18 نتیجه برای حقانی
ناهید سلمان یزدی، ایران قاسمی، آسیه سلحشوریان فرد، حمید حقانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
هدف. هدف این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی دختران و پسران 7 تا 17 مبتلا به آسم در شهر زنجان در سال 1385 بود.
زمینه. کیفیت زندگی، زنجیره پویا در تمام ابعاد زندگی است و مطلوب بودن آن در دوران کودکی بیشترین تأثیر را در آینده فرد دارد. یکی از عوامل مهم در کیفیت زندگی، سلامت و نبود بیماری است و جنسیت، عامل تأثیر گذار بر کیفیت زندگی کودکانی است که به بیماری های مزمن مبتلا هستند. یکی از شایع ترین بیماری های مزمن در کودکان که اغلب موجب بستری شدن و غیبت از مدرسه می شود آسم است.
روش کار. در این مطالعه توصیفی مقایسه ای، 290 کودک مبتلا به آسم از دو جنس دختر و پسر که حداقل 6 ماه از بیماری آنها گذشته بود به روش نمونه گیری مستمر انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای معتبر و پایا که شامل دو قسمت بود استفاده شد. قسمت اول پرسشنامه شامل 11 سوال درباره مشخصات دموگرافیک بود که توسط والدین کودک تکمیل شد. قسمت دوم، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم (Asthma Quality of Life Questionnaire) (AQLQ) شامل 15 سوال درباره محدودیت فعالیت های روزمره کودک در هفته گذشته بود که توسط والدین کودک با گذاشتن علامت ضربدر مشخص شد و همچنین، مشتمل بر 23 سوال در مورد کیفیت زندگی کودکان مبتلا به آسم بود. نتایج با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس، من ویتنی، و تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها. میانگین امتیازات کیفیت زندگی، در دختران مبتلا به آسم 56/50 با انحراف معیار 45/19 و در پسران مبتلا به آسم 02/36 با انحراف معیار 49/16 بود. بین کیفیت زندگی در دو گروه اختلاف معنی دار آماری وجود داشت (012/0P=).
نتیجه گیری. با توجه به وجود اختلاف بین کیفیت زندگی دختران و پسران مبتلا به آسم در گروه سنی 7 تا 17 سال، پیشنهاد می شود مقایسه کیفیت زندگی در دو جنس و در سنین مختلف و بیماری های مزمن مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
حشمت اله حیدری، مرحمت فرهانی نیا، محمد تقی صفدری، حمید حقانی،
دوره 1، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
هدف. این مطالعه با هدف تعیین عملکرد اعضاء خانواده به هنگام مواجهه با حمله قلبی بیمار و ارتباط آن با آگاهی ایشان در این زمینه انجام شد.
زمینه.حمله حاد قلبی از شایعترین، جدیترین و کشندهترین بیماریها است. این بیماری به سرعت در سطح جهان و ایران در حال افزایش است و از مهمترین عوامل مرگ به شمار می رود. عملکرد افرادی که در دقایق اولیه با بیمار مبتلا به حمله قلبی سروکار دارند در پیش آگهی بیماری، مرگ و زندگی وی اهمیت ویژه ای دارد.
روش کار.این مطالعه از نوع همبستگی-توصیفی بود. تعداد 300 نفر از اعضاء خانواده بیماران مبتلا به حمله قلبی بستری در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، واحدهای پژوهش را تشکیل دادند. دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و به روش نمونهگیری مستمر گردآوری شد. روایی ابزار از طریق اعتبار محتوی و پایایی آن در قسمت آگاهی، از طریق آزمون مجدد و در بخش عملکرد، از طریق همسانی درونی(92/.) تعیین گردید.
یافته ها.یافتهها نشان دهنده سطح خوب آگاهی، ولی عملکرد ضعیف واحدهای مورد پژوهش در مواجهه با بیماران مبتلا به حمله قلبی بودند. همچنین، بین عملکرد و آگاهی واحدهای مورد پژوهش ارتباط معنادار وجود داشت(004/0P =)؛ اما بین آگاهی و عملکرد با سطح تحصیلات، سن، و جنس ارتباط معناداری وجود نداشت.
نتیجهگیری.علی رغم سطح خوب آگاهی واحدهای مورد پژوهش، هیچکدام از آنان عملکرد خوبی در مواجهه با بیماران حمله قلبی نداشتند. لذا پیشنهاد می شود آموزش عموم مردم در مورد چگونگی مواجهه با بیماران حمله قلبی بیشتر و به صورت ملموس تر انجام گیرد و پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام شود تا بتوان راهکارهای مناسب جهت ارتقاء سطح آگاهی و عملکرد اعضاء خانواده و افراد جامعه در این مورد را توسعه داد.
صدیقه عارفی، معصومه ذاکری مقدم، شهرزاد غیاثوندیان، حمید حقانی،
دوره 1، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه بازتوانی قلبی فاز یک بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری اجرا گردید.
زمینه.عوامل روانشناختی متعددی از جمله اضطراب و افسردگی، در پیش آگهی، سیر بهبودی و پیروی از درمان در بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری نقش دارند. برنامه های بازتوانی قلبی جزئی مهم از طرح مراقبتی برای اکثر بیماران قلبی می باشند.
