|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای بهزیستی روانشناختی
سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفهای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار میشود و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقاء میدهد. ارائه مداخلات درمانی روانشناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه 18 گویه ای بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویهای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفهای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفهای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروهها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روانشناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروههایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه به نظر میرسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمیکنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهشهای بیشتری است.
زهرا دشت بزرگی، خدیجه مقدم، فاطمه مقدم، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
مقدمه. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی در شهر کرج بود.
زمینه. در طول دوره پاندمی کووید-19، افراد مبتلا به بیماریهای قلبی عروقی مشکلات متعددی را در زمینه سلامت روانشناختی تجربه کرده اند که از آن جمله میتوان به اضطراب اشاره کرد. یکی از رویکردهای موثر برای مدیریت اضطراب، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس است که ممکن است بتواند سلامت روانشناختی را افزایش دهد.
روش کار. مطالعه حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه زنان مبتلا به بیماری قلبی عروقی شهر کرج در پاییز سال 1400 بود. تعداد 30 نفر از افراد جامعه مورد نظر به صورت در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره) در نرم افزار SPSS نسخه 19 استفاده شد.
یافته ها. نتایج، نشان دهنده تاثیر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در زنان مبتلا به بیماری قلبی عروقی بود (0/0001≥P) و مداخله مورد نظر، 43 درصد واریانس بهزیستی روانشناختی و 24 درصد اضطراب کرونا در مرحله پس آزمون را تبیین کرد.
نتیجه گیری. با توجه به تاثیر درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی، پیشنهاد میشود این روش درمانی در درمانگاه های روانشناسی و مراکز بهداشتی درمانی برای کمک به بهبود سلامت روان به کار برده شود.
میترا حسنهزاده کیانی، زهرا دشتبزرگی، مرجان علیزاده، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی دارای مشکلاتی در زمینه بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت هستند و از روشهای احتمالا موثر در بهبود ویژگیهای مذکور میتوان به آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت اشاره کرد.
روش کار. مطالعه حاضر نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی مراجعهکننده به بیمارستان گلستان شهر اهواز در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروههای مداخله، 8 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش مثبتنگری یا آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با فرم اطلاعات جمعیتشناختی، فرم کوتاه سیاهه اضطراب سلامت، و پرسشنامه تجدیدنظرشده بهزیستی روانشناختی گردآوری و با آزمونهای کایدو، تحلیل واریانس تکمتغیری، تحلیل کوواریانس چندمتغیری، و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. گروههای مداخله و کنترل از نظر جنسیت، سطح تحصیلات، سن و مدت ابتلاء به بیماریهای قلبیعروقی تفاوت معنیداری نداشتند. همچنین، هر دو روش آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی شدند (0/0001≥P)، اما بین روشهای مداخله در هیچیک از متغیرهای بهزیستی روانشناختی و اضطراب سلامت تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری. نتایج حاکی از تاثیر هر دو روش آموزش مثبتنگری و آموزش سبکزندگی ارتقاءدهنده سلامت بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت و عدم تفاوت معنیدار بین آنها در افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب سلامت بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از هر دو روش برای بهبود ویژگیهای مرتبط با سلامت استفاده کنند.
|
|
|
|
|
|