|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
9 نتیجه برای خودکارآمدی
سیما بابایی، صبا برومند، دوره 5، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف مطالعه ی حاضر تعیین ارتباط بین سبک زندگی و خودکارآمدی قلبی در افراد با نارسایی قلبی بود.
زمینه. نارسایی قلبی به عنوان یک بیماری شایع از علل اصلی مرگ و ناتوانی در جهان به شمار می رود. در درمان افراد دچار نارسایی قلبی بر اصلاح سبک زندگی تأکید ویژه ای می شود. جهت بهبود سبک زندگی افراد دچار این بیماری می توان عوامل شناختی رفتاری نظیر خودکارآمدی قلبی را مورد توجه قرار داد.
روش کار. این مطالعه ی توصیفی همبستگی بر روی 227 بیمار دچار نارسایی قلبی مراجعه کننده به درمانگاه های قلب بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. نمونه گیری به روش آسان در سال 1394 صورت پذیرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه خودکارآمدی قلبی سالیوان و پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامتجمع آوری گردید و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس و آنالیز رگرسیون توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شد.
یافته ها. میانگین نمره خودکارآمدی قلبی، 58/45 با انحراف معیار 25/92 و میانگین نمره سبک زندگی کلی بیماران، 54/45 با انحراف معیار 16/27 بود. نتایج این مطالعه نشان داد که که بین میانگین نمره کلی سبک زندگی و میانگین نمره خودکارآمدی قلبی رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد (0/463=r و 0/0001 ≥p). ضرایب همبستگی پیرسون ارتباط مستقیمی بین نمرات همه ابعاد سبک زندگی با نمره خودکارآمدی قلبی نشان داد (در همه موارد، 0/001 =p).
نتیجه گیری. ارتباط مثبت و معناداری بین سبک زندگی و خودکارآمدی قلبی افراد با نارسایی قلبی وجود دارد. با توجه به نقش گسترده پرستاران در مراقبت از این بیماران و ارتقای کیفیت درمان، آنان می توانند با انجام مداخلاتی از قبیل آموزش های هدفمند و پیگیری های منظم در راستای ارتقای خودکارآمدی قلبی و در نهایت بهبود سبک زندگی این بیماران ایفای نقش نمایند.
فرشید حیدری بنی، زهره احمدی، امیر طباطبایی، اسمعیل محمدنژاد، عایشه حاجی اسماعیل پور، دوره 6، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر آموزش همتا بر خودکارآمدی مبتلایان به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی است که میتواند تاثیر منفی بر خودکارآمدی داشته باشد. با توجه به نقش آموزش در ارتقای خودکارآمدی، یافتن یک روش آموزشی مناسب برای افزایش خودکارآمدی این بیماران مهم است.
روشکار. در این مطالعه کارآزمایی بالینی که در سال 1395 انجام شد تعداد 60 نفر از افراد مبتلا به نارسایی قلبی به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 30 نفر) تقسیم شدند. بعد از آماده کردن گروه همتا، سه جلسه آموزشی یک ساعته توسط همتا برای نمونه های گروه آزمون در قالب گروههای کوچک 8-6 نفره در طول یک ماه با محتوای آموزشی در مورد نارسایی قلبی برگزار شد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه خودکارآمدی سولیوان بود که قبل از مداخله، بلافاصله بعد از مداخله، و یک ماه بعد از مداخله در هر دو گروه تکمیل گردید. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه 21 با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای کایاسکوئر و تی زوجی تحلیل شد.
یافتهها. میانگین نمره خودکارآمدی قبل از مداخله در هر دو گروه همتا و فردی تفاوت معناداری نداشت. میانگین نمره خودکارآمدی در بیماران نارسایی قلبی بلافاصله بعد از آموزش، در گروه آزمون، 50/3 با انحراف معیار 7/21 و در گروه کنترل، 24/9 با انحراف معیار 1/7 بود و یک ماه بعد از آموزش، در گروه آزمون، 48/8 با انحراف معیار 1/2 و در گروه کنترل، 23/4 با انحراف معیار 4/6 بود. آزمون تی زوجی نشان داد آموزش همتا بر خودکارآمدی بیماران نارسایی قلبی تاثیر داشته است (0/0001p≤) و باعث بهبود خودکارآمدی بیماران شده است.
