۱۶ نتیجه برای بیماری عروق کرونر
زهرا طاهری خرامه، یاسر سعید، عباس عبادی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط میان سبک های مقابله مذهبی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. امروزه اعتقادات و سبک های مقابله مذهبی عاملی مهم در ایجاد آرامش روانی و سازگاری فردی در بیماران مبتلا به بیماری های مزمن محسوب می شود.
روش کار. این مطالعه توصیفی همبستگی بر روی ۱۰۰ بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر بستری و سرپایی مراجعه کننده به دو مرکز آموزشی درمانی منتخب شهر قم انجام شد. نمونه گیری بیماران به روش در دسترس انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی فرم کوتاه ۳۶ (SF-۳۶) و مقیاس مقابله مذهبی پارگامنت استفاده شد.
یافتهها. میانگین و انحراف معیار نمرات سبک های مقابله مذهبی مثبت و منفی به ترتیب ۳۶/۲۳ با انحراف معیار ۸۸/۳ و ۰۸/۱۰ با انحراف معیار ۹۱/۳ بود. از بیماران، ۲/۵۴ درصد در مقیاس راهبردهای مذهبی مثبت و ۶/۴۰ درصد در مقیاس راهبردهای مذهبی منفی نمره بالا داشتند. در رابطه با کیفیت زندگی، بین سبک های مقابله مذهبی مثبت و درد جسمانی ارتباط مستقیم و معنادار (۲۴/۰=r، ۰۵/۰<P) و بین ارتباط سبک های مقابله مذهبی منفی با عملکرد اجتماعی و سلامت روان نیز ارتباط معکوس و معنادار آماری وجود داشت (۲۹/۰-۰=r، ۰۱/ ۰<P).
نتیجهگیری. با توجه به نتایج مطالعه، آموزش مهارت های مقابله ای با تمرکز بر تقویت سبک های مقابله مذهبی در مراقبت های معمول از بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر در جهت بهبود وضعیت سلامت و در نهایت کیفیت زندگی این بیماران پیشنهاد می شود.
علی فرهادی، یزدان موحدی، کلثوم کریمی نژاد، معصومه موحدی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی بیماران کرونر قلبی با پیگیری دو ماهه بود.
زمینه. از مسائل مهمی که بیماران قلبی با آن روبرو هستند مشکلات روحی و روانی همچون افسردگی و اضطراب می باشد که تقریباً ۶۵ درصد بیماران آن را تجربه می کنند و به همین سبب موجب تأخیر در بازگشت به کار، کاهش کیفیت زندگی و افزایش خطر مرگ می شود.
روش کار. این پژوهش، از نوع کارآزمائی بالینی، به صورت دو گروهی و سه مرحله ای بود که بر روی ۴۰ مرد مبتلا به بیماری کرونر قلب که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند انجام شد. شرکت کنندگان داوطلب، ابتدا به پرسشنامه افسردگی پاسخ دادند و افرادی که نمره آنها یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان نمونه انخاب شدند و مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند. در این پژوهش، میانگین نمره افسردگی مبتلایان، قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله در دو گروه کنترل و آزمون مقایسه شدند. در این پژوهش از پروتکل ”کابات زین“ استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها ”پرسشنامه افسردگی بک“ بود و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۱۹و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها. بر اساس یافته ها، افسردگی مبتلایان، بعد و دو ماه بعد از مداخله کاهش قابل توجهی در مقایسه با قبل از مداخله داشته است و بین دو گروه آزمون و کنترل تفاوت آماری معنی داری مشاهده گردید.
نتیجه گیری. با توجه به تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش افسردگی، به کارگیری این روش برای بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر پیشنهاد می شود.
فاطمه بهرام نژاد، الهام نواب، مژده نوید حمیدی، نسرین مهرنژاد،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه مروری با هدف بررسی نقش دیابت در بروز آترو اسکلروز انجام شد.
زمینه. آترواسکلروز فرایند تجمع چربی در عروق است که از مهمترین عوامل خطر و تشدید کننده آن، تجمع کربوهیدرات ها و دیابت می باشد. عوامل متعدد قابل تعدیل و غیرقابل تعدیلی در بروز آترواسکلروز نقش دارند که پرستاران می توانند با اقدامات به موقع، عوامل قابل تعدیل را اصلاح کنند.
