|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
7 نتیجه برای اکبری
محمودرضا تقی زاده، سجاد احمدی زاد، فریبرز هوانلو، آتوسا اکبری نیا، دوره 2، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده
خلاصه هدف. هدف از این تحقیق، مقایسه تأثیر انقباضهای کانسنتریک و ایسنتریک آیزوکینتیک و ریکاوری متعاقب آن ها بر عوامل هموداینامیک در مردان بود. زمینه.امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تولید دستگاههای پیشرفته تمرینی، اجرای پروتکل های مختلف تمرین مقاومتی به منظور بهبود عملکرد سیستم های عضلانی و قلبی- عروقی امکان پذیرشده است. روشکار.در این مطالعۀ نیمه تجربی، 10 مرد سالم برای شرکت در تحقیق داوطلب شدند و در دو جلسه جداگانه، دو پروتکل انقباض عضلانی آیزوکینتیک کانسنتریک/کانسنتریک (Concentric/Concentric) و ایسنتریک/ایسنتریک (Eccentric/Eccentric) شامل فلکشن و اکستنشن زانو با پای برتر را به صورت چهار ست10 تکراری با سرعت60 درجه بر ثانیه اجرا نمودند. عوامل هموداینامیک، قبل، بلافاصله و 30 دقیقه پس از فعالیت اندازه گیری شدند. یافتهها. آنالیز آماری دادهها افزایش معنیدار عوامل هموداینامیک (001/0p<) را در پاسخ به فعالیت و کاهش این عوامل را طی دوره ریکاوری نشان داد. همچنین، فشار خون سیستولی (SBP)، میانگین فشار خون سرخرگی(MAP) و میزان محصول فشار(RPP) در پاسخ به نوع انقباض عضلانی تفاوت معنیداری را نشان داد. میزان درک از فشار (RPE)، صرف نظر از نوع فعالیت، از ست اول تا ست چهارم به طور معنیداری افزایش یافت، در حالی که بین دو پروتکل تفاوت معنیدار مشاهده نشد (05/0p>). نتیجهگیری. تغییرات عوامل هموداینامک در پاسخ به فعالیت CON/CON بیشتر از ECC/ECCاست که نشان میدهد پروتکل حاد ECC/ECC نسبت به CON/CON از نظر همودینامیکی ایمنتر میباشد.
محمدعلی چراغی، خدیجه اکبری، فاطمه بهرام نژاد، حمید حقانی، دوره 3، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر موسیقی بیکلام بر خواب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی انجام شد.
زمینه. کیفیت پایین خواب به عنوان وضعیتی استرس زا میتواند سبب تشدید ایسکمی و انفارکتوس قلبی شود. موسیقی بیکلام به عنوان روشی ارزان، دارای عوارض کم و غیرتهاجمی، با یک ریتم آرام، یکنواخت و تکرار شونده میتواند اثر القایی در ایجاد خواب یا آرام سازی داشته باشد.
روش کار. مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی بود که در آن، 72 بیمار دچار سندروم کرونری حاد بستری در بخش های مراقبت ویژه قلبی بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه 36 نفری آزمون (دریافت کننده موسیقی بیکلام) و کنترل تقسیم شدند. کیفیت خواب در ابتدای بستری و سه روز بعد از آن و کمیت خواب در هر سه روز با استفاده از شاخص های کیفیت خواب پیتزبرگ و کمیت خواب sleep log در هر دو گروه اندازه گیری شدند. مداخله به صورت پخش موسیقی بیکلام با هدفون در سه شب اول بستری به مدت 45 دقیقه در شروع خواب انجام شد. تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی (کای دو، دقیق فیشر، تی مستقل) انجام شد.
یافتهها. بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین تغییرات نمره کیفیت خواب قبل و بعد از مداخله و کمیت خواب در سه شب اول بستری، اختلاف آماری معنادار وجود داشت(0/0001p<).
نتیجه گیری. روش موسیقی بیکلام میتواند در بهبود کیفیت و کمیت خواب بیماران موثر باشد. بنابراین، پرستاران میتوانند از این روش غیردارویی در مراقبتهای معمول خود جهت بهبود خواب بیماران استفاده نمایند.