مواد و روش ها. این پژوهش یک کارآزمایی بالینی غیر تصادفی و دو گروهی است. برای هر گروه، 44 نفر از بیماران سندرم حاد کرونری و دارای شرایط لازم ورود به مطالعه، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمون در چهار جلسه آموزشی برنامه بازتوانی قلبی شامل آشنایی با عوامل خطرزای بیماری قلبی، رژیم غذایی و دارویی، روش های پیشگیری از اضطراب و افسردگی، آموزش و انجام تمرینات ورزشی شرکت کردند و درانتها نیز کتابچه آموزشی ارائه شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با بیماری و پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستانی(HADS) استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(تی زوجی و مستقل و مجذور کای دو، تست دقیق فیشر) و با استفاده از نرم افزار 16/ SPSSمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها. بر اساس یافته های پژوهش، قبل از مداخله، بین دو گروه از نظر مشخصات فردی و اطلاعات مربوط به بیماری و اضطراب و افسردگی تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد. بعد از اجرای مداخله، نتایج نشان داد که بین میانگین سطح اضطراب و افسردگی دو گروهاختلاف آماری معنی داری وجود دارد که حاکی از کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران در گروه آزمون بود(001/0P<).
نتیجه گیری. بر اساس یافته ها، برنامه بازتوانی قلبی فاز یک موجب کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری شد. لذا می توان این برنامه را به عنوان یک روش مؤثر در برنامه اجرایی مراقبت های پرستاری از بیماران سندرم حاد کرونری قرار داد.
سید مسلم مهدوی شهری، احمدعلی اسدی نوقابی، میترا ذوالفقاری، حمید حقانی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این پژوهش، بررسی دیدگاه پرستاران درباره ملاقات در بخش های مراقبت ویژه قلبی بود.
زمینه. حمایت های اجتماعی شامل حمایت های عاطفی و مادی است که توسط (ملاقات) خانواده و دوستان فراهم می شود و بر بهبود بیماران بستری در بخش های ویژه قلبی موثر می باشد. ملاقات در بخش های ویژه همیشه موضوعی چالش برانگیز بین کارکنان درمانی، بیماران و ملاقات کنندگان بوده است.
روش کار. در این مطالعه توصیفی مقطعی، 140 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه قلب مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از فرم ثبت اطلاعات دموگرافیک و ”پرسشنامه دیدگاه و نگرش در مورد ملاقات در بخش های ویژه“ BAVIQ)) جمع آوری و با نرم افزار آماری SPSSنسخه 19 به روش های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها. پرستاران عقیده داشتند ملاقات باعث اختلال در انجام مراقبت های پرستاری می شود (65 درصد) و باعث می شود پرستاران وقت بیشتری را صرف دادن اطلاعات به خانواده ها نمایند (82/8 درصد)، اما درباره تاثیر ملاقات بر بیمار و خانواده اش دیدگاه متفاوتی داشتند. بیشتر پرستاران با اجرای سیاست ملاقات آزاد مخالف بودند (85 درصد).
نتیجه گیری. نتایج مطالعه نشان داد که پرستاران بخش های مراقبت ویژه قلب نسبت به ملاقات دیدگاه مخالفی دارند و این، مانعی اساسی در تغییر برنامه ملاقات در جهت مرتفع ساختن نیازهای عاطفی روانی بیماران و خانواده های شان می باشد.
طاهره نجفی قزلجه، حسین صالح زاده، فروغ رفیعی، حمید حقانی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه به بررسی تاثیر موسیقی بر اضطراب مبتلایان به نارسایی قلبی می پردازد.
زمینه. اضطراب به عنوان مسئله ای روانشناختی موجب افزایش ضربان قلب، تعداد تنفس و فشار خون می شود که این موارد برای بیماران قلبی، به ویژه مبتلایان به نارسایی قلب بسیار مضر می باشند.
روش کار. مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی در بیمارستان شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. در این پژوهش، در هر گروه(کنترل و موسیقی درمانی) 30 بیمار بستری مبتلا به نارسایی قلبی به روش در دسترس انتخاب شدند. سپس بیماران با استفاده از روش تصادفی ساده در گروه ها تخصیص داده شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل فرم مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر بود. در گروه موسیقی، برای هر بیمار بر حسب علاقه، دو مورد از سه نوع موسیقی بدون کلام کلاسیک، ملایم و سنتی ایرانی هر روز از طریق ضبط صوت و هدفون به مدت ۲۰ دقیقه تا سه روز متوالی پخش شد. میزان اضطراب بیماران هر روز قبل از مداخله و ۲۰ دقیقه بعد مداخله اندازه گیری و مقایسه شد. سپس اطلاعات جمع آوری شده با کمک نرم افزار SPSS با آزمون های آماری تست دقیق فیشر، تی زوج و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها. تفاوت معنی داری بین دو گروه کنترل و مداخله موسیقی از نظر شدت اضطراب وجود داشت. همچنین، قبل و بعد از اجرای موسیقی، تفاوت معنی داری از نظر شدت اضطراب در بیماران گروه مداخله وجود داشت (p<0.0001).
نتیجه گیری. نتایج نشان داد که موسیقی موجب کاهش معنی دار میانگین نمره اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی قلب می شود. بنابراین، با توجه به اهمیت کاهش اضطراب مبتلایان به نارسایی قلبی پیشنهاد می شود که در مراقبت از این بیماران از مداخله موسیقی استفاده شود.