نتیجه گیری. آموزش همتا باعث بهبود و ارتقای خودکارآمدی بیماران مبتلا نارسایی قلبی میشود، بنابراین، استفاده از این شیوه آموزشی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی در مراکز درمانی توصیه میشود.
قیصر سلاجقه، منصور عرب، محمدرضا افلاطونیان، دوره 6، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط حمایت اجتماعی درک شده و خودکارآمدی عمومی با کیفیت زندگی در افراد با سندروم کرونری حاد بستری در بخش های سیسییو بیمارستانهای آموزشی شهر کرمان انجام شد.
زمینه. کیفیت زندگی به عنوان یکی از شاخصهای مهم سلامت محسوب میشود که تحت تاثیر متغیرهای متعددی است.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است که در آن، 150 فرد مبتلا به سندروم کرونری حاد، بستری در بخشهای های سیسییو بیمارستانهای آموزشی شهر کرمان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای حمایت اجتماعی درک شده، کیفیت زندگی و خودکارآمدی عمومی استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از آزمونهای کایدو، تی، آنالیز واریانس یکطرفه و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 18 استفاده شد.
یافته ها. میانگین سن افراد مورد مطالعه، 74/56 سال با انحراف معیار 63/11 بود. همچنین، میانگین نمره کیفیت زندگی، 82/84 با انحراف معیار 32/12؛ میانگین نمره خودکارآمدی، 19/27 با انحراف معیار 89/6؛ و میانگین نمره حمایت اجتماعی، 63/ 58 انحراف معیار 1/13 بود. خودکارآمدی عمومی و حمایت اجتماعی درک شده با ابعاد کیفیت زندگی دارای ارتباط معنیدار آماری بود، به طوری که با افزایش میزان خودکارآمدی عمومی و حمایت اجتماعی درک شده، میانگین نمره ابعاد کیفیت زندگی افزایش پیدا می کرد.
نتیجه گیری. خودکارآمدی عمومی و حمایت اجتماعی درک شده تاثیر قابل توجهی در افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به سندروم کرونری حاد دارند. از این رو، توصیه می شود در روند درمان و مراقبت این بیماران مفاهیم مذکور نیز مورد توجه قرار گیرد.
سمیرا رضوانی راد، علی شاکر دولق، دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه خودکارآمدی، امید به زندگی و اضطراب مرگ در افراد دچار بیماری قلبی و افراد سالم در شهرستان ارومیه انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی شایعترین علت مرگ در بیشترکشورها و ایران هستند. این بیماری مزمن ممکن است خودکارآمدی، امید به زندگی و اضطراب مرگ را تحت تاثیر قرار دهد.
روش کار. این مطالعه از نوع علی مقایسهای است که نمونه مورد مطالعه آن، 75 فرد دچار بیماری قلبی بستری در بیمارستان سیدالشهدا و 75 فرد سالم بودند. نمونهها با روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند و از نظر خودکارآمدی، امید به زندگی و اضطراب مرگ مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای امید به زندگی اشنایدر، خودکارآمدی عمومی شرر، و اضطراب مرگ تمپلر استفاده شد. دادهها در نرمافزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. اختلاف آماری معنیدار بین افراد فاقد بیماری قلبی و افراد دچار بیماری قلبی از نظر میانگین نمره خودکارآمدی (30/66 با انحراف معیار 60/10 در مقابل 61/51 با انحراف معیار 11/9) (0001/0P≤)، و میانگین نمره امید به زندگی (12/46 با انحراف معیار 87/6 در مقابل 66/39 با انحراف معیار 78/8) (0001/0P≤) مشاهده شد، اما بین دو گروه از نظر اضطراب مرگ تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری. انجام اقداماتی در زمینه افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی در افراد دچار بیماری قلبی توصیه میشود.
علی حسین زاده ساربانقلی، علیرضا شاملی، سمیه اسمعیلیان، اسمعیل محمدنژاد، دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این سندرم در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یک مشکل مربوط به سلامت عمومی مطرح میشود.
روش کار. جستوجوی جامع در پایگاههای دادهای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed،Google Scholar ، و Medline با کلیدواژههای نارسایی قلبی و آموزش همتا به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات چاپشده بین سالهای 2000 تا 2018 انجام شد. تعداد 17 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، تعداد 2 مقاله انگلیسی و 4 مقاله فارسی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این آموزشها سه پیامد خودمراقبتی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی افراد با نارسایی قلبی را مورد بررسی قرار دادهاند و این روش آموزشی بر هر سه مولفه تاثیر مثبتی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش همتا باعث بهبود و ارتقای خودمراقبتی، خودکارآمدی و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی شد. بهرهگیری از این برنامه آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
منیر جاور، امین رفیعی پور، مهرداد ثابت، دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استرس درک شده در رابطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی در افراد با بیماری قلبی عروقی انجام شد.
