[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
ارسال الکترونیکی مقاله::
برای داوران::
عضویت در انجمن::
تماس با ما::
ابزار های تحقیقات ::
::
تماس با نشریه

AWT IMAGE

صندوق پستی: 1569-14665

تلفاکس: 23922270-021

تلفن: 6-22663165-021

آدرس پایگاه الکترونیکی: http://journal.icns.org.ir

آدرس‌ پست الکترونیکی انجمن: info@icns.org.ir

آدرس پست الکترونیکی نشریه: journal@icns.org.ir

نشانی مجله: تهران، خیابان ولیعصر، ابتدای بزرگراه نیایش، بیمارستان قلب شهید رجایی- ساختمان انجمن های علمی، طبقه دوم، انجمن علمی پرستاری قلب و عروق ایران

..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..

AWT IMAGE

:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
16 نتیجه برای آگاهی

شبنم زعفری نوبری، بهشید قدردوست، زهرا حنیفی، شیوا خالق پرست اطهری،
دوره 1، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده

هدف. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر آموزش چهره به چهره و ارائه مداخلات مشاوره ای به بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد در معرض خطر آنفارکتوس حاد میوکارد، بر دانش، نگرش و باورهای آنها نسبت به بیماری و علایم آن و واکنش مناسب به علایم در یک و سه ماه بعد از شروع بیماری بود.

زمینه. بیماری های عروق کرونر یکی از مشکلات اصلی حوزه سلامت در جوامع پیشرفته بشری می باشد. میزان مرگ و میر ناشی از آنفارکتوس حاد میوکارد به میزان زیادی بستگی به فاصله زمانی شروع علایم تا زمان انجام مداخلات برای برقراری خونرسانی مجدد دارد. برقراری خونرسانی مجدد زمانی بهترین نتیجه را می دهد که انجام آن در60 دقیقه ابتدایی بعد از شروع علایم صورت گیرد. تاکنون مطالعات بسیاری برای یافتن راهکارهای کاهش زمان تاخیر انجام گرفته است. در برخی از این مطالعات به آموزش از طریق رسانه های جمعی اشاره شده است که به نظر می رسد کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

روش کار. در این کارآزمائی بالینی با گروه کنترل، 300 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان قلب شهید رجایی با تشخیص سندرم کرونری حاد وارد مطالعه شدند. ملاک ورود بیماران به مطالعه، عدم ابتلا به بیماری توام جدی و پیچیده مثل بیماری روانی یا نارسایی مزمن کلیه، بیماری های نورولوژیکی یا بدخیمی ها، و توانایی در برقراری ارتباط (فهمیدن زبان فارسی یا پاسخ دادن به زبان فارسی) بودند. مداخله بر اساس مدل خود تنظیمی لونتال درباره رفتارهای بیماری قلبی شامل دادن اطلاعات، مسایل عاطفی و عوامل اجتماعی انجام گرفت بیماران پس از تکمیل فرم رضایت نامه آگاهانه، به طور تصادفی در یکی از دو گروه مداخله یا کنترل قرار گرفتند. به بیماران گروه کنترل، دستورالعمل های معمول درباره علایم و دریافت مراقبت از پرستاران ارائه شد و گروه مداخله علاوه بر دستورالعمل های معمول، آموزش ها و مداخلات مشاوره ای توسط پرستاران را نیز دریافت کردند. داده ها در سه مرحله ی شروع مداخله (بعد از تقسیم تصادفی و قبل از قرار گرفتن در گروههای یادگیری)، یک ماه و سه ماه پس از مداخله جمع آوری شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل فرم ثبت اطلاعات دموگرافیک، و پرسشنامه  ضریب پاسخگویی (واکنش) به سندرم کرونری حاد بر اساس ابزار مطالعه REACT (Rapid Early Action for Coronary Treatment) بود. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS  نسخه 15 تحلیل شد.

یافته ها. درصد بیمارانی که عوامل خطرزای بیماری را خود گزارش کرده بودند یا سابقه قبلی بیماری قلبی عروقی داشتند، در هر دو گروه بالا بود. بیشتر بیماران دو گروه در برنامه مراقبتی خود، مراجعه به متخصص قلب داشتند. نمرات آگاهی، نگرش و باورها در گروه مداخله، یک و سه ماه پس از آموزش به طور معنی داری افزایش یافته بود. مقایسه بین گروهی نشان داد که آگاهی، نگرش و باورهای گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری در طول زمان بیشتر شده بود (0001/0P≤).

نتیجه گیری. آموزش و مشاوره نسبتا کوتاه چهره به چهره باعث بهبود دانش، نگرش و باور بیمار نسبت به سندرم کرونری حاد می شود و بنابراین، ممکن است زمان به تاخیر افتادن درمان علایم این بیماری را کاهش دهد. بالا رفتن سطح دانش بیماران به عنوان اولین و اصلی ترین گام در برخورد با علایم سندرم کرونری حاد می باشد.