محمدعلی چراغی، خدیجه اکبری، فاطمه بهرام نژاد، حمید حقانی،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر موسیقی بیکلام بر خواب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی انجام شد.
زمینه. کیفیت پایین خواب به عنوان وضعیتی استرس زا میتواند سبب تشدید ایسکمی و انفارکتوس قلبی شود. موسیقی بیکلام به عنوان روشی ارزان، دارای عوارض کم و غیرتهاجمی، با یک ریتم آرام، یکنواخت و تکرار شونده میتواند اثر القایی در ایجاد خواب یا آرام سازی داشته باشد.
روش کار. مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی بود که در آن، 72 بیمار دچار سندروم کرونری حاد بستری در بخش های مراقبت ویژه قلبی بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه 36 نفری آزمون (دریافت کننده موسیقی بیکلام) و کنترل تقسیم شدند. کیفیت خواب در ابتدای بستری و سه روز بعد از آن و کمیت خواب در هر سه روز با استفاده از شاخص های کیفیت خواب پیتزبرگ و کمیت خواب sleep log در هر دو گروه اندازه گیری شدند. مداخله به صورت پخش موسیقی بیکلام با هدفون در سه شب اول بستری به مدت 45 دقیقه در شروع خواب انجام شد. تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی (کای دو، دقیق فیشر، تی مستقل) انجام شد.
یافتهها. بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین تغییرات نمره کیفیت خواب قبل و بعد از مداخله و کمیت خواب در سه شب اول بستری، اختلاف آماری معنادار وجود داشت(0/0001p<).
نتیجه گیری. روش موسیقی بیکلام میتواند در بهبود کیفیت و کمیت خواب بیماران موثر باشد. بنابراین، پرستاران میتوانند از این روش غیردارویی در مراقبتهای معمول خود جهت بهبود خواب بیماران استفاده نمایند.
معصومه ذاکری مقدم، سمیه عسگری، اسماعیل شریعت، حمید حقانی،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود و مورد انتظار تامین آسایش بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه جراحی قلب انجام شد.
زمینه. یکی از وجوه مهم پرستاری در حیطه عملکردی، حفظ آسایش بیمار است که باید در تمام جنبههای مراقبتی در نظر گرفته شود و از اولویت های مراقبتی پرستار باشد.
مواد و روشها. این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی مقایسهای بود که در آن، 292 بیمار تحت عمل جراحی قلب در تهران مورد بررسی قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از فرم دموگرافیک و پرسشنامه آسایش کالکابا ایده گرفته شد که شامل دو قسمت وضعیت موجود و مورد انتظار آسایش بود. دادهها بعد از روایی و پایایی پرسشنامه، در روز دوم بعد از عمل جمعآوری گردید. تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد.
یافتهها. نمونههای شرکت کننده در پژوهش حاضر معتقد بودند که بهترین وضعیت تامین آسایش موجود، در حیطه روانی معنوی (63/57 درصد) و سپس فرهنگی اجتماعی (62/71 درصد) میباشد و ضعیفترین وضعیت تامین آسایش موجود، در حیطه فیزیکی (36/64 درصد) بوده است. بیماران، تامین آسایش در حیطههای محیطی را در حد متوسط (54/78 درصد) گزارش کردند. بیشترین انتظار بیماران در تامین آسایش، به ترتیب در حیطه روانی معنوی (92/02 درصد)، محیطی (91/14 درصد)، و فیزیکی (90/96 درصد) بود، و کمترین انتظار را درحیطه فرهنگی اجتماعی (88/16 درصد) داشتند. وضعیت موجود آسایش با جنس، سن، سطح تحصیلات، شغل، محل سکونت، میزان درآمد، تعداد اعضای خانواده، انجام ورزش، سابقه عمل قلب، بیماری فشار خون و چربی خون افراد مورد مطالعه ارتباط معنی دار آماری داشت.
نتیجهگیری. بیماران، کمترین آسایش را در حیطه فیزیکی داشتند و در حفظ آسایش در حیطه روانی معنوی بیشترین انتظار را داشتند. توصیه میشود، پرستاران بخشهای ویژه جراحی قلب در ارائه مراقبت فیزیکی و روانی معنوی توجه بیشتری داشته باشند.
سحر نجفی، حمید پیروی، حمید حقانی،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر گزارش دهی حین آنژیوگرافی بر اضطراب اعضای خانواده بیماران تحت کاتتریسم قلبی انجام شد.
زمینه. کمبود دانش از معضلات خانواده هایی است که در مراکز درمانی با بحران دست و پنجه نرم می کنند. مطالعات متعددی در مورد دادن دانش و اطلاعات مورد نیاز همراهان انجام شده است، با این حال مطالعات کمی در ارتباط با تغییرات حاصل از دادن آگاهی به همراهان در طول زمان صورت گرفته است.
