گروه کنترل، آموزشهای معمول بخش ارائه شد. رفتارهای خودمراقبتی با استفاده از مقیاس اروپایی رفتار خودمراقبتی در نارسایی قلبی (EHFScBs) در ابتدا، و 30 و 90 روز بعد از ترخیص ارزیابی شد. دفعات بستری مجدد نیز 30، 60 و 90 روز بعد از ترخیص ارزیابی گردید. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 21 با استفاده از آزمونهای آماری کایدو و کروسکال والیس انجام شد.
یافته ها. رفتارهای خودمراقبتی در 30 و 90 روز بعد از مداخله در گروههای مورد مطالعه اختلاف آماری معناداری را نشان داد (مقدار P به ترتیب، 0/002 و 0/027) و تعداد افراد با سطح خودمراقبتی خوب در گروههای آموزش فردی و گروهی بیشتر از گروه کنترل بود. از نظر دفعات بستری مجدد، در پایان 30، 60 و 90 روز بعد از ترخیص بین سه گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری. استفاده از مداخله آموزشی (فردی و گروهی) جهت بهبود رفتارهای خودمراقبتی در افراد با نارسایی قلبی توصیه میشود. تاثیر این مداخلات آموزشی بر دفعات بستری مجدد در گروههای مورد مطالعه شناخته نشد؛ لذا، پیشنهاد میشود جهت بررسی بیشتر، مطالعات آتی با نمونههای بیشتر و در بازه زمانی طولانی تر انجام شود.
ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. تحقیقات نشان میدهند بیماری عروق کرونر قلب از علتهای اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا است که کارآمدی مفید افراد را کاهش میدهد. با توجه به پیشینه، عوامل روانشناختی میتوانند بسیاری از وجوه زندگی و ارتباطات بیماران را دگرگون سازند.
روش کار. طراحی این پژوهش از نوع نیمه تجربی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه زنان مبتلا به انسداد عروق کرونر بود که در نیمه اول سال 1399 به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری هدفمند و پس از انجام مصاحبه بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمون اول (15 نفر)، گروه آزمون دوم (15 نفر)، و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله ”آموزش تنظیم هیجان“ در 12 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) و گروه مداخله ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند؛ گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درد مزمن ونکورف و همکاران و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD در نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری تاثیر دارد (0/0001P≤). در واقع، ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ باعث کاهش درد مزمن و بهبود خودمراقبتی در افراد تحت مطالعه شدند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ تاثیر بیشتری نسبت به ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی بیماران دارد.
نتیجه گیری. توجه به ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ میتواند در کاهش مشکلات روانشناختی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری نقش داشته باشد.
|
|
|
|
|
|