[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
ارسال الکترونیکی مقاله::
برای داوران::
عضویت در انجمن::
تماس با ما::
ابزار های تحقیقات ::
::
تماس با نشریه

AWT IMAGE

صندوق پستی: 1569-14665

تلفاکس: 23922270-021

تلفن: 6-22663165-021

آدرس پایگاه الکترونیکی: http://journal.icns.org.ir

آدرس‌ پست الکترونیکی انجمن: info@icns.org.ir

آدرس پست الکترونیکی نشریه: journal@icns.org.ir

نشانی مجله: تهران، خیابان ولیعصر، ابتدای بزرگراه نیایش، بیمارستان قلب شهید رجایی- ساختمان انجمن های علمی، طبقه دوم، انجمن علمی پرستاری قلب و عروق ایران

..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..

AWT IMAGE

:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
224 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

محمدعلی بشارت، سمیه رامش، حسین نوق،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده

 
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نگرانی، نشخوار خشم و تنهایی اجتماعی در پیش­بینی سازگاری با بیماری قلبی انجام شد.
زمینه. سازگاری با بیماری قلبی، به عنوان تجربه­ای استرس­زا، فرآیندی دشوار است و مشکلات جدی برای فرد مبتلا ایجاد می­کند.
روش کار. تعداد 327 فرد مبتلا به تنگی عروق کرونر (138 زن و 189 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت­کنندگان در پژوهش، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، مقیاس نشخوار خشم (ARS)، مقیاس تنهایی اجتماعی (SLS) و مقیاس سازگاری با بیماری (AIS) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده­ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافته ­ها. نگرانی، نشخوار خشم و تنهایی اجتماعی با سازگاری با بیماری قلبی دارای همبستگی منفی معنادار هستند؛ بدین معنی که با افزایش نگرانی، نشخوار خشم و تنهایی اجتماعی، سازگاری با بیماری قلبی کاهش می­یابد. در تحلیل رگرسیون از سه متغیر تحلیل شده، دو متغیر نگرانی و تنهایی اجتماعی توان پیش بینی سازگاری با بیماری قلبی را داشتند و نشخوار خشم چنین توانی را نداشت؛ به طوری که نگرانی، 35 درصد و نگرانی به همراه تنهایی اجتماعی، 41 درصد از واریانس سازگاری با بیماری قلبی را تبیین کردند (01/0p<).  
نتیجه گیری. بر اساس یافته­های این پژوهش می­توان نتیجه گرفت که توجه به نقش نگرانی و تنهایی اجتماعی در برنامه­های پیشگیری مربوط به سلامت یک ضرورت است. در سطح درمان بیماری­ها، هم­زمان با درمان­های معمول طبی، هدف قرار دادن نگرانی و تنهایی اجتماعی در مداخلات روان­شناختی نیز ضرورت دارد.

ندا آزاده جو، طاهره نصرآبادی، سپیده نصرالله،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین خستگی ناشی از شفقت و حساسیت اخلاقی در پرستاران بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان­های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد.
زمینه. پرستاران ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﻣﺪدﺟﻮیﺎن، ﺑﺎ ﺷﺮایﻄﯽ روﺑﺮو ﻣﯽ­ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ­ﺗﻮاﻧﺪ منجر به نوعی خستگی به نام ”خستگی ناشی از ابراز شفقت نسبت به بیماران“ شود. حساسیت اخلاقی به عنوان پایه و سنگ بنای اخلاق در پرستاری می­تواند در کاهش مشکلات ناشی از مراقبت برای پرستاران مفید باشد.
روش کار. مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی است که جامعه آماری آن را کلیه پرستاران شاغل در بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان­های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین در 6 ماه اول سال 1396 تشکیل دادند. از طریق روش سرشماری و بر اساس معیارهای ورود 200 پرستار انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از سه پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، خستگی ناشی از شفقت  ”فیگلی“ و حساسیت اخلاقی ”هان“ استفاده گردید. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنف، تی مستقل، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون) تحلیل و ارائه شدند.
یافته­ ها. میانگین نمره حساسیت اخلاقی پرستاران، 21/53 با انحراف معیار 69/13 (از دامنه نمره صفر تا 100) و میانگین نمره خستگی ناشی از شفقت، 55/25 با انحراف معیار 66/4 (از دامنه نمره صفر تا 50) بود. ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین حساسیت اخلاقی پرستاران و خستگی ناشی از شفقت آنها همبستگی معکوس و معنی­داری وجود دارد (015/0P= و 171/0r=).
نتیجه­ گیری: حساسیت اخلاقی پرستاران با خستگی ناشی از شفقت آنان ارتباط دارد. لذا فراهم کردن زمینه برای تقویت حساسیت اخلاقی پرستاران می­تواند در کاهش این پدیده موثر باشد.

مرضیه رضایی، شهرزاد غیاثوندیان، معصومه ذاکری مقدم،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه درک پزشکان و پرستاران از مراقبت بیهوده انجام شد.
زمینه. مراقبت بیهوده، مجموعه اقدامات بدون ایجاد شانس منطقی و معقول برای سود رسانی به بیمار است. تعیین درک از مفهوم بیهودگی، در کاهش موقعیت‌های منتج به  آن و تصمیم­گیری‌های پایان حیات ضروری است.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقایسه­ای مقطعی است که در آن، درک 114 پرستار و 57  پزشک شاغل در بخش‌های مراقبت ویژه بیمارستان­های منتخب دانشگاه علوم پزشکی شیراز در مورد مراقبت بیهوده مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفت. ابزار بررسی، پرسشنامه پژوهشگر ساخته درک از مراقبت بیهوده بود که روایی و پایایی آن با نظر خبرگان، روش آزمون-باز آزمون و آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. روش نمونه­گیری، در دسترس و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه بود. تحلیل داده­ها با آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS نسخه 16  صورت گرفت.
یافته ­ها. میانگین کلی نمرات درک پرستاران و پزشکان، 29/77 با انحراف معیار 79/13 بود. میانگین نمره درک پرستاران از مراقبت بیهوده نسبت به پزشکان بیشتر بود (46/78 با انحراف معیار 4/14 در مقابل 91/74 با انحراف معیار 3/12)، اما تفاوت معنی­دار آماری از نظر میانگین نمره درک بین دو گروه وجود نداشت. بیشترین توافق دو گروه، در گویه ”ارتباطات ناکارآمد“ و ”شرکت ندادن کادر درمان در تصمیم­گیری“ بود. در مورد ”تنش زا بودن مراقبت بیهوده“، پرستاران تنش بیشتری را گزارش کردند و در این زمینه اختلاف معنادار آماری بین دو گروه وجود داشت.
نتیجه ­گیری. توافق در مورد مهمترین عوامل مؤثر بر درک از بیهودگی، بیانگر هم سو بودن درک پزشکان و پرستاران در این زمینه است. بالا بودن نمره درک در هر دو گروه و تنش­زا بودن مراقبت بیهوده برای پرستاران، آموزش مکانیسم‌های سازگاری با چنین موقعیت­هایی را ضروری می‌نماید.