روش کار. این مطالعه نیمه تجربی بر روی 90 نفر از همراهان بیماران تحت آنژیوگرافی در بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد و گزارش دهی حین انجام پروسیجر به عنوان مداخله پژوهش در گروه آزمون پیاده شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل فرم اطلاعات فردی و پرسشنامه اشپیل برگر بود. پرسشنامه اضطراب در هر دو گروه آزمون و کنترل در ابتدا و انتهای اجرای پروسیجر آنژیوگرافی توسط همراهان تکمیل گردید، با این تفاوت که در گروه آزمون در فاصله زمانی پر نمودن دو پرسشنامه، گزارش دهی لحظه به لحظه به همراهان داده شد و به پرسش های آنها پاسخ داده شد. داده ها در نرم افزار SPSS ویرایش 17 و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون (57/64 با انحراف معیار 6/52) و میانگین نمره اضطراب گروه کنترل (50/11 با انحراف معیار 8/32) تفاوت معنی دار آماری نداشتند. پس از مداخله، میانگین نمره اضطراب گروه آزمون به طور معنی داری از میانگین نمره اضطراب گروه کنترل کمتر بود (46/22 با انحراف معیار 5/18 در برابر 57/48 با انحراف معیار 7/20) (0/0001p<). در مقایسه درون گروهی، مشخص شد که تغییرات نمره اضطراب در هر یک از گروه های آزمون (0/0001p<) و کنترل (0/0001p<)، از نظر آماری معنی دار بوده است، اما توجه به این نکته مهم است که تغییرات اضطراب گروه آزمون در جهت کاهش و تغییرات اضطراب گروه کنترل در جهت افزایش بوده است.
نتیجه گیری. بر اساس نتایج این پژوهش، با گزارش لحظه به لحظه حین آنژیوگرافی به زبان ساده و قابل درک برای همراهان و توصیف وضعیت بیمارشان، می توان میزان اضطراب آنها را کم کرد. پیشنهاد می شود این مداخله حمایتی به عنوان جزئی از مراقبت های مربوط به بخش های آنژیوگرافی توسط پرستاران اجرا شود.
طاهره نجفی قزلجه، مریم شهیدی، شهرزاد غیاثوندیان، حمید حقانی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر اجرای برنامه آموزشی خودمراقبتی چند رسانه ای بر کیفیت زندگی مبتلایان به پرفشاری خون انجام شد.
زمینه. پرفشاری خون به علت عوارض و مرگ بالا یک مشکل عمده بهداشتی محسوب می شود و به علت کاستی هایی که در توانایی های فرد ایجاد می کند، کیفیت زندگی وی را تحت تأثیر قرار می دهد.
روش کار. این مطالعه کارآزمایی بالینی از نوع نیمه تجربی با گروه کنترل در بیمارستان شهداء محمودآباد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام گردید. در این پژوهش 70 بیمار دارای شرایط ورود به مطالعه به روش در دسترس انتخاب شدند. جهت جلوگیری از انتقال اطلاعات بین گروه ها توسط بیماران، نمونه های گروه های آزمون و کنترل به طور جداگانه در روزهای زوج و فرد وارد مطالعه شدند. پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 قبل از انجام مداخله و سه ماه پس از مداخله توسط هر دو گروه آزمون و کنترل تکمیل گردید. بیماران گروه کنترل آموزش های معمول بخش را دریافت کردند. بیماران گروه آزمون در سه جلسه آموزش خودمراقبتی 20 دقیقه ای به صورت چهره به چهره شرکت کردند و بسته آموزشی شامل کتابچه و لوح فشرده آموزشی را دریافت کردند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 21 و با آزمون های آماری کای اسکوئر، تست دقیق فیشر، تی مستقل، و تی زوج مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. قبل از مداخله، بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین کیفیت زندگی تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت، اما سه ماه پس از آموزش، تفاوت معنی دار آماری بین دو گروه مشاهده شد (0/0001p<). همچنین، در گروه آزمون، قبل از مداخله و 3 ماه پس از آن، تفاوت معنی دار آماری بین نمره کل و ابعاد کیفیت زندگی مشاهده شد (0/0001p<).
نتیجه گیری. اجرای برنامه آموزشی خودمراقبتی می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون شود. پیشنهاد می شود با اجرای این برنامه آموزشی برای بیماران مبتلا به پرفشاری خون توسط مراقبین بهداشتی، به ویژه پرستاران، گامی موثر در جهت ارتقاء کیفیت زندگی این بیماران برداشته شود.
معصومه ذاکری مقدم، حسین بهادری فر، زهرا عباسی، حمید حقانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف این مطالعه بررسی تاثیر موسیقی درمانی بر معیارهای تهویه ای بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش های مراقبت ویژه بود.
زمینه. عوارض تهویه مکانیکی بیمار بسیار زیاد و قابل توجه می باشد. از جمله عواملی که در جداسازی بیمار از ونتیلاتور مورد توجه قرار می گیرند معیارهای تهویه ای هستند. موسیقی درمانی ممکن است بتواند با کاهش استرس و اضطراب باعث بهبود معیارهای تهویه ای و جداسازی بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی شود.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی کنترل شده، 70 بیمار بستری در بخ شهای مراقبت ویژه مرکز آموزشی درمانی حضرت رسول اکرم (ص) بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند و با روش تخصیص تصادفی در دو گروه 35 نفره قرار گرفتند. در گروه آزمون، 30 دقیقه موسیقی آرامش بخش برای بیماران در دو نوبت صبح و بعد از ظهر در یک روز پخش شد. در گروه کنترل نیز به همین شکل در دو نوبت، و هر بار 30 دقیقه برای بیماران، بدون پخش موسیقی، هدفون گذاشته شد. در هر دو گروه، معیارهای تهویه ای، تعداد تنفس، ماکزیمم فشار راه هوایی و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی ثبت شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSSنسخه 18 با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، کای دو، و بونفرونی انجام شد.
