[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
ارسال الکترونیکی مقاله::
برای داوران::
عضویت در انجمن::
تماس با ما::
ابزار های تحقیقات ::
::
تماس با نشریه

AWT IMAGE

صندوق پستی: 1569-14665

تلفاکس: 23922270-021

تلفن: 6-22663165-021

آدرس پایگاه الکترونیکی: http://journal.icns.org.ir

آدرس‌ پست الکترونیکی انجمن: info@icns.org.ir

آدرس پست الکترونیکی نشریه: journal@icns.org.ir

نشانی مجله: تهران، خیابان ولیعصر، ابتدای بزرگراه نیایش، بیمارستان قلب شهید رجایی- ساختمان انجمن های علمی، طبقه دوم، انجمن علمی پرستاری قلب و عروق ایران

..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..

AWT IMAGE

:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
223 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور، معصومه صادقی، حمید آتش پور،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر روایت­ درمانی زوجی، طرحواره ­درمانی زوجی و زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه ­نگر بر امیدواری و استرس درک­ شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها انجام شد.
زمینه. بیماری عروق کرونری، از دسته بیماری­ های قلبی است که می­تواند زوج ­ها را با مشکلاتی مواجه سازد و آنها را نیازمند کمک نماید.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه ­­تجربی چهارگروهی با پیش ­آزمون و پس ­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر با همسران آنها در سال1400 بودند که از میان آنها، 64 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 زوج) گمارده شدند. از مقیاس امیدواری اسنایدر و مقیاس استرس درک شده لیونگ و همکاران برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. سه گروه مداخله، هر یک طی 8 جلسه 90 دقیقه­ ای تحت درمان قرار­ گرفتند و گروه کنترل هیچ­گونه درمانی دریافت نکرد. داده ­ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه­ گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون­فرونی در نرم ­افزار SPSS بررسی شدند.
یافته ­ها. نتایج نشان داد از نظر امیدواری، بین زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه ­نگر و طرحواره ­درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی­ دار آماری وجود دارد (0/0001P≤)، ولی بین روایت­ درمانی زوجی با گروه کنترل و بین سه مداخله با یکدیگر تفاوت معنی­ دار آماری وجود ندارد. درباره استرس درک­ شده، نتایج نشان داد، بین زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه­ نگر، روایت ­درمانی زوجی و طرحواره ­درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی­ دار آماری وجود دارد (0/0001P≤).
نتیجه ­گیری. با توجه به تاثیر زوج ­درمانی رفتاری یکپارچه­ نگر و طرحواره ­درمانی زوجی در افزایش امیدواری و تاثیر دو درمان مورد اشاره و روایت­ درمانی زوجی در کاهش استرس درک­ شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها، پیشنهاد می­شود استفاده از این سه درمان در مراکز درمانی قلب ­و عروق مورد توجه قرار گیرند.

صفورا آصفمهر، عبدالمجید بحرینیان، فاطمه شهابی زاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر گروه ­درمانی شناختی رفتاری همراه با پیاده ­روی ذهن­ آگاهانه با رفتار­درمانی دیالکتیکی بر نشانگان روان­شناختی (افسردگی و اضطراب)، کیفیت زندگی و فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. فشار خون بالا می‌تواند باعث نارسایی کلیه‌ها و بروز عوارض در چشم فرد گردد. فشارخون بالا به دلیل شیوع زیاد و همراهی با بیماری‌های قلبی­ یک مشکل سلامتی-درمانی در کشورهای صنعتی و در حال توسعه محسوب می­شود.
روش کار. مطالعه حاضر از نوع نیمه ­تجربی با طرح پیش­ آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمون و یک گروه کنترل بود. از بین 87 نفر داوطلب، 45 نفر از بیماران به شیوه نمونه­گیری تصادفی در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع­ آوری داده ­ها پرسشنامه افسردگی بک (1960)، پرسشنامه اضطراب بک (1990)، و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. پروتکل شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده ­روی ذهن ­آگاهانه گروهی لیهی (2011) و پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی (لینهان، 1993) مبنای مداخلات بودند. تحلیل داده ­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 22 انجام شد.
یافته­ ها. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین تاثیر دو مداخله بر نمرات متغیر افسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی و فشارخون بود (0/0001P≤). همچنین، گروه ­درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده روی ذهن ­آگاهانه در مقایسه با رفتار­درمانی دیالکتیکی تاثیر بیشتری بر کیفیت زندگی و فشارخون افراد مبتلا به پرفشاری خون داشت.
نتیجه ­گیری. برای افزایش کیفیت زندگی و کاهش فشار خون افراد مبتلا به پرفشاری خون بهتر است از روش گروه ­درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پیاده­ روی ذهن­آگاهانه و برای کاهش نشانگان شناختی (افسردگی و اضطراب)  افراد مبتلا به پرفشاری خون از روش رفتار­درمانی دیالکتیکی سود جست.

شیرین مددکار،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش چند رسانه ­ای با رویکرد مدل لونتال مبتنی بر پیگیری بر درک از بیماری در افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی انجام شد.
زمینه. یکی از ابزارهای اساسی در تغییر درک از بیماری وجود برنامه آموزشی با استفاده از روش ­های نوین آموزش است.
روش کار. در این مطالعه نیمه ­تجربی، 60  فرد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی در سال 1401 در بیمارستان کاشانی شهرکرد به صورت تصادفی به دو گروه آزمون (30 نفر) و کنترل (30 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون دو جلسه آموزش مجازی از طریق نرم­ افزار چند رسانه ­ای (صدا، فیلم، تصویر و انیمیشن) تحت عنوان کارگاه آموزشی چهار ساعته در تاریخ و ساعت هماهنگ شده با کمک برنامه ادوبی کانکت برگزار گردید. در گروه کنترل مداخله­ ای صورت نگرفت. درک از بیماری بیماران بعد از پایان کارگاه با استفاده از ­پرسشنامه ادراک بیماری اندازه ­گیری شد. تحلیل داده ­ها با استفاده از آزمون های تی مستقل و تی زوجی در نرم ­افزار SPSS انجام گردید.
یافته ­ها. میانگین امتیاز درک از بیماری در گروه کنترل، قبل و بعد از مداخله به ترتیب، 2/96 با انحراف معیار 0/47 و 2/88 با انحراف معیار 0/36 بود که این اختلاف از نظر آماری معنادار. میانگین امتیاز درک از بیماری در گروه آزمون، قبل و بعد از مداخله به ترتیب، 2/67 با انحراف معیار 0/34 و 4/85 با انحراف معیار 0/65 بود و تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (0/0001P≤). قبل از مداخله، میانگین امتیاز درک از بیماری بین دو گروه کنترل و آزمون تفاوت آماری معناداری نداشت، اما بعد از اجرای مداخله، تفاوت معنی­ دار آماری در امتیاز درک از بیماری بین گروه آزمون و کنترل مشاهده شد (0/0001P≤)، به گونه ­ای که در گروه آزمون، درک از بیماری افزایش یافت.
نتیجه­ گیری. بر اساس نتایج مطالعه حاضر افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی پس از مداخله آموزشی درک بهتری نسبت به بیماری خود پیدا کردند، بنابراین توصیه می­شود مداخلات آموزشی جهت بهبود درک بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی انجام گیرد.
 