روش کار. این مطالعه به شیوه مروری و با جستجوی دستی و الکترونیکی در پایگاههای اطلاعاتی همچون Embase، Medline، Cochran Library، Scopus، Elsvier، Blackwell Synergy، Springer، و نیز پایگاه های SID، IranMedex، و Magiranبا محدودیت زمانی در فاصله سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ صورت گرفته است.
یافته ها. بیشترین علت مرگ در بیماران دیابتی، بیمارهای عروق کرونر می باشد. در افراد دیابتی، فرایند تسریع آترواسکلروز به دلیل اختلال در روند تولید نیتریک اکساید بیشتر است و اختلال آبشار انعقادی منجر به چسبندگی پلاکتی می شود، از این رو افراد دیابتی به ویژه زنان دیابتی بیشتر در معرض آترواسکلروز و بیماری های عروق کرونر هستند.
بحث. پرستاران با آموزش و پیگیری بیماران مبتلا به دیابت نوع ۱ و ۲ می توانند بسیاری از عوامل قابل تعدیل ابتلا به آترواسکلروز را در این بیماران کاهش دهند و منجر به افزایش کیفیت زندگی در این بیماران شوند.
مهدی قادری، امیر ملکی، مجید حق جو،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف. هدف از این پژوهش، بررسی نقش سرمایه اجتماعی و اثرات آن بر سبک زندگی سالم در افراد با بیماری عروق کرونر بود.
زمینه. سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت، نقش مهمی در ارتقاء سبکزندگی سالم در افراد دارد. با توجه به رشد چشمگیر بیماری عروق کرونر، مطالعه در مورد اثرات سرمایه اجتماعی بر سبک زندگی سالم در افراد با بیماری عروق کرونر ضروری است.
روش کار. این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی ۴۱۲ فرد (۲۳۹ مرد و ۱۷۳ زن) دارای بیماری عروق کرونر که در چهار بخش داخلی مردان، داخلی زنان، دیپلمات و VIP، بستری بودند از اوایل بهمنماه ۱۳۹۳ تا اواخر اردیبهشت ماه ۱۳۹۴، در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی انجام شد. داده ها از طریق فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه سرمایه اجتماعی میاموتو و همکاران و پرسشنامه محقق ساخته سبک زندگی سالم گردآوری شد. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و برای اطمینان از پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت تحلیل دادهها نیز از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری متناسب استفاده شد.
یافتهها. میانگین نمره سرمایه اجتماعی مردان و زنان از لحاظ آماری دارای تفاوت معنیداری بود (۰/۰۱۵=p). همبستگی مثبت و معنیدار آماری بین سرمایه اجتماعی و سبکزندگی سالم مشاهده شد (۰/۴۱۸=r ،۰/۰۱p<). بیشترین میزان همبستگی سرمایه اجتماعی با بعد ”مسئولیتپذیری سلامت“ (۰/۳۸۴=r ،۰/۰۱p<) و کمترین میزان همبستگی با بعد ”پرهیز از مصرف دخانیات و مشروبات الکلی“ (۰/۱۰۷=r ،۰/۰۵p<) بود. از میان ابعاد سرمایه اجتماعی، بعد ”روابط اجتماعی“ بیشترین ضریب همبستگی را با سبک زندگی سالم داشت (۰/۵۱۱=r ،۰/۰۱p<).
نتیجهگیری. سرمایه اجتماعی و مولفههای آن اثرات مثبت و مهمی بر سبکزندگی سالم و خرده مقیاسهای آن دارند. بنابراین، تأکید بر برنامه های اجتماعمحور، همچون تقویت این نوع سرمایهها در جامعه با هدف مقابله و پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای مزمن، به ویژه بیماریهای قلبی امری لازم و ضروری است.
مینا نظری کمال، مهناز خسروجاوید، عباسعلی حسین خانزاده،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط کامل گرایی با اهمالکاری و سبک های مقابلهای در افراد دچار بیماری عروق کرونری و افراد سالم انجام شد.
زمینه. عوامل روان شناختی با تاثیرگذاری بر عوامل خطر فیزیولوژیک، خطر وقوع بیماری عروق کرونری قلب را افزایش می دهند. اگرچه این علل روان شناختی نقش مهمی در بروز بیماری های قلبی ایفا می کنند، پژوهش بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
روش کار. در این پژوهش توصیفی همبستگی، ۲۱۸ مرد با سن بیشتر از ۴۰ سال به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و براساس ابتلا یا عدم ابتلا به بیماری عروق کرونری قلب در دو گروه جداگانه قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های اهمالکاری تصمیم گیری مان، اهمالکاری رفتاری لی، سبک های مقابلهای اندلر و پارکر و پرسشنامه کامل گرایی چندبعدی تهران بودند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده گردید.
