32 نتیجه برای کیفیت زندگی
خورشید مبصری، رحیم خدایاری زرنق،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی قبل و بعد از عمل آنژیوپلاستی در افراد با بیماری عروق کرونر در بیمارستان های آموزشی شهر تهران انجام گرفت.
زمینه. با توجه به افزایش موارد استفاده از روش درمانی آنژیوپلاستی، توجه به کیفیت زندگی افراد با بیماری عروق کرونر که تحت عمل آنژیوپلاستی قرار می گیرند بسیار مهم است.
روش کار. در این مطالعه توصیفی مقایسه ای، 473 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر بستری در بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال 1394 و 1395 با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده مورد بررسی قرار گرفتند. کیفیت زندگی واحدهای پژوهش، قبل، و یک و سه ماه بعد از عمل آنژیوپلاستی با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه استاندارد SF-36اندازه گیری و مقایسه شد. پایایی این پرسشنامه در مطالعات قبلی با ضریب آلفای کرونباخ بین 0/77 تا 0/90 گزارش شده است. در این مطالعه برای تحلیل داده ها از آزمون های علامت زوج نمونه (ویلکاکسون)، کروسکال والیس و من ویتنی در نرم افزار SPSSنسخه 23 استفاده شد.
یافته ها. یک و سه ماه پس از آنژیوپلاستی، کیفیت زندگی به طور کلی و در ابعاد هشت گانه نسبت به قبل از آنژیوپلاستی به طور معنی داری افزایش یافت (0/0001≥P). همچنین، رابطه بین همه متغیرهای دموگرافیک بیماران (سن، وضعیت تاهل، شغل، سطح تحصیلات، محل سکونت، وضع سکونت و نوع بیمه) به جز جنس با کیفیت زندگی معنادار بود (0/0001≥P).
نتیجه گیری. آنژیوپلاستی همه ابعاد کیفیت زندگی را بهبود می بخشد و می تواند به عنوان یک روش درمانی بسیار موثر در درمان بیماری عروق کرونر قلبی مورد توجه قرار گیرد.
رسول حشمتی، فرشته قربانی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر برنامه ”کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی“ (“Mindfulness-Based Stress reduction” Program)بر عملکرد جسمی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد با بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. تحقیقات نشان داده اند که بیماری عروق کرونر بر عملکرد جسمی وکیفیت زندگی مرتبط با سلامت تاثیر دارد. طراحی و بررسی مدل های درمانی روان شناختی برای بهبود کیفیت زندگی و عملکرد جسمی مناسب است.
روش کار. در یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه کنترل، تعداد 30 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر از بین بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان عباسی شهرستان میاندوآب به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در یکی از گروه های آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمون طی 8 جلسه هفتگی دو ساعت و سی دقیقه ای تحت مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. قبل از مداخله و بعد از آن، پرسشنامه آنژین سیاتل برای سنجش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پرسشنامه زمینه یابی سلامت برای سنجش عملکرد جسمی استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی پس از کنترل اثرات پیش آزمون، تاثیر معنی داری بر عملکرد جسمی و مولفه های آن و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و مولفه های آن دارد.
نتیجه گیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با تعدیل فرایندهای زیستی و روانی منجر به بهبود عملکرد جسمی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در افراد با بیماری عروق کرونر می گردد.
محمدرضا جانی، محمد رضا رزم آرا، مژگان صفاپور، سهیلا میرعلی جانی، فاطمه میری،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش بر کیفیت زندگی بیماران آنژین صدری شهرستان قاین در سال 1394 انجام شد.
زمینه. بیماری قلب و عروق، شایعترین و مهمترین علت مرگ در تمام دنیا میباشد که بر کیفیت زندگی مبتلایان نیز تاثیر میگذارد. این بیماری، مشکلات زیادی را برای بیماران و هزینه زیادی را برای جامعه به همراه دارد.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که بر روی 60 نفر از بیماران بخش سی سی یو بیمارستان شهدای قاین در سال 1394 انجام شد. نمونه ها به طور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها، شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) بود. مداخله برای گروه آزمون به صورت ۶ جلسه آموزش چهره به چهره، هر روز صبح و عصر به مدت ۱۵-۲۰ دقیقه به صورت نمایش تصاویر (با استفاده از رایانه قابلحمل و نرمافزار PowerPoint) و پاسخگویی به سوالات احتمالی انجام شد. کیفیت زندگی بیماران در هر دو گروه در دو مرحله قبل از اجرای آموزش و یک ماه پس از اجرای آموزش سنجیده و مقایسه شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSSنسخه 20 انجام شد.