ویدا محمدی هریس، علی شاکر دولق، علی خادمی، علی زینالی، ناصر صفایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.
زمینه. تحقیقات نشان می‌دهند بیماری عروق کرونر قلب از علت‌های اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا است که کارآمدی مفید افراد را کاهش می‌دهد. با توجه به پیشینه، عوامل روان­شناختی می‌توانند بسیاری از وجوه زندگی و ارتباطات بیماران را دگرگون سازند.
روش کار. طراحی این پژوهش از نوع نیمه­ تجربی به­ صورت پیش ­آزمون-پس ­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه زنان مبتلا به انسداد عروق کرونر بود که در نیمه اول سال 1399 به بیمارستان قلب تبریز مراجعه کرده بودند و به روش نمونه­ گیری هدفمند و پس از انجام مصاحبه­ بالینی، زنان دارای معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمون اول (15 نفر)، گروه آزمون دوم (15 نفر)، و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه­ مداخله ”آموزش تنظیم هیجان“ در 12 جلسه 90 دقیقه­ ای (هفته ­ای سه جلسه) و گروه­ مداخله ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ در 8 جلسه 90 دقیقه ­ای تحت مداخله قرار گرفتند؛ گروه کنترل مداخله­ ای دریافت نکرد. برای جمع­ آوری داده ­ها از مقیاس درد مزمن ون­کورف و همکاران و مقیاس خودمراقبتی ریگل و همکاران استفاده شد. تحلیل داده­ ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD در نرم­افزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.  
یافته ­ها. نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری تاثیر دارد (0/0001P≤). در واقع، ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ باعث کاهش درد مزمن و بهبود خودمراقبتی در افراد تحت مطالعه شدند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ تاثیر بیشتری نسبت به ”آموزش تنظیم هیجان“ بر درد مزمن و خودمراقبتی بیماران دارد.
نتیجه­ گیری. توجه به ”درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد“ و ”آموزش تنظیم هیجان“ می­تواند در کاهش مشکلات روان­شناختی زنان مبتلا به بیماری عروق کرونری نقش داشته باشد.

طاهره دهقانی فیروزآبادی، عالیه دهقانی فیروزآبادی، محمدحسین دهقانی فیروزآبادی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر نظریه انتخاب بر خودکارآمدی افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. فشار خون بالا به علت عوارض و مرگ ناشی از آن یک مشکل عمده سلامتی محسوب می­شود که خودکارآمدی فرد را تحت تاثیر قرار می­دهد. علاوه بر درمان دارویی، درمان­ های روان­شناختی می­توانند پیش­ نیاز مهم و اساسی برای تغییر رفتار و ارتقای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون محسوب شوند.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع نیمه ­­تجربی با طرح پیش ­آزمون- پس ­آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به پرفشاری خون تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرستان میبد در پاییز و زمستان سال 1397 بودند که بر اساس نمونه­ گیری در دسترس، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به­ صورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه خودکارآمدی بیماران مبتلا به پرفشاری خون (DMSES) پاسخ دادند. برنامه درمان مبتنی بر نظریه انتخاب در 8 جلسه انجام شد. داده­ های به دست آمده با توجه به فرضیه تحقیق با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ­ها. نتایج حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس دو گروه نشان داد که پس از کنترل اثر پیش ­آزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پس­ آزمون دو گروه در متغیر خودکارآمدی وجود دارد؛ و پس از درمان مبتنی بر نظریه انتخاب، نمرات ابعاد رژیم غذایی، فعالیت بدنی، مصرف دارو و کنترل فشار خون گروه آزمون نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری دارد.
نتیجه ­گیری. نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر نظریه انتخاب می­تواند روش مناسبی برای افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به فشار خون باشد. پیشنهاد می­شود با اجرای درمان مبتنی بر نظریه انتخاب برای افراد مبتلا به پرفشاری خون، گامی موثر برای ارتقای خودکارآمدی این بیماران برداشته شود.

مهناز مایل افشار، محمدضیا توتونچی، فریدون نوحی، مجید ملکی، ندا شیرخانلو، حمید رضا پاشا، فاطمه آهنگری، شاهپور گرانوندپور، علی فتح اللهی فرد،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. مراقبت مبتنی بر شواهد به دلیل به­روز بودن تدابیر و رویه‌های مراقبتی و هزینه ­اثربخشی برای بیماران نقش مهمی در ارتقای کیفیت مراقبت‌های پرستاری دارد؛ با وجود این، بر سر راه اجرای آن موانعی وجود دارد که باید بررسی شود. این مطالعه با هدف بررسی موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در کارکنان پرستاری مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب­ و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی است که بر روی 215 نفر از پرستاران بخش‌های مختلف مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب­ و عروق شهید رجایی تهران که با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند انجام شد. برای تعیین موانع اجرای پروتکل­ های مبتنی بر شواهد از پرسشنامه استفاده شد. داده­ ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ­ها. کارکنان پرستاری موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد را مربوط به بعد مدیریتی، کافی نبودن تعداد کارکنان (80 درصد)، زیاد بودن بیماران (71 درصد)، و عدم تشویق کارکنان (68 درصد) می‌دانستند. در بعد فردی نیز فقدان وقت کافی برای پرستاران جهت مطالعه نتایج تحقیقات (72 درصد) از مهم‌ترین موانع بود.
نتیجه‌گیری. عوامل مرتبط با موانع اجرای مراقبت مبتنی بر شواهد در دو حیطه فردی و مدیریتی هستند. پیشنهاد می‌گردد از طریق چیدمان صحیح نیروی انسانی، برگزاری کارگاه‌ها و گردهم‌آیی‌های آموزشی، و ایجاد تعامل با مراکز اجراکننده مراقبت مبتنی برشواهد و استفاده از تجارب آنها باتوجه به امکانات موجود، به این مقوله اهمیت بیشتری داده شود.