یافته ها.درگروه مردان دچار بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار با اهمالکاری تصمیم گیری و اهمالکاری رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار داشت، در حالی که در گروه مردان فاقد بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار با اهمالکاری تصمیم گیری ارتباط معکوس و معنادار داشت. در گروه مردان فاقد بیماری عروق کرونری قلب، میان کامل گرایی دیگرمدار با اهمالکاری رفتاری ارتباط مستقیم وجود داشت، اما از نظر آماری معنادار نبود. در هر دو گروه، اثر کامل گرایی دیگرمدار بر اهمالکاری تصمیم گیری معنادار بود. در گروه مردان دچار بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار تاثیر معناداری بر اهمالکاری رفتاری داشت، اما در گروه مردان فاقد بیماری عروق کرونری قلب، کامل گرایی دیگرمدار بر سبک مقابله مسئله مدار تاثیر معنادار داشت.
نتیجهگیری. در گروه مردان دچار بیماری عروق کرونری قلب، بین کامل گرایی دیگرمدار با دو بعد اهمالکاری رابطه مثبت معنادار مشاهده شد، با این وجود نمی توان رابطه مشاهده شده را به عنوان رابطه ای قوی قلمداد نمود. همچنین، در تحلیل رگرسیون، تنها تاثیر کامل گرایی دیگرمدار در مدل معنادار بود، و مدل های برازش یافته، قدرت پیشبینی بسیار کمی داشتند. تنها کامل گرایی دیگرمدار تا حدودی می تواند اهمالکاری تصمیم گیری و رفتاری را پیش بینی کند.
خورشید مبصری، رحیم خدایاری زرنق،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی قبل و بعد از عمل آنژیوپلاستی در افراد با بیماری عروق کرونر در بیمارستان های آموزشی شهر تهران انجام گرفت.
زمینه. با توجه به افزایش موارد استفاده از روش درمانی آنژیوپلاستی، توجه به کیفیت زندگی افراد با بیماری عروق کرونر که تحت عمل آنژیوپلاستی قرار می گیرند بسیار مهم است.
روش کار. در این مطالعه توصیفی مقایسه ای، ۴۷۳ بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر بستری در بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده مورد بررسی قرار گرفتند. کیفیت زندگی واحدهای پژوهش، قبل، و یک و سه ماه بعد از عمل آنژیوپلاستی با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه استاندارد SF-۳۶اندازه گیری و مقایسه شد. پایایی این پرسشنامه در مطالعات قبلی با ضریب آلفای کرونباخ بین ۰/۷۷ تا ۰/۹۰ گزارش شده است. در این مطالعه برای تحلیل داده ها از آزمون های علامت زوج نمونه (ویلکاکسون)، کروسکال والیس و من ویتنی در نرم افزار SPSSنسخه ۲۳ استفاده شد.
یافته ها. یک و سه ماه پس از آنژیوپلاستی، کیفیت زندگی به طور کلی و در ابعاد هشت گانه نسبت به قبل از آنژیوپلاستی به طور معنی داری افزایش یافت (۰/۰۰۰۱≥P). همچنین، رابطه بین همه متغیرهای دموگرافیک بیماران (سن، وضعیت تاهل، شغل، سطح تحصیلات، محل سکونت، وضع سکونت و نوع بیمه) به جز جنس با کیفیت زندگی معنادار بود (۰/۰۰۰۱≥P).
نتیجه گیری. آنژیوپلاستی همه ابعاد کیفیت زندگی را بهبود می بخشد و می تواند به عنوان یک روش درمانی بسیار موثر در درمان بیماری عروق کرونر قلبی مورد توجه قرار گیرد.
رسول حشمتی، فرشته قربانی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر برنامه ”کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی“ (“Mindfulness-Based Stress reduction” Program)بر عملکرد جسمی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد با بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. تحقیقات نشان داده اند که بیماری عروق کرونر بر عملکرد جسمی وکیفیت زندگی مرتبط با سلامت تاثیر دارد. طراحی و بررسی مدل های درمانی روان شناختی برای بهبود کیفیت زندگی و عملکرد جسمی مناسب است.