شیوا خالق پرست، مهناز مایل افشار، زهرا حنیفی، لیلا ساری، معصومه کلایی، بهروز قنبری،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف شناسایی موانع موجود در زمینه آموزش به بیمار از دیدگاه پزشکان، بیماران بستری و پرستاران انجام شد.
زمینه. آموزش به بیمار یکی از شاخص­های کیفیت خدمات مراقبتی درمانی است. آموزش به بیمار می­تواند منجر به کاهش هزینه­های مراقبت­های بهداشتی شود، کیفیت مراقبت­ها را افزایش دهد و درنهایت به بیمار کمک کند به استقلال و خودکفایی برسد.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بود. جامعه پژوهش شامل پزشکان، پرستاران و بیماران بستری در بخش­های مختلف مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی بودند. روش نمونه گیری به­صورت طبقه­ای بود و از هر طبقه، تعدادی نمونه به­طورتصادفی انتخاب شد. نمونه­گیری برای جامعه پرستاران و پزشکان نیز صورت پذیرفت. ابزار جمع­آوری داده­ها پرسشنامه­های محقق­ساخته بودند که پس از تایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل آماری داده­های جمع­آوری­شده از آزمون­های میانگین و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار آماری SPSS  استفاده شد.
یافته ­ها. از نظر پزشکان بیشترین موانع آموزش به بیماران، مربوط به بیماران و پس از آن، مربوط به پزشکان بود. از نظر پرستاران، بیشترین موانع آموزش به بیمار مربوط به پرستاران بود. از نظر خود بیماران بیشترین موانع آموزش به بیماران مربوط به خود بیماران و پس از آن، به ترتیب، مربوط به پرستاران و پزشکان بود. 
نتیجه­ گیری. با توجه به اهمیت آموزش به بیمار، پیشنهاد می­گردد مسئولان با اتخاذ تدابیری همچون جذب تعداد کافی نیروی پرستاری، تهیه بروشور، اختصاص بودجه کافی به امر آموزش، نظارت و تشویق مناسب پرستاران و پزشکان، در اولویت قرار دادن آموزش به عنوان وظیفه روزانه، و فرهنگ­سازی برای پذیرش آموزش از سوی بیماران، در جهت رفع موانع آموزش به بیمار اقدام کنند.

رسول آذرفرین، محمد ضیا توتونچی، معصومه رستمی، هومن بخشنده، فاطمه ثروتی، فاطمه کوشکی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. هدف این مطالعه، مقایسه تاثیر تعویض کاتتر ورید محیطی به روش معمول (هر 96 ساعت) و به روش اندیکاسیون بالینی بر عوارض کاتتر وریدی و رضایتمندی بیماران تحت عمل جراحی قلب بستری در بخش­ مراقبت ویژه بود.
زمینه. تعبیه کاتتر ورید محیطی یکی از معمول­ترین اقدامات کم­تهاجمی و تجربه­ای ناخوشایند و دردناک برای بیماران است. به نظر می­رسد کاتترها را تا زمانی که عملکرد خوبی دارند می­توان حفظ کرد.
روش کار. این مطالعه در قالب یک کارآزمایی بالینی تصادفی با بلوک­های چهارتایی در بخش­های مراقبت ویژه قلب مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی در سال 1396 انجام شد. بعد از تائید طرح در کمیته اخلاق آن مرکز، 104 بیمار به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (تعویض کاتتر ورید محیطی به روش معمول ”هر 96 ساعت“ شامل 52 بیمار) و گروه آزمون (تعویض کاتتر ورید محیطی بر اساس اندیکاسیون بالینی شامل 52 بیمار) تخصیص یافتند. داده­ها از طریق فرم اطلاعات دموگرافیک، فرم اطلاعات کاتتر (سایز آنژیوکت، مدت ماندگاری، موارد تعویض و عوارض مربوط) و پرسشنامه رضایتمندی بیماران جمع­آوری شدند و در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ­ها. بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر میزان بروز عوارض تفاوت آماری معنی­داری مشاهده نشد. رضایتمندی بیماران دو گروه از نحوه نگهداری کاتتر محیطی در دو گروه تفاوت آماری معنی­داری نداشت. بر اساس رگرسیون خطی که جهت بررسی ارتباط میزان عوارض با نمره رضایتمندی دو گروه انجام شد، ارتباط معنی­داری بین این دو متغیر در دو گروه مشاهده نشد.
نتیجه­ گیری. شواهدی مبنی بر برتری تعویض کاتتر ورید محیطی هر 96 ساعت نسبت به روش تعویض بر اساس اندیکاسیون بالینی مشاهده نشد. حفظ کاتترها تا زمانی که عملکرد خوبی دارند روشی امن و عملی است. تعویض کاتتر ورید محیطی براساس اندیکاسیون بالینی می­تواند به اندازه تعویض کاتتر ورید محیطی هر 96 ساعت بر رضایت بیماران موثر باشد و علاوه بر این، منجر به صرفه­جویی در هزینه و وقت پرستاران شود.