سهیل سعید، ندا ثنایی، محبوبه عبدالرحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. با توجه به آمار بالای افراد مبتلا به بیماری قلبی در ایران، مطالعه توصیفی حاضر با هدف ارزیابی دانش و مهارت تکنسین‌های اورژانس پیش‌بیمارستانی در اداره بیماران دچار سندرم کرونری خاد انجام ‌شد.
زمینه. برخورداری پرسنل اورژانس پیش‌بیمارستانی از دانش و مهارت کافی جهت تشخیص، مراقبت و انتقال بیماران می‌تواند شانس بقا و کاهش احتمال بروز عوارض حاد و مزمن بیماران را افزایش دهد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 126 نفر از پرسنل عملیاتی شاغل در مرکز فوریت‌های پزشکی شهرستان نیشابور در سال 1401به مدت یک­سال به صورت سرشماری در مطالعه شرکت‌کردند. داده­ ها با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته شامل، اطلاعات جمعیت­ شناختی، آزمون بررسی سطح دانش و فهرست‌وارسی مهارت پرسنل اورژانس پیش‌بیمارستانی در مدیریت بیماران دچار سندرم کرونری حاد جمع ­آوری شدند و از طریق روش های آماری توصیفی در نرم ­افزار SPSS نسخه 19 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها. نمره دانش کلی بیشتر پرسنل مورد مطالعه (58/7 درصد) درباره اداره بیماران دچار سندرم کرونری حاد در سطح خوب بود. بیشترین درصد شرکت­ کنندگان (71/4 درصد) در تفسیر الکتروکاردیوگرافی در سطح خوب بودند، اما در زمینه تشخیص علایم سندرم کرونری حاد، تنها 39/7 درصد افراد در سطح خوب ارزیابی شدند. همچنین، نمره مهارت کلی بیشتر پرسنل مورد مطالعه (79/4 درصد) در سطح خوب بود. بیشترین درصد شرکت­ کنندگان (83/3 درصد) در اصول احیا قلبی ریوی در سطح خوب بودند، اما در زمینه تشخیص علایم سندرم کرونری حاد، 64/3 درصد افراد در سطح خوب ارزیابی شدند.
نتیجه‌گیری. براساس نتایج پژوهش حاضر، بیشتر تکنسین‌های اورژانس پیش‌بیمارستانی شهرستان نیشابور، از سطح دانش و مهارت قابل قبول در زمینه اداره‌ افراد دچار سندرم کرونری حاد برخوردار بودند، اما در بعضی از جنبه ­های دانش و مهارت­، با سطح مطلوب فاصله ‌داشتند. با توجه به اهمیت تقویت دانش و مهارت در اداره فرد دچار سندرم کرونری حاد در پرسنل اورژانس پیش ­بیمارستانی، که اولین اعضای کادر درمان در مواجهه با بیماران قلبی هستند، آموزش منظم و آگاهی از دستورالعمل‌های به‌روز توصیه می‌شود.

سید احسان کاظمینی، طاهره رنجبری پور، عاطفه نژادمحمد نامقی، شیدا سوداگر، پریسا پیوندی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر خستگی و کیفیت زندگی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
زمینه. خستگی به‌عنوان یکی از نشانه‌ها و عوارض مهم نارسایی قلبی، علاوه بر تاثیر بر عملکرد روزمره و خودمراقبتی، بر کیفیت زندگی مبتلایان نیز تاثیر می‌گذارد که شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر این موارد تاثیرگذار هستند. 
روش کار. این پژوهش، نیمه ­تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه انجام شد. تعداد 45 نفر از مردان مبتلا به نارسایی قلبی به‌صورت هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمون و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) با روش تصادفی ساده جای‌گذاری شدند. داده ­ها در سه مرحله به وسیله مقیاس خستگی آیووا، هارتز و همکاران (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی مبتلایان به نارسایی قلبی مینه‌سوتا، رکتور و همکاران (1984) جمع­آوری، و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه ­های آزمون اجرا شد. تحلیل داده­ ها در نرم ­افزار SPSS نسخه  25 با آزمون تحلیل واریانس آمیخته انجام شد.
یافته‌ها. هر دو مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مراحل پس ­آزمون و پیگیری در مقایسه با گروه کنترل بر خستگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به نارسایی قلبی تاثیر داشتند. آزمون تعقیبی، نشان‌دهنده تاثیر بیشتر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی (0/0001P≤) و عدم تفاوت معنادار بین دو مداخله (0/677=P) بر خستگی بود.
نتیجه‌گیری. طبق نتایج، هر دو مداخله به ویژه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را می‌توان به‌عنوان مداخله ­هایی موثر بر خستگی و کیفیت زندگی در کنار درمان­ های پزشکی برای مبتلایان به نارسایی قلبی در مراکز درمانی به کار گرفت.

الهام نظری، هومن بخشنده، آرش کریمی، بهزاد یوسفی یگانه، امین نامداری، منیره کمالی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی مطابقت دستورالعمل‌های نظارت آنتی‌بیوتیک وزارت بهداشت با تجویز کارباپنم‌ها در بیماران تحت عمل جراحی قلب باز انجام شد.
زمینه. مقاومت آنتی­بیوتیکی، یک چالش مهم برای نظام ­های سلامت است و می­تواند هزینه­ های اقتصادی، مدت درمان، و موارد مرگ را در بیماران بستری افزایش دهد.
روش کار. این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 70 نفر (35 زن و 35 مرد) از بیماران تحت عمل جراحی قلب در بازه زمانی فروردین 1400 تا پایان شهریور 1400 در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب وعروق شهید رجایی تهران انجام گرفت. داده ­ها با حضور بر بالین بیماران و بررسی پرونده بیمار جمع آوری شدند و در نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته­ ها. بر اساس نتایج این پژوهش، تجویز آنتی ­بیوتیک کارباپنم در 81 درصد بیماران، صحیح و در 19 درصد بیماران، نادرست بود. بیشترین آنتی­ بیوتیک تجویزشده، مروپنم (92/9 درصد) و میانگین تعداد آنتی­ بیوتیک تجویزی برای هر بیمار، 1/87 بود. بیشترین درصد تجویز کارباپنم­ها، در بیماران مبتلا به پنومونی ناشی از ونتیلاتور (55/7 درصد) و در بیماران تحت جراحی بای­پس عروق کرونر (34/2 درصد) بود. باتوجه به افزایش مقدارکلیرانس کراتین در طول مصرف دارو، 55/7 درصد بیماران پس از 72 ساعت از شروع مصرف کارباپنم نیازمند تعدیل دوز ابتدایی و 15/7 درصد نیازمند قطع دارو بودند. فراوان­ترین سویه­ های عامل عفونت به ترتیب، کاندیدا آلبیکینز، کلبسیلا پنومونی، و استافیلوکوکوس اورئوس بودند.
نتیجه­ گیری. برنامه های مدیریت آنتی­ بیوتیکی می­توانند مصرف غیر منطقی آنتی ­­بیوتیک­ هایی همچون کارباپنم را محدود نمایند و با جلوگیری از توسعه مقاومت آنتی­ بیوتیکی به بهبود درمان عفونت­ ها کمک کنند.