روش کار. در یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه کنترل، تعداد ۳۰ بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر از بین بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان عباسی شهرستان میاندوآب به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در یکی از گروه های آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمون طی ۸ جلسه هفتگی دو ساعت و سی دقیقه ای تحت مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. قبل از مداخله و بعد از آن، پرسشنامه آنژین سیاتل برای سنجش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پرسشنامه زمینه یابی سلامت برای سنجش عملکرد جسمی استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی پس از کنترل اثرات پیش آزمون، تاثیر معنی داری بر عملکرد جسمی و مولفه های آن و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و مولفه های آن دارد.
نتیجه گیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با تعدیل فرایندهای زیستی و روانی منجر به بهبود عملکرد جسمی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در افراد با بیماری عروق کرونر می گردد.
رسول حشمتی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این پژوهش بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس بر اساس بهوشیاری بر افسردگی و اضطراب افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر بعد از جراحی بای پس عروق کرونر بود.
زمینه. مشکلات افسردگی و اضطراب در افراد با بیماری عروق کرونر درمان شده با جراحی بای پس عروق کرونر متداول است. بنابراین، بررسی مدل های درمانی موثر برای تعدیل هیجان های منفی این بیماران اهمیت زیادی دارد.
روش کار. روش پژوهش به صورت تک آزمودنی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر شهر تبریز بود که طی شش ماه دوم سال ۱۳۹۵ جهت اقدامات توانبخشی بعد از جراحی به بیمارستان شهید مدنی شهر تبریز مراجعه کردند. شرکت کنندگان، ۴ مراجعه-کننده بودند که برنامه آموزش کاهش استرس بر اساس بهوشیاری را طی ۸ جلسه هفتگی دریافت نمودند. اضطراب و افسردگی آزمودنی ها از طریق پرسشنامه اضطراب بک، و پرسشنامه افسردگی بک، قبل و پس از آموزش سنجیده شد. برای تحلیل دادهها از درصد بهبودی، درصد داده های ناهمپوش (Percent of Non-overlapping Data)، تفاوت استاندارد میانگین و اندازه اثر، و برای تفسیر، از نمودار چشمی استفاده شد.
یافته ها. بر اساس یافته ها روش کاهش استرس بر اساس بهوشیاری منجر به بهبودی هیجان های منفی اضطراب و افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر بعد از جراحی بای پس عروق کرونر می شود.
نتیجه گیری. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که کاهش استرس بر اساس بهوشیاری، مداخله ای موثر برای کنترل هیجان های منفی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر بعد از جراحی بای پس عروق کرونر است.
عیسی محمدی، شیدا سوداگر، بیوک تاجری، اکبر عطادخت، مریم بهرامی هیدجی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر درمان ذهنی سازی و روان درمانی حمایتی بر روابط موضوعی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی عروقی علت عمده ناتوانی و مرگ در کشورهای مختلف جهان محسوب میشوند و با وجود ابداع روشهای مختلف درمانی، هنوز دارای شیوع بالایی هستند.
روش کار. این مطالعه از نوع تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری، همه افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب بودند که در سال ۱۳۹۷ به بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. از این جامعه آماری، تعداد ۶۰ نفر از طریق نمونهگیری هدفمند، بر اساس معیارهای ورود، انتخاب و به طور تصادفی در یکی از گروههای آزمایشی اول (۲۰ نفر)، آزمایشی دوم (۲۰ نفر) و گروه کنترل (۲۰ نفر) قرار گرفتند. در نهایت، پس از ریزش آزمودنیها، ۵۵ نفر تا پایان مداخلات و ارزیابیها باقی ماندند. گروه آزمایشی اول ۱۲ جلسه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، و گروه آزمایشی دوم ۱۰ جلسه روان درمانی حمایتی دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. برای جمعآوری دادهها در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، از پرسشنامه روابط موضوعی بل استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD از طریق نرمافزار آماری SPSS (نسخه ۲۲) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، اختلاف معنادار آماری در میانگین نمرات پس آزمون گروههای آزمایشی (درمان مبتنی بر ذهنی سازی: ۰/۰۰۰۱p≤، ۶۹/۱۹F=؛ و رواندرمانی حمایتی: ۰/۰۰۰۱p≤، ۸۶/۲۸F=) و گروه کنترل (۰/۴۳p<، ۰/۸۷F=) در زمینه روابط موضوعی و مؤلفه های آن مشاهده شد. همچنین، تاثیر روان درمانی حمایتی بر روابط موضوعی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب نسبت به درمان مبتنی بر ذهنی سازی بیشتر بود (۰/۰۱p≤).