یافتهها. نتایج نشان داد پس از مداخله، تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه آزمون و کنترل در ابعاد سلامت عمومی (0/02p=)، عملکرد جسمی (0/003p=)، اختلال نقش به خاطر سلامت جسمی (0/05p=)، انرژی و خستگی (0/01p=)، سرزندگی و نشاط (0/004p=)، درد بدنی (0/007p=)، و نمره کل کیفیت زندگی (0/02p=) وجود دارد.
نتیجهگیری. آموزش در بیماران مبتلا به آنژین صدری باعث ارتقای ابعاد کیفیت زندگی در آنها میشود.
ناهید محمدی، نرگس خیرالهی، سمیه حقیقت، قدرت اله روشنایی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سازگاری فردی و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. پیامد اصلی نارسایی قلبی اختلال در توانایی بیمار و ایجاد محدودیت در وظایف شغلی، خانوادگی و اجتماعی وی است. به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت نارسایی قلبی، هدف درمان و مراقبت، بهبود کیفیت زندگی است. عوامل متعددی در بهبود کیفیت زندگی این افراد نقش دارند.
روش کار.این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود که در سال 1394 بر روی 200 فرد مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مراجعه کننده به مرکز فوق تخصصی قلب اکباتان در شهر همدان، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری فردی بل و پرسشنامه کیفیت زندگی مک نیو بود. داده ها به روش مصاحبه حضوری جمع آوری و سپس در نرم افزار SPSSنسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
یافته ها. میانگین سن نمونه های پژوهش، 63/68 سال با انحراف معیار 12/07 بود. میانگین نمرات سازگاری، 76/16 با انحراف معیار 6/81؛ میانگین نمره کل کیفیت زندگی، 126/85 با انحراف معیار 20/45 بود و 57/6 درصد نمونه های پژوهش از نظر کیفیت زندگی در سطح خوب قرار داشتند.بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، تنها ارتباط بین حیطه جنسی کیفیت زندگی و سازگاری فردی دارای ارتباط آماری معنی دار و معکوس بود (0/65-r= و 0/01p=). با توجه به این که نمره سازگاری بالا در ابزار مورد استفاده نشان دهنده سازگاری کمتر است، این نتیجه نشان می دهد که سازگاری کمتر با کیفیت زندگی پایین تر در حیطه جنسی ارتباط دارد.
نتیجه گیری. افزایش میزان سازگاری منجر به افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی در حیطه جنسی می شود. تاکید بر اقدامات مراقبتی که منجر به ارتقای سازگاری فرد می شود می تواند کیفیت زندگی در بعد جنسی را بهبود بخشد.
عباس عبادی، افضل شمسی، فریبرز مهرانی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف از این مطالعه مقایسه کیفیت زندگی افراد نظامی و غیر نظامی مبتلا و غیرمبتلا به پرفشاری خون بود.
زمینه. پرفشاری خون یکی از مهمترین علل اصلی ناتوانی مزمن در دنیا است که با سیر پیشرونده خود میتواند کیفیت زندگی بیماران را در ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار دهد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی مقایسه ای، 200 نفر مرد مبتلا به پرفشاری خون (شامل 100 نفر نظامی و 100 نفر غیرنظامی) و 200 نفر مرد سالم (شامل 100 نفر نظامی و 100 نفر غیرنظامی) به روش نمونه گیری آسان در شهر تهران انتخاب و کیفیت زندگی آنها توسط فرم استاندارد کوتاه شده (SF36) سنجش کیفیت زندگی اندازه گیری شد.
یافته ها. میانگین نمره کیفیت زندگی گروه سالم (شرکت کنندگان نظامی، 82/20 با انحراف معیار 12/72؛ شرکت کنندگان غیر نظامی، 84/83 با انحراف معیار 8/01) نسبت به گروه مبتلا به پرفشاری خون (شرکت کنندگان نظامی، 76/72 با انحراف معیار 16/60؛ شرکت کنندگان غیر نظامی، 68/58 با انحراف معیار 17/77) به طور معنی داری بیشتر بود.
نتیجه گیری. کیفیت زندگی افراد نظامی و غیرنظامی مبتلا به پرفشاری خون کمتر از افراد نظامی و غیرنظامی سالم بود. لازم است برای ارتقای کیفیت زندگی افراد مبتلا به پرفشاری خون، اقدامات لازم مورد توجه قرار گیرد.
قیصر سلاجقه، منصور عرب، محمدرضا افلاطونیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط حمایت اجتماعی درک شده و خودکارآمدی عمومی با کیفیت زندگی در افراد با سندروم کرونری حاد بستری در بخش های سیسییو بیمارستانهای آموزشی شهر کرمان انجام شد.
