|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
7 نتیجه برای زارعی
سیاوشی سعید، مریم روشندل، آرمین زارعیان، لیلا اتفاق، دوره 1، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر بازتوانی قلبی بر کیفیت زندگی بیماران تحت CABG انجام شد. زمینه. امروزه جراحی پیوند بای پس عروق کرونر (CABG)در بسیاری از بیماران، جهت برطرف نمودن مشکلات ناشی از بیماری های قلبی عروقی متداول است. روش ها کار. در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 100 بیمار پس از عمل جراحی پیوند عروق کرونر به روش مبتنی بر هدف و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه از بین بیماران (جامعه در دسترس) به طور تصادفی به دو گروه مساوی مداخله و کنترل تقسیم شدند. مرحله دوم برنامه بازتوانی قلبی به مدت 24 جلسه برای گروه آزمون انجام شد و گروه کنترل از برنامه های معمول پیروی کردند. برای ارزیابی، از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی 36SF- در زمان ترخیص یا شروع بازتوانی، هفته چهارم یا جلسه 12 بازتوانی قلبی و هفته هشتم یا جلسه 24 بازتوانی قلبی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های تی مستقل، مجذور کای و RMANOVA استفاده شد. یافته ها. گروه های آزمون و کنترل از لحاظ متغیرهای دموگرافیک اختلاف معناداری با یکدیگر نداشتند. مقایسه بین دو گروه آزمون و کنترل با استفاده از آزمون تی مستقل نشان داد که تقریباً در تمام مقیاس های متغیرهای کیفیت زندگی، بعد از 12 جلسه بازتوانی قلبی در گروه آزمون (4 هفته بعد از ترخیص در گروه کنترل)، تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسه بین دو گروه آزمون و کنترل نشان داد که بعد از 24 جلسه بازتوانی قلبی در گروه آزمون ( 8 هفته بعد از ترخیص در گروه کنترل)، متغیرهای عملکرد جسمی، سلامت عمومی، نشاط و سرزندگی، ایفای نقش روحی (محدودیت عاطفی)، سلامت روانی، اجزای سلامت جسمی، اجزای سلامت روانی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری. نتایج مطالعه حاضر دلالت بر بهبود کیفیت زندگی با انجام مداخله بازتوانی قلبی دارد. بنابراین، توجه بیشتر به مقوله بازتوانی قلبی امری لازم و ضروری است.
سعید سیاوشی، مریم روشندل، آرمین زارعیان، لیلا اتفاق، دوره 1، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
هدف.هدف از این مطالعه بررسی تأثیر بازتوانی قلبی بر شاخص های همودینامیک بیماران تحتجراحی پیوند بای پس عروق کرونر بود. زمینه. امروزه جراحی پیوند بای پس عروق کرونر در بسیاری از بیماران جهت برطرف نمودن مشکلات ناشی از بیماری های قلبی عروقی متداول است. روش کار.این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی انجام شدو 50 بیمار پس از عمل جراحی پیوند عروق کرونر به روش مبتنی بر هدف و با لحاظ کردن معیارهای ورود به مطالعه، از بین بیماران (جامعه در دسترس) انتخاب شدند. فاز دوم برنامه بازتوانی قلبی به تعداد 24 جلسه بر روی بیماران انجام شد. برای ارزیابی از پرسشنامه دموگرافیکی و برگه ثبت وضعیت همودینامیک در شروع بازتوانی، جلسه 12 بازتوانی قلبی و جلسه 24 بازتوانی قلبی استفاده شد. جهت آنالیز داده هااز نرم افزارSPSS، آزمون مجذور کای وRMANOVA استفاده شد. یافتهها.بیماران از لحاظ متغیرهای دموگرافیک اختلاف معناداری با یکدیگر نداشتند. نتایج نشان داد که اختلاف معناداری از نظر متغیرهای فشار خون سیستول، تعداد نبض و اشباع هموگلوبین شریانی بین مراحل مطالعه وجود دارد. نتایج نشان داد که در این متغیرهابین جلسه اول و پایان دوره بازتوانی (جلسه 24) و همچنین، بین جلسه اول و حین دوره بازتوانی (جلسه 12) اختلاف معناداری وجود دارد.همچنین، بین جلسه 12 و پایان دوره بازتوانی (جلسه 24) از نظر فشارخون دیاستولیک اختلاف معنادار وجود دارد(045/0=p)، ولی اختلاف سایر پارامترهای همودینامیک معنادار نبود. نتیجه گیری. نتایج مطالعه حاضر دلالت بر بهبود نسبی برخی از شاخص های همودینامیک با انجام مداخله بازتوانی قلبی دارد. بنابراین، توجه بیشتر به مقوله بازتوانی قلبی امری لازم و ضروری است.