حشمت اله حیدری، مرحمت فرهانی نیا، محمد تقی صفدری، حمید حقانی،
دوره 1، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

هدف. این مطالعه با هدف تعیین عملکرد اعضاء خانواده به هنگام مواجهه با حمله قلبی بیمار و ارتباط آن با آگاهی ایشان در این زمینه انجام شد.

زمینه.حمله حاد قلبی از شایع­ترین، جدی­ترین و کشنده­ترین بیماریها است. این بیماری به سرعت در سطح جهان و ایران در حال افزایش است و از مهم­ترین عوامل مرگ به شمار می رود. عملکرد افرادی که در دقایق اولیه با بیمار مبتلا به حمله قلبی سروکار دارند در پیش آگهی بیماری،‌ مرگ و زندگی وی اهمیت ویژه ای دارد.

روش کار.این مطالعه از نوع همبستگی-توصیفی بود. تعداد 300 نفر از اعضاء خانواده بیماران مبتلا به حمله قلبی بستری در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، واحدهای پژوهش را تشکیل دادند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و به روش نمونه‌گیری مستمر گردآوری شد. روایی ابزار از طریق اعتبار محتوی و پایایی آن در قسمت آگاهی، از طریق آزمون مجدد و در بخش عملکرد، از طریق همسانی درونی(92/.) تعیین گردید.

یافته ها.یافته‌ها نشان دهنده سطح خوب آگاهی، ولی عملکرد ضعیف واحدهای مورد پژوهش در مواجهه با بیماران مبتلا به حمله قلبی بودند. همچنین، بین عملکرد و آگاهی واحدهای مورد پژوهش ارتباط معنا‌دار وجود داشت(004/0P =)؛ اما بین آگاهی و عملکرد با سطح تحصیلات، سن، و جنس ارتباط معناداری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری.علی رغم سطح خوب آگاهی واحدهای مورد پژوهش، هیچ­کدام از آنان عملکرد خوبی در مواجهه با بیماران حمله قلبی نداشتند. لذا پیشنهاد می شود آموزش عموم مردم در مورد چگونگی مواجهه با بیماران حمله قلبی بیشتر و به صورت ملموس تر انجام گیرد و پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام شود تا بتوان راهکارهای مناسب جهت ارتقاء سطح آگاهی و عملکرد اعضاء خانواده و افراد جامعه در این مورد را توسعه داد.


فرهاد جعفری، فرامرز فلاحی، محمد حسن قوسیان مقدم، ناهید خلدی، محمود صمدپور، ملیحه امین زاده، محبوبه آقایی، فاطمه اعظمی،
دوره 1، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

هدف.هدف این مطالعه ارزیابی سطح آگاهی زنان در مورد عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی بود.

زمینه.با گسترش مدرنیته و فرهنگ شهرنشینی میزان شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در جهان به سرعت در حال افزایش است.

روش کار.این پژوهش یک مطالعه مقطعی می باشد که جامعه هدف آن را زنان گروه سنی 14 تا 66 ساله تشکیل می دهند. حجم نمونه 735 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات یک پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت بررسی اعتبار پرسشنامه از روش تحلیل محتوا و برای اطمینان از پایایی از روش آزمون مجدد استفاده شد. جهت آنالیز داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مناسب استفاده شد.

یافته ها.میانگین سنی شرکت کنندگان، 5 ± 4/23 سال بود. میانگین توده بدنی آنها 3 ± 7/21 کیلوگرم بر مترمربع به دست آمد. همچنین، 1/50 درصد شرکت کنندگان معتقدبودند اطلاعاتشان در خصوص بیماریهای قلبی عروقی کم وناکافی است. بیشترین منبع کسب اطلاعات افراد رادیو و تلویزیون (3/65 درصد) بود. از بین عوامل مؤثر در ایجاد بیماریهای قلبی عروقی، نمونه ها به سیگار کشیدن (2/93 درصد)، فشار عصبی و استرس (8/92 درصد)، چاقی (2/91 درصد)، چربی خون بالا (4/89 درصد)، مصرف غذای چرب (7/88 درصد) بیش از دیگر موارد اشاره داشتند. به علاوه، 2/75 درصد نمونه ها توانستند حداقل 50 درصد میانگین نمره آگاهی را کسب نمایند. نمره آگاهی با افزایش سن و تحصیلات و استفاده از رسانه های دیداری ارتباط معنی دارآماری داشت (به ترتیب003/0=P، 039/0=P و012/0=P). بین سطح آگاهی افراد با وضعیت تأهل و سطح اقتصادی ارتباط معنی داری یافت نشد(05/0

نتیجه گیری.پیشنهاد می گردد جهت ارتقاء آگاهی و کنترل ریسک فاکتورهای بیماریهای قلبی عروقی برنامه های مدون آموزشی، متناسب با سن، جنس، تحصیلات و فرهنگ گروههای مختلف جامعه طرح ریزی گردد.