زهرا احمدی، لیلا بهمنی، مرحمت فراهانی نیا، حمید حقانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش بر خودمراقبتی در مبتلایان به پرفشاری خون اولیه انجام شد.
زمینه. پرفشاری خون با ایجاد عوارض جدی در ارگان­های بدن، یکی از بیماری­های مزمن است که نیازمند رفتارهای خودمراقبتی می­باشد. آموزش با افزایش توان خودمراقبتی در این بیماران می­تواند به کاهش بروز عوارض کمک نماید.
روش کار. در این مطالعه نیمه­تجربی، از بین مبتلایان به پرفشاری خون اولیه مراجعه­کننده به درمانگاه بیمارستان شهید رحیمی شهر خرم آباد، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی لرستان، 106 نفر به روش در دسترس انتخاب و به شکل غیرتصادفی در دو گروه آزمون (53 نفر) و کنترل (53 نفر) قرار گرفتند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه، قبل و یک ماه بعد از مداخله گردآوری شدند. گروه آزمون در سه جلسه آموزشی درباره رفتارهای ارتقاء­دهنده سلامت در سه هفته متوالی شرکت کردند. گروه کنترل فقط درمان­های معمول را دریافت کردند. داده­ها در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته­ ها. دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک و مشخصات مربوط به بیماری تفاوت معنادار آماری نداشتند. میانگین نمره خودمراقبتی گروه کنترل، قبل و بعد از مداخله، به ترتیب، 33/8 با انحراف معیار 79/1 و 43/8 با انحراف معیار 84/1 و در گروه آزمون، به ترتیب، 7/9 با انحراف معیار 41/2 و 46/14 با انحراف معیار 13/2 بود. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد خودمراقبتی قبل از مداخله در دو گروه اختلاف معنا­دار آماری داشت و در گروه مداخله بالاتر بود (002/0P=)، لذا از آنالیز کوواریانس برای بررسی معناداری بعد از مداخله استفاده شد که نشان داد خودمراقبتی گروه آزمون بعد از مداخله به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل و ناشی از اثر مداخله بود (0001/0P≤).
نتیجه­ گیری. آموزش رفتارهای ارتقاء­دهنده سلامت، موجب بهبود خودمراقبتی در مبتلایان به پرفشاری خون اولیه می­شود. لذا فراهم نمودن زمینه برای آموزش مبتلایان به پرفشاری خون می­تواند در افزایش توان خودمراقبتی این بیماران موثر باشد.

مریم مهدی عراقی، کیانوش زهرا کار،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تلقیح  استرس“ بر استرس افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته انجام شد.
زمینه. استرس به عنوان محرک اصلی سندرم قلب شکسته محسوب می­شود و درعین‌حال، سندرم قلب شکسته نیز باعث افزایش استرس می‌گردد. به نظر می­رسد آماده کردن بیمار در زمینه روش‌های مقابله‌ای صحیح با استرس در جلوگیری از عود مجدد مفید باشد.
روش کار. روش پژوهش، نیمه تجربی با گروه کنترل و طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و پیگیری یک‌ماهه بود. جامعه در دسترس شامل 62 بیمار مبتلا به سندرم قلب شکسته بود که در سال 1395 به بیمارستان توحید شهر سنندج مراجعه کرده بودند و تشخیص بالینی سندرم قلب شکسته در مورد آنان داده شده بود. با توجه به ظرفیت محدود گروه­های مشاوره و درمان، از این جامعه، 30 بیمار به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش، مقیاس سنجش نشانگان استرس بود. مداخله­های ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تلقیح استرس“ برای هر کدام از گروه­های مداخله به طور هفتگی اجرا شد. استرس هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری (یک ماه بعد) سنجیده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته‌ها. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (65/87F=، 0001/0P≤) و آموزش تلقیح استرس (18/61F=، 0001/0P≤) هر دو، در مقایسه با گروه کنترل در کاهش نشانگان استرس موثر بودند. با وجود تاثیر هر دو مداخله، برتری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (69/66F=، 0001/0P≤) در مقایسه با آموزش تلقیح  استرس (33/43F=، 0001/0P≤) در آزمون پیگیری مشخص شد.
نتیجه‌گیری. با توجه به نتایج این پژوهش می‌توان هر دو روش درمانی، به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به‌عنوان شیوه‌هایی کارآمد و مؤثر با قابلیت کاربرد وسیع در پیشگیری و کاهش علایم استرس و بهبود وضعیت بیماران مبتلا به سندرم قلب شکسته به کار برد.

اسماء وحیدی، علی شاکر دولق،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خلاصه   
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش فشار مراقبت، استرس زناشویی و ذهن­آگاهی در پیش­بینی سطح سازش روانی اجتماعی افراد با بیماری قلبی عروقی در شهر ارومیه انجام شد.
زمینه. بیماری قلبی عروقی و اثرات ناشی از آن محدود به بیمار نیست و تاثیر قابل توجهی بر زندگی مراقبت­کنندگان دارد.
روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، افراد با بیماری عروق کرونر مراجعه­کننده به بیمارستان­ها و مراکز درمانی شهرستان ارومیه در نیمه اول سال 1396 بودند که از بین آنها، 130 نفر با استفاده از روش نمونه­گیری دردسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده­ها از پرسشنامه­های فشار مراقبت، استرس زناشویی، مهارت­های ذهن­آگاهی کنتاکی و سازگاری روانی­اجتماعی با بیماری استفاده شد. تحلیل داده­ها در نرم افزار SPSS با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام صورت گرفت.
یافته ­ها. نتایج نشان داد که فشار مراقبت و استرس زناشویی رابطه منفی معناداری با سازش روانی با بیماری دارند. از بین مولفه­های ذهن­آگاهی، تنها توصیف­گری دارای رابطه مثبت معنادار با سازش روانی با بیماری بود (0/04P=). تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پژوهش توانست 57 درصد از سازش روانی با بیماری را در افراد با بیماری قلبی تبیین کند. این یافته­ها نشان می­دهند که فشار مراقبت و استرس زناشویی نقش مهمی در سازش روانی بیماران قلبی با بیماری دارند.
نتیجه گیری. کاهش فشار مراقبت و استرس زناشویی نقش مهمی در پیشگیری اولیه و حتی ثانویه بیماری قلبی دارند و انجام مداخلات مبتنی بر نتایج این پژوهش برای بیماران قلبی توصیه می شود.