زهرا سادات موسوی ثانی، سيد امیرحسین پیشگویی، آرمین زارعیان، سيد داود تدریسی، دوره 2، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
خلاصه هدف. هدف این مطالعه اصلاح و اعتباریابی مقیاس تعیین سطح هوشیاری FOUR بود. زمینه. در بخش مراقبتهای ویژه، بیماران بدحالی بستری میشوند که عمدتا دچار نقص در سطح هوشیاری هستند و جهت مراقبت، تشخیص و درمان آنها نیازمند ابزاری معتبر هستیم که در هر زمان بتواند سطح هوشیاری بیماران را بررسی نماید. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای جهان مقیاس کمای گلاسگو به صورت گسترده به منظور تعیین سطح هوشیاری بیماران مورد استفاده میباشد که دارای ایراداتی نیز بوده است. اخیرا ابزاری به نام مقیاس FOUR جهت جایگزینی مقیاس گلاسکو کما پیشنهاد شده است، این ابزار چند سالی است که مورد استفاده قرار می گیرد و هنوز در حال گذراندن مراحل تکمیلی خود می باشد. روش کار. این پژوهش از نوع تحقیق روششناسی می باشد. پس از ترجمه مقیاس FOURتوسط خبرگان و انجام اصلاحات توسط گروه تحقیق، اعتبار صوری با نظرخواهی از استفادهکنندگان ابزار و اعتبار محتوا با نظرخواهی از صاحبنظران تعیین گردید. جهت ارزیابی روایی سازه از همبستگی همگرا استفاده شد، بدین ترتیب که 15 بیمار دارای لوله تراشه و بدون اتصال به ونتیلاتور، توسط پژوهشگر باابزار آپاچی دو امتیازدهی شدند و سپس همان بیماران بلافاصله توسط 40 پرستار آموزش دیده با ابزار FOURاصلی و اصلاح شده بررسی شدند. در مجموع، 104 بار مشاهده توسط ارزیابان انجام شد. یافته ها. ضریب همبستگی بین FOURاصلی با آپاچی دو، 0/02+ و ضریب همبستگی بین FOURاصلاح شده با آپاچی دو 0/04- به دست آمد. ضریب بتا بین FOURاصلی و آپاچی دو، 0/03و ضریب بتا بین FOURاصلاح شده با آپاچی دو 0/3 گزارش شد. نتیجه گیری. با توجه به این که در بخش تنفسی مقیاس FOURآیتمی برای بیماران دارای لوله تراشه که به ونتیلاتور متصل نبودند وجود ندارد، جایگزینی این آیتم در مقیاس FOURاصلاح شده میتواند موجب روایی بیشتر ابزار در هنگام بررسی بیمار گردد.
زهرا نظام آبادی، نسرین جعفری، زهرا فارسی، آرمین زارعیان، دوره 3، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف سنجش دانش پرستاران بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های منتخب در زمینه تفسیر گازهای خون شریانی انجام شد.
زمینه. اندازه گیری گازهای خون شریانی از آزمایش های پرکاربرد در بخش های مراقبت ویژه است. آگاهی و تسلط بر تفسیر گازهای خون شریانی از مهارت های ضروری پرستاران این بخش ها می باشد.
روش کار. مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود که جهت سنجش دانش 117 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های منتخب شهر تهران در سال 1392 انجام شد. ابزار مطالعه، پرسشنامه پژوهشگر ساخته شامل دو بخش اطلاعات فردی پرستاران و 45 سؤال تخصصی در حوزه دانش و تفسیر گازهای خون شریانی بود. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. یافته ها نشان داد سطح دانش تفسیر گازخون شریانی بیش از نیمی از پرستاران، در حد متوسط تا ضعیف بود. بین نمره دانش واحدهای مورد پژوهش بر حسب برخی متغیرهای دموگرافیک، تفاوت آماری معنا دار دیده شد (0/05p<).