معصومه ذاکری مقدم، علی صادقی اکبری، محمدعلی چراغی، انوشیروان کاظم نژاد، دوره 4، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر درک از بیماری بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران با نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. نارسایی قلبی به عنوان پیامد نهایی بیشتر اختلالات قلبی محسوب می شود که به عنوان یک وضعیت مزمن کیفیت زندگی بیماران را کاهش می دهد و با مشکلاتی در رفتار خودمراقبتی همراه است. یکی از روشهای افزایش رفتارهای خودمراقبتی این بیماران اصلاح درک از بیماری است.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه تجربی بود که در بیماران با نارسایی قلبی در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ١٣٩٣ انجام شد. در این مطالعه، ٧٦ نمونه واجد شرایط به طور تصادفی در یکی از دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله، آموزش مبتنی بر درک از بیماری را در سه جلسه حضوری و به مدت ٨ هفته به صورت تلفنی دریافت کردند. مراقبت در گروه کنترل مطابق با روتین بخش انجام شد. رفتارهای خودمراقبتی دو گروه، قبل و هشت هفته بعد از شروع مداخله مقایسه شدند. تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای تی مستقل و کای دو در نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد.
یافتهها. اختلاف معنیداری بین متغیرهای دموگرافیک دو گروه مشاهده نشد. پس از مداخله، رفتارهای خودمراقبتی گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (0/0001p<). در گروه آزمون، میانگین نمره رفتارهای خودمراقبتی قبل از مداخله (35/17 با انحراف معیار 13/94) با پس از مداخله (18/51 با انحراف معیار 7/15) دارای اختلاف معنیدار آماری بود (0/0001p<).
نتیجهگیری. نتایج مطالعه نشان داد که آموزش مبتنی بر اصلاح درک از بیماری بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران با نارسایی قلبی تاثیر دارد. توصیه میشود آموزش مبتنی بر اصلاح درک از بیماری، به عنوان روشی موثر جهت ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی این بیماران به کار برده شود.
زینب حاج علی اکبری، دوره 6، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه مروری به منظور شناسایی مزایای بازتوانی قلبی و عوامل موثر بر شرکت افراد با بیماری قلبی در برنامههای بازتوانی قلبی انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی از عوامل عمده مرگ و بستری شدن در بیمارستان در کشورهای توسعه یافته محسوب میشوند. با توجه به اینکه بازتوانی قلبی به عنوان جزء مهم مراقبت همه بیماران با حوادث قلبی است، این مطالعه مروری به بررسی فواید توانبخشی قلبی میپردازد. اعضای تیم مراقبتی درمانی و بیماران با شناخت این فواید که موجب پیشگیری از عوارض ثانویه این بیماریها میشوند انگیزه بیشتری برای فعالیت در این زمینه خواهند داشت.
روش کار. این تحقیق مروری با جستجوی اینترنتی مقالات از پایگاههای دادهای Scopus، PubMed، و Google Scholar و استفاده از مقالات فارسی مربوط به توانبخشی قلبی انجام شد. تعداد مقالات یافت شده 150 مقاله بود که از بین آنها 55 مقاله برگزیده شد. در انتخاب مقاله محدوده زمانی در نظر گرفته نشد.
یافته ها. شواهد نشان میدهند در افرادی که در برنامههای بازتوانی قلبی شرکت کردهاند بروز مرگ و ناخوشی نسبت به کسانی که شرکت نکردهاند کمتر است. به طور کلی، بازتوانی قلبی میتواند از وقوع مرگ ناشی از بیماریهای قلبی، انجام عمل جراحی، و آنژیوگرافی جلوگیری کند و نیز موارد بستری شدن در بیمارستان را نیز کاهش دهد. مطالعات 30 سال گذشته دلالت بر بهبود ظرفیت عملکردی، بهبود عوامل خطر، کیفیت زندگی مربوط به سلامتی و کاهش مرگ قلبیعروقی بعد از شرکت در بازتوانی قلبی دارد.
نتیجه گیری. یافتههای این پژوهش نشان داد که بازتوانی قلبی مزایای زیادی برای بیماران قلبی دارد که مهمترین آنها کاهش مرگ و ناخوشی، جلوگیری از اعمال جراحی قلب، جلوگیری از بستری شدن مجدد، افزایش ظرفیت عملکردی، بهبود عوامل خطر و افزایش کیفیت زندگی این بیماران است.