علی فرهادی، یزدان موحدی، کلثوم کریمی نژاد، معصومه موحدی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

خلاصه

هدف. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی بیماران کرونر قلبی با پیگیری دو ماهه بود.

زمینه. از مسائل مهمی که بیماران قلبی با آن روبرو هستند مشکلات روحی و روانی همچون افسردگی و اضطراب می باشد که تقریباً 65 درصد بیماران آن را تجربه می کنند و به همین سبب موجب تأخیر در بازگشت به کار، کاهش کیفیت زندگی و افزایش خطر مرگ می شود.

روش کار. این پژوهش، از نوع کارآزمائی بالینی، به صورت دو گروهی و سه مرحله ای بود که بر روی 40 مرد مبتلا به بیماری کرونر قلب که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند انجام شد. شرکت کنندگان داوطلب، ابتدا به پرسشنامه افسردگی پاسخ دادند و افرادی که نمره آنها یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان نمونه انخاب شدند و مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند. در این پژوهش، میانگین نمره افسردگی مبتلایان، قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله در دو گروه کنترل و آزمون مقایسه شدند. در این پژوهش از پروتکل ”کابات زین“ استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها ”پرسشنامه  افسردگی بک“ بود و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 19و تحلیل کوواریانس استفاده شد.

یافته ها. بر اساس یافته ها، افسردگی مبتلایان، بعد و دو ماه بعد از مداخله کاهش قابل توجهی در مقایسه با قبل از مداخله داشته است و بین دو گروه آزمون و کنترل تفاوت آماری معنی داری مشاهده گردید.

نتیجه گیری. با توجه به تأثیر  شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش افسردگی، به کارگیری این روش برای بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر پیشنهاد می شود.


سیما هاشمی، سینا ولیئی، محمدکاظم مکارم مسجدی، بهرام آریایی نژاد،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

خلاصه

هدف. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت احیای قلبی ریوی مغزی بر میزان آگاهی پرستاران بخش های زنان بیمارستان گنجویان دزفول در سال 1392 انجام شد.

زمینه. ایست قلبی ریوی مغزی یکی از خطرناک ترین وضعیت های تهدیدکننده زندگی است که نیاز به اقدام فوری و سنجیده برای حفظ حیات و پیشگیری از ضایعات جبران ناپذیر سیستم های حیاتی بدن دارد و عمده ترین علت شکست تیم احیاء، عدم مدیریت و نبود استانداردهای معین احیای قلبی ریوی مغزی می باشد.

روشکار. این تحقیق از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون، با شرکت 40 نفر از پرستاران شاغل در بخش های زنان بیمارستان گنجویان دزفول در سال 1392 انجام شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای شامل 20 سؤال تعیین میزان آگاهی پرستاران از مدیریت احیا، قلبی ریوی مغزی بود که روایی محتوا و پایایی آن بررسی و تأیید شد و قبل و بعد از آموزش، بین شرکت کنندگان توزیع و تکمیل گردید. شیوه آموزش به صورت سخنرانی و روش اجرای عملی بر روی مانکن طی دو روز و هر روز 8 ساعت به صورت کارگاهی در دو بخش پایه و پیشرفته انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 و بهره گیری از آزمون های آماری تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها. در این مطالعه، بیشترین نمره پیش آزمون، 13 و کمترین نمره، 5 با میانگین 9/90 و انحراف معیار 1/9، و بیشترین نمره پس آزمون، 15 و کمترین نمره، 8 با میانگین 11/25 و انحراف معیار 1/6 بود. یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان آگاهی پرستاران در زمان های قبل و بعد از آموزش، اختلاف آماری معنی دار وجود دارد(0/0001>P) و با اطمینان 95% می توان گفت بعد از آموزش، میزان آگاهی پرستاران افزایش یافته است.

نتیجه گیری. یافته های این پژوهش دلیل قوی برای حمایت از نقش مهم برگزاری مداوم دوره های آموزشی ضمن خدمت احیا، قلبی ریوی مغزی برای ارتقا، صلاحیت علمی پرستاران است و پیشنهاد می شود در این دوره های آموزشی، بر فرایند مدیریت احیا، و استانداردسازی تلاش های تیم احیا در زمان حوادث اورژانسی تأکید بیشتری شود.