زمینه. کیفیت زندگی به عنوان یکی از شاخصهای مهم سلامت محسوب میشود که تحت تاثیر متغیرهای متعددی است.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است که در آن، 150 فرد مبتلا به سندروم کرونری حاد، بستری در بخشهای های سیسییو بیمارستانهای آموزشی شهر کرمان با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای حمایت اجتماعی درک شده، کیفیت زندگی و خودکارآمدی عمومی استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از آزمونهای کایدو، تی، آنالیز واریانس یکطرفه و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 18 استفاده شد.
یافته ها. میانگین سن افراد مورد مطالعه، 74/56 سال با انحراف معیار 63/11 بود. همچنین، میانگین نمره کیفیت زندگی، 82/84 با انحراف معیار 32/12؛ میانگین نمره خودکارآمدی، 19/27 با انحراف معیار 89/6؛ و میانگین نمره حمایت اجتماعی، 63/ 58 انحراف معیار 1/13 بود. خودکارآمدی عمومی و حمایت اجتماعی درک شده با ابعاد کیفیت زندگی دارای ارتباط معنیدار آماری بود، به طوری که با افزایش میزان خودکارآمدی عمومی و حمایت اجتماعی درک شده، میانگین نمره ابعاد کیفیت زندگی افزایش پیدا می کرد.
نتیجه گیری. خودکارآمدی عمومی و حمایت اجتماعی درک شده تاثیر قابل توجهی در افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به سندروم کرونری حاد دارند. از این رو، توصیه می شود در روند درمان و مراقبت این بیماران مفاهیم مذکور نیز مورد توجه قرار گیرد.
محمد رضا جانی، محمد رضا رزم آرا،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
هدف. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط کیفیت زندگی با ویژگیهای جمعیتشناختی افراد مبتلا به آنژین صدری در بیمارستان شهدای شهرستان قاین در سال 1394 انجام شد.
زمینه. بیماریهای قلبی عروقی شایعترین علت مرگ در بیشتر کشورهای جهان از جمله ایران و مهمترین عامل از کار افتادگی محسوب میشوند. بیماریهای قلبی عروقی از قابل پیشگیریترین بیماریهای غیر واگیر به شمار میآیند. کیفیت زندگی در بیماریهای قلبی عروقی با تغییرات نامناسب همراه است و عوامل متعددی در بهبود کیفیت زندگی این بیماران نقش دارند.
روش کار. این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی- همبستگی بود که بر روی 240 فرد مبتلا به آنژین صدری پایدار بستری در بخشهای سیسییو و پستسیسییو بیمارستان شهدای قاین از فروردین تا دی ماه 1394 از طریق سرشماری انجام شد. برای بررسی کیفیت زندگی از ابزار SF-36 استفاده شد. پرسشنامه از طریق مصاحبه برای بیماران تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری من ویتنی و کروسکال والیس با کمک نرمافزار SPSS-20 تحلیل شد.
یافتهها. میانگین نمره کل کیفیت زندگی از صد نمره، 61/74 با انحراف معیار 22/49 بود که نشاندهنده کیفیت زندگی در سطح خوب است. بر اساس یافتههای این پژوهش، متغیر سن با ابعاد اختلال نقش به خاطر سلامت عاطفی (0/034P=)، انرژی/ خستگی (0/001P=)، و سلامت عمومی (0/004P=)؛ متغیر جنس با ابعاد اختلال نقش به خاطر سلامت عاطفی (0/008P=)، انرژی/ خستگی (0/01P=)، عملکرد اجتماعی (0/003P=)، و سلامت عمومی (0/04P=)؛ متغیر وضعیت تاهل با ابعاد عملکرد جسمی (0/032P=)، و انرژی/ خستگی (0/04P=)؛ و متغیر وضعیت تحصیلات با ابعاد انرژی/ خستگی (0/007P=) و سلامت عمومی (0/001P=) ارتباط معنیداری آماری دارند.
نتیجهگیری. با توجه به ارتباط کیفیت زندگی با برخی متغیرهای دموگرافیک، استفاده از رویکردهای مناسب مراقبتی ارتقای کیفیت زندگی ازجمله اجرای برنامههای آموزشی برای افراد مبتلا به بیماری آنژین صدری توصیه میشود.
نسیم نادری، یاسمن خلیلی، علی انصاری فر، بهشید قدردوست، افسانه بخشی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف تعیین اثر مداخلات حمایتی بر مولفههای تابآوری و کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی بیماران دچار نارسایی پیشرفته قلبی انجام شد.