نسیم نادری، یاسمن خلیلی، علی انصاری فر، بهشید قدردوست، افسانه بخشی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین اثر مداخلات حمایتی بر مولفه‌های تاب‌آوری و کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی بیماران دچار نارسایی پیشرفته قلبی انجام شد.
زمینه. نارسایی پیشرفته قلبی یک بیماری پرهزینه، پیش‌رونده و مزمن است که باعث کاهش تاب‌آوری و کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی این بیماران می‌شود.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی که به‌صورت پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماه بعد در یک مقطع زمانی سه‌ماهه انجام‌شد، 100 نفر از مراقبین خانوادگی بیماران دچار نارسایی پیشرفته قلبی در مرکز آموزشی تحقیقاتی درکانی قلب و عروق شهید رجایی، با تخصیص تصادفی ساده در یکی از دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. بسته حمایتی خانواده شامل کارگاه‌های آموزش گروهی به مدت 6 جلسه و به صورت 2 جلسه در هفته در سه هفته متوالی برای گروه آزمون اجرا شد و پمفلت مطالب ارائه‌شده در اختیار شرکت‌کنندگان قرار گرفت. افراد گروه کنترل آموزش‌های رایج بیمارستان را دریافت کردند. مقیاس تاب‌آوری (Connor-Davidson)  و کیفیت زندگی (SF-36)  قبل و بعد از مداخله و یک ماه پس از مداخله برای سنجش متغیرهای وابسته تحقیق استفاده شد. داده­ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 23 با استفاده از آزمون‌های آماری کای اسکوئر، فیشر، من­ویتنی، تی مستقل، تی زوجی و آزمون ویلکاکسون تحلیل شدند.
یافته­ ها. قبل از مداخله، میانگین نمره تاب­آوری و نمره کلی کیفیت زندگی در دو گروه تفاوت معنی­داری از نظر آماری نداشتند، ولی بعد از انجام پژوهش، بین میانگین نمره تاب‌آوری گروه آزمون (06/64 با انحراف معیار 11) در مقایسه با گروه کنترل (34/48 با انحراف معیار 23/16) تفاوت معنی‌دار آماری مشاهده شد (05/0P≤). همچنین، بعد از انجام مداخله، میانگین نمره کلی کیفیت زندگی گروه آزمون (70 با انحراف معیار 91/12) و کنترل (82/50 با انحراف معیار 72/17) اختلاف معنی­دار آماری مشاهده شد (05/0P≤). نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که بعد از گذشت یک ماه از پایان مداخله، میانگین نمره تاب‌آوری (8/63 با انحراف معیار 15/10) و نمره کلی کیفیت زندگی (82/69 با انحراف معیار 70/12) در گروه آزمون ثابت باقی ماند که نشان­دهنده پایداری نتایج مداخلات بود (05/0P≤).
نتیجه‌گیری. به‌عنوان قسمتی از برنامه درمانی کل‌نگر، نتایج این پژوهش می‌تواند راهنمایی برای راه‌اندازی یک واحد متمرکز برای آموزش و حمایت مراقبین خانوادگی بیماران مزمن قلبی باشد که علاوه بر حمایت اجتماعی و آموزش بهداشت روان، نیازها در زمینه‌ی آگاهی از بیماری و مشارکت در مراقبت از بیمار را رفع نماید.

نیلا آمیغ، علی زاهدمهر، احمد امین، هومن بخشنده،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر پیگیری بالینی توسط پرستار بر بهبود رفتارهای خودمراقبتی بیماران نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. بیماران مبتلا به نارسایی قلبی به دفعات در بیمارستان بستری می­شوند. یکی از دلایل اصلی بستری این بیماران تشدید علایم بیماری ناشی از ناتوانی فرد در انجام رفتارهای خودمراقبتی است. یکی از روش‌هایی که می‌تواند به بهبود رفتارهای خودمراقبتی این بیماران کمک کند پیگیری بالینی توسط پرستار است.
روش کار. پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل بود که از مهر 1394 تا اردیبهشت 1395 در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی شهر تهران انجام شد. در این پژوهش 80 فرد مبتلا به نارسایی قلبی به روش در دسترس از بین بیماران بستری در بخش‌های مراقبت‌های ویژه قلبی انتخاب و با روش بلوک­بندی چهارتایی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. بیماران گروه آزمون، پیگیری بالینی توسط پرستار هر دو هفته یک بار از طریق تلفن یا مراجعه حضوری دریافت کردند. گروه کنترل، آموزش پس از ترخیص و پیگیری‌های روتین را دریافت کردند. رفتارهای خودمراقبتی به وسیله چک­لیست خودمراقبتی، قبل و بعد از دوره سه ماهه مورد بررسی قرار گرفت. داده‌های پژوهش، در نرم افزار SPSS با آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته‌ها. نمره خودمراقبتی قبل از شروع پیگیری در گروه کنترل، 62/1 با انحراف معیار 64/2 و در گروه آزمون، 62/1 با انحراف معیار 2/20 بود و از این نظر، تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه وجود نداشت. پس از انجام مداخله، نمره خودمراقبتی در گروه کنترل، 2/50 با انحراف معیار 2/38 و در گروه آزمون، 7/82 با انحراف معیار 93/0 بود و تفاوت آماری معنی‌داری بین میانگین نمره دو گروه مشاهده شد (0001/0P≤).
نتیجه‌گیری. پیگیری بالینی توسط پرستار سبب بهبود رفتارهای خود مراقبتی در افرا مبتلا به نارسایی قلبی می‌شود. می‌توان با استفاده از روش‌ پیگیری بالینی، رفتارهای خود مراقبتی این دسته از بیماران را بهبود بخشید و به کمتر شدن بار این بیماری کمک کرد.