سیده زهرا کرمی، بهشته طبرسی، فیروزه معینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش سبک زندگی با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه بر رعایت برنامه درمانی در افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. پرفشاری خون مهم­ترین عامل خطر بیماری ­های قلبی­ عروقی و مرگ محسوب می­شود. کاربرد اپلیکیشن­ های آموزشی، در خودمراقبتی و کنترل فشارخون افراد مبتلا به پرفشاری خون نقش مهمی ایفا می­کند.
روش کار. این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی است. حجم نمونه­ در دو گروه آزمون و کنترل 60 نفر درنظر گرفته شد. در گروه آزمون، آموزش با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه حداقل هفته ­ای سه بار و به مدت دو ماه انجام شد و نحوه به­ کارگیری، در طول دوره از طریق تماس تلفنی و شبکه ­های مجازی پیگیری گردید. در گروه کنترل آموزش ­های معمول مرکز بهداشتی درمانی ارائه شد. میزان رعایت برنامه درمانی بیماران توسط پرسشنامه پژوهشگر ساخته تبعیت از درمان، قبل و دو هفته بعد از پایان مداخله تکمیل گردید. داده­ های گردآوری ­شده در نرم ­افزار SPSS   نسخه 24 با استفاده از آزمون­ های آماری تی مستقل، تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بون­فرونی تحلیل شدند.
یافته­ ها. در زمینه مقایسه رعایت برنامه درمانی بین دو گروه کنترل و آزمون بعد از مداخله آموزشی، میانگین نمره گروه کنترل، 337 با انحراف معیار 22 و  میانگین نمره گروه آزمون، 441 با انحراف معیار 20 بود. پس از مداخله، اختلاف آماری معنادار بین میانگین­ نمرات دو گروه در فشارخون، رژیم غذایی، فعالیت بدنی، رژیم دارویی، الگوی مصرف داروها و سایر موارد تبعیت از برنامه درمانی وجود داشت (0/0001P≤)، که نشان­دهنده تاثیر آموزش سبک زندگی با استفاده از اپلیکیشن تلفن همراه بر رعایت برنامه درمانی در افراد تحت مطالعه بود.
نتیجه ­گیری. به­ کارگیری نرم افزارهای آموزشی در بهبود و کنترل بهتر فشارخون بیماران مفید و سودمند است. پرستاران به عنوان یکی از مهمترین اعضای گروه مراقبت سلامت می­توانند از طریق مداخلات آموزشی تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی مددجویان داشته باشند.

محسن ضیایی‌، رقیه محمدتقی، رسول آذرآفرین، رضا عباس زاده، مهدی حیدری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه دو مد تطبیق کمکی و متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری بر برآیند جداسازی بیماران از تهویه مکانیکی پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری انجام شد.
زمینه. نوع مد مورد استفاده برای حمایت تنفسی بیماران پس از جراحی بای¬پس عروق کرونر از اهمیت زیادی برخوردار است. مد تهویه‌ مورد استفاده علاوه بر جلوگیری از فشار بر برش استرنوتومی بیمار باید امکان جداسازی سریع وی از دستگاه را نیز فراهم کند تا از عوارض ناشی از تهویه طولانی¬مدت جلوگیری شود.
روش کار. در این مطالعه نیمه¬تجربی، 26 بیمار با مد تطبیق کمکی به عنوان گروه آزمون و 26 بیمار با مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری به عنوان گروه کنترل پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب¬وعروق شهید رجایی تهران تحت تهویه مکانیکی قرار گرفتند. زمان تهویه مکانیکی و زمان خارج کردن لوله تراشه، متغیرهای همودینامیک و گازهای خون شریانی بین دو گروه مقایسه شدند. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی بررسی شدند.
یافته¬ها. از 52 بیمار مورد بررسی، 36 نفر (69/2 درصد) مرد و 16 نفر (30/8 درصد) زن بودند. میانگین زمان خارج کردن لوله تراشه در گروه تحت تهویه با مد تطبیق کمکی، 89/42 دقیقه با انحراف معیار 33/83 و در گروه مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری، 101/53 دقیقه با انحراف معیار 44/91 بود و تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه یافت نشد. میانگین مدت تهویه مکانیکی بیماران در گروه تهویه با مد تطبیق کمکی، 483/84 دقیقه با انحراف معیار 158/153 و در گروه مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری، 541/92 دقیقه با انحراف معیار 257/81 بود و تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه یافت نشد.
نتیجه‌گیری. استفاده از مد تطبیق کمکی برای تهویه مکانیکی پس از جراحی بای¬پس عروق کرونری تاثیری در کاهش طول مدت تهویه مکانیکی و زمان خارج کردن لوله تراشه در مقایسه با مد متناوب اجباری همزمان با حمایت فشاری نداشت. لذا استفاده از مد تطبیق کمکی برای حمایت تنفسی بیماران تحت عمل جراحی بای¬پس عروق کرونر باید با توجه به شرایط بیمار و تخصص پرستاران در نظر گرفته شود.