زمینه. بیماری قلبی عروقی به عنوان یک وضعیت جسمی مزمن و ناتوان کننده، از شایعترین علل مرگ است و میتواند کیفیت زندگی فرد را متاثر سازد. در همین راستا، لازم است متغیرهای مرتبط با کیفیت زندگی در این بیماران شناسایی شوند.
روش کار. مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد با بیماری قلبی عروقی مراجعه کننده به بیمارستانهای قلب و مراکز بازتوانی قلب تهران در سال 1398 بود که از این جامعه، تعداد 151 نفر بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خودکارآمدی بیماران قلبی سالیوان، پرسشنامه استرس درکشده کوهن و مقیاس کیفیت زندگی (SF-36) بود.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که درک منفی از استرس و درک مثبت از استرس با ابعاد کیفیت زندگی، به ترتیب دارای رابطه منفی و مثبت معنادار بودند. خودکارآمدی با ابعاد کیفیت زندگی دارای رابطه مثبت معنادار بود. همچنین، استرس درکشده در رابطه بین خودکارآمدی با ابعاد کیفیت زندگی دارای نقش میانجی بود.
نتیجه گیری. بر اساس یافته های این مطالعه، به منظور ارتقای کیفیت زندگی افراد با بیماری قلبی عروقی میتوان به تدوین برنامه هایی در جهت تقویت خودکارآمدی و کاهش استرس اقدام نمود.
میثم قائدرحمت، سیما زهری انبوهی، فریبا برهانی، بهاره غلامی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط هوش معنوی با خودکارآمدی افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد به افزایش مهارت های توانمندسازی نیاز دارند تا به طور موثر علایم و نشانه های بیماری خود را کنترل نمایند و همچنین، با ایجاد تغییر در سبک زندگی، مانع بروز عوارض ناشی از این بیماری شوند یا بروز آنها را به تاخیر اندازند. از این رو، خودکارآمدی به عنوان یک عامل موثر در بهبود مراقبت از خود و تعدیل کننده خطر بیماری عروق کرونر معرفی شده است. هوش معنوی باعث میشود میزان بیماری کاهش و طول عمر افزایش یابد. به نظرمی رسد افرادی که به معنویت تمایل دارند به هنگام مواجهه با آسیب، به درمان بهتر پاسخ میدهند.
روش کار. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد 136 بیمار بستری در بخشهای مراقبت ویژه قلبی (سیسییو) در بیمارستانهای منتخب وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به صورت در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامهی هوش معنوی کینگ و پرسشنامه خودکارآمدی سالیوان جمع آوری شدند و در نرم افزار SPSS نسخه 22، با استفاده از آمار توصیفی، رگرسیون خطی تکمتغیره و تحلیل رگرسیون چندگانه بررسی شدند.
یافته ها. بر اساس یافته های این پژوهش، هوش معنوی پیش بینی کننده خودکارآمدی است. بیشتر افراد شرکت کننده در مطالعه، مرد (61/8 درصد)، متاهل (69/1 درصد) و دارای میانگین سنی 58/85 سال بودند. میزان هوش معنوی برابر با 47/18 بود. افراد شرکت کننده در این مطالعه در مؤلفه ”تفکر انتقادی“ نمره میانگین 13/72 و در مولفه ”معنی سازی شخصی“ نمره میانگین 10/19 به دست آوردند. میانگین مؤلفه ”آگاهی متعالی“ نیز برابر با 9/70 گزارش شد. این شاخص در مؤلفه ”گسترش خودآگاهی“ 9/47 بود.
نتیجه گیری: با افزایش هوش معنوی، خودکارآمدی افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد افزایش مییابد. توجه به راهکارهای ارتقای هوش معنوی میتواند سبب بهبود خودکارآمدی در افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد گردد. با توجه به امکان آموزش دادن هوش معنوی، میتوان با انجام مطالعات در زمینه تأثیر آموزش هوش معنوی و مؤلفه های آن بر سطح خودکارآمدی، گام مهمی در جهت بهبود خودکارآمدی افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد برداشت.