نتیجه گیری. نتایج پژوهش حاضر میتواند پایهای برای به کارگیری این مداخلات در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونروی قلب باشد.
مریم ایزانلو، پریسا پیوندی، احمد برجعلی، محمدرضا صیرفی، یوسف محسن زاده،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر شفقت ورزی بر پیروی از درمان و مولفه های تیپ شخصیتی D در افراد با بیماری عروق کرونری انجام شد.
زمینه. یکی از بیماریهای مزمن جسمی، بیماری عروق کرونری قلب است. بیماریهای قلبی عروقی از جمله بیماریهای روان تنی هستند که علاوه بر عوامل زیستی، تحت تاثیر عوامل روانی اجتماعی نیز قرار دارند.
روش کار. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل افراد با بیماری عروق کرونری بودند که در سه ماهه دوم سال ۹۸ به بخش قلب مرکز آموزشی درمانی شهید رجایی کرج به صورت سرپایی یا بستری مراجعه کرده بودند. نمونه مطالعه شامل ۳۰ بیمار بود که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس بهطور تصادفی در گروه آزمون (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمون تحت مداخله درمانی مبتنی بر شفقت ورزی در قالب ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای هفته ای یک جلسه قرار گرفتند و گروه کنترل در فهرست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پروتکل درمان مبتنی بر شفقت ورزی گیلبرت، پرسشنامه پیروی از درمان و پرسشنامه شخصیت تیپD دنولت بود. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ با استفاده از طرح واریانس آمیخته تحلیل شدند.
یافته ها. پس از مداخله، میانگین نمره پیروی از درمان در گروه آزمون (۴۳/۳۳ با انحراف معیار ۴/۲۲) نسبت به گروه کنترل (۳۴/۶۰ با انحراف معیار ۴/۳۳) به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین، مشخص شد که پس از مداخله، میانگین نمره شخصیت تیپ D در گروه آزمون (۲۶/۷۳ با انحراف معیار ۴/۹۴) نسبت به گروه کنترل (۳۶/۵۳ با انحراف معیار ۴/۲۷) به طور معنی داری کمتر است. اثر زمان، اثر تعامل زمان/گروهها، و اثر گروه برای متغیر پیروی از درمان و شخصیت تیپ D معنادار بود که نشان میدهد درمان مبتنی بر شفقتورزی بر پیروی از درمان و شخصیت تیپ D در افراد با بیماری عروق کرونری موثر است.
نتیجه گیری. برنامه هایی که در قالب مداخله های آموزشی روانشناختی در کنار مداخلات پزشکی انجام میشود میتوانند باعث پیشگیری از شدت یافتن بیماری، تسریع روند بهبود، ارتقای سلامت عمومی و سازگاری درازمدت بیماران شوند. توصیه میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از آموزش درمان مبتنی بر شفقت ورزی برای بهبود سلامت روانشناختی و جسمی افراد با بیماری عروق کرونری استفاده نمایند.
ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تابآوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. زنان مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی دارای مشکلات فراوانی در زمینه سلامت جسمی و روانی هستند و یکی از روشهای مؤثر در این زمینه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است.
روش کار. طراحی پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر بودند که در نیمه اول سال ۱۳۹۹ به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کردند. پس از انجام مصاحبه بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون (۱۵ نفر) یا کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس درد مزمن ونکورف و همکاران، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. مداخله در قالب بسته آموزشی پذیرش و تعهد برای گروه آزمون اجرا شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه ۱۹ با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد مزمن، تابآوری و خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر تاثیر دارد (۰/۰۰۰۱P≤). در واقع، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش درد مزمن و بهبود تابآوری و خودمراقبتی در بیماران میشود.