زمینه. نارسایی پیشرفته قلبی یک بیماری پرهزینه، پیشرونده و مزمن است که باعث کاهش تابآوری و کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی این بیماران میشود.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی که بهصورت پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماه بعد در یک مقطع زمانی سهماهه انجامشد، 100 نفر از مراقبین خانوادگی بیماران دچار نارسایی پیشرفته قلبی در مرکز آموزشی تحقیقاتی درکانی قلب و عروق شهید رجایی، با تخصیص تصادفی ساده در یکی از دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. بسته حمایتی خانواده شامل کارگاههای آموزش گروهی به مدت 6 جلسه و به صورت 2 جلسه در هفته در سه هفته متوالی برای گروه آزمون اجرا شد و پمفلت مطالب ارائهشده در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. افراد گروه کنترل آموزشهای رایج بیمارستان را دریافت کردند. مقیاس تابآوری (Connor-Davidson) و کیفیت زندگی (SF-36) قبل و بعد از مداخله و یک ماه پس از مداخله برای سنجش متغیرهای وابسته تحقیق استفاده شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 23 با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر، فیشر، منویتنی، تی مستقل، تی زوجی و آزمون ویلکاکسون تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، میانگین نمره تابآوری و نمره کلی کیفیت زندگی در دو گروه تفاوت معنیداری از نظر آماری نداشتند، ولی بعد از انجام پژوهش، بین میانگین نمره تابآوری گروه آزمون (06/64 با انحراف معیار 11) در مقایسه با گروه کنترل (34/48 با انحراف معیار 23/16) تفاوت معنیدار آماری مشاهده شد (05/0P≤). همچنین، بعد از انجام مداخله، میانگین نمره کلی کیفیت زندگی گروه آزمون (70 با انحراف معیار 91/12) و کنترل (82/50 با انحراف معیار 72/17) اختلاف معنیدار آماری مشاهده شد (05/0P≤). نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که بعد از گذشت یک ماه از پایان مداخله، میانگین نمره تابآوری (8/63 با انحراف معیار 15/10) و نمره کلی کیفیت زندگی (82/69 با انحراف معیار 70/12) در گروه آزمون ثابت باقی ماند که نشاندهنده پایداری نتایج مداخلات بود (05/0P≤).
نتیجهگیری. بهعنوان قسمتی از برنامه درمانی کلنگر، نتایج این پژوهش میتواند راهنمایی برای راهاندازی یک واحد متمرکز برای آموزش و حمایت مراقبین خانوادگی بیماران مزمن قلبی باشد که علاوه بر حمایت اجتماعی و آموزش بهداشت روان، نیازها در زمینهی آگاهی از بیماری و مشارکت در مراقبت از بیمار را رفع نماید.
علی حسین زاده ساربانقلی، علیرضا شاملی، سمیه اسمعیلیان، اسمعیل محمدنژاد،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این سندرم در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یک مشکل مربوط به سلامت عمومی مطرح میشود.
روش کار. جستوجوی جامع در پایگاههای دادهای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed،Google Scholar ، و Medline با کلیدواژههای نارسایی قلبی و آموزش همتا به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات چاپشده بین سالهای 2000 تا 2018 انجام شد. تعداد 17 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، تعداد 2 مقاله انگلیسی و 4 مقاله فارسی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد تاثیر آموزش همتا بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این آموزشها سه پیامد خودمراقبتی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی افراد با نارسایی قلبی را مورد بررسی قرار دادهاند و این روش آموزشی بر هر سه مولفه تاثیر مثبتی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش همتا باعث بهبود و ارتقای خودمراقبتی، خودکارآمدی و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی شد. بهرهگیری از این برنامه آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
هدیه صالح پور، سمانه پارچه بافیه، محمد صاحب الزمانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی ارزشیابی اثر آموزش بازتوانی قلبی بر کیفیت زندگی بیماران پس از عمل بایپس عروق کرونر در بیمارستان شهید دکتر لواسانی تهران انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونر شایعترین و جدیترین بیماری مزمن تهدیدکننده زندگی است. این بیماری بر جنبه های متعددی از زندگی افراد تاثیرگذار است و موجب کاهش کیفیت زندگی مددجویان میشود. در بسیاری از موارد جهت برطرف نمودن مشکلات قلبی، جراحی بایپس عروق کرونر نیاز است. بهبود کیفیت زندگی یکی از اهداف مهم برای شرکت در برنامه بازتوانی قلبی است.
روش کار. در این مطالعه نیمه تجربی تک گروهی، 45 بیمار پس از جراحی بای پس عروق کرونر، بستری در بیمارستان قلب شهید دکتر لواسانی تهران به روش تصادفی ساده انتخاب و به صورت قبل-بعد مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های دموگرافیک و کیفیت زندگی بیماران قلبی مکنیو بود. برنامه آموزشی بازتوانی قلبی طی دو جلسه 30 الی 45 دقیقه ای با فاصله حداقل 24 ساعت در زمان بستری ارائه گردید. کیفیت زندگی طی دو مرحله شامل قبل از مداخله و یک ماه بعد از جلسه دوم آموزش سنجیده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند.