رسول حشمتی، فرشته قربانی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

خلاصه

هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر برنامه ”کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی“ (“Mindfulness-Based Stress reduction” Program)بر عملکرد جسمی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد با بیماری عروق کرونر انجام شد.

زمینه. تحقیقات نشان داده اند که بیماری عروق کرونر بر عملکرد جسمی وکیفیت زندگی مرتبط با سلامت تاثیر دارد. طراحی و بررسی مدل های درمانی روان شناختی برای بهبود کیفیت زندگی و عملکرد جسمی مناسب است.

روش کار. در یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه کنترل، تعداد 30 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر از بین بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان عباسی شهرستان میاندوآب به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در یکی از گروه های آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمون طی 8 جلسه هفتگی دو ساعت و سی دقیقه ای تحت مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. قبل از مداخله و بعد از آن، پرسشنامه آنژین سیاتل برای سنجش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پرسشنامه زمینه یابی سلامت برای سنجش عملکرد جسمی استفاده شد.

یافته ها: یافته ها نشان داد که کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی پس از کنترل اثرات پیش آزمون، تاثیر معنی داری بر عملکرد جسمی و مولفه های آن و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و مولفه های آن دارد.

نتیجه گیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با تعدیل فرایندهای زیستی و روانی منجر به بهبود عملکرد جسمی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در افراد با بیماری عروق کرونر می گردد.


رضا جوهری فرد، سجاد سبک خیز،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و ترس از شکست در افراد با بیماری قلبی انجام شد.
زمینه. امروزه بیماری قلبی عروقی به عنوان شایع‌ترین بیماری جدی در کشورهای پیشرفته محسوب می شود. خودانتقادی و ترس از شکست از جمله مواردی هستند که ممکن است اثر منفی بر سلامت جسمی داشته باشند یا موجب بیماری­های قلبی شوند.
روش کار. طراحی این مطالعه از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون) با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران قلبی بیمارستان مصطفی خمینی شهرستان بهبهان بود. تعداد 30 فرد مبتلا به بیماری قلبی با استفاده از روش نمونه گیری مستمر و براساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به روش گمارش تصادفی تصادفی ساده در یکی از دو گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل آزمون های خودانتقادی و ترس از شکست بودند. از راهنمای عملی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای هدایت مداخله استفاده شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 18 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.
یافته­ها. آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب شد نمره ترس از شکست (22/53F= و 0/0001p≤) و خودانتقادی (22/23F= و 0/0001p≤) در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش یابد.
نتیجه­گیری. آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش موثر برای کاهش خودانتقادی و ترس از شکست در افراد مبتلا به بیماری قلبی به کار گرفته شود.
نسرین بهرامی نژاد، میثم نعمتی خواه،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مشارکت بر آگاهی و عملکرد پرستاران در ارتباط با مراقبت از کاتتر ورید مرکزی در بخش مراقبت­های ویژه انجام شد.
زمینه. بهبود کیفیت مراقبت از کاتتر ورید مرکزی نیازمند ارتقای سطح آگاهی و عملکرد پرستاران از دستورالعمل­های استاندارد مراقبت از کاتتر ها و نتایج تحقیقات در این حوزه می­باشد.
روش کار. در این پژوهش نیمه تجربی با طرح پـیش آزمـون- پـس آزمـون دو گروهی (آزمون و کنترل)، 46 پرستار شاغل در بخش­های مراقبت ویژه در دو بیمارستان آیت ا.. موسوی و ولیعصر زنجان به صورت غیرتصادفی به دو گروه کنترل (18 پرستار) و مداخله (28 پرستار) تقسیم شدند. قبل از انجام مداخله، دانش و عملکرد پرستاران در ارتباط با مراقبت از کاتتر ورید مرکزی بــا اســتفاده از چک لیست مشاهده­ ای محقق­ ساخته و پرسشــنامه ســنجش آگاهی توسعه یافته توسط لابیو و همکاران (2008)، مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس درگــروه آزمون، به مدت یک ماه برنامه آموزش مبتنی بر مشارکت و درگــروه کنترل مداخلــه روتین (شرکت در یک جلسه سخنرانی) به اجرا گذاشته شد. سه مــاه بعد از مداخله، دانش و عملکرد پرستاران توسط پرسشنامه و چک لیست مشاهده عملکرد دوباره ارزیابی گردید. داده­ ها توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 با استفاده از از آزمون­های آماری کای­اسکوئر، فیشر، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تی مستقل و تی زوجی تحلیل شد.
یافته ­ها. پس از مداخله، تفاوت آماری معنی داری بین گروه آزمون و کنترل از نظر تغییرات نمره دانش (2/82 در مقابل 1/67) (0/004p=) و عملکرد (میانگین نمره 10/85 و انحراف معیار 1/47 گروه کنترل در برابر میانگین 11/69 با انحراف معیار 1/59 گروه آزمون) (0/0001p≤) در زمینه مراقبت از کاتتر ورید مرکزی مشاهده شد. این در حالی بود که در مرحله پیش آزمون، بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر نمره آگاهی و عملکرد در مراقبت از کاتتر ورید مرکزی تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت.
نتیجه گیری. مداخله آموزش مبتنی بر مشارکت در مقایسه با روش­های معمول بازآموزی، در ارتقای سطح دانش پرستاران و بهبود عملکرد آنها در مراقبت از کاتتر ورید مرکزی موثرتر است و برنامه ­ریزان آموزش پرستاری می توانند از این رویکرد آموزشی در آموزش ضمن خدمت پرستاران  استفاده نمایند.