نسیم صدیقیان، الهام نومیری، علی قربانی، شادیه صادق شیخی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف.‌ هدف پژوهش ‌حاضر بررسی ارتباط کیفیت ‌خواب ‌و استرس‌درک‌شده‌ با افسردگی‌ در زنان‌ مبتلا به‌ سکته‌ قلبی حاد با نشانگان‌ اضطراب‌ بود.
زمینه. افسردگی‌ اختلالی‌ شایع ‌با  ‌شیوع‌ حدود ١٥ درصد است و امروزه ‌علت ‌اصلی ‌ناتوانی ‌در سراسر دنیا محسوب‌ می‌شود، و رتبه ‌چهارم‌ را در میان ‌ده ‌علت ‌اصلی ‌بار جهانی ‌بیماری­ها به‌خود اختصاص ‌می‌دهد، که ‌با دوره‌های طولانی‌مدت‌، تنوع‌ علایم‌، بالا بودن‌ میزان ‌عود و اختلالات ‌جسمی ‌و روانی ‌زیادی همراه ‌است.‌
روش کار. روش‌ این پژوهش، ‌توصیفی‌ همبستگی‌ و جامعه‌آماری آن، زنان‌ مبتلا به ‌سکته ‌حاد قلبی ‌ساکن‌ شهر تهران‌ در سال ١٤٠١ بودند. تعداد ٧٠ نفر از کسانی ‌که ‌پس از تکمیل پرسشنامه ‌اضطراب‌، نمره‌ بالاتر از متوسط‌ را به‌دست ‌آوردند، به‌عنوان نمونه‌ پژوهش ‌انتخاب شدند. ابزارهای جمع‌آوری داده­ ها در این‌ پژوهش، ‌پرسشنامه‌های اضطراب‌، افسردگی‌، کیفیت‌خواب ‌و استرس‌ درک‌شده ‌بودند.
یافته­ ها. ‌‌بین ‌کیفیت ‌خواب‌ و استرس درک­ شده ‌منفی ‌با افسردگی ‌رابطه ‌مثبت ‌و معنادار، و بین استرس درک­شده مثبت‌ با افسردگی ‌رابطه ‌منفی‌ و معنادار وجود داشت. همچنین، کیفیت‌خواب‌، استرس درک ­شده ‌منفی، و استرس درک ­شده ‌مثبت، به ترتیب به میزان 0/18، 0/20، و 0/08 توان ‌پیش‌بینی ‌افسردگی‌ را دارند.
نتیجه­ گیری. با توجه ‌به ‌اینکه ‌مشکلات ‌خواب‌ می‌تواند باعث پریشانی ‌روان­شناختی‌ و کاهش‌ تمرکز در افراد شود، لذا می‌توان ‌انتظار داشت ‌افزایش ‌مشکلات‌ خواب‌ انرژی فردی را کاهش دهد و با افزایش ‌اضطراب، ‌زمینه ‌افزایش ‌مشکلات ‌روان­شناختی ‌همچون ‌افسردگی ‌را فراهم کند. بنابراین، می‌توان‌انتظار داشت ‌افرادی که ‌دچار بیماری قلبی‌ می‌شوند اغلب ‌به­ علت خطر ‌بیماری، سطح اضطراب‌ زیادی را تحمل کنند که ‌می‌تواند با افزایش ‌مشکلات ‌خواب ‌همراه ‌باشد،‌ در نتیجه، ‌منجر به ‌ایجاد افسردگی‌ در افراد گردد.

اکرم شریفی، فروزان رستمی، کامیان خزایی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن ­آگاهی بر اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی ­عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل انجام شد.
زمینه. ویروس کرونا از زمان شیوع تاکنون نشان داده است که افراد مبتلا به بیماری‌های زمینه‌ای را بیش از افرادی که بدنی سالم دارند مغلوب خود می­کند و آنها را در خطر مرگ قرار می‌دهد.
روش کار. این پژوهش از نوع نیمه ­تجربی بود. جامعه آماری این پژوهش همه افراد مبتلا به کرونا با سابقه بیماری قلبی­ عروقی در بیمارستان امام علی(ع) آمل در سال­های 1400 و 1401 بودند. نمونه‌گیری به شیوه هدفمند از بیماران بستری در بیمارستان به‌صورت در دسترس انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس که در سال 1398 توسط علی­پور و همکاران تدوین شد استفاده گردید. آموزش ذهن­ آگاهی بر اساس طرح آموزشی کابات -زین (2005) به روش گروهی در هشت جلسه دو ساعته به ­صورت هفتگی برای شرکت‌کنندگان در گروه آزمون اجرا شد.
یافته‌ها. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن ­آگاهی بر کاهش اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی ­عروقی به میزان 0/87 تاثیر دارد (0/001P≤). نتایج تحلیل کوواریانس تک­ متغیری در متن تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش ذهن ­آگاهی بر کاهش علایم روانی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی­ عروقی به میزان 0/83 تاثیر دارد (0/001P≤). همچنین، آموزش ذهن ­آگاهی بر کاهش علایم جسمی اضطراب کرونا در افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی­ عروقی به میزان 0/79 تاثیر داشت (0/001P≤).
نتیجه‌گیری. تمرینات ذهن ­آگاهی می­تواند افراد مبتلا به کووید-19 با بیماری زمینه‌ای قلبی­ عروقی را قادر سازد تا قبل از پاسخ‌دهی، اندکی مکث و تامل کنند، که این مکث­ها فرصتی را در اختیار آنان قرار می­دهد تا از قضاوت در بسیاری از موقعیت­ های که می­تواند منجر به خشم، ترس و اضطراب گردد، رهایی یابند. این امر شرایطی را فراهم خواهد کرد که بیماران حتی در وضعیت بد و حاد بیماری خود، به‌احتمال بیشتری بتوانند آرامش روانی خود را حفظ کنند و از این طریق علایم و نشانه­ های جسمی اضطراب را کاهش دهند.