سارا رضایی، شادی دهقان زاده، بهمن اکبری، دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تابآوری و امید به زندگی در پیشبینی بهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به نارسایی قلب طراحی و اجرا شد.
زمینه. با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی در ارتقای سلامت بیماران مبتلا به نارسایی قلب، بررسی متغیرهای تاثیرگذار بر آن همچون تابآوری و امید به زندگی از اهمیت برخوردارند.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه کلیه بیماران مبتلا به نارسایی قلب شهر رشت در سال 1397 بودند. شرکت کنندگان پژوهش 265 بیمار مبتلا به نارسایی قلب بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از سه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ”ریف“، تابآوری ”کونور و دیویدسون“ و امید به زندگی ”اشنایدر“ و همکاران استفاده شد. داده های حاصل از مطالعه با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. نتایج این پژوهش حاکی از ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روان شناختی با تابآوری (386/0=r) و امید به زندگی (369/0=r) در بیماران مبتلا به نارسایی قلب بود. همچنین، نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که خرده مقیاسهای تفکر عاملی و تاثیرات معنوی قادرند 228/0 از تغییرات بهزیستی روان شناختی بیماران نارسایی قلب را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری. با توجه به عوامل تعیین کننده بهزیستی روان شناختی در این پژوهش میتوان با اجرای مداخلاتی همچون برنامه های آموزش تاب آوری و درمانهای روان شناختی متمرکز بر امید، بر بهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به نارسایی قلب و کیفیت ارائه مراقبتهای پرستاری افزود.
رضا رنجبران، مهناز علیاکبری دهکردی، مجید صفارینیا، احمد علیپور، دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی دارای مشکلات فراوانی در زمینه سلامت جسمی و روانی هستند و یکی از روشهای موثر در این زمینه روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت است.
روش کار. مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی مراجعهکننده به مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمون 8 جلسه 70 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) تحت آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. دادهها با پرسشنامههای سرزندگی و بهزیستی روانشناختی و دستگاه سنجش فشار خون جمعآوری و با آزمونهای کایدو، تی مستقل، اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. نتایج نشان داد که بین گروههای آزمون و کنترل در مرحله پیشآزمون از نظر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در مراحل پسآزمون و پیگیری، از نظر هر سه متغیر سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون، تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه مشاهده شد. به عبارت دیگر، روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت باعث افزایش سرزندگی و بهزیستی روانشناختی و کاهش فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شد و نتایج درمان در مرحله پیگیری حفظ شد.
نتیجهگیری. روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت باعث بهبود سرزندگی، بهزیستی روانشناختی و فشار خون زنان مبتلا به بیماریهای قلبیعروقی شد. توصیه میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از روش آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت در کنار سایر روشهای آموزشی و درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
نگار اکبری زرگر، سید عباس حقایق، سعید جهانیان، شیدا جبل عاملی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی هیجان مدار بر بهزیستی روانشناختی افراد مبتلا به آریتمی قلبی در شهر تهران در سال 1399 انجام شد.
زمینه. پژوهش درباره بیماری قلبی مدتی است که متوجه عوامل روانشناختی شده است، زیرا فرد مبتلا به آریتمی قلبی ممکن است دچار تزلزل در بهزیستی روانی گردد.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به آریتمی قلبی در بیمارستان مرکز قلب تهران تشکیل دادند که از بین آنها،60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمون (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از ابزار سنجش بهزیستی روانی (ریف، 1995) در دو مرحله آزمون و پس آزمون استفاده شد.
یافتهها. بر اساس نتایج این مطالعه، میانگین نمره بهزیستی روانی در گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان هیجان مدار شناختی در مرحله پس آزمون، نسبت به پیش آزمون افزایش یافت و هر دوی این مداخلات باعث افزایش نمره مولفه های بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به آریتمی قلبی شدند.
نتیجهگیری: گروهی که مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند در مولفه پذیرش خود از سازه بهزیستی روانی، نمره بالاتری را نسبت به گروه دریافت کننده مداخله درمان هیجان مدار شناختی کسب کردند.
|
|
|
|
|
|