نتیجه گیری. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود تاب آوری و خودمراقبتی و کاهش درد مزمن زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر شد. پیشنهاد میگردد درمانگران و متخصصان سلامت از درمان پذیرش و تعهد در کنار سایر روشهای آموزشی و درمانی برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
زینب قاسم زاده کوچی، معصومه ذاکری مقدم، مریم اسماعیلی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر برنامه توانمندسازی بر رضایت از زندگی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر به دلیل ماهیت مزمن و پیشرونده بیماری در معرض مشکلات متعدد و عود مجدد بیماری قرار دارند. بیماری قلبی یکی از بیماریهای ناتوان کننده محسوب میشود، و بنابراین، اثر نامطلوبی بر خودمراقبتی، کیفیت زندگی و همچنین، وضعیت سلامت بیمار دارد.
روش کار. پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی است که با شرکت ۸۴ فرد مبتلا به بیماری عروق کرونر در سال ۱۳۹۶ در بخشهای پست سیسییو در مرکز قلب تهران انجام شد. نمونه های پژوهش براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و وارد مطالعه شدند. پس از توضیح در مورد اهداف و اخذ رضایت کتبی، تخصیص بیماران در دو گروه آزمون و کنترل به روش تخصیص تصادفی بلوکی صورت گرفت. سپس پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک و سوابق بیماری، و رضایت از زندگی در دو گروه تکمیل گردید. در گروه مداخله، برنامه توانمندسازی مژیک بهصورت سه جلسه کارگاهی در سه روز متوالی اجرا گردید. ادامه مداخله پس از ترخیص بیماران از بیمارستان، به مدت ۸ هفته پیگیری به صورت تماس تلفنی یکبار در هفته انجام شد. پس از آن، پرسشنامه رضایت از زندگی در دو گروه کنترل و مداخله تکمیل شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی بررسی شدند.
یافته ها. براساس یافته های پژوهش، قبل از مداخله، بین دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و سوابق بیماری اختلاف آماری معناداری وجود نداشت. بین میانگین نمره رضایت از زندگی گروه آزمون و کنترل قبل از اجرای مداخله تفاوت آماری معناداری یافت نشد و دو گروه همگن بودند، درحالیکه پس از اجرای مداخله اختلاف معنی داری بین نمره رضایت از زندگی در دو گروه آزمون و کنترل مشاهده شد (۰/۰۰۰۱P≤). رضایت از زندگی گروه آزمون قبل و بعد از اجرای مداخله تفاوت آماری معنادار داشت (۰/۰۰۰۱P≤)، اما در گروه کنترل اینگونه نبود.
نتیجه گیری. نتایج این مطالعه نشان دهنده تاثیر برنامه توانمندسازی بر رضایت از زندگی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر است و نشان میدهد که برنامه توانمندسازی باعث افزایش رضایت از زندگی در این افراد شده است. بنابراین، پرستاران می توانند از برنامه توانمندسازی برای بهبود رضایت از زندگی که یکی از ابعاد سلامت روانی- اجتماعی است، در این افراد استفاده کنند.
گلریز محمدی، احمد کربلایی محمدمیگونی، سعید ملیحی الذاکرینی، مریم کلهرنیا گلکار،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر طرحواره درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی انجام شد.
زمینه. با توجه به اینکه سبک زندگی ناسالم یکی از تعیینکنندههای اصلی بروز زودهنگام بیماری عروق کرونر در بزرگسالی و مرگ ناشی از آن است، لزوم ارائه مداخلات درمانی به این دسته از بیماران ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش تجربی (پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل، و پیگیری) بر روی نمونه ای از زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر در شهر تهران در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ انجام شد. تعداد ۴۵ نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (۱۵ نفر در هر گروه) قرار گرفتند. گروههای آزمون و کنترل طی مراحل پیشآزمون، پسآزمون، و پیگیری یک ماهه، با پرسشنامه سبک زندگی لالی، عابدی، و باقر کجباف (۱۳۹۱) مورد سنجش قرار گرفتند. تعداد ۸ جلسه طرحوارهدرمانی گروهی و ۸ جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی (هر یک، هفتهای دو جلسه، به مدت ۴ هفته) در گروههای آزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ تحلیل شدند.
یافتهها. هر دو مداخله بر سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر موثر بودند (۰/۰۰۰۱P≤)، اما، رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی نسبت به طرحواره درمانی گروهی تاثیر بیشتری بر ارتقای سبک زندگی در زنان مبتلا به بیماری عوق کرونر قلبی داشت (۰/۰۰۰۱P≤).