حانیه آقاخانی، زهرا بهپور، زهرا امیرسرداری، محمداسماعیل زنگنه فر، ملودی فراشی، هومن بخشنده ابکنار، پرهام صادقی پور، حجت مرتضائیان، ابوالفتح علیزاده دیز، بهادر بهارستانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. هدف این مطالعه ارزیابی همگرایی پرستاران و پزشکان در محاسبه امتیاز ابزار ”مسیر هارت“ (HEART Pathway) و قدرت آن در پیش­بینی رخدادهای قلبی ­عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه ­ماهه در افراد مبتلا به درد قفسه سینه مراجعه­ کننده به بخش اورژانس بود.
 زمینه. ابزار ”مسیر هارت“ به عنوان ابزاری برای پیش­بینی رخدادهای قلبی ­عروقی نامطلوب در افراد مبتلا به درد قفسه سینه، کمک به ترخیص زودهنگام بیماران کم­خطر و کاهش بررسی­ های قلبی ­عروقی غیرضروری محسوب می­شود.
روش کار. این مطالعه از نوع بررسی ابزارهای تشخیصی بود. تعداد ۹۷ بیمار مبتلا به درد حاد قفسه سینه که به بخش اورژانس مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب ­وعروق شهید رجائی تهران مراجعه کرده بودند توسط یک تیم متخصصان شامل یک پرستار اورژانس، یک دستیار تخصصی قلب و یک متخصص قلب به صورت جداگانه مورد ارزیابی برای تعیین طبقه بندی خطر قرار گرفتند. پس از جمع ­آوری داده­ های حاصل از ارزیابی، قابلیت اطمینان ارزیابان و همچنین، رخدادهای قلبی ­عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه ماهه بررسی شد.
یافته ­ها.توافق­ های جفتی بین ارزیابان مطلوب و توافق کلی بین ارزیابان، عالی بود. ضریب همبستگی درون طبقاتی (ICC)، 0/84 (فاصله اطمینان بین 0/73 و 0/97 در سطح اطمینان 95 درصد) بود و نمره حاصل از این ابزار، قدرت پیش­بینی قوی را برای رخدادهای قلبی­ عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه ­ماهه در افراد مبتلا به درد قفسه سینه نشان داد (سطح زیر منحنی راک برابر با 0/85). با حداقل امتیاز قابل قبول 4، حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری منفی به ترتیب، 87/5، 58/9، و 95/8 درصد بودند.
نتیجه­ گیری. ابزار ”مسیر هارت“ می­تواند رخدادهای قلبی­ عروقی نامطلوب در بازه زمانی سه­ ماهه را در افراد مبتلا به درد حاد غیر تروماتیک قفسه سینه پیش­بینی کند. با توجه به توافق بالا میان پزشک متخصص، رزیدنت قلب، و پرستار اورژانس، پرستاران می­توانند از این ابزار استفاده کنند.

ناصر جوادی، محسن تقدسی، منصور دیانتی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل موثر بر اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب انجام شد.
زمینه. سبک زندگی از مفاهیم مهم در حوزه سلامت است. ارتباط سبک زندگی با بسیاری از بیماری­ ها در مطالعات مختلف گزارش شده است. بیماری ایسکمی قلب از مهم­ترین بیماری ­های مرتبط با سبک زندگی است که سبب مرگ و ناتوانی قابل توجه در جوامع مختلف می‌شود. شناخت عوامل موثر بر اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب می‌تواند مقدمه‌ای برای کاهش عوارض ناشی از این بیماری باشد.
روش کار. این مرور تلفیقی یا یکپارچه با روش هفت مرحله­ ای دولند و همکاران (۲۰۲۱)، جستجو برای یافتن  عوامل موثر بر اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب در جهان از ابتدای ژانویه ۲۰۱۳ تا ابتدای مارس ۲۰۲۴ میلادی انجام گرفت. کلیدواژه ­ها شامل سبک زندگی، اصلاح، تغییر، بیماری ایسکمی قلب، بیماری کرونر قلب، عوامل بازدارنده و عوامل تسهیل ­کننده بود که به صورت ترکیبی و به زبان­های فارسی و انگلیسی در پایگاه­ های داده شامل Magiran، Web of Sceince، Science Direct، Scopus، PubMed، و SID جستجو شد. در مجموع، تعداد ۲۷۵۳ مقاله به­ دست آمد که در نهایت، ۲۰ مقاله در این مطالعه انتخاب و بررسی شد.
یافته­ ها. بررسی مطالعات نشان داد که ۱۹ مقاله به زبان انگلیسی و یک مقاله به زبان فارسی است. تعداد  افراد شرکت ­کننده در کل مطالعات منتخب ۷۳۸۸۰۹ بود. هشت مطالعه با روش کیفی، هشت مطالعه به صورت کمی مشاهده­ای، و چهار مطالعه به صورت کمی از نوع کارآزمایی بالینی بود. همچنین، ۱۲ مطالعه در کشورهای اروپایی و هشت مطالعه در کشورهای آسیایی انجام شده بود. مضامین مقالات در قالب عوامل جمعیت ­شناختی یا دموگرافیک، اجتماعی- اقتصادی، سیاسی- سازمانی، روانی- یادگیری، و فردی- اعتقادی به دست آمد.
نتیجه­ گیری. اصلاح سبک زندگی در افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلب فرآیندی پیچیده و چندبعدی است. حمایت همه­ جانبه از این بیماران برای اصلاح سبک زندگی ضروری است. شناخت این عوامل مقدمه‌ای برای ارتقای برنامه‌های مراقبت از افراد مبتلا به بیماری ایسکمیک قلبی است.