اصغر خلیفه زاده اصفهانی، زهرا معینی، جعفر گلشاهی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه آموزش به روش سخنرانی و الکترونیک بر عملکرد پرستاران بخش مراقبت­های ویژه در زمینه داروهای قلبی­عروقی انجام شد.
زمینه. عصر حاضر به دوران اطلاع ­رسانی و رایانه شهرت یافته و نهاد آموزشی را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. با توجه به اینکه فرآیند پیچیـده یادگیـری را نبایـد صرفـا به فضـای کلاس محـدود نمـود، لذا ممکن است با بهـره­گیری از آمـوزش الکترونیک بتـوان بـه برخـی موانـع آمـوزش سـنتی برای پرستاران فائـق آمـد.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمه­تجربی است. براساس نمونه­گیری طبقه­ای، 70 پرستار بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان­های تامین اجتماعی استان اصفهان درسال 1396 انتخاب شدند. این افراد پس ازاعلام موافقت به مطالعه وارد شدند. پرستاران بر اساس تخصیص تصادفی ساده به 35 نفر درگروه سخنرانی و 35 نفر درگروه الکترونیک تقسیم شدند. قبل و بعد ازمداخله، عملکرد پرستاران دو گروه توسط پرسشنامه کاربرد داروهای قلبی­عروقی بررسی و تاثیر دو روش آموزش سخنرانی و الکترونیک بر نمرات عملکرد پرستاران بررسی شد.
یافته­ ها. براساس مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد و همچنین مقایسه دو گروه، هر دو روش آموزش سخنرانی و آموزش الکترونیک تاثیر معنی­داری بر عملکرد دارویی پرستاران داشت (0001/0P≤)، اما تفاوت آماری معنی­داری بین دو گروه آموزش مشاهده نشد.
نتیجه­ گیری. روش آموزش الکترونیکی می­تواند جایگزینی در آموزش و بازآموزی مباحث داروشناسی برای پرستاران باشد.
 

محمد داورپناه، طاهره نصرآبادی، سپیده نصراله، ابراهیم ابراهیمی ابیانه،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی و عملکرد پرستاران بخش آنژیوگرافی در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی انجام شد.
زمینه. شایع­ترین علت مرگ در اکثر کشورهای جهان، بیماری­های قلبی­عروقی است. آنژیوگرافی عروق کرونر یک پروسیجر تهاجمی است که برای تشخیص و/یا درمان بیماری­های عروق کرونر انجام می­شود. با توجه به عوارض آنژیوگرافی اهمیت مراقبت­های پرستاری که با هدف پیشگیری و شناسایی عوارض انجام می­شود بسیار زیاد است. استانداردها حداقل سطح عملکرد قابل قبول، مورد انتظار و دست ­یافتنی هستند که می­توان عملکرد را در مقایسه با آنها سنجید. پرستاران و ارائه ­دهندگان مراقبت­های سلامتی باید بر طبق دستورالعمل­های استاندارد کار کنند تا از بروز مشکلات پیشگیری گردد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی تحلیلی 65 پرستار دارای معیارهای ورود به مطالعه به روش سرشماری انتخاب شدند. نمونه ­های پژوهش پرستاران بخش آنژیوگرافی بیمارستان بوعلی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی و بخش­های آرمان، آرامش و سی­سی­یو بیمارستان محب مهر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1397 بودند.  ابزار مورد استفاده برای بررسی آگاهی و عملکرد پرستاران، پرسشنامه و چک­ لیست مبتنی بر استانداردهای ابلاغی وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری پس از به روزرسانی بود. داده­های جمع­آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی گزارش شدند.
یافته­ ها. بر اساس یافته­ ها بیشتر شرکت­ کنندگان در مطالعه زن (63 درصد) بودند. میانگین نمره آگاهی در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی به ترتیب 95/10 با انحراف معیار 30/1 و 23/15 با انحراف معیار 88/1 بود. میانگین نمره عملکرد در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی به ترتیب 16/ 26 با انحراف معیار 92/2 و 77/25 با انحراف معیار 78/4 بود. بر این اساس، آگاهی و عملکرد پرستاران بخش آنژیوگرافی در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی در وضعیت مطلوب قرار دارد. مقایسه آگاهی و عملکرد به تفکیک جنسیت نشان داد که تفاوتی بین مردان و زنان وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین آگاهی و عملکرد، در زمینه مراقبت­های قبل و بعد از آنژیوگرافی رابطه­ معناداری وجود ندارد.
نتیجه­ گیری. با اینکه بیشتر پرستاران نمره مطلوبی در حیطه آگاهی و عملکرد کسب نمودند، ولی به دلیل عدم رعایت برخی اصول مراقبتی، لازم است مطالعه بیشتری در این زمینه صورت گیرد. همچنین، ضروری است مدیران، ابلاغ دستورالعمل­های مراقبتی پرستاران را در محیط کار  مورد توجه ویژه قرار دهند.

محسن ضیائی فرد، علی صادقی، رسول فراست کیش، مصطفی فتاحی، مجید بصیرت، خدیجه هاشمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش بر بالین بیمار بر کیفیت عملکرد ساکشن در پرستاران شاغل در بخش مراقبت­های ویژه انجام شد.
زمینه. یکی از موثرترین اﻗﺪاﻣﺎت در بیماران تحت تهویه مکانیکی ﺳﺎﮐﺸﻦ ﮐﺮدن لوله تراشه به منظور جلوگیری از تجمع ترشحات ریوی مستعدکننده عفونت و ﭘﺎﮐﺴﺎزی راه ﻫﻮایﯽ است که توسط پرستاران بخش مراقبت­های ویژه انجام می­شود و چنانچه به روش صحیح صورت نگیرد با عوارض فروانی همراه خواهد بود.
روش کار. این پژوهش از نوع مداخله­ای نیمه­تجربی بود. نمونه پژوهش که شامل 54 نفر از پرستاران بخش­های مراقبت­ ویژه مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق رجائی شهر تهران بودند، به روش نمونه­گیری در دسترس و با توجه به معیارهای ورود انتخاب شدند و طی دو مرحله، قبل و بعد از مداخله، عملکرد پرستاران بر اساس چک­لیست بررسی شدند. پژوهشگر بر بالین بیمار به روش استاندارد و بر اساس چک­لیست ساکشن را انجام داد و همزمان به صورت نظری به تشریح روش پرداخت و به سوالات پرستاران در این زمینه پاسخ داد. فاصله زمانی بین سنجش عملکرد قبل و بعد از مداخله دو هفته بود.
یافته­ ها. مقایسه میانگین نمره عملکرد قبل، حین و بعد از انجام ساکشن لوله تراشه نشان­دهنده افزایش نمره عملکرد پرستاران پس از آموزش بود (0/0001P≤). شستن دست‌ها یا استفاده از محلول ضدعفونی‌کننده دست، تنها توسط 16 پرستار قبل از آموزش و توسط 35 نفر پس از آموزش انجام شد. استریل نگهداشتن کاتتر در مرحله حین ساکشن، قبل از آموزش به‌وسیله 28 پرستار رعایت گردید که پس از آموزش، 40 پرستار، مورد فوق را به‌درستی رعایت نمودند. مستندسازی انجام ساکشن و مشخصات ترشحات به روش صحیح در مرحله قبل و بعد از آموزش به ترتیب توسط 13 نفر و 34 نفر انجام گردید. تعداد 31 پرستار در مرحله قبل از آموزش، فقط در زمان خروج کاتتر از مکش دستگاه ساکشن استفاده نمودند که این تعداد پس از آموزش به 41 نفر افزایش یافت (0/05P<).
نتیجه­ گیری. با آموزش نحوه صحیح ساکشن راه هوایی به پرستاران بخش مراقبت­های ویژه می­توان عملکرد آنها را در مراحل قبل، حین و بعد  از انجام ساکشن لوله تراشه افزایش داد.