شهناز پولادی، فاطمه دهقان آزاد، محمدرضا یزدانخواه فرد، رحیم طهماسبی، عبدالرضا احمدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف طراحی و روان­سنجی پرسشنامه آگاهی، نگرش و بکارگیری خودمراقبتی در بیماران تحت عمل بای­پس عروق کرونر مبتنی بر مدل والتز انجام شد.
زمینه. رفتارهای خودمراقبتی در بیماران قلبی از ارکان اصلی درمان این بیماران می‌باشد. عدم بکارگیری رفتارهای خودمراقبتی صحیح سبب کاهش پیشرفت بهبودی این دسته از بیماران می‌شود و هزینه های زیادی را بر سیستم بهداشتی تحمیل می‌کند.
روش کار. در این مطالعه روش‌شناختی، طراحی و روان­سنجی پرسشنامه طی چهار مرحله: 1) تعریف مفهوم نظری و عملیاتی خودمراقبتی بیماران تحت عمل بای­پس عروق کرونر در زمینه بیماری، رژیم غذایی، دارویی، مراقبت از زخم، فعالیت بدنی، فعالیت جنسی، فعالیت اجتماعی، وضعیت روحی روانی و استعمال دخانیات؛ 2)طراحی گویه‌های پرسشنامه با الگوگیری از دیگر ابزارهای مورداستفاده در زمینه بیماری‌های قلبی؛ 3) تعییین اعتبار صوری (سنجش میزان تناسب، دشواری و ابهام گویه‌ها و میزان اهمیت توسط بیماران) و اعتبار محتوای پرسشنامه (سنجش میزان مناسبت و ضرورت گویه‌ها توسط اساتید و متخصصین و محاسبه شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا؛  و 4) بررسی همسانی درونی پرسشنامه با تعیین ضریب آلفای کرونباخ انجام شد.
یافته‌ها. اولین نسخه پرسشنامه با 56 گویه طراحی شد و در طی فرایند سنجش روایی و پایایی، 15 گویه حذف گردید. نسخه نهایی این پرسشنامه با 41 گویه در 3 حیطه آگاهی (14 گویه)، نگرش (7 گویه) و بکارگیری (20 گویه) استخراج گردید. نتایج حاصل از فرایند روان­سنجی پرسشنامه شامل شاخص روایی محتوایی 0/99، نسبت روایی محتوایی 0/96 و همسانی درونی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 0/70 نشان دهنده روایی و پایایی مطلوب این پرسشنامه می‌باشد.
نتیجه‌گیری. این پرسشنامه با 41 گویه قابلیت بکارگیری در سیستم‌های ارزیابی بیماران تحت عمل بای­پس عروق کرونر را دارا می‌باشد. اندازه‌گیری روایی سازه جهت روایی ابعاد پرسشنامه حاضر پیشنهاد می‌گردد.

اسماء وحیدی، علی شاکر دولق،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خلاصه   
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش فشار مراقبت، استرس زناشویی و ذهن­آگاهی در پیش­بینی سطح سازش روانی اجتماعی افراد با بیماری قلبی عروقی در شهر ارومیه انجام شد.
زمینه. بیماری قلبی عروقی و اثرات ناشی از آن محدود به بیمار نیست و تاثیر قابل توجهی بر زندگی مراقبت­کنندگان دارد.
روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، افراد با بیماری عروق کرونر مراجعه­کننده به بیمارستان­ها و مراکز درمانی شهرستان ارومیه در نیمه اول سال 1396 بودند که از بین آنها، 130 نفر با استفاده از روش نمونه­گیری دردسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده­ها از پرسشنامه­های فشار مراقبت، استرس زناشویی، مهارت­های ذهن­آگاهی کنتاکی و سازگاری روانی­اجتماعی با بیماری استفاده شد. تحلیل داده­ها در نرم افزار SPSS با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام صورت گرفت.
یافته ­ها. نتایج نشان داد که فشار مراقبت و استرس زناشویی رابطه منفی معناداری با سازش روانی با بیماری دارند. از بین مولفه­های ذهن­آگاهی، تنها توصیف­گری دارای رابطه مثبت معنادار با سازش روانی با بیماری بود (0/04P=). تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پژوهش توانست 57 درصد از سازش روانی با بیماری را در افراد با بیماری قلبی تبیین کند. این یافته­ها نشان می­دهند که فشار مراقبت و استرس زناشویی نقش مهمی در سازش روانی بیماران قلبی با بیماری دارند.
نتیجه گیری. کاهش فشار مراقبت و استرس زناشویی نقش مهمی در پیشگیری اولیه و حتی ثانویه بیماری قلبی دارند و انجام مداخلات مبتنی بر نتایج این پژوهش برای بیماران قلبی توصیه می شود.