سروش گلستانی‌فر، زهرا دشت‌بزرگی، پرویز عسگری، علیرضا حیدری،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر زوج­درمانی هیجان‌محور بر کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روان‌شناختی مبتلایان به بیماری قلبی‌عروقی انجام شد.
زمینه. مبتلایان به بیماری قلبی‌عروقی با مشکل‌های فراوانی در زندگی زناشویی و سلامت روان‌شناختی مواجه هستند و استفاده از روش‌های زوج ­درمانی برای بهبود آنان ضروری است.
روش کار. این مطالعه نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه مطالعه حاضر مبتلایان به بیماری قلبی‌عروقی (شامل بیماری‌های پرفشاری خون، سندرم کرونری حاد، انفارکتوس میوکارد، آنژین صدری و پریکاردیت فشارنده) مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی شهر اهواز در سال 1402 بودند. حجم نمونه برای هر گروه 13 زوج در نظر گرفته شد که این زوجین پس از بررسی ملاک‌های ورود به مطالعه با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمون 8 جلسه 90 دقیقه‌ای (دو جلسه در هفته) تحت زوج­ درمانی هیجان‌محور قرار گرفت و در این مدت، گروه گواه هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. داده‌ها با مقیاس‌های کیفیت زندگی زناشویی (ژانگ و همکاران، 2013)، پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006) و سلامت روان‌شناختی (نجاریان و داودی، 1380) جمع‌آوری و با آزمون کای­اسکوئر، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم‌افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند.
یافته‌ها. طبق نتایج، گروه‌های آزمون و کنترل از نظر سن، تحصیلات، مدت بیماری و نوع بیماری نمونه ­ها تفاوت معنی‌داری نداشتند. همچنین، گروه‌ها در مرحله پیش‌آزمون از نظر میانگین کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روان‌شناختی تفاوت معنی‌داری نداشتند، اما در مرحله پس‌آزمون، از نظر میانگین هر سه متغیر کیفیت زندگی زناشویی، پرخاشگری ارتباطی پنهان و سلامت روان‌شناختی تفاوت معنی‌دار آماری داشتند (0/0001P≤). به عبارت دیگر، روش زوج ­درمانی هیجان‌محور باعث افزایش کیفیت زندگی زناشویی (0/0001P≤، 125/366F=)، کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان (0/0001P≤، 206/601F=) و بهبود سلامت روان‌شناختی (0/0001P≤، 175/052F=) در مبتلایان به بیماری قلبی‌عروقی شد.
نتیجه‌گیری. نتایج این مطالعه حاکی از تاثیر زوج ­درمانی هیجان‌محور بر افزایش کیفیت زندگی زناشویی، کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و بهبود سلامت روان‌شناختی مبتلایان به بیماری قلبی‌عروقی بود. بنابراین، مشاوران و درمانگران می‌توانند از روش زوج ­درمانی هیجان‌محور در کنار سایر روش‌های درمانی موثر برای بهبود متغیرهای مرتبط با زندگی زناشویی و سلامت روان‌شناختی بهره ببرند.
 

شیوا خالق پرست، لیلا عبدالکریمی، منیره کمالی، حمیدرضا پورعلی اکبر، معصومه رستمی، ندا شیرخانلو، حمیدرضا پاشا، فهیمه فرخ زاده، سمانه کریمیان، سعیده مظلوم زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه به بررسی ارتباط ابتلا به کووید-19 با ویژگی­های جمعیت­ شناختی کارکنان انستیتو قلب­ وعروق رجایی در 6 ماهه اول اپیدمی پرداخت.
زمینه. ویروس کووید-19 پ اولین بار در دسامبر 2019 در چین شناسایی شد و سپس به سرعت به سایر کشورها گسترش یافت. یکی از چالش­های دوران پاندمی کووید-19 مدیریت منابع انسانی بود که باعث شد مدیران اقداماتی برای مدیریت سلامت کارکنان در نظر بگیرند.
روش کار. این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی کارکنان انستیتو قلب ­وعروق شهید رجایی که در بازه زمانی اول اسفند 1398 لغایت 31 شهریور 1399 به کووید-19 مبتلا شده بودند انجام شد. مولفه ­های جمعیت­ شناختی و متغیرهای بهداشتی و بالینی بیماران با استفاده از پرونده بالینی، پرسش از افراد مبتلا و تماس تلفنی جمع­آوری شد. تحلیل داده­ ها توسط نرم­افزار SPSS نسخه 22 انجام گردید.
یافته­ ها. در بازه زمانی شش­ماهه، تعداد  448 نفر با میانگین سنی 38/86 سال به کرونا مبتلا شدند. بیشترین تعداد افراد، زن (62/5 درصد) بودند و طی یک تا پنج روز پس از تماس با فرد بیمار دچار علائم بیماری شده بودند (67/1 درصد). همچنین، 48/4 درصد افراد از هر سه مورد ماسک، دستکش و فاصله­ گذاری اجتماعی برای حفاظت شخصی خود استفاده کرده بودند. تماس با فرد مبتلا به عنوان شایع­ترین روش انتقال بیماری مشخص شد. شایع­ترین علایم مبتلایان به ترتیب میالژی، ضعف و تب بود و تنها 3/5 درصد مبتلایان بستری شدند.
نتیجه­ گیری. بیشتر مبتلایان با وجود رعایت دستورات بهداشتی و حفاظت شخصی به کرونا مبتلا شدند. به نظر می­رسد برای پیشگیری از ابتلا به بیماری کووید-19، علاوه بر رعایت دستورات بهداشتی، اقدام به واکسیناسیون همگانی نیز یک ضرورت مهم باشد. عواملی مانند تغییر سویه­ های ویروس و خستگی افراد در رعایت دستورالعمل­ های بهداشتی نیز در گسترش بیماری موثر است. 