نتیجه گیری. یافته های این پژوهش بیانگر دانش ناکافی پرستاران بخش های مراقبت ویژه در زمینه تفسیر گازهای خون شریانی است. با توجه به اهمیت تفسیر گازهای خون شریانی، لازم است ضمن توجه به برنامه های آموزش مداوم و ضمن خدمت پرستاران، به آموزش موثر و کاربردی تفسیر گازهای خون شریانی توجه بیشتری شود.
فاطمه محدث اردبیلی، نعیمه سید فاطمی، فاطمه معروف خانی، محمد رضا زارعی، لیلا ممشلی، مهری بزرگ نژاد، دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سلامت معنوی با کیفیت خواب در بزرگسالان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. کیفیت خواب در بیماران با نارسایی قلبی نسبت به افراد سالم نامطلوب است. بیان شده است که در بعضی از جوامع، معنویت با کیفیت خواب ارتباط دارد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی همبستگی که به صورت مقطعی انجام شد، 207 فرد دچار نارسایی قلبی با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند، پرسشنامه های جمعیت شناختی، کیفیت خواب پیتزبرگ و سلامت معنوی آلیسون و پولوتزین توسط شرکت کنندگان در مطالعه تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی (تی مستقل، آنالیز واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی اسپیرمن، رگرسیون خطی)، در نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره کل کیفیت خواب، 8/90 با انحراف معیار 3/16 و در سطح نامطلوب بود. میانگین نمره کل سلامت معنوی، 93/36 با انحراف معیار 9/20 و در حد بالاتر از متوسط بود. بین کیفیت خواب و سلامت معنوی ارتباط آماری معنی دار و مثبت وجود داشت (0/026p=، 0/175-r=).
نتیجه گیری. افراد دچار نارسایی قلبی که سلامت معنوی بالاتری دارند، از کیفیت خواب بهتری برخوردار هستند. میتوان با برنامه ریزیهای مدون، همانطور که به سلامت جسمی بیماران توجه میشود، سلامت معنوی را نیز مورد توجه قرار داد.
پریسا بزرگزاد، مریم احسانی، محمدرضا زارعی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی پدیده ملاقات مجازی در بخش مراقبت ویژه در دوران همه¬گیری کووید-19 و جستجوی مزایا و موانع آن انجام شد.
زمینه. ملاقات حضوری بیماران بستری در بخش¬های مراقبت ویژه موجب کاهش اضطراب جدایی و استرس ناشی از بستری در بیمارستان می¬شود، احساس آسایش و امنیت را در بیماران افزایش می¬دهد و کلید مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور است، اما شیوع همه¬گیری کووید-۱۹ و محدودیت¬های وضع¬شده مربوط به آن، امکان استفاده از پتانسیل خانواده و ارایه مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور را منتفی ساخت. ملاقات مجازی به عنوان راهکاری برای برطرف کردن دوری خانواده از بیمار مطرح شده است.
روش کار. در این مطالعه مروری، جستجو در پایگاه¬های PubMed، Magiran، SID، Scopus، Web of Science، و Cochrane با کلیدواژه¬های Virtual visiting، Intensive care unit، Family- patient center care،video calls ، و Covid-19 و معادل فارسی آنها برای یافتن مقالات مربوط بدون محدودیت سال انتشار انجام شد. معیارهای ورود شامل انتشار مقاله به زبان فارسی یا انگلیسی و در دسترس بودن متن کامل مقاله بودند. در مجموع، ۴۵ مقاله یافت شد که بیشتر آنها بر ملاقات مجازی و ویزیت مجازی بیمار توسط پزشک متمرکز بودند. پس از حذف موارد غیرمرتبط و مواردی که امکان مطالعه متن کامل آنها میسر نبود، ۲۹ مقاله از نظر کیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند، و در نهایت، ۱۰ مقاله که از نظر موضوع و هدف با مطالعه حاضر مربوط بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته¬ها. در دوران همه¬گیری کووید-۱۹ ملاقات مجازی در بخش¬های مراقبت ویژه در بیشتر مراکز درمانی با استفاده از تلفن همراه و تبلت، و از طریق شبکه¬های اجتماعی و امکانات صوتی و تصویری تلفن همراه صورت می¬گرفت. در همه موارد، خانواده¬ها و تیم درمان از برقراری این ارتباط رضایت داشتند، اما آن را جایگزین ملاقات حضوری نمی¬دانستند، بلکه معتقد بودند این روش ارتباطی می¬تواند همراه با ملاقات¬های حضوری مزایای بیشتری داشته باشد. عدم برنامه-ریزی منظم و نظام¬مند، مشخص نبودن وظایف اعضای تیم درمان در زمینه برگزاری ملاقات مجازی، عدم دسترسی به اینترنت با سرعت مناسب، و پیچیدگی کار با گوشی¬های هوشمند برای برخی خانواده¬ها، از موانع این روش ملاقات بودند.