یافته ها. مقایسه روند تغییرات از دقیقه صفر تا 30 نشان داد که موسیقی درمانی باعث کاهش معنی دار میانگین تعداد تنفس در دقیقه می شود (0/001=P)، به این صورت که با گذشت زمان از شروع مداخله، میانگین تعداد تنفس با شیب زیاد کاهش پیدا کرد، در حالی که در گروه کنترل، میانگین تعداد تنفس با گذشت زمان کمی افزایش داشت. در گروه مداخله، فشار راه هوایی در دقیقه 30 (میانگین 17/30 با انحراف معیار 3/65) نسبت به لحظه صفر (میانگین 19/68 با انحراف معیار 3/64) از نظر آماری کاهش معنا دار داشت (0/001=P)، ولی در گروه کنترل فشار راه هوایی در دقیقه 30 نسبت به لحظه صفر کمی افزایش داشت. بین درصد اشباع اکسیژن شریانی گروه آزمون و کنترل تفاوت معنی دار آماری یافت نشد (0/051=P).
نتیجه گیری: استفاده از موسیقی درمانی در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت های ویژه می تواند باعث کاهش تعداد تنفس در دقیقه و کاهش فشار راه هوایی شود و در نتیجه می تواند به کاهش کار تنفسی و جداسازی سریع تر بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی کمک کند.
زهرا احمدی، لیلا بهمنی، مرحمت فراهانی نیا، حمید حقانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش بر خودمراقبتی در مبتلایان به پرفشاری خون اولیه انجام شد.
زمینه. پرفشاری خون با ایجاد عوارض جدی در ارگانهای بدن، یکی از بیماریهای مزمن است که نیازمند رفتارهای خودمراقبتی میباشد. آموزش با افزایش توان خودمراقبتی در این بیماران میتواند به کاهش بروز عوارض کمک نماید.
روش کار. در این مطالعه نیمهتجربی، از بین مبتلایان به پرفشاری خون اولیه مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان شهید رحیمی شهر خرم آباد، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی لرستان، 106 نفر به روش در دسترس انتخاب و به شکل غیرتصادفی در دو گروه آزمون (53 نفر) و کنترل (53 نفر) قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه، قبل و یک ماه بعد از مداخله گردآوری شدند. گروه آزمون در سه جلسه آموزشی درباره رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در سه هفته متوالی شرکت کردند. گروه کنترل فقط درمانهای معمول را دریافت کردند. دادهها در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها. دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک و مشخصات مربوط به بیماری تفاوت معنادار آماری نداشتند. میانگین نمره خودمراقبتی گروه کنترل، قبل و بعد از مداخله، به ترتیب، 33/8 با انحراف معیار 79/1 و 43/8 با انحراف معیار 84/1 و در گروه آزمون، به ترتیب، 7/9 با انحراف معیار 41/2 و 46/14 با انحراف معیار 13/2 بود. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد خودمراقبتی قبل از مداخله در دو گروه اختلاف معنادار آماری داشت و در گروه مداخله بالاتر بود (002/0P=)، لذا از آنالیز کوواریانس برای بررسی معناداری بعد از مداخله استفاده شد که نشان داد خودمراقبتی گروه آزمون بعد از مداخله به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل و ناشی از اثر مداخله بود (0001/0P≤).
نتیجه گیری. آموزش رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت، موجب بهبود خودمراقبتی در مبتلایان به پرفشاری خون اولیه میشود. لذا فراهم نمودن زمینه برای آموزش مبتلایان به پرفشاری خون میتواند در افزایش توان خودمراقبتی این بیماران موثر باشد.
طاهره نجفی قزلجه، مرضیه موسوی، پیمان صابریان، شیما حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: درد قفسه سینه از شایع ترین مشکلاتی ست که تماس گیرندگان با مرکز فوریت های پزشکی از آن شاکی هستند. سرعت، دقت و هماهنگی در ارائه خدمات توسط دیسپچرهای اورژانس پزشکی به منظور کاهش میزان مرگ و معلولیت ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.این مطالعه با هدف تعیین عملکرد دیسپچرهای اورژانس پزشکی ۱۱۵ تهران در برخورد با بیماران دارای درد قفسه سینه صورت گرفت .