سحر تاوان، نحله پرندآور، رسول اسلامی اکبر، محسن حجت، محمد هاشم عبدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر استفاده از تجهیزات حفاظت فردی مقابله با کووید -19 بر شاخص­های فیزیولوژیک و خستگی دانشجویان کارورز پرستاری پس از عملیات احیای قلبی­ ریوی انجام شد.
زمینه. مواجهه کارکنان حوزه سلامت با ترشحات تنفسی بیماران، آنها را در معرض ابتلا به عفونت­ها قرار می­ دهد. استفاده از تجهیزات حفاظت فردی توسط پرستاران، با وجود ایجاد ایمنی، اغلب ناراحت­کننده توصیف می­شود.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی تصادفی­ استفاده از تجهیزات حفاظت فردی به عنوان متغیر مستقل، و شاخص­های فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشار خون، درصد اشباع اکسیژن، و درجه حرارت) و شاخص خستگی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. محیط پژوهش، مجموعه پراتیک دانشکده پرستاری جهرم بود. نمونه پژوهش شامل دانشجویان کارورز پرستاری بودند که به ­روش سرشماری وارد مطالعه شدند و به ­صورت تصادفی به دو گروه آزمون (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تخصیص یافتند. نمونه­ های گروه آزمون در حین انجام احیای قلبی­ریوی شبیه ­سازی شده  از تجهیزات حفاظت فردی استفاده کردند، در حالی­که در گروه کنترل، عملیات احیای قلبی­ریوی شبیه­ سازی­ شده بدون استفاده از این تجهیزات انجام شد. داده­های مربوط به متغیرهای وابسته، در هر دو گروه، قبل و بعد از انجام مداخله جمع­ آوری شد. تحلیل داده ­ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم ­افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.
یافته‌ها. قبل از عملیات احیای قلبی­ریوی شبیه ­سازی­شده، تفاوت معنی­ داری بین گروه آزمون و کنترل از نظر ضربان قلب، میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، درصد اشباع اکسیژن، تب و خستگی مشاهده نشد، اما پس از انجام عملیات احیای قلبی­ریوی شبیه­ سازی­شده، میانگین ضربان قلب (0/0001P≤)، میانگین فشار خون سیستولیک (0/035=P)، میانگین درجه حرارت (0/0001P≤)، و میانگین نمره خستگی (0/0001P≤) به­طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود، اما میانگین درصد اشباع اکسیژن بین گروه‌های مورد مطالعه تفاوت معنی‌داری نداشت.
نتیجه­ گیری. استفاده از تجهیزات حفاظت فردی در حین احیای قلبی­ریوی شبیه­ سازی­شده می­تواند بر شاخص­های فیزیولوژیک شامل فشارخون، نبض، درجه حرارت و خستگی کادر درمان اثر گذارد.
مهسا بوذری پور، زهره شهبازی، ندا ثنایی، سپیده جعفری نائینی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر پایش از راه دور بر میزان انطباق افراد مبتلا به نارسایی قلبی با توصیه­ های خودمراقبتی انجام شد.
زمینه. مبتلایان به نارسایی قلبی برای مقابله با مشکلات ناشی از بیماری نیاز به تقویت رفتارهای مراقبت از خود دارند. این در حالی است که اغلب بیماران انطباق ضعیفی با توصیه­ های خودمراقبتی دارند. در سال­های اخیر پایش از راه دور به عنوان رویکردی موثر برای افزایش انطباق بیماران با توصیه­ های خودمراقبتی مورد توجه بوده است.
روش کار. این پژوهش از نوع شبه تجربی با یک گروه مداخله است که در آن تاثیر پایش از راه دور بر میزان انطباق افراد مبتلا به نارسایی قلبی با توصیه ­های خودمراقبتی بررسی شده است. پیامد مورد نظر میانگین پایبندی به خودگزارش­ دهی هفتگی در سه موضوع علایم حیاتی، سئوالات مربوط به علایم تجربه ­شده مرتبط با بیماری و سئوالات مربوط به محتوای آموزشی بود. نمونه آماری شامل 68 نفر از مبتلایان به نارسایی قلبی مراجعه­ کننده به درمانگاه نارسایی قلب بیمارستان ­های منتخب تهران بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند و به مدت 8 هفته تحت آموزش و پیگیری از طریق پیام­رسان و تماس تلفنی قرار گرفتند.
یافته­ها. از 68 بیماری که وارد فرآیند مداخله شدند، 7 نفر خارج شدند و داده­ های مربوط به 61 نفر بررسی و به صورت درصد فراوانی گزارش شده است. این نحوه مداخله بازخورد بسیار مناسبی را از شرکت­ کنندگان دریافت کرده است، به­ طوری­ که میانگین پاسخ ­دهی به سئوالات مربوط به محتوای آموزشی هفتگی 91/9 درصد، میانگین خودگزارش ­دهی علایم حیاتی هفتگی 86/4 درصد، و میانگین پاسخ ­دهی هفتگی به سئوالات مربوط به علایم تجربه­ شده مرتبط با بیماری 93 درصد بوده است.
نتیجه­گیری. پایش از راه دور بر افزایش انطباق افراد مبتلا به نارسایی قلبی با توصیه­ های خودمراقبتی موثر است.
 

نیلوفر احمدی، مسعود رضایی، محمدرضا زارعی، شیما حقانی، فاطمه رشیدی، محمد عباسی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تبیین پروتکل مطالعه ای برای تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر بر کیفیت زندگی و تبعیت دارویی
در افراد مبتلا به نارسایی قلبی دارای دفیبریلاتور قابل کاشت انجام شد.
زمینه. یکی از عوارض شایع نارسایی قلبی مرگ ناگهانی قلبی ناشی از دیسریتمی‌ها است. دفیبریلاتور قابل کاشت به عنوان درمانی موثر برای این مشکل شناخته می‌شود که با تشخیص ریتم‌های خطرناک و اعمال شوک ‌الکتریکی، ریتم قلب را به ریتم سینوسی طبیعی باز می‌گرداند. با وجود تاثیرات نجات‌بخش این دستگاه‌، شوک‌های ناشی از آن ممکن است تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. همچنین، عدم تبعیت دارویی همچنان یک چالش عمده است که منجر به شکست درمان، افزایش عوارض و هزینه‌های بالای مراقبت‌های سلامتی می‌شود.
پرستاران با اجرای مدل‌های آموزشی متنوع و راهبردهای بهداشتی می‌توانند آگاهی، نگرش و رفتارهای سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار دهند.
مدل ارتقای سلامت پندر مدلی است که با استفاده از تجربیات، احساسات، ادراکات و رفتارهای افراد، بهبود نتایج سلامت را هدف قرار می‌دهد.
روش‌ها. گزارش حاضر پروتکل مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی در انستیتو قلب و عروق شهید رجایی تهران است. بیماران مبتلا به نارسایی قلبی که تحت تعبیه دفیبریلاتور قابل کاشت قرار می‌گیرند، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده خواهند شد.
هر دو گروه فرم رضایت‌نامه کتبی، فرم اطلاعات دموگرافیک ، پرسشنامه ”کیفیت زندگی بیماران قلبی مینه‌سوتا“ (MLHFQ) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (MMAS-8) را تکمیل خواهند کرد. اعضای گروه مداخله علاوه بر برنامه آموزشی استاندارد ارائه‌شده هنگام ترخیص (پمفلت و آموزش توسط پرستار)، در یک جلسه حضوری ۴۵ دقیقه‌ای در زمان ترخیص شرکت خواهند کرد. این جلسه شامل توضیح درباره تعداد و محتوای جلسات آموزشی و اهمیت حضور مداوم خواهد بود. سپس، پنج جلسه آموزشی ۳۰ دقیقه‌ای به صورت مجازی و دو بار در هفته بر اساس الگوی ارتقای سلامت پندر برگزار خواهد شد. همچنین، پیگیری ‌تلفنی هفتگی به مدت یک ماه جهت نظارت بر پایبندی به توصیه‌ها و حل مشکلات احتمالی انجام می‌شود. گروه کنترل تنها برنامه آموزشی استاندارد بیمارستان را در زمان ترخیص دریافت خواهد کرد. در پایان مطالعه، پرسشنامه های کیفیت زندگی و تبعیت دارویی دوباره توسط هر دو گروه تکمیل خواهند شد.
 
 

صفحه 11 از 12     

فصلنامه پرستاری قلب و عروق Iranian Journal of Cardiovascular Nursing
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4714