محمد داورپناه، طاهره نصرآبادی، سپیده نصراله، ابراهیم ابراهیمی ابیانه،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی و عملکرد پرستاران بخش آنژیوگرافی در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی انجام شد.
زمینه. شایع­ترین علت مرگ در اکثر کشورهای جهان، بیماری­های قلبی­عروقی است. آنژیوگرافی عروق کرونر یک پروسیجر تهاجمی است که برای تشخیص و/یا درمان بیماری­های عروق کرونر انجام می­شود. با توجه به عوارض آنژیوگرافی اهمیت مراقبت­های پرستاری که با هدف پیشگیری و شناسایی عوارض انجام می­شود بسیار زیاد است. استانداردها حداقل سطح عملکرد قابل قبول، مورد انتظار و دست ­یافتنی هستند که می­توان عملکرد را در مقایسه با آنها سنجید. پرستاران و ارائه ­دهندگان مراقبت­های سلامتی باید بر طبق دستورالعمل­های استاندارد کار کنند تا از بروز مشکلات پیشگیری گردد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی تحلیلی 65 پرستار دارای معیارهای ورود به مطالعه به روش سرشماری انتخاب شدند. نمونه ­های پژوهش پرستاران بخش آنژیوگرافی بیمارستان بوعلی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی و بخش­های آرمان، آرامش و سی­سی­یو بیمارستان محب مهر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1397 بودند.  ابزار مورد استفاده برای بررسی آگاهی و عملکرد پرستاران، پرسشنامه و چک­ لیست مبتنی بر استانداردهای ابلاغی وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری پس از به روزرسانی بود. داده­های جمع­آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی گزارش شدند.
یافته­ ها. بر اساس یافته­ ها بیشتر شرکت­ کنندگان در مطالعه زن (63 درصد) بودند. میانگین نمره آگاهی در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی به ترتیب 95/10 با انحراف معیار 30/1 و 23/15 با انحراف معیار 88/1 بود. میانگین نمره عملکرد در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی به ترتیب 16/ 26 با انحراف معیار 92/2 و 77/25 با انحراف معیار 78/4 بود. بر این اساس، آگاهی و عملکرد پرستاران بخش آنژیوگرافی در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی در وضعیت مطلوب قرار دارد. مقایسه آگاهی و عملکرد به تفکیک جنسیت نشان داد که تفاوتی بین مردان و زنان وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین آگاهی و عملکرد، در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی رابطه­ معناداری وجود ندارد.
نتیجه­ گیری. با اینکه بیشتر پرستاران نمره مطلوبی در حیطه آگاهی و عملکرد کسب نمودند، ولی به دلیل عدم رعایت برخی اصول مراقبتی، لازم است مطالعه بیشتری در این زمینه صورت گیرد. همچنین، ضروری است مدیران، ابلاغ دستورالعمل­های مراقبتی پرستاران را در محیط کار  مورد توجه ویژه قرار دهند.