روش بررسی: این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی برروی 397 صوت 80 دیسپچر اورژانس 115 تهران در مورد شکایت اصلی درد قفسه سینه در دی ماه سال 1397 انجام شد. به منظور جمع آوری داده از چک لیست ارزیابی عملکرد دیسپچر استفاده شد. کلیه نمرات حاصله از چک لیست به منظور آنالیز عملکرد وارد جداول آماری و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل در نرم افزار spss نسخه 22 انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج،کلیه صوت های مورد بررسی وضعیت عملکرد مطلوب دیسپچرها در برخورد با بیماران دارای دردقفسه سینه و رعایت الگوریتم به درستی را نشان داد. میانگین نمره عملکرد دیسپچر اورژانس 115 تهران در بخش مشاوره 66/2 ± 18 بوده و دامنه اعداد آن 9 تا20 است. میانگین نمره عملکرد در سوالات کلیدی 16/2 ± 95/35 و دامنه 28 تا 38 می باشد. میانگین نمره کل عملکرد دیسپچر 57/3 ± 95/53 در دامنه 43 تا 58 است. براساس نتایج، دو مشخصه وضعیت اشتغال (T=2/10 , P=0/039 , df=78) و سنوات خدمتی(T=2/82 , P=0/020 , df=78) با عملکرد دیسپچر در ارزیابی درد قفسه سینه ارتباط معنادار آماری داشت.
نتیجه گیری : رعایت صحیح موارد مطرح شده در چک لیست ارزیابی عملکرد و مشاوره صحیح به بیمار و همراهان ایشان توسط دیسپچرهای 115 منجر به تشخیص بهتر و به موقع بیماران، اعزام سریع تر آمبولانس بر بالین بیمار، آسیب کمتر به بیماران قلبی و در نهایت جلوگیری از مرگ بیماران خواهد شد. این مطالعه بر لزوم استفاده یکسان دیسپچرهای کل کشور از الگوریتم سوالات و به تبع آن برخورد یکسان در سراسر کشور با بیماران تاکید کرده و این امر را جزو لاینفک تریاژ تلفنی می داند. چرا که عملکرد یکسان بر اساس استاندارد کشوری از آسیب به بیماران بر اساس تصمیم گیری اشتباه و سلیقه ای جلوگیری می کند.
ربابه خلیلی، طاهره نجفی قزلجه، علیرضا علیزاده قویدل، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اولترافیلتراسیون به روش ”زیروبالانس“ (Z-Buf) بر گازهای خون شریانی بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. بایپس قلبی ریوی میتواند باعث عوارضی از قبیل سندرم پاسخ التهابی سیستمیک، آسیب ناشی از خونرسانی مجدد به نواحی ایسکمیک، کاهش برونده قلبی و سایر عوارض شود.
روش کار. این پژوهش، یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل بود. تعداد 76 بیمار از بین بیماران تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر به روش نمونه گیری مستمر از اوایل دی 1395 تا پایان خرداد 1396 انتخاب شدند و از طریق گمارش تصادفی (بلوکهای 4 تایی) در گروه آزمون یا کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمون، هموفیلتراسیون به سیستم بایپس قلبی ریوی متصل گردید. گازهای خون شریانی شامل درصد اشباع اکسیژن خون شریانی، لاکتات، PH، فشار دی اکسید کربن، فشار سهمی اکسیژن خون شریانی، دیاکسید کربن مجموع، و BE در زمان های قبل از عمل، هر نیم ساعت حین عمل، بلافاصله بعد از عمل و 6 ساعت بعد از ورود به بخش مراقبتهای ویژه اندازه گیری گردیدند. داده ها با آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها. بین دو گروه از نظر تغییرات فشار دی اکسید کربن اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد، اما مقایسه تغییرات سایر پارامترهای گاز خون شریانی بین دو گروه نشان دهنده تفاوت معنی دار آماری بود و این تغییرات در گروه کنترل بیشتر بود.
نتیجه گیری. استفاده از اولترافیلتراسیون به روش ”زیروبالانس“ باعث کاهش تغییرات گازهای خونی شریانی در بیماران تحت بایپس قلبیریوی میگردد. استفاده از این روش توسط جراحان قلب و پرفیوژنیستها در فرآیند بایپس قلبی ریوی ممکن است بتواند از طریق کاهش تغییرات گازهای خونی شریانی باعث کاهش بروز عوارض بالینی در این بیماران شود.
فریبا نصیری زیبا، فریده مهربانی، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین کیفیت زندگی و امیدواری در افراد با بیماری قلبی ایسکمیک بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران انجام شد.
زمینه. افزایش تعداد افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک در سالهای اخیر و پیامدها و عوارض روانی و جسمی ناشی از آن، بررسی وضعیت کیفیت زندگی و امیدواری آنان را ضروری میسازد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی همبستگی، 150 فرد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک بستری در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها در این مطالعه فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران قلبی فرانس و پاورس (1999) و پرسشنامه امیدواری اشنایدر و همکاران (1991) بود. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماریSPSS نسخه 21 و جهت دستیابی به اهداف پژوهش از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یکطرفه و تی مستقل استفاده شد.
یافتهها. کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک از سطح مطلوبی برخوردار بود (میانگین نمره 20/64 با انحراف معیار 3/00). همچنین، امید در این بیماران در سطح بالا بود (میانگین نمره 40/33 با انحراف معیار 5/88). بین امیدواری و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری قلبی ایسکمیک ارتباط معنادار مشاهده شد (0/0001p≤، 0/48r=).
نتیجهگیری. براساس نتایج این مطالعه مبنی بر ارتباط بین کیفیت زندگی و امید در افراد با بیماری قلبی ایسکمیک، برای تقویت تاثیرات مثبت امیدواری در ارتقای کیفیت زندگی این گروه از بیماران، لازم است در برنامه های مراقبتی پرستاران مواردی همچون امیدواری و سایر نیازهای روانشناختی بیماران مورد توجه قرار گیرند.