سمیرا رضوانی راد، علی شاکر دولق،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه خودکارآمدی، امید به زندگی و اضطراب مرگ در افراد دچار بیماری قلبی و افراد سالم در شهرستان ارومیه  انجام شد.
زمینه. بیماری­های قلبی شایعترین علت مرگ در بیشترکشورها و ایران هستند. این بیماری مزمن ممکن است خودکارآمدی، امید به زندگی و اضطراب مرگ را تحت تاثیر قرار دهد.
روش کار. این مطالعه از نوع علی مقایسه­ای است که نمونه مورد مطالعه آن، 75 فرد دچار بیماری قلبی بستری در بیمارستان سیدالشهدا و 75 فرد سالم بودند. نمونه­ها با روش نمونه­گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و از نظر خودکارآمدی، امید به زندگی و اضطراب مرگ مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده­ها از پرسشنامه­های امید به زندگی اشنایدر، خودکارآمدی عمومی شرر، و اضطراب مرگ تمپلر استفاده شد. داده­ها در نرم­افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. اختلاف آماری معنی­دار بین افراد فاقد بیماری قلبی و افراد دچار بیماری قلبی از نظر میانگین نمره خودکارآمدی (30/66 با انحراف معیار 60/10 در مقابل 61/51 با انحراف معیار 11/9) (0001/0P≤)، و میانگین نمره امید به زندگی (12/46 با انحراف معیار 87/6 در مقابل 66/39 با انحراف معیار 78/8) (0001/0P≤) مشاهده شد، اما بین دو گروه از نظر اضطراب مرگ تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری. انجام اقداماتی در زمینه افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی در افراد دچار بیماری قلبی توصیه می­شود.

محمد اورکی، مسعود جان بزرگی، احمد علی پور، فاطمه نیکوئی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر توانبخشی شناختی­رفتاری مبتنی برآموزش ایمن­سازی در برابر استرس بر اضطراب، استرس و افسردگی در بیماران تحت جراحی بای­پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. استرس، اضطراب و افسردگی که در بروز اختلالات کرونری نقش مهمی دارند بعد از جراحی بای­پس عروق کرونر نیز مانعی برای بهبودی فرد محسوب می­شوند. به نظر می­رسد آماده کردن بیمار درباره روش­های مقابله­ای صحیح با استرس در جلوگیری از عود مجدد مفید باشد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با گروه کنترل و طرح پیش­آزمون-پس­آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل افرادی بود که برای عمل جراحی بای­پس عروق کرونر به مرکز بازتوانی بیمارستان قلب تهران مراجعه کردند. تعداد 30 نفر از این افراد به روش مستمر انتخاب و به صورت تصادفی ساده در یکی از دو گروه آزمون یا کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش مقیاس افسردگی، اضطراب و استرسDASS-21  بود که قبل از انجام مداخله و نیز در پایان جلسه دهم توسط نمونه­های هر دو گروه­ تکمیل شد. گروه آزمون طی 10 جلسه 90 دقیقه­ای تحت آموزش ایمن­سازی در برابر استرس مایکنبام قرار گرفت. برای گزارش داده­ها از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار  SPSS استفاده شد.
یافته ­ها. آموزش ایمن­سازی در برابر استرس به طور معناداری نمرات اضطراب (39/0 F=؛0001/0P≤)، استرس (35/0 F=؛0001/0P≤) و افسردگی (68/0 F=؛0001/0P≤) گروه آزمون را در مقایسه با گروه کنترل به طور مطلوب تغییر داد (24/36 F=؛0001/0P≤).
نتیجه­ گیری. آموزش ایمن­سازی در برابر استرس نقش مهمی در کاهش هیجانات منفی (اضطراب، استرس و افسردگی) در بیماران تحت جراحی بای­پس عروق کرونر دارد و انجام مداخلات مبتنی بر نتایج این پژوهش برای این دسته از افراد توصیه می­شود.