نتیجه¬گیری. ملاقات مجازی شکلی از حضور را برای خانوادهای که دور از عضو بیمار خانواده ماندهاند فراهم میکند که طی آن نه تنها یک نفر، بلکه همه اعضای خانواده میتوانند در کنار فرد بیمار باشند. اگرچه این روش تاثیری بر استرس و اضطراب خانواده و بیماران نداشت، اما توانست تجربه و احساس مثبتی از دوره بستری در بخش مراقبت ویژه برای آنها ایجاد کند و با درگیر کردن خانواده در روند درمان و دادن اطلاعات به آنان، راه را برای نیل به مراقبت بیمارمحور/ خانواده¬محور بگشاید.
نیلوفر احمدی، مسعود رضایی، محمدرضا زارعی، شیما حقانی، فاطمه رشیدی، محمد عباسی، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تبیین پروتکل مطالعه ای برای تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر بر کیفیت زندگی و تبعیت دارویی
در افراد مبتلا به نارسایی قلبی دارای دفیبریلاتور قابل کاشت انجام شد.
زمینه. یکی از عوارض شایع نارسایی قلبی مرگ ناگهانی قلبی ناشی از دیسریتمیها است. دفیبریلاتور قابل کاشت به عنوان درمانی موثر برای این مشکل شناخته میشود که با تشخیص ریتمهای خطرناک و اعمال شوک الکتریکی، ریتم قلب را به ریتم سینوسی طبیعی باز میگرداند. با وجود تاثیرات نجاتبخش این دستگاه، شوکهای ناشی از آن ممکن است تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. همچنین، عدم تبعیت دارویی همچنان یک چالش عمده است که منجر به شکست درمان، افزایش عوارض و هزینههای بالای مراقبتهای سلامتی میشود.
پرستاران با اجرای مدلهای آموزشی متنوع و راهبردهای بهداشتی میتوانند آگاهی، نگرش و رفتارهای سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار دهند.
مدل ارتقای سلامت پندر مدلی است که با استفاده از تجربیات، احساسات، ادراکات و رفتارهای افراد، بهبود نتایج سلامت را هدف قرار میدهد.
روشها. گزارش حاضر پروتکل مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی در انستیتو قلب و عروق شهید رجایی تهران است. بیماران مبتلا به نارسایی قلبی که تحت تعبیه دفیبریلاتور قابل کاشت قرار میگیرند، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده خواهند شد.
هر دو گروه فرم رضایتنامه کتبی، فرم اطلاعات دموگرافیک ، پرسشنامه ”کیفیت زندگی بیماران قلبی مینهسوتا“ (MLHFQ) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (MMAS-8) را تکمیل خواهند کرد. اعضای گروه مداخله علاوه بر برنامه آموزشی استاندارد ارائهشده هنگام ترخیص (پمفلت و آموزش توسط پرستار)، در یک جلسه حضوری ۴۵ دقیقهای در زمان ترخیص شرکت خواهند کرد. این جلسه شامل توضیح درباره تعداد و محتوای جلسات آموزشی و اهمیت حضور مداوم خواهد بود. سپس، پنج جلسه آموزشی ۳۰ دقیقهای به صورت مجازی و دو بار در هفته بر اساس الگوی ارتقای سلامت پندر برگزار خواهد شد. همچنین، پیگیری تلفنی هفتگی به مدت یک ماه جهت نظارت بر پایبندی به توصیهها و حل مشکلات احتمالی انجام میشود. گروه کنترل تنها برنامه آموزشی استاندارد بیمارستان را در زمان ترخیص دریافت خواهد کرد. در پایان مطالعه، پرسشنامه های کیفیت زندگی و تبعیت دارویی دوباره توسط هر دو گروه تکمیل خواهند شد.
|
|
|
|
|
|