پیام عباسی، حمید پیروی، سید حبیب اله کواری، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین آمادگی بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران برای اجرای مراقبت خانوادهمحور انجام شد.
زمینه. در نظامهای مراقبتی درمانی، ایجاد رضایت در بیماران از مهمترین چالشها محسوب میشود. مراقبت خانوادهمحور رویکردی نوآورانه برای برنامهریزی، اجرا و ارزیابی مراقبتهای سلامتی است که بر همکاریهای سودمند دو طرفه بیمار و خانواده با مراقبین سلامتی بنا نهاده شده است. مراقبت خانوادهمحور مستلزم توجه به خانواده به عنوان مرکز اصلی مراقبتها است که با وجود مزایای فراوان، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
روش کار. مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی بود که در آن، بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان نمونه پژوهش، از نظر آمادگی جهت اجرای مراقبت خانوادهمحور مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد 414 نفر (328 پرستار و 86 پزشک) شاغل در بخش مراقبت ویژه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به اجرای برنامه مراقبت خانوادهمحور را تکمیل کردند. مناسبت ساختار فیزیکی و تجهیزات بخش برای اجرای مراقبت خانوادهمحور با استفاده از چکلیست بررسی شد. دادههای جمعآوریشده، در نرمافزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها. بیشترین درصد پرستاران (60/9 درصد) نسبت به مراقبت خانوادهمحور نگرش منفی داشتند و با اجرای آن مخالف بودند. در مقابل، بیشترین درصد پزشکان (57/3 درصد)، نسبت به مراقبت خانوادهمحور نگرش مثبت داشتند و با اجرای آن موافق بودند. میانگین آمادگی بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران از نظر امکانات و تجهیزات، 32/7 درصد و میانگین آمادگی از نظر ساختار فیزیکی، 51/6 درصد بود.
نتیجهگیری. پزشکان و پرستاران دیدگاههای متفاوتی در مورد نقش خانواده در فرآیند مراقبت دارند. این تفاوت دیدگاه میتواند نشاندهنده روشن نبودن راهبرد برای انجام مراقبت خانوادهمحور باشد. رفع تفاوتهای موجود در دیدگاه پرستاران و پزشکان درمورد مراقبت خانوادهمحور نیازمند تبیین بیشتر این مفهوم در محیطهای مراقبتی است.
اعظم الوندی فراهانی، حمید پیروی، رسول آذرفرین، کامبیز مظفری، حمید حقانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سطح سرمی منیزیم با خونریزی پس از عمل بایپس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. کاهش منیزیم سرم متعاقب جراحی قلب یکی از موارد قابل توجه است و خونریزی در دوره پس از عمل از نگرانیهای مربوط به مراقبت از بیماران بعد از جراحی قلب باز محسوب میشود. به نظر میرسد اختلالات انعقادی ناشی از منیزیم وابسته به دوز باشد.
روش کار. در این مطالعه توصیفی ارتباطی، 120 بیمار تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر با استفاده از پمپ قلبی ریوی، مورد بررسی قرار گرفتند. همه بیماران سبک بیهوشی و جراحی یکسان داشتند. پس از پایان عمل جراحی و انتقال بیماران به بخش مراقبتهای ویژه، یک نمونه خون جهت اندازهگیری منیزیم گرفته شد و به آزمایشگاه فرستاده شد و مقدار خون موجود در چست باتلهای بیماران یادداشت شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 20 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. بین سطح سرمی منیزیم و مقدار خونریزی پس از عمل ارتباط معکوس و معناداری از نظر آماری وجود داشت (0/046P=، 0/170-r=)، به این بدین معنی که با افزایش سطح سرمی منیزیم میزان خونریزی کاهش مییابد. همچنین، زمان ترومبین و زمان ترومبوپلاستین نسبی با خونریزی ارتباط مستقیم و معنادار آماری داشتند.
نتیجه گیری بین سطح سرمی منیزیم و خونریزی پس از عمل بایپس عروق کرونر ارتباط وجود دارد، یعنی منیزیم علاوه بر خاصیت ضد آریتمی میتواند در کاهش میزان خون از دسترفته در پایان عمل موثر باشد، بنابراین، به نظر میرسد در استفاده از منیزیم در بیماران تحت جراحی عروق کرونر، نگرانی در مورد افزایش خونریزی پس از عمل وجود نداشته باشد.
هلیا صارمی، صدیقه خنجری، شیما حقانی، محمد مهدوی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین کودکان پس از پیوند در ایران، در سال 1399 انجام شد.
زمینه. کودک و خانواده وی پس از پیوند قلب وارد مرحله جدیدی از زندگی میشوند. ارزیابی کیفیت زندگی و سلامت معنوی والدین میتواند پیامدهای روانی و سلامتی برای کودکان و خانواده هایشان را تعیین نماید.