محمدجواد عالم زاده انصاری، فیدان شبانی، محمود شیخ فتح الهی، مریم رضائی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش به روش بازخوردمحور و گروهی بر خودکارآمدی افراد مبتلا به انفارکتوس میوکارد انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی عروقی یکی از علل اصلی مرگ در سراسر جهان و در کشور ایران محسوب میشوند. آموزش موثر بیماران مستلزم به کارگیری روشهای آموزشی است که تاثیر آنها مشخص شده باشد.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی بود که در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلبوعروق شهید رجایی تهران در سال 1399 و 1400 انجام شد. نمونهگیری به روش مستمر تا تکمیل نمونه ها (105 نفر) انجام شد. بیماران بر اساس تصادفیسازی به شیوه بلوکهای تصادفی با سایز 6 به سه گروه 35 نفره شامل گروه آموزش بازخوردمحور، آموزش گروهی و گروه کنترل تقسیم شدند. آموزش در طی دو جلسه یک ساعته در دو روز متوالی انجام شد. نمونه های گروه کنترل آموزشهای روتین بخش را دریافت کردند. دادهها با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خودکارآمدی قلبی سالیوان قبل از آموزش، توسط بیماران، و دو هفته پس از پایان آموزش، به صورت تلفنی توسط پژوهشگر گردآوری شد. دادههای مربوط به 93 بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی در نرمافزارSPSS نسخه 24 تحلیل شدند.
یافتهها. هر سه گروه از نظر ویژگیهای دموگرافیک و سابقه بیماری همگن بودند. قبل از آموزش، میانگین و انحراف معیار نمره خودکارآمدی در گروه آموزشی بازخوردمحور، 8/03 با انحراف معیار 1/84، در گروه آموزش گروهی، 7/58 با انحراف معیار 2/16، و در گروه کنترل، 6/90 با انحراف معیار 1/40 بود. آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که قبل از مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی در گروههای مورد بررسی تفاوت آماری معنیداری نداشته است، اما دو هفته بعد از پایان آموزش، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه آموزشی بازخوردمحور (51/06 با انحراف معیار 7/85) به طور معنی داری نسبت به گروه آموزش گروهی (45/77 با انحراف معیار 8/39) و گروه کنترل (23/16 با انحراف معیار 9/13) بیشتر بود (0/0001≥P). همچنین، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه آموزش گروهی به طور معنیداری بیشتر از میانگین نمره خودکارآمدی در گروه کنترل بود (0/0001≥P).
نتیجهگیری. آموزش بازخوردمحور و همچنین، آموزش به روش گروه باعث افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به انفارکتوس میوکارد میشود. با توجه به نقش پرستاران در آموزش به بیمار، میتوان از این شیوه های آموزشی استفاده نمود.
طاهره دهقانی فیروزآبادی، عالیه دهقانی فیروزآبادی، محمدحسین دهقانی فیروزآبادی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر نظریه انتخاب بر خودکارآمدی افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. فشار خون بالا به علت عوارض و مرگ ناشی از آن یک مشکل عمده سلامتی محسوب میشود که خودکارآمدی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. علاوه بر درمان دارویی، درمان های روانشناختی میتوانند پیش نیاز مهم و اساسی برای تغییر رفتار و ارتقای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون محسوب شوند.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به پرفشاری خون تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرستان میبد در پاییز و زمستان سال 1397 بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه خودکارآمدی بیماران مبتلا به پرفشاری خون (DMSES) پاسخ دادند. برنامه درمان مبتنی بر نظریه انتخاب در 8 جلسه انجام شد. داده های به دست آمده با توجه به فرضیه تحقیق با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. نتایج حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس دو گروه نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پس آزمون دو گروه در متغیر خودکارآمدی وجود دارد؛ و پس از درمان مبتنی بر نظریه انتخاب، نمرات ابعاد رژیم غذایی، فعالیت بدنی، مصرف دارو و کنترل فشار خون گروه آزمون نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری دارد.
نتیجه گیری. نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر نظریه انتخاب میتواند روش مناسبی برای افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به فشار خون باشد. پیشنهاد میشود با اجرای درمان مبتنی بر نظریه انتخاب برای افراد مبتلا به پرفشاری خون، گامی موثر برای ارتقای خودکارآمدی این بیماران برداشته شود.
|
|
|
|
|
|