شیوا خالق پرست، صادق حیدرپور دستگردی، محمود ثالثی، سید ضیا توتونچی، مریم کریمیان کاکلکی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش همتایان به مراقبین خانوادگی بر اضطراب مراقبین و بیماران تحت عمل جراحی بای­پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بیماران تحت عمل جراحی بای­پس عروق کرونر اضطراب متوسط رو به بالایی را تجربه می­کنند که این اضطراب در میان همراهان این بیماران نیز گزارش شده است. مطالعات نشان داده است که آموزش به بیماران و همراهان آنها در موارد بسیاری منجر به کاهش اضطراب آنها گردیده است. موضوع آموزش و انجام تحقیقات در زمینه تاثیر همتایان در پیشبرد اهداف درمانی مراقبتی اهمیت زیادی دارد.
روش کار. این پژوهش کارآزمایی بالینی تصادفی­شده در سال ۱۳۹۷ در بخش­های جراحی مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی انجام شد. در این پژوهش، 60 مراقب خانوادگی و دایمی بیماران تحت عمل جراحی بای­پس عروق کرونر در زمان ترخیص از بخش مراقبت ویژه و ورود به بخش جراحی وارد مطالعه شدند. گمارش افراد در دو گروه به روش تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری داده­ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و فرم ”اضطراب حالت و صفت“ اشپیل­برگر بود. در ابتدا، همراهان بیماران که به عنوان همتا انتخاب شده بودند توسط پژوهشگر در سه مرحله آموزش دیدند. قبل از ملاقات همراهان بیماران (مراقبین خانوادگی) با بیمارشان، اضطراب بیماران و همراهانشان در هر دو گروه سنجیده شد. پس از آن، همراهان بیماران در گروه کنترل آموزش­های معمول را دریافت نمودند و همراهان بیماران در گروه آزمون توسط همتایان­شان در دو جلسه، آموزش همتامحور دریافت کردند. در مرحله سوم، اضطراب بیماران و همراهان آنها در هر دو گروه در روزهای دوم و پنجم اندازه­گیری شدداده­های گردآوری شده در نرم­افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند.
یافته ­ها. قبل از انجام مداخله، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون و کنترل، هم در بیماران و هم در همراهان تفاوت معنادار آماری نداشتند و میانگین نمره اضطراب هر دو گروه متوسط به بالا بود. پس از انجام آموزش، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کمتر بود (0001/0P≤). همچنین، در روزهای دوم و پنجم پس از مداخله، تفاوت معناداری بین گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین نمره اضطراب همراهان و بیماران وجود داشت (0001/0P≤).
نتیجه ­گیری. به نظر می­رسد آموزش همتامحور پس از ترخیص از بخش مراقبت ویژه موجب کاهش اضطراب در همراهان و بیماران می­شود. پیشنهاد می­گردد از آموزش همتایان به عنوان آموزش موثر و کم­هزینه برای کاهش اضطراب بیمار و همراه استفاده گردد.

الناز یزدان پرست، ملیحه داودی، مرضیه صفوی نژاد، سید حسن قربانی، سحر ندیمی، بهاره رضوانی دهاقانی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف سنجش تاثیر به کارگیری راهبرد آموزشی بازخوردمحور بر درک از بیماری، آگاهی تغذیه­ای و تبعیت از رژیم غذایی در مبتلایان به پرفشاری خون خون انجام شد.
زمینه. به دلیل مزمن بودن بیماری پرفشاری خون و اهمیت تغذیه در کنترل آن، نقش کلیدی درک از بیماری و آگاهی در تبعیت از رژیم تغذیه­ای و کنترل بیماری دارای اهمیت است.
روش کار. تحقیق حاضر یک مطالعه نیمه­تجربی دو گروهی همراه با پیش آزمون-پس آزمون است. براساس نمونه‌گیری و تخصیص تصادفی دو مرکز بهداشتی درمانی شهر فردوس (به عنوان مکان­های حضور افراد گروه آزمون و کنترل) انتخاب گردید. با استفاده از روش تصادفی ساده، از میان بیماران دارای پرونده پرفشاری خون، تعداد 35 نفر در هر گروه آزمون و مداخله وارد شدند. این افراد پس از اعلام موافقت و براساس معیار ورود وارد مطالعه گردیدند. قبل و بعد از مداخله، ادراکات بیماری، آگاهی تغذیه­ای و وضعیت تبعیت از رژیم غذایی بیماران توسط پرسشنامه خودگزارش­دهی اندازه­گیری و بین دو گروه مقایسه شد.
یافته‌ها. پس از مداخله، میانگین نمره آگاهی تغذیه­ای گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 17/48 با انحراف معیار 21/5 و 16/41 با انحراف معیار 51/0 بود که از نظر آماری، تفاوت معنی­دار داشتند (56/9 t=؛0001/0P≤). پس از مداخله، میانگین نمره درک از بیماری در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 75/9 با انحراف معیار 81/1 و 72/7 با انحراف معیار 60/1 بود که از نظر آماری، تفاوت معنی­دار داشتند (15/4 t=؛0001/0P≤)  
پس از مداخله، میانگین نمره تبعیت از رژیم درمانی در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 55/17 با انحراف معیار 17/4 و 88/16 با انحراف معیار 62/3 بود که این تفاوت از نظر آماری معنی ­دار نبود.
نتیجه‌گیری. با توجه به تاثیر مثبت روش آموزشی بازخوردمحور و نقش ویژه پرستاران در آموزش به بیمار، توجه به این روش آموزشی امری ضروری به نظر می‌آید. استفاده از این روش آموزشی به عنوان بخشی از مراقبت به منظور کاهش مشکلات بالینی بیماران پیشنهاد می‌گردد.

شیرین شیخی، نرگس صادقی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط استرس شغلی پرستاران بخش مراقبت ویژه با اضطراب کودکان آنها در بیمارستان شهید رحیمی شهرستان خرم آباد انجام شده است.
زمینه. تعارض ﮐﺎر ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻨﺒﻊ اﺳﺘﺮﺳﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ اﻓﺮاد به ویژه پرستاران آن را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ و پیامدهای آن می‌تواند اعضای خانواده را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
روش کار. مطالعه‌ حاضر یک مطالعه‌ توصیفی همبستگی از نوع مقطعی است که جامعه آماری آن را کلیه‌ پرستاران شاغل در بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان‌ شهید رحیمی شهرستان خرم آباد در نیمه اول سال 1396 تشکیل دادند. تعداد 150 پرستار از طریق سرشماری و بر اساس معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. برای جمع ­آوری داده‌ها از سه پرسشنامه‌ مشخصات دموگرافیک پرستاران، اضطراب کودکان اسپنس نسخه والدین و پرسشنامه‌ استرس شغلی پرستاری تافت­گری و اندرسون استفاده گردید. داده‌ها در نرم‌ افزار SPSS نسخه 19 با استفاده از آزمون­های آماری اسمیرنوف کولموگروف، تی مستقل, همبستگی پیرسون، اسپیرمن و رگرسیون تحلیل شدند.
یافته ­ها. میانگین نمره استرس شغلی پرستاران، 75/61 با انحراف معیار 14/98 و میانگین نمره اضطراب کودکان آنها 77/04 با انحراف معیار 11/14 بود. آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین استرس شغلی والدین پرستار در بخش مراقبت ویژه و اضطراب کودکان آنها همبستگی مثبت و معنی­دار وجود دارد (0/214 r=؛0/008P=).
نتیجه ­گیری. با افزایش استرس شغلی پرستاران بخش مراقبت ویژه اضطراب کودکان آنها افزایش می­یابد. پیشنهاد می­شود زمینه برای کاهش استرس شغلی پرستاران فراهم گردد.