روش کار. این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بود که بر روی 102 پدر و 102 مادر کودک پس از پیوند قلب وی در مرکز آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی تهران، مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) تهران و بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد به صورت تمام شماری از آبان 1399 تا تیرماه 1400 انجام گرفت. پرسشنامههای مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه کیفیت زندگی WHOQOL-BREF و مقیاس سلامت معنوی (Spiritual Well-being Scale) بود. جهت انجام مطالعه، بر اساس محل زندگی و نحوه دسترسی از طریق ارتباط حضوری و غیر حضوری (شبکه های اجتماعی واتساپ و تلگرام) پرسشنامه ها در اختیار والدین قرار داده شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره کیفیت زندگی مادران، 57/35 با انحراف معیار 12/42 و میانگین نمره کیفیت زندگی پدران، 57/93 با انحراف معیار 12/22 بود. همچنین، میانگین نمره سلامت معنوی مادران و پدران، به ترتیب، 90/68 با انحراف معیار 7/13 و 88/76 با انحراف معیار 12/78 بود که در سطح متوسط قرار دارد. کیفیت زندگی والدین با هیچ یک از مشخصات فردی آنها و کودکانشان ارتباط معنی دار آماری نداشت، درحالیکه سلامت معنوی مادران با تحصیلات آنها (0/034=P)، وضعیت اشتغال (0/002=P) و سن (0/024=P) ارتباط معنی دار آماری داشت، به این صورت که با افزایش سن، سلامت معنوی کاهش مییافت. در خصوص پدران، سلامت معنوی با جنسیت کودک (0/016=P) و مدت زمان انتظار برای پیوند (0/023=P) ارتباط معنی دار آماری داشت.
نتیجهگیری. در هر دو متغیر کیفیت زندگی و سلامت معنوی، بین پدران و مادران این کودکان تفاوت آماری معنیدار مشاهده نشد. این امر میتواند بیانگر فشار یکسان بر هردو والد برای مراقبت از کودک، به ویژه در موارد بحرانی مانند پاندمی کووید-19 باشد. در این شرایط، حمایت این خانواده ها توسط پرستاران و کارکنان حوزه سلامتی در مراجعه برای پیگیری درمان کودک، نوبت دهی برای مراجعه یا درک بیشتر شرایط آنان در صورت بروز مشکل برای کودک و سعی در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی پس از پیوند از سوی پرسنل درمانی برای همه اعضای خانواده این کودکان ضروری است.
نیلوفر احمدی، مسعود رضایی، محمدرضا زارعی، شیما حقانی، فاطمه رشیدی، محمد عباسی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تبیین پروتکل مطالعه ای برای تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر بر کیفیت زندگی و تبعیت دارویی
در افراد مبتلا به نارسایی قلبی دارای دفیبریلاتور قابل کاشت انجام شد.
زمینه. یکی از عوارض شایع نارسایی قلبی مرگ ناگهانی قلبی ناشی از دیسریتمیها است. دفیبریلاتور قابل کاشت به عنوان درمانی موثر برای این مشکل شناخته میشود که با تشخیص ریتمهای خطرناک و اعمال شوک الکتریکی، ریتم قلب را به ریتم سینوسی طبیعی باز میگرداند. با وجود تاثیرات نجاتبخش این دستگاه، شوکهای ناشی از آن ممکن است تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران داشته باشد. همچنین، عدم تبعیت دارویی همچنان یک چالش عمده است که منجر به شکست درمان، افزایش عوارض و هزینههای بالای مراقبتهای سلامتی میشود.
پرستاران با اجرای مدلهای آموزشی متنوع و راهبردهای بهداشتی میتوانند آگاهی، نگرش و رفتارهای سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار دهند.
مدل ارتقای سلامت پندر مدلی است که با استفاده از تجربیات، احساسات، ادراکات و رفتارهای افراد، بهبود نتایج سلامت را هدف قرار میدهد.
روشها. گزارش حاضر پروتکل مطالعه ای از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی در انستیتو قلب و عروق شهید رجایی تهران است. بیماران مبتلا به نارسایی قلبی که تحت تعبیه دفیبریلاتور قابل کاشت قرار میگیرند، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده خواهند شد.
هر دو گروه فرم رضایتنامه کتبی، فرم اطلاعات دموگرافیک ، پرسشنامه ”کیفیت زندگی بیماران قلبی مینهسوتا“ (MLHFQ) و پرسشنامه تبعیت دارویی موریسکی (MMAS-8) را تکمیل خواهند کرد. اعضای گروه مداخله علاوه بر برنامه آموزشی استاندارد ارائهشده هنگام ترخیص (پمفلت و آموزش توسط پرستار)، در یک جلسه حضوری ۴۵ دقیقهای در زمان ترخیص شرکت خواهند کرد. این جلسه شامل توضیح درباره تعداد و محتوای جلسات آموزشی و اهمیت حضور مداوم خواهد بود. سپس، پنج جلسه آموزشی ۳۰ دقیقهای به صورت مجازی و دو بار در هفته بر اساس الگوی ارتقای سلامت پندر برگزار خواهد شد. همچنین، پیگیری تلفنی هفتگی به مدت یک ماه جهت نظارت بر پایبندی به توصیهها و حل مشکلات احتمالی انجام میشود. گروه کنترل تنها برنامه آموزشی استاندارد بیمارستان را در زمان ترخیص دریافت خواهد کرد. در پایان مطالعه، پرسشنامه های کیفیت زندگی و تبعیت دارویی دوباره توسط هر دو گروه تکمیل خواهند شد.