نتیجهگیری. آموزش استفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به عنوان یک روش مداخلهای مؤثر در بهبود سبک زندگی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر توصیه میشود.
مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور، حمید آتش پور، معصومه صادقی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی بر سرمایه عاطفی و افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونری از زمره بیماریهای قلبی است که میتواند زوجها را با مشکلاتی مواجه سازد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه تجربی دارای پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرنری همراه با همسران خود در سال ۱۴۰۰ بودند، که از میان آنها ۶۴ زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه ۱۶ زوج) گمارده شدند. پرسشنامه سرمایه عاطفی گلپرور و ”سیاهه افسردگی بک“ برای سنجش متغیرهای وابسته در دو مرحله استفاده شد. سه گروه درمانی، هر یک طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد. داده ها با تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS بررسی شدند.
یافته ها. بر اساس نتایج، در مورد متغیر سرمایه عاطفی، بین مداخلات زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل (۰/۰۰۱≥P) و بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر با روایت درمانی زوجی و طرحواره درمانی زوجی تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱≥P). در مورد متغیر افسردگی، بین مداخلات زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل و بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و طرحواره درمانی زوجی با روایتدرمانی زوجی تفاوت معناداری به دست آمد (۰/۰۵≥P).
نتیجه گیری. بر اساس نتایج، به ترتیب، زوجدرمانی رفتاری یکپارچه نگر، طرحواره درمانی زوجی، و روایت درمانی زوجی در افزایش سرمایه عاطفی و کاهش افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها تاثیر دارند. پیشنهاد میشود در مراکز درمانی قلب و عروق، این سه درمان برای این بیماران و همسران آنها استفاده شوند.
مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور، معصومه صادقی، حمید آتش پور،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر روایت درمانی زوجی، طرحواره درمانی زوجی و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر امیدواری و استرس درک شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونری، از دسته بیماری های قلبی است که میتواند زوج ها را با مشکلاتی مواجه سازد و آنها را نیازمند کمک نماید.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه تجربی چهارگروهی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر با همسران آنها در سال۱۴۰۰ بودند که از میان آنها، ۶۴ زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه ۱۶ زوج) گمارده شدند. از مقیاس امیدواری اسنایدر و مقیاس استرس درک شده لیونگ و همکاران برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. سه گروه مداخله، هر یک طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS بررسی شدند.
یافته ها. نتایج نشان داد از نظر امیدواری، بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی دار آماری وجود دارد (۰/۰۰۰۱P≤)، ولی بین روایت درمانی زوجی با گروه کنترل و بین سه مداخله با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری وجود ندارد. درباره استرس درک شده، نتایج نشان داد، بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی دار آماری وجود دارد (۰/۰۰۰۱P≤).
نتیجه گیری. با توجه به تاثیر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و طرحواره درمانی زوجی در افزایش امیدواری و تاثیر دو درمان مورد اشاره و روایت درمانی زوجی در کاهش استرس درک شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها، پیشنهاد میشود استفاده از این سه درمان در مراکز درمانی قلب و عروق مورد توجه قرار گیرند.
ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. تحقیقات نشان میدهند بیماری عروق کرونر قلب از علتهای اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا است که کارآمدی مفید افراد را کاهش میدهد. با توجه به پیشینه، عوامل روانشناختی میتوانند بسیاری از وجوه زندگی و ارتباطات بیماران را دگرگون سازند.
روش کار. طراحی این پژوهش از نوع نیمه تجربی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه زنان مبتلا به انسداد عروق کرونر بود که در نیمه اول سال ۱۳۹۹ به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری هدفمند و پس از انجام مصاحبه بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمون اول (۱۵ نفر)، گروه آزمون دوم (۱۵ نفر)، و گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله ”آموزش تنظیم هیجان“ در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) و گروه مداخله ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند؛ گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درد مزمن ونکورف و همکاران و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD در نرمافزار SPSS نسخه ۲۱ انجام گرفت.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری تاثیر دارد (۰/۰۰۰۱P≤). در واقع، ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ باعث کاهش درد مزمن و بهبود خودمراقبتی در افراد تحت مطالعه شدند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ تاثیر بیشتری نسبت به ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی بیماران دارد.
نتیجه گیری. توجه به ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ میتواند در کاهش مشکلات روانشناختی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری نقش داشته باشد.