شیوا اسلامیان کوپائی، سمانه پارچه بافیه، محمد صاحب الزمانی، شبنم مددی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مدل مراقبت از خود اورم بر واکنش­های هیجانی بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی انجام شد.
زمینه. شوک دفیبریلاتور داخل قلبی غیرقابل پیش­بینی و همراه با درد جسمی است. بعد از دریافت شوک، برخی بیماران دچار مشکلات جدی روان­شناختی (مانند اضطراب، افسردگی و استرس) می­شوند. طبق نظر اورم، یادگیری فعالیت­های خودمراقبتی می­تواند فرد را به سمت حفظ سلامتی و رفاه سوق دهد و سازگاری فرد را با بیماری افزایش دهد.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی،60 بیمار دارای دفیبریلاتور داخل قلبی، بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انتخاب و به صورت تک­گروهی قبل و بعد مورد برسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده­ها شامل پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه DASS-21 بود. برنامه آموزشی بر اساس الگوی خودمراقبتی اورم طی سه جلسه 20 تا 30 دقیقه­ای بر اساس نیازهای خودمراقبتی به صورت منحصر به فرد اجرا شد. واکنش­های هیجانی طی دو مرحله شامل قبل از آموزش و یک ماه بعد از پایان جلسه آموزشی سنجیده شد. داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته­ ها. قبل از مداخله، میانگین نمره اضطراب، 06/18 با انحراف معیار 49/5 بود که پس از مداخله، به 26/11 با انحراف معیار 49/3 کاهش یافت (0001/0P≤). میانگین نمره افسردگی شرکت­کنندگان پس از مداخله نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری کاهش پیدا کرد (78/10 با انحراف معیار 91/3 در مقابل 28/16 با انحراف معیار 96/5) (0001/0P≤). قبل از مداخله، میانگین نمره استرس، 58/23 با انحراف معیار 17/6 بود که پس از مداخله، به 51/15 با انحراف معیار 18/48 کاهش یافت (0001/0P≤).
نتیجه­ گیری. به کارگیری مدل آموزش مراقبت از خود اورم می­تواند در کاهش شدت واکنش­های هیجانی بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی موثر باشد. پرستاران می توانند با اجرای این مدل و بررسی نیازهای آموزشی بیماران در کاهش شدت واکنش­های هیجانی نقش داشته باشند.

فرزانه صدیقی، معصومه برخورداری، خدیجه نصیریانی، حسین فلاح‌ زاده،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر زاویه تخت بر درد پشت، احتباس ادراری و عوارض عروقی (هماتوم و خونریزی) پس از آنژیوگرافی عروق کرونر انجام شد.
زمینه. برای کاهش شدت کمردرد و اختلال ادراری بعد از آنژیوگرافی از روش­هایی مانند تغییر وضعیت بدن، تغییر زاویه تخت و خروج زودهنگام بیمار از تخت استفاده شده است، اما هنوز در مورد زاویه مناسب تخت اختلاف نظر وجود دارد؛ زاویه ­ای که ضمن تامین راحتی بیمار، عوارض قلب ­عروقی را کاهش دهد.
روش کار. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود که در بخش­های قلب و آنژیوگرافی بیمارستان شهید صدوقی یزد در سال 1397 انجام شد. تعداد 120 بیمار کاندید آنژیوگرافی، با استفاده از جدول اعداد تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. برای گروه کنترل، زاویه تخت، صفر درجه و برای گروه آزمون، زاویه تخت 30 درجه از بدو ورود تا 4 ساعت بعد از آنژیوگرافی تنظیم شد. ابزار گردآوری داده ­ها  شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و بالینی، مقیاس عددی اندازه ­گیری شدت درد، فرم ثبت هماتوم و خونریزی و فرم مشاهده و ثبت احتباس ادراری بود. تحلیل داده­ ها در نرم افزار SPSS ویرایش 20 با استفاده از آمار توصیفی و  استنباطی انجام شد.
یافته ­ها.دو گروه از نظر شاخص­های دموگرافیک اختلاف آماری معنی­دار نداشتند. میانگین نمره درد پشت در گروه آزمون، بلافاصله و چهار ساعت بعد از آنژیوگرافی به ترتیب 166/0 با انحراف معیار 767/0 و 216/0 با انحراف معیار 55/0 و کمتر از گروه کنترل بود؛ این مقادیر در گروه کنترل به ترتیب، 233/0  با انحراف معیار 615/0 و 433/0 با انحراف معیار 977/0 بود، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی ­دار نبود. همچنین، تفاوت آماری معنی ­داری بین دو گروه، از نظر احتباس ادراری بلافاصله و 2 ساعت بعد از آنژیوگرافی وجود نداشت. از نظر بروز عـوارض عروقی (هماتوم و خونریزی) نیز بین دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه­ گیری. نتایج این مطالعه شواهدی مبنی بر اینکه تاثیر تنظیم زاویه تخت به میزان 30 درجه بر شدت درد، بروز احتباس ادراری و همچنین، میزان بروز عوارض عروقی نسبت به زاویه صفر درجه متفاوت است نشان نداد. توصیه می­شود بعد از آنژیوگرافی، زاویه تخت بر اساس راحتی و ترجیح بیمار در وضعیت صفر یا 30 درجه قرار گیرد.


صفحه 7 از 12     

فصلنامه پرستاری قلب و عروق Iranian Journal of Cardiovascular Nursing
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4722