الناز یزدان پرست، ملیحه داودی، مرضیه صفوی نژاد، سید حسن قربانی، سحر ندیمی، بهاره رضوانی دهاقانی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف سنجش تاثیر به کارگیری راهبرد آموزشی بازخوردمحور بر درک از بیماری، آگاهی تغذیه­ای و تبعیت از رژیم غذایی در مبتلایان به پرفشاری خون خون انجام شد.
زمینه. به دلیل مزمن بودن بیماری پرفشاری خون و اهمیت تغذیه در کنترل آن، نقش کلیدی درک از بیماری و آگاهی در تبعیت از رژیم تغذیه­ای و کنترل بیماری دارای اهمیت است.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمه­تجربی دو گروهی همراه با پیش آزمون-پس آزمون است. براساس نمونه‌گیری و تخصیص تصادفی دو مرکز بهداشتی درمانی شهر فردوس (به عنوان مکان­های حضور افراد گروه آزمون و کنترل) انتخاب گردید. با استفاده از روش تصادفی ساده، از میان بیماران دارای پرونده پرفشاری خون، تعداد 35 نفر در هر گروه آزمون و مداخله وارد شدند. این افراد پس از اعلام موافقت و براساس معیار ورود وارد مطالعه گردیدند. قبل و بعد از مداخله، ادراکات بیماری، آگاهی تغذیه­ای و وضعیت تبعیت از رژیم غذایی بیماران توسط پرسشنامه خودگزارش­دهی اندازه­گیری و بین دو گروه مقایسه شد.
یافته‌ها. پس از مداخله، میانگین نمره آگاهی تغذیه­ای گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 17/48 با انحراف معیار 21/5 و 16/41 با انحراف معیار 51/0 بود که از نظر آماری، تفاوت معنی­دار داشتند (56/9 t=؛0001/0P≤). پس از مداخله، میانگین نمره درک از بیماری در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 75/9 با انحراف معیار 81/1 و 72/7 با انحراف معیار 60/1 بود که از نظر آماری، تفاوت معنی­دار داشتند (15/4 t=؛0001/0P≤)  
پس از مداخله، میانگین نمره تبعیت از رژیم درمانی در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 55/17 با انحراف معیار 17/4 و 88/16 با انحراف معیار 62/3 بود که این تفاوت از نظر آماری معنی ­دار نبود.
نتیجه‌گیری. با توجه به تاثیر مثبت روش آموزشی بازخوردمحور و نقش ویژه پرستاران در آموزش به بیمار، توجه به این روش آموزشی امری ضروری به نظر می‌آید. استفاده از این روش آموزشی به عنوان بخشی از مراقبت به منظور کاهش مشکلات بالینی بیماران پیشنهاد می‌گردد.

سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سودارگر، پریسا پیوندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب و رفتارهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. پیامدهای نارسایی قلبی ایجادکننده مشکلاتی در زمینه کیفیت خواب و سبک زندگی افراد است که بر سیر بیماری تاثیر می گذارد. شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، از مداخله ­های موثر بر این دو هستند. 
روش کار. پژوهش حاضر، از نوع نیمه ­تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و دارای گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. تعداد ۴۵ نفر از افراد مبتلا به نارسایی قلبی به صورت هدفمند انتخاب و سپس با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمون (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. مداخله­ های شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه­های آزمون انجام شد. داده­ها در سه مرحله با استفاده از شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ بویس و همکاران (۱۹۸۹) و پرسشنامه سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت واکر و همکاران (۱۹۸۷) جمع­ آوری شد. تحلیل داده ­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 25 با تحلیل کوواریانس انجام شد.
یافته‌ها. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در پس­ آزمون و پیگیری (181/224=F و 0/0001≥P)، (62/315=F و 0/0001≥P) در مقایسه با گروه کنترل، بر کیفیت خواب و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در مبتلایان به نارسایی قلبی موثر بودند. با وجود تاثیر هر دو مداخله، برتری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (0/0001≥P) بر سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله در تاثیر کیفیت خواب در آزمون تعقیبی مشخص شد.
نتیجه‌گیری. با توجه به نتایج، در مراکز درمانی می­توان هر دو مداخله، به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، را به عنوان مداخله­ هایی موثر بر کیفیت خواب و رفتارهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت همراه با درمان­ های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی به کار گرفت.

زهرا دشت بزرگی، خدیجه مقدم، فاطمه مقدم،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

خلاصه
مقدمه. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان ذهن­ آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روان­شناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی­ عروقی در شهر کرج بود.
زمینه. در طول دوره پاندمی کووید-19، افراد مبتلا به بیماری­های قلبی ­عروقی مشکلات متعددی را در زمینه سلامت روان­شناختی تجربه کرده ­اند که از آن جمله می­توان به اضطراب اشاره کرد. یکی از رویکردهای موثر برای مدیریت اضطراب، ذهن ­آگاهی مبتنی بر کاهش استرس است که ممکن است بتواند سلامت روان­شناختی را افزایش دهد.
روش کار. مطالعه حاضر، نیمه­ تجربی از نوع پیش ­آزمون-پس ­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه زنان مبتلا به بیماری قلبی­ عروقی شهر کرج در پاییز سال 1400 بود. تعداد 30 نفر از افراد جامعه مورد نظر به ­صورت در دسترس انتخاب، و به­ صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ­های بهزیستی روان­شناختی و اضطراب کرونا بود. برای تحلیل داده­ ها از شاخص ­های آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک ­متغیره) در نرم ­افزار SPSS نسخه 19 استفاده شد.
یافته ­ها. نتایج، نشان ­دهنده تاثیر ذهن ­آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روان­شناختی و اضطراب کرونا در زنان مبتلا به بیماری قلبی­ عروقی بود (0/0001≥P) و مداخله مورد نظر، 43 درصد واریانس بهزیستی روان­شناختی و 24 درصد اضطراب کرونا در مرحله پس ­آزمون را تبیین کرد.
نتیجه ­گیری. با توجه به تاثیر درمان ذهن ­آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روان­شناختی و اضطراب کرونا در افراد مبتلا به بیماری قلبی ­عروقی، پیشنهاد می­شود این روش درمانی در درمانگاه ­های روان­شناسی و مراکز بهداشتی ­درمانی برای کمک به بهبود سلامت روان به­ کار برده شود.
 

سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سوداگر، پریسا پیوندی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر خستگی و کیفیت زندگی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. خستگی به‌عنوان یکی از نشانه‌ها و عوارض مهم نارسایی قلبی، علاوه بر تاثیر بر عملکرد روزمره و خودمراقبتی، بر کیفیت زندگی مبتلایان نیز تاثیر می‌گذارد که شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر این موارد تاثیرگذار هستند. 
روش کار. این پژوهش، نیمه ­تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه انجام شد. تعداد 45 نفر از مردان مبتلا به نارسایی قلبی به‌صورت هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) با روش تصادفی ساده جای‌گذاری شدند. داده ­ها در سه مرحله به وسیله مقیاس خستگی آیووا، هارتز و همکاران (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی مینه‌سوتا، رکتور و همکاران (1984) جمع­آوری، و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه ­های آزمون اجرا شد. تحلیل داده­ ها در نرم ­افزار SPSS نسخه  25 با آزمون تحلیل واریانس آمیخته انجام شد.
یافته‌ها. هر دو مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مراحل پس ­آزمون و پیگیری در مقایسه با گروه کنترل بر خستگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به نارسایی قلبی تاثیر داشتند. آزمون تعقیبی، نشان‌دهنده تاثیر بیشتر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی (0/0001P≤) و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله (0/677=P) بر خستگی بود.
نتیجه‌گیری. طبق نتایج، هر دو مداخله به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را می‌توان به‌عنوان مداخله ­هایی موثر بر خستگی و کیفیت زندگی در کنار درمان­ های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی در مراکز درمانی به کار گرفت.

اکرم شریفی، فروزان رستمی، کامیان خزایی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن ­آگاهی بر اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی ­عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل انجام شد.
زمینه. ویروس کرونا از زمان شیوع تاکنون نشان داده است که افراد مبتلا به بیماری‌های زمینه‌ای را بیش از افرادی که بدنی سالم دارند مغلوب خود می­کند و آنها را در خطر مرگ قرار می‌دهد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه ­تجربی بود. جامعه آماری این پژوهش همه افراد مبتلا به کرونا با سابقه بیماری قلبی­ عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل در سال­های 1400 و 1401 بودند. نمونه‌گیری به شیوه هدفمند از بیماران بستری در بیمارستان به‌صورت در دسترس انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس که در سال 1398 توسط علی­پور و همکاران تدوین شد استفاده گردید. آموزش ذهن­ آگاهی بر اساس طرح آموزشی کابات -زین (2005) به روش گروهی در هشت جلسه دو ساعته به ­صورت هفتگی برای شرکت‌کنندگان در گروه آزمون اجرا شد.
یافته‌ها. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن ­آگاهی بر کاهش اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی ­عروقی به میزان 0/87 تاثیر دارد (0/001P≤). نتایج تحلیل کوواریانس تک­ متغیری در متن تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن ­آگاهی بر کاهش علایم روانی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی­ عروقی به میزان 0/83 تاثیر دارد (0/001P≤). همچنین، آموزش ذهن ­آگاهی بر کاهش علایم جسمی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی­ عروقی به میزان 0/79 تاثیر داشت (0/001P≤).
نتیجه‌گیری. تمرینات ذهن ­آگاهی می­تواند افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی­ عروقی را قادر سازد تا قبل از پاسخ‌دهی، اندکی مکث و تامل کنند، که این مکث­ها فرصتی را در اختیار آنان قرار می­دهد تا از قضاوت در بسیاری از موقعیت­ های که می­تواند منجر به خشم، ترس و اضطراب گردد، رهایی یابند. این امر شرایطی را فراهم خواهد کرد که بیماران حتی در وضعیت بد و حاد بیماری خود، به‌احتمال بیشتری بتوانند آرامش روانی خود را حفظ کنند و از این طریق علایم و نشانه­ های جسمی اضطراب را کاهش دهند.


صفحه 1 از 1     

فصلنامه پرستاری قلب و عروق Iranian Journal of Cardiovascular Nursing
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4700