یافته ها. بیشترین درصد نمونه ها مرد (57/8 درصد)، متاهل (95/7 درصد)، و دارای تحصیلات ابتدایی (47/8 درصد) بودند. میانگین سن زنان، 60/32 سال با انحراف معیار 9/73، و میانگین سن مردان، 60/50 سال با انحراف معیار 12/60 بود. بیشترین درصد میانگین نمره کیفیت زندگی پس از مداخله (128/71 با انحراف معیار 4/95) نسبت به میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از مداخله (96/66 با انحراف معیار 9/30) به طور معنی داری افزایش یافت (0/0001p≤).
نتیجه گیری. بازتوانی قلبی در بیماران تحت عمل بای پس عروق کرونر میتواند بر افزایش کیفیت زندگی آنان موثر باشد. پرستاران میتوانند با اجرای این آموزش در ارتقای کیفیت زندگی بیماران قلبی نقش مهمی داشته باشند.
فریبا نصیری زیبا، فریده مهربانی، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین کیفیت زندگی و امیدواری در افراد با بیماری قلبی ایسکمیک بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
زمینه. افزایش تعداد افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک در سالهای اخیر و پیامدها و عوارض روانی و جسمی ناشی از آن، بررسی وضعیت کیفیت زندگی و امیدواری آنان را ضروری میسازد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی همبستگی، 150 فرد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها در این مطالعه فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران قلبی فرانس و پاورس (1999) و پرسشنامه امیدواری اشنایدر و همکاران (1991) بود. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماریSPSS نسخه 21 و جهت دستیابی به اهداف پژوهش از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یکطرفه و تی مستقل استفاده شد.
یافتهها. کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک از سطح مطلوبی برخوردار بود (میانگین نمره 20/64 با انحراف معیار 3/00). همچنین، امید در این بیماران در سطح بالا بود (میانگین نمره 40/33 با انحراف معیار 5/88). بین امیدواری و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک ارتباط معنادار مشاهده شد (0/0001p≤، 0/48r=).
نتیجهگیری. براساس نتایج این مطالعه مبنی بر ارتباط بین کیفیت زندگی و امید در افراد با بیماری قلبی ایسکمیک، برای تقویت تاثیرات مثبت امیدواری در ارتقای کیفیت زندگی این گروه از بیماران، لازم است در برنامه های مراقبتی پرستاران مواردی همچون امیدواری و سایر نیازهای روانشناختی بیماران مورد توجه قرار گیرند.
سمیه اسمعیلیان، شهاب پاپی، سرور سهرابی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای نارسایی قلبی در افراد مبتلا به این بیماری در ایران صورت گرفت.
زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی پیچیده است که به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت، به عنوان یکی از مشکلات مربوط به سلامتی مطرح شده است.
روش کار. جستجوی جامع در پایگاههای داده ای علمی و موتورهای جستوجو شامل Science Direct، Scopus، PubMed، Google Scholar، و Medline با کلیدواژه های نارسایی قلبی و آموزش مراقبت خانوادهمحور به دو زبان فارسی و انگلیسی به منظور یافتن مطالعات منتشرشده بین سال های 2000 تا 2020 انجام شد. تعداد 6 مقاله یافت شد که بر اساس معیارهای ورود، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. مطالعات انجام شده در مورد آموزش مراقبت خانواده محور بر پیامدهای بیماران نارسایی قلبی در ایران نشان داد این روش آموزشی نتایج مطلوبی بر پیامدهای نارسایی قلبی داشته است.
نتیجه گیری. آموزش مراقبت خانواده محور باعث ارتقای خودمراقبتی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی میشود. بهره گیری از این رویکرد آموزشی به عنوان یک روش آموزشی موثر، مقرون به صرفه و بدون نیاز به تجهیزات ویژه توصیه میگردد.
منیر جاور، امین رفیعی پور، مهرداد ثابت،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استرس درک شده در رابطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی در افراد با بیماری قلبی عروقی انجام شد.
زمینه. بیماری قلبی عروقی به عنوان یک وضعیت جسمی مزمن و ناتوان کننده، از شایعترین علل مرگ است و میتواند کیفیت زندگی فرد را متاثر سازد. در همین راستا، لازم است متغیرهای مرتبط با کیفیت زندگی در این بیماران شناسایی شوند.
روش کار. مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد با بیماری قلبی عروقی مراجعه کننده به بیمارستانهای قلب و مراکز بازتوانی قلب تهران در سال 1398 بود که از این جامعه، تعداد 151 نفر بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خودکارآمدی بیماران قلبی سالیوان، پرسشنامه استرس درکشده کوهن و مقیاس کیفیت زندگی (SF-36) بود.
یافته ها. نتایج پژوهش نشان داد که درک منفی از استرس و درک مثبت از استرس با ابعاد کیفیت زندگی، به ترتیب دارای رابطه منفی و مثبت معنادار بودند. خودکارآمدی با ابعاد کیفیت زندگی دارای رابطه مثبت معنادار بود. همچنین، استرس درکشده در رابطه بین خودکارآمدی با ابعاد کیفیت زندگی دارای نقش میانجی بود.
نتیجه گیری. بر اساس یافته های این مطالعه، به منظور ارتقای کیفیت زندگی افراد با بیماری قلبی عروقی میتوان به تدوین برنامه هایی در جهت تقویت خودکارآمدی و کاهش استرس اقدام نمود.
بهناز باربد، یاسر رضاپور میرصالح، آزاده چوب فروش زاده، سیدجلیل میرحسینی، فهیمه کوهستانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه مداخلهای حمایت و همراهی همسر بر کیفیت زندگی، صمیمیت زناشویی و استرس بیماران تحت جراحی بایپس عروق کرونر انجام گرفت.
زمینه. درمانهای حمایتی و توجه به مسائل روانشناختی بیماران قلبی در کنار مراقبتهای پزشکی، میتواند به اثربخشی بهتر آنها کمک کند. فراهم کردن فضای عاطفی مناسب در خانواده در کنار مراقبتهای پزشکی مانند مصرف دارو و کنترل رژیم غذایی، از جمله حمایتهایی است که همسران بیماران قبلی میتوانند بعد از عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام دهند.
روش کار. این پژوهش یک طرح نیمهتجربی از نوع مطالعه موردی به شیوه خط پایه بود. نمونه این پژوهش، دو نفر از بیماران مرد متاهل تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر به همراه همسرانشان بود که از بین مراجعهکنندگان به مراکز بازتوانی قلب شهرستان یزد انتخاب شدند و هشت جلسه آموزشی مبتنی بر الگوی مداخلهای حمایت و همراهی همسران را دریافت کردند. هر دو آزمودنی، پرسشنامههای کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی و پرسشنامه صمیمیت زناشویی را قبل از درمان، حین درمان، در پایان درمان، و یک ماه پس از درمان تکمیل کردند.
یافته ها. بهمنظور تحلیل دادهها از روش تحلیل نموداری، تعیین درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافته ها نشان داد که الگوی مداخلهای حمایت و همراهی همسران موجب افزایش کیفیت زندگی و کاهش استرس بیماران در مراحل درمان و پیگیری شده بود، اما صمیمیت زناشویی بیماران در طول درمان تغییر چندانی نکرده بود.
نتیجه گیری. این یافتهها نشان میدهد که اگر حمایت و همراهی همسر بعد از جراحی قلب بهدرستی انجام شود، بهبود کیفیت زندگی و کاهش استرس بیماران را در پی دارد.
سارا ادیمی، محمدعلی آذربایجانی، نسیم نادری، آذین علیزاده اصل،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین متناوب شدید (HIIT) و تمرین مداوم هوازی با شدت متوسط (MIT) (با و بدون محدودیت جریان خون) بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان با علایم کاردیوتوکسیسیتی پس از درمان سرطان پستان انجام شد.
زمینه. امروزه ابتلا به سرطان پستان بسیار شایع است و سمیت قلبی (کاردیوتوکسیسیتی) از مهمترین عوارض پس از شیمی درمانی است که تاثیر آن بر کیفیت زندگی بیماران روشن است. استفاده از تمرینات هوازی، با و بدون ایجاد محدودیت در جریان خون ممکن است باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان با علایم کاردیوتوکسیسیتی شود. ایجاد محدودیت در جریان خون از روشهایی است که امروزه در جهت تقویت اثرات تمرینات بدنی استفاده میشود. مطالعات پیشین نشان میدهند انواع تمرینات بدنی، اثرات فیزیولوژیک و روانشناختی متفاوتی دارند.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی تصادفیشده، 20 بیمار مبتلا به سرطان با علایم کاردیوتوکسیسیتی پس از درمان بهطور تصادفی در چهار گروه تمرین متناوب شدید، تمرین مداوم هوازی با شدت متوسط، تمرین متناوب شدید همراه با محدودیت جریان خون (HIIT+BFR) تمرین مداوم هوازی با شدت متوسط همراه با محدودیت جریان خون (MIT+BFR) قرار گرفتند. مداخلات به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. قبل و پس از اجرای 12 هفته مداخله، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلب (IHF-QoL) توسط شرکتکنندگان در مطالعه تکمیل شد.
یافته ها. تمرین متناوب شدید و همچنین، انجام تمرین هوازی همراه با محدودیت جریان خون بر کیفیت زندگی بیمار مبتلا به سرطان با علایم کاردیوتوکسیسیتی پس از درمان موثر است. نمره کیفیت زندگی در گروه تمرین متناوب شدید همراه با محدودیت جریان خون بهطور معنیداری بیشتر از بقیه گروهها بود.
نتیجه گیری. به نظر میرسد تمرین متناوب شدید همراه با محدودیت جریان خون در مقایسه با تمرین متناوب شدید بدون محدودیت جریان خون و همچنین، تمرینات مداوم (با و بدون محدودیت جریان خون)، روش بهتری برای بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان با علایم کاردیوتوکسیسیتی پس از درمان است.
نرگس شجاعی کلاتهبالی، علیاکبر ثمری، مهدی اکبرزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی بر افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی در افراد با بیماری قلبیعروقی انجام شد.
زمینه. افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی دارای مشکلات فراوانی در زندگی زناشویی و سلامت هستند و احتمالا یکی از روشهای موثر بر بهبود ویژگیهای زندگی زناشویی و مرتبط با سلامت آنها، روش زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی است.
روش کار. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش افراد مبتلا به بیماری قلبیعرقی مراجعهکننده به بیمارستان قلبوعروق جوادالائمه شهر مشهد در نیمه اول سال 1400 بودند که از میان آنان، 30 زوج پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه و همتا شدن بر اساس تحصیلات، جنسیت، سن و مدت ابتلا به بیماری قلبیعروقی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعهکشی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمون 8 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای دو جلسه) بهصورت گروهی و حضوری تحت زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی قرار گرفت و در این دوران، افراد گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. دادهها با پرسشنامههای خودگزارشدهی افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی گردآوری و با آزمونهای کایدو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافتهها. گروههای آزمون و کنترل از نظر تحصیلات، جنسیت، سن و مدت ابتلا به بیماری قلبیعروقی تفاوت معنیداری نداشتند. قبل از مداخله، بین میانگین نمرات افسردگی، کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی گروههای آزمون و کنترل تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما بعد از مداخله، بین میانگین نمرات گروهها در هر چهار متغیر وابسته تفاوت معنیداری دیده شد (0/0001P≤). روش زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی باعث کاهش افسردگی (0/0001P≤ ,192/046F=) و افزایش کیفیت زندگی زناشویی (0/0001P≤ ,329/770F=)، خوشبینی (0/0001P≤ ,230/267F=) و بهزیستی اجتماعی (0/0001P≤ ,359/588F=) در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی شد.
نتیجهگیری. نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر زوجدرمانی به شیوه بهزیستی درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، خوشبینی و بهزیستی اجتماعی در افراد مبتلا به بیماری قلبیعروقی بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از روش مذکور برای بهبود ویژگیهای زندگی زناشویی و مرتبط با سلامت استفاده نمایند.
سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفهای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار میشود و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقاء میدهد. ارائه مداخلات درمانی روانشناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه 18 گویه ای بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویهای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفهای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفهای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروهها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روانشناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروههایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه به نظر میرسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمیکنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهشهای بیشتری است.
هلیا صارمی، صدیقه خنجری، شیما حقانی، محمد مهدوی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین کودکان پس از پیوند در ایران، در سال 1399 انجام شد.
زمینه. کودک و خانواده وی پس از پیوند قلب وارد مرحله جدیدی از زندگی میشوند. ارزیابی کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین میتواند پیامدهای روانی و سلامتی برای کودکان و خانواده هایشان را تعیین نماید.
روش کار. این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود که بر روی 102 پدر و 102 مادر کودک پس از پیوند قلب وی در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران، مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) تهران و بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد به صورت تمام شماری از آبان 1399 تا تیرماه 1400 انجام گرفت. پرسشنامههای مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه کیفیت زندگی WHOQOL-BREF و مقیاس سلامت معنوی (Spiritual Well-being Scale) بود. جهت انجام مطالعه، بر اساس محل زندگی و نحوه دسترسی از طریق ارتباط حضوری و غیر حضوری (شبکه های اجتماعی واتساپ و تلگرام) پرسشنامه ها در اختیار والدین قرار داده شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره کیفیت زندگی مادران، 57/35 با انحراف معیار 12/42 و میانگین نمره کیفیت زندگی پدران، 57/93 با انحراف معیار 12/22 بود. همچنین، میانگین نمره سلامت معنوی مادران و پدران، به ترتیب، 90/68 با انحراف معیار 7/13 و 88/76 با انحراف معیار 12/78 بود که در سطح متوسط قرار دارد. کیفیت زندگی والدین با هیچ یک از مشخصات فردی آنها و کودکانشان ارتباط معنی دار آماری نداشت، درحالیکه سلامت معنوی مادران با تحصیلات آنها (0/034=P)، وضعیت اشتغال (0/002=P) و سن (0/024=P) ارتباط معنی دار آماری داشت، به این صورت که با افزایش سن، سلامت معنوی کاهش مییافت. در خصوص پدران، سلامت معنوی با جنسیت کودک (0/016=P) و مدت زمان انتظار برای پیوند (0/023=P) ارتباط معنی دار آماری داشت.
نتیجهگیری. در هر دو متغیر کیفیت زندگی و سلامت معنوی، بین پدران و مادران این کودکان تفاوت آماری معنیدار مشاهده نشد. این امر میتواند بیانگر فشار یکسان بر هردو والد برای مراقبت از کودک، به ویژه در موارد بحرانی مانند پاندمی کووید-19 باشد. در این شرایط، حمایت این خانواده ها توسط پرستاران و کارکنان حوزه سلامتی در مراجعه برای پیگیری درمان کودک، نوبت دهی برای مراجعه یا درک بیشتر شرایط آنان در صورت بروز مشکل برای کودک و سعی در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی پس از پیوند از سوی پرسنل درمانی برای همه اعضای خانواده این کودکان ضروری است.
صفورا آصفمهر، عبدالمجید بحرینیان، فاطمه شهابی زاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری همراه با پیاده روی ذهن آگاهانه با رفتاردرمانی دیالکتیکی بر نشانگان روانشناختی (افسردگی و اضطراب)، کیفیت زندگی و فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. فشار خون بالا میتواند باعث نارسایی کلیهها و بروز عوارض در چشم فرد گردد. فشارخون بالا به دلیل شیوع زیاد و همراهی با بیماریهای قلبی یک مشکل سلامتی-درمانی در کشورهای صنعتی و در حال توسعه محسوب میشود.
روش کار. مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمون و یک گروه کنترل بود. از بین 87 نفر داوطلب، 45 نفر از بیماران به شیوه نمونهگیری تصادفی در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه افسردگی بک (1960)، پرسشنامه اضطراب بک (1990)، و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. پروتکل شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده روی ذهن آگاهانه گروهی لیهی (2011) و پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی (لینهان، 1993) مبنای مداخلات بودند. تحلیل داده ها در نرمافزار SPSS نسخه 22 انجام شد.
یافته ها. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین تاثیر دو مداخله بر نمرات متغیر افسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی و فشارخون بود (0/0001P≤). همچنین، گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده روی ذهن آگاهانه در مقایسه با رفتاردرمانی دیالکتیکی تاثیر بیشتری بر کیفیت زندگی و فشارخون افراد مبتلا به پرفشاری خون داشت.
نتیجه گیری. برای افزایش کیفیت زندگی و کاهش فشار خون افراد مبتلا به پرفشاری خون بهتر است از روش گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده روی ذهنآگاهانه و برای کاهش نشانگان شناختی (افسردگی و اضطراب) افراد مبتلا به پرفشاری خون از روش رفتاردرمانی دیالکتیکی سود جست.
سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سوداگر، پریسا پیوندی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر خستگی و کیفیت زندگی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. خستگی بهعنوان یکی از نشانهها و عوارض مهم نارسایی قلبی، علاوه بر تاثیر بر عملکرد روزمره و خودمراقبتی، بر کیفیت زندگی مبتلایان نیز تاثیر میگذارد که شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر این موارد تاثیرگذار هستند.
روش کار. این پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه انجام شد. تعداد 45 نفر از مردان مبتلا به نارسایی قلبی بهصورت هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) با روش تصادفی ساده جایگذاری شدند. داده ها در سه مرحله به وسیله مقیاس خستگی آیووا، هارتز و همکاران (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی مینهسوتا، رکتور و همکاران (1984) جمعآوری، و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه های آزمون اجرا شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 25 با آزمون تحلیل واریانس آمیخته انجام شد.
یافتهها. هر دو مداخله شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با گروه کنترل بر خستگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به نارسایی قلبی تاثیر داشتند. آزمون تعقیبی، نشاندهنده تاثیر بیشتر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی (0/0001P≤) و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله (0/677=P) بر خستگی بود.
نتیجهگیری. طبق نتایج، هر دو مداخله به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را میتوان بهعنوان مداخله هایی موثر بر خستگی و کیفیت زندگی در کنار درمان های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی در مراکز درمانی